ابتدا در توضیح معنای این مثل، یادآور شویم که چاه، علی القاعده، از چاله عمیق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدین سان، مثل در مواردی به کار می رود که بخواهند «از مشکلی به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ...
مقالة حاضر با هدف بررسی «عناصر فرهنگ عامه در غزلیات حافظ»، به روش کتابخانه ای به نگارش در آمده است. نگارنده پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، عناصر فرهنگ عامه را به ترتیب الفبایی تنظیم کرده و آنها را به روش توصیفی ـ تحلیلی ارائه داده است. اهمیت موضوع از آنجا است که پرتوی بر یکی از گوشه های فراموش شدة غزلیات حافظ میافکند و نشان میدهد که تا چه حد این شاهکار ادب فارسی با فرهنگ عامه پیوند دارد؛ ازسوی دیگر نشان میدهد که بسیاری از عناصر فرهنگ عامه همچنان به حیات خود ادامه میدهند و از این نظر انسان معاصر تفاوتی با انسان گذشته ندارد. همچنین با مرور مقالة حاضر مشخص میشود که باورهای مردمی بیشتر جنبة آیینی و مذهبی داشته و به تدریج، با تکامل مذاهب بشری، ریشه های دینی باورها به فراموشی سپرده شده، اما از رواج آنها در میان ملّت ها کاسته نشده است.
اگر براى نمونه یکصد نفر از مردم جامعه را با خاستگاهها، شغلها، تحصیلات و تعلقات مختلف فرهنگى و اجتماعى انتخاب کنیم و از آنها درباره تقدیر پرسش نماییم، هرکدام پاسخى متفاوت خواهد داد. اما نتیجه همه پاسخهااین است که کارهاى خارج از اراده یا برخلاف میل آنها تقدیر خوانده مى شود. آیا بیشتر امورى را که به تقدیر نسبت مى دهیم، نوعى بهانه تراشى و مسوولیت گریزى نیست؟ نویسنده مقاله، در آغاز تبرکا آمار واژه هاى گوناگون ماده "قدر" را، در قرآن کریم ارائه نموده و ضمن بیان نمونه آیاتى که حاکى از سلطه تقدیر بر جهان است، متقابلا به بیان آیاتى که بر تلاش و کوشش انسان ارج مى نهد، پرداخته است و پس از تعریف لغوى و اصطلاحى تقدیر، به نقش اسباب در انجام امور پرداخته و نشان داده است که بسیارى از امور منتسب به تقدیر، قضا و قدر، روزگار و فلک، به خاطر نداشتن تعریف صحیح از تقدیر، نشناختن روابط حاکم بر جهان و نشناختن یا استفاده ناصحیح از اسباب است. سپس دلایل تداوم تقدیرگرایى و نقش ادبیات در این زمینه مورد بحث قرارگرفته، و در پایان زیانها یا احیانا فواید اعتقاد جزمى به تقدیر را متذکر شده است.