فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هوارد هیوز و سودای بدگمانی
حوزههای تخصصی:
سوفوکل، فروید، هدایت
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین و ریشه شناسی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ریشه شناسی آثار گذشتگان و نگاه آنان می پردازد و در آن ، هر آنچه که اهمیت ریشه شناختی دارد ، بررسی نمی گردد . طرح و ساختار بحث نیز ضرورتی در این کار نمی بیند ما تنها علاقه و توجه شاعران قدیمی را به ریشه شناسی مطرح می کنیم و به این بهانه ، با بررسی بسیاری از واژگان می پردازیم زیرا این رویکردها را طبقه بندی خواهیم کرد . طبقه بندی آنها شامل عنوانهای زیر است : 1- ریشه شناسی نامعتبر 1-1-ریشه شناسی و تصحیف ؛ 1-2- ریشه شناسی عامیانه ؛ 1-3- بازی های زیبایی شناسیک ؛ 2- ریشه شناسی معتبر . 2-1- بهره های نامستقیم ؛ 2-2- بهره های نیمه مستقیم ؛ 2-3- بهره مستقیم ...
پژوهش گری برای ادبیات سینمایی
حوزههای تخصصی:
پارانویا، بیماری سوررئال
حوزههای تخصصی:
مولوی و قرآن : تفسیر یا تاویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی را قرآن منظوم هم نامیدهاند. به این اعتبار که سرشار از آیات قرآن کریم است و ذهن و زبان مولوی را بیش از هر چیز قرآن شکل بخشیده است. رویکرد مولوی به آیات به چهار گونه بوده است: 1- اقتباس لفظی 2- اقتباس معنوی 3- تفسیر 4- تاویل. در این مقاله به دو گونه اخیر اشاره میشود که آیا مولوی تماما دست به تاویل زده است یا تفسیر؟ تاویل از نگاه مولوی چه شرایط و خاستگاه هایی دارد؟
حوزه و ادبیات
باورهای مردمی و خرافاتی و مرزبان نامه وراوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامّه، از رایج ترین اموری است که در ذهن و جان جامعه ریشه گسترانده است.اعتقاد به برخی از باورها، از گذشته های دور، با زندگی مردم آمیخته است؛ که با واکاوی آنها، بسیاری از ناگفته ها بازگو میشود و تفسیر و تحلیل جنبه های اجتماعی و روان شناختی آنها نیز بایسته مینماید در این مقاله، فرهنگ مردم، پیشینة نگاه علمی به آن و به خرافه، به عنوان یکی از جنبه های فرهنگ مردم به اجمال بررسی میشود. بعد از آن، بازتاب باورهای خرافی در یکی از آثار برجستة نثر فنّی ـ مرزبان نامه ـ با هدف آگاهی از نوع باورهای خرافی مردم همروزگار مؤلف، از سویی و فهم بهتر و درست تر متن، تبیین آنها و کوشش درجهت یافتن پیشینة آنها، از سوی دیگر مدّ نظر قرار میگیرد. هرچند تنگی مجال باعث شد تجزیه و تحلیل های مربوط به پیشینة باورهای خرافی موجود در کتاب، کم رنگ شود و تقسیم بندی آنها که در ابتدا قرار بود براساس جدولی مبتنی بر پیشینه های قطعی و احتمالی آنها صورت بگیرد، به همان سبک و سیاقی درآمد که نخستین بار صادق هدایت بر آن آگاهیمان داده بود.
«گروه اسمی» در ویرایش و ترجمه (یک نگاه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
یکی از کاربردهای اصول و قواعد و مفاهیم زبان شناسی، در ویرایش است؛ جنبه ای که با وجود اهمیت فوق العاده، کمتر به آن توجّه شده و بیشتر جنبه های دیگر کاربردی این شاخه از علوم انسانی که به حق آن را علم (از نوع تجربی)(1) نامیده اند، عطف توجّه بوده است، جنبه هایی چون نقش و رابطة زبان شناسی با ادبیات و آموزش زبان و مسائل یادگیری زبان، و استفاده از آن در مطالعات گویش شناختی، واژه شناختی، ریشه شناختی، بررسیهای تطبیقی زبان ها و بسیاری موارد دیگر از این دست. در این مقاله، دربارة یک مبحث کوچک از نحو در زبان شناسی ـ گروه اسمی ـ و بهکارگیری این مفهوم در ویرایش و ترجمه (همراه با یک بررسی تطبیقی در دو زبان فارسی و انگلیسی) بحث شده است؛ باشد تا راهی گشوده شود که در آینده دربارة گروه های دیگر نحوی و مفاهیم دیگر زبان شناسی به طور مشخّص در حوزة ویرایش تحقیق صورت گیرد
اژدهایی به نام آز
حوزههای تخصصی:
ضحاک همواره اسطوره ای شگفت در میان شخصیت های اساطیری در ادبیات پیش از اسلام بوده است، آیا می توان دوره مشخص تاریخی برای او جست و یا آنچنان که اوستا تصویر می کند او همچنان شخصیتی نیمه اهریمنی، نیمه انسانی است که هویت واقعی اش در غبار زمانهای دور دست ناپیداست? این مقاله سعی دارد پرتوی بر تندیس این اسطوره کهن بیفکند و از خلال یک مقایسه...
مهاجرت: تزهای منفی
اسطوره و ادبیات پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر فلسفه بر ادبیات، انکارناپذیر است. از این میان می توان به فلسفه ای اشاره کرد که مارتین هایدگر در قرن بیستم مطرح می کند و ادبیات عصر پسامدرن را تحت تاثیر خود قرار می دهد. تاکید بر پیوند انسان و جهان تلاش در جهت شناخت آنها و نیز کوشش برای بازگشت به اصلها و سرچشمه ها سه ویژگی بنیادی فلسفه هایدگر است که در ادبیات پسامدرن رسوخ یافته است. از طرفی این سه اصل بنیادی در رگ و ریشه اسطوره نیز هست. بدین ترتیب به واسطه فلسفه هایدگر سه شباهت بنیادین میان اسطوره و ادبیات پسامدرن پدید می آید. گذشته از این ویژگیهای بنیادین مشترک، شباهتهای بسیاری یز در سطح این دو هست که در اسطوره «ناآگاهانه» و بیشتر به دلیل مبتنی بودن آن بر فرهنگ شفاهی رخ می دهد و در ادبیات پسامدرن «آگاهانه» و البته در پی به کارگیری تمهیداتی خاص. در این مقاله با نظر به فلسفه هایدگر، ویژگیهای مشترک اسطوره و ادبیات پسامدرن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.