فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.
بررسی و تحلیل انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی مولوی با رویکرد سبک شناسی رایانشی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی رایانشی- پیکره ای به بررسی توزیع فراوانی و درصدی انواع زمان در دفتر اول، دوم و سوم مثنوی می پردازد و بر این فرضیه استوار است که می توان با استفاده از متغیر زمان به میزان واقع گرایی، سبک روایی و جنبه هایی از صدای دستوری در این اثر دست یافت. مبانی نظری و کاربردی این نوشتار، تلفیقی از دستور نظام مند هلیدی و دستور سنتی است. پیکره زبانی آن شامل 16122 فعل در سه دفتر نخست مثنوی بوده که بر اساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده و 16 متغیر زمان در پیکره داده ها تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد در سه دفتر نخست مثنوی، زمان حال %63، گذشته %36 و آینده %5/0درصد افعال را به خود اختصاص داده است. این یافته ها بیانگر این نکات است که مولانا در اشاره گری زمانی فلسفه روانشناسی انسانگرایانه داشته که به زندگی در اینجا و اکنون می اندیشد. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده می کند و سپس به پند و نصیحت می پردازد که سبک روایی نقل، نتیجه گیری و نصیحت را در مثنوی تایید می کند.
هنجارگریزی در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومة دلاویز ویس و رامین از داستان های روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در میان سال های (432-446ه.ق) به بحر هزج آن را به نظم درآورده است. هنجارگریزی یکی از مؤثرترین شیوه های برجسته سازی و آشنایی زدایی فخرالدین در سرایش این مثنوی است که از این رهگذر هم به توسعة زبان شعری و زیبایی کلام خود پرداخته و هم لذّت درک ادبی و تأمّل مخاطب را فزونی بخشیده است. این پژوهش سعی دارد تا با روش توصیفی-تحلیلی در چارچوب مکتب ساختارگرایی و برمبنای الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی پنج نوع هنجارگریزی (نحوی ، آوایی ، واژگانی ، گویشی ، زمانی) در مثنوی ویس و رامین بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد وقوع هنجارگریزی نحوی در سخن فخرالدین گرگانی ، بیش از سایر هنجارگریزی هاست. هنجارگریزی آوایی ، معنایی ، واژگانی ، زمانی ، گویشی به ترتیب در جایگاه های بعدی قرار گرفته اند و دو نوع هنجارگریزی سبکی و نوشتاری بسامد صفر در ویس و رامین داشته اند. در این مقاله از پرداختن به هنجارگریزی معنایی چشم پوشی می شود؛ زیرا این گونة هنجارگریزی مجال فراخ تری برای ارائه ، طلب می کند و شایسته است در مقاله ای جداگانه به این نوع هنجارگریزی پرداخته شود.
سبک زبان زنانه در خاطرات تاج السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل سبکی آثار زنانه با ابزارهای دقیق زبان شناسی برای دست یابی به مشخصه های نثر زنان و درنهایت نقد علمیِ این آثار، از اهداف مهم سبک شناسی زنانه است. این مقاله سعی دارد با مطالعه سبک شناختی خاطرات تاج السلطنه که یکی از آثار مهم نثر زنانه درباری در دوره قاجار است، ویژگی های زنانه این اثر را شناسایی کند. نشانداری واژگان، کاربرد فراوانِ صورت های بیانگر زبان همچون صفت و قید، صورت های مبهم و غیرصریح زبان و تشدیدکننده ها، کاربرد منادا و جملات معترضه و دعایی، صورت های خلاف قواعد دستور زبان فارسی و جملات ناتمام، تأثیر عوامل غیرخطی زبان، ساده نویسی، جزئینگری، بیان احساسات و ازتن نویسی. شرایط فردی و اجتماعی نویسنده موجب شده است تا برخی ویژگی های زنانه در این اثر دیده نشود. همچنین به سبب سطح بالای تحصیلات نویسنده، درصد قابل ملاحظه ای از کاربرد جملات پیچیده مشاهده می شود و به دلیل موقعیت برتر خانواده وی، وجهیت در سطح بالا است.
دال و مدلول در اندیشة ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و زبان شناسان از دیرباز درباب مفاهیم دال و مدلول تأمل کرده اند؛ اما با آغاز قرن بیست، مطالعات زبانی به طور عام و مفاهیم دال و مدلول به طور خاص عمقم و گسترش چشمگیری یافته اند. در سنت ما نیز اگرچه اندیشمندان به مسئلة زبان توجه کرده اند، کمتر کسی از وجهی زبان شناختی آن را بررسی است. ناصرخسرو را از معدود اندیشمندانی یافتیم که تلاش کرده است ماهیت دال و مدلول و نسبت میان آن ها را ازمنظری زبان شناسانه بررسی کند. وی با انتخاب نام و نامدار برای دال و مدلول، آن ها را قراردادی می داند و به نحوة تکوین حتی خود مدلول یا نامدار نیز توجه می کند. در این مقاله، با نقبی گذرا به دیدگاه سوسور دربارة ماهیت دال و مدلول، این فرضیه را ارزیابی می کنیم که آیا ممکن است دیدگاه ناصر خسرو در این زمینه در چرخة مطالعات زبان شناختی امروزی وارد شود یا نه.
نقش بافت و مخاطب در تفاوت سبک نثر امیرارسلان و ملک جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نقیب الممالک شیرازی، نقال باشی دربار ناصرالدین شاه دو قصه امیرارسلان و ملک-جمشید به جا مانده است. او امیرارسلان را برای ناصرالدین شاه ساخته و بارها برای او نقل کرده است، اما ملک جمشید را در شرایط متفاوتی پدید آورده است. این مقاله به بررسی تفاوت های سبک نثر این دو اثر اختصاص دارد و هدف آن نشان دادن نقش عوامل بافتی و زمینه آفرینش در تفاوت سبک این دو متن است. تفاوت های به دست آمده در سه حوزه ساختارهای نحوی، واژگان و ترکیبات عامیانه، و گزاره های قالبی (ضرب المثل ها، سوگندها و دشنام ها) دسته بندی و ارائه شده اند و در هر مورد، نقش عامل بافت متفاوت و روایت شنو در این تفاوت های سبکی نمایانده شده است.
گروه های حرف اضافه ای در زبان فارسی:یک بررسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروه های حرف اضافه در نظریه پردازی های نحوی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در دستور نقش و ارجاع این گروه ها به سه دستة افزوه، نشانگر موضوع و موضوع- افزوده تقسیم می شوند. دردستة اول، این گروه ها به عنوان ادات ایفای نقش می نمایند.در دستة دوم، گروه حرف اضافه یکی از موضوع های محمول می باشد. در دستة سوم، حرف اضافه، نشانگر موضوع برای محمول است اما بر معنای بند نیز می افزاید. نوشتار حاضر نشان می دهد که گروه حرف اضافه ای در زبان فارسی دارای کارکردهای مختلفی است و علاوه بر نقش ادات می تواند به منزلة نشانگر موضوع در ساخت های دو مفعولی و گاهی به عنوان مفعول مستقیم و برخی نقش های دیگر به کار رود. در این جستار گروه های حرف اضافه ای نشانگر موضوع با توجه به افعالی که با آنها تظاهر می یابند به ده دسته تقسیم شدند. گروه حرف اضافه ای همراه با فعل های ناگذر حرکتی، گروه حرف اضافه ای مکانی و غیر مکانی همراه با فعل ربطی و گروه حرف اضافه ای در ساختار های فعل سبک فارسی، از دیگر مواردی می باشد که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
پیامک، اسپرانتویی(1) نوین؛ بررسی ساختاری- محتوایی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیام کوتاه و زبانی می پردازد. که حاصل مخفف سازی جوانانی است که از تلفن همراه استفاده می کنند، می پردازد. اختصارسازی انواعی دارد، اما آنچه در این مقاله بدان اشاره می شود اختصار و کوتاه شدگی مختص پیامک است که جوانان برای غلبه بر سختی تایپ و اتلاف وقت مبدع آن شده اند. خالق ادبیاتی که قواعد زبانی را در هم شکسته و وارد حوزه جدیدی از کلام شده است و به شدت قوانین حاکم بر تلفظ و دستور زبان معیار را نادیده می گیرد. زبانی که محدودیت های مرزهای جغرافیایی را نمی بیند و نشانی از جهانی شدن به همراه آورده است. این پژوهش نشان می دهد که حذف حروف در پیامک منظم و قابل پیش بینی است و قواعد آن تحت کنترل دو اصل واج شناختی «شکل و زمینه» (درسلر1996) و «قوی-قویتر» (دونگان 1985/1978) می باشد. نتایج نشان می دهند که اصول واج شناختی، فرایند کاهش طول کلمات پیامک را البته بدون در نظر گرفتن سطح هموندی یا نواختی، در کنترل دارد.
بررسی عناصر انسجام متن در داستان حضرت موسی با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام و هماهنگی میان اجزای متن از برترین ویژگی های یک اثر ادبی و هنری است. پیرو بررسی های زبان شناسان نقش گرا، این موضوع رونق شتابانی به خود گرفت و در مباحث نقدی مورد کنکاش قرار گرفت و از پرکاربردترین واژه های حوزه نقد دوران معاصر گردید. قلمرو این گونه پژوهش ها، آثار قرآنی و دینی را نیز در بر گرفت و به بررسی و تحلیل آن پرداخت. داستان موسی(ع) از زیباترین داستان های قرانی است که از مختصّات فنی و ویژگی های هنری و سبکی ممتازی برخوردار است و از حیث سازوکارهای صناعتمند و هنری، در کلام بشر همانندی برای آن نمی توان یافت. پژوهش پیش رو در صدد نشان دادن انسجام هنری در آیات 3 تا 43 سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی بر پایه نظریه انسجام مایکل هلیدی و نظریه مکمّل رقیه حسن به عنوان هماهنگی انسجامی است. برآیند پژوهش، نشان می دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره ها و تعامل بین زنجیره ها باعث انسجام اجزای این داستان در سوره قصص شده اند و از رهگذر این پژوهش می توان به پیوند ارگانیک و اندام وار میان اجزای یک داستان صناعتمند که راهی برای شناخت اعجاز قرآن است، پی برد.
تکرار موجز (سبک شخصی احمد غزالی بر اساس رویکرد اشپیتزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های سبک شناسی، سبک را به دو گونه سبک شخصی و سبک عمومی (دوره ای) دسته بندی می کنند. در سبک شناسی عمومی، متون را با توجه به اشتراکاتی که سبک در یک دوره خاص دارد، بررسی می کنند. اما در سبک شخصی، ویژگیهای فردی و روانی نویسنده مورد توجه قرار می گیرد به طوریری که سبک نگارش هر نویسنده در پیوند با عواملی چون ذوق، سلیقه، جهان بینی، مقام علمی و اجتماعی او ارزیابی می شود. «لئو اشپیتزر» از سبک شناسانی است که پژوهش های سبک شناسی را در گرو شناخت روحیات و ویژگیهای فردی نویسنده می دانست و بر این اساس روش سبک شناسی خود را در سه مرحله ارائه کرد. این مقاله بر آن است تا بر پایه مراحل نظریه اشپیتزر، ارزش سبک شخصی را در پژوهش های سبک شناسی نشان دهد. بدین منظور رساله سوانح «احمد غزالی»، به عنوان نمونه عملی این طرح، برگزیده شد و سبک شخصی غزالی در نگارش سوانح بررسی شد.
بررسی شگردهای ایجاد انسجام در اشعار قیصر امین پور با تکیه بر نظریه زبان شناسی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های زبان شناسی که در عصر حاضر در تحلیل متون ادبی به کار گرفته می شود، نظریه زبان شناسی هالیدی است. هالیدی، ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی یک متن را انسجام می نامد و عوامل ایجادکننده آن را به دو بخش دستوری و واژگانی تقسیم می کند. انسجام دستوری عواملی چون ارجاع، جانشینی، حذف و ربط را دربرمی گیرد و انسجام واژگانی شامل تکرار و باهم آیی در زبان ادبی می شود. قیصر امین پور، از شاعران نام آور معاصر، اشعار بسیاری را در قالب های مختلف شعری سروده است. اشعار امین پور به واسطه تسلّط شاعر بر زبان فارسی و آشنایی او با واژگان و ظرفیت های دستوری و واژگانی ادبیات فارسی، از شگردهای انسجامی به نحو مطلوبی بهره مند است. در این پژوهش، سعی شده است تا با استفاده از نظریه انسجامی هالیدی، به بررسی انسجام در دو محور دستوری و واژگانی در شعر قیصرامین پور پرداخته و مهم ترین تمهیدات مورداستفاده شاعر برای انسجام بخشی به اشعارش تحلیل شود.