در میان شاکله های روایی، عامل زمان در رمان سووشون، در اولویت قرار دارد و لایه های زمانی مختلف، در بطن روایت، با یکدیگر در تلاقی هستند. روایت در این رمان، بیشتر به گذشته باز می گردد و گاه نیز به شکل آینده نگر به پیش بینی وقایع می پردازد. این کار با مهارت تمام و به گونه ای انجام می شود که از چارچوب دنیای بازنمایی شده داستان فاصله نگیرد. تداوم داستان در رمان سووشون، هشتاد روز است و شتاب ثابت (معیار) بر اساس 3.17 صفحه در روز ارزیابی می شود. میانگین وزنی شتاب سووشون بر پایه 7.64 صفحه در روز به دست می آید که نشانگر ضرباهنگ شتاب منفی کل متن است و اینکه حداقل سرعت بر فضای داستان حاکم است. کارکرد انواع بسامد در این رمان متداول است. دانشور معمولا وقایع را با ذکر جزییات، به صورت مکث توصیفی می آورد.
منوچهر آتشی از شاعرانی است که دوران کودکی، طبیعت زنده جنوب و صداقت رفتاری آن دیار هرگز از ذهن و زبان او محو نمی شود. گذشته سرایی شاعر علاوه بر تاریخچهی حضور او در دنیا به گذشته های بسیار دور و باستانی و اسطوره ای نیز باز می گردد. واژه ها، مکانها، حوادث و اتفاقات، اشخاص، روستا و ... همیار شاعر در پردازش به این گذشته است. درد و حسرت از دست رفتن نیکی ها و مردانگی های آدمی در برابر همهی بدی ها خمیرمایهی این گذشته سرایی است. از آنجا که شعر شاعران به نوعی سرگذشت پنهان جامعه است باواکاوی حسرت سروده های آنها می توان تاریخچهی پنهان جامعه هم دورهی شاعر را بازشناخت. بازشناسی خصلت های مردم جنوب، مبارزهی آنها علیه استعمار، افتخارات و زندگی پرشکوه آنها، جدال سنت و تمدن، تقابل طبیعی زیستی با صنعت و مدرنیته و آرمان های نهفتـه درمدینهی فاضله از هدف های این بررسی است که در خلال اشعار آتشی نمود یافته است. به ضرورت همین مسأله باواکاوی اشعار آتشی، آنچه که در این راستا و در پیوند با این هدف بوده استخراج شده و نمونه های برجستهی آن ارایه شده است.
مذاهب، از دیرباز علاوه بر شباهت ها، تفاوت هایی با هم داشته اند که منجر به جدال بین آنها شده است. در این میان، اسماعیلیّه همانند فرقه های دیگر اسلامی، دارای اصول و فروع مشترک و بعضاً متفاوت با سایر مذاهب است. تأویل گرایی یکی از ویژگی های خاصّ اسماعیلیّه است که موجب تمایز آن، از سایر مذاهب می شود. ناصرخسرو به عنوان «حجّت» در مذهب اسماعیلی، بارها مسئلة تأویل را در متون نظم و نثر خود به کار برده است. وی معتقد است، شریعت و معارف دینی دارای ظاهر و باطن است و شریعت بدون تأویل هیچ ارزشی ندارد و مانند جسد بدون روح است. در این مقاله، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تأویل، بررسی، سپس به مسئلة تأویل از دیدگاه قرآن، حدیث، فلسفه، کلام، عرفان و تصوّف و هرمنوتیک پرداخته می شود. در ادامه به مبحث تأویل از دیدگاه اسماعیلیّه و به خصوص حکیم ناصرخسرو اشاره می شود.
الفصول والغایات فی تمجید الله و الله والمواعظ"" از مهمترین آثار منثور ابوالعلاء است که تنها بخش کمی از آن به دست ما رسیده است. حجم وسیع رجع ها، غایات و تفاسیر در این کتاب، وپرداختن هر رجع به مضمون جدید خود بیانگر وسعت افکار و عمق اندیشه معری است. این مقاله رجع ها، غایات و تفسیرهای این کتاب را از نظر شکل، بررسی و مقصود از این عناوین را بیان می کند؛ سپس با ذکر بعضی از مضامین و تحلیل های آن به شرح معیارهای ابوالعلاء در تفاسیر و غایاتی که عنوان رجع ندارند، می پردازد.
پرداخت بدیع معری به مضامین که در آن از انواع علوم و دانش های عصر چون: صرف و نحو، عروض، فقه و ... بهره گرفته است و نیز شباهت ظاهری این کتاب با قرآن مجید، حاسدان را برآن داشته که کتابش را به تحدی با قرآن متهم کنند.
این مقاله اشاره به تفاوت ممدوحین سعدی دارد که در نتیجه به تفاوت مدایح منجر میشود. نویسنده اعتقاد دارد چنانچه ممدوح سعدی فردی خردمند و فرزانه باشد، مدایح لحنی صمیمانه و حتی عاشقانه مییابد و ممدوح در جایگاه معشوق مینشیند و چنانچه ستایش شونده از کسانی باشد که نابهجا به قدرت رسیده باشد، مدح سعدی تفاوتی آشکار مییابد و در پارهای موارد، با بیانی تند و پرخاش گونه، ممدوح را از پیامد شوم ستمگری و مردمآزاری هشدار میدهد و یا به دادگری و رعیتپروری فرا میخواند. نویسنده در این مقاله به عنوان نمونه قصایدی که سعدی در ستایش دوتن از ممدوحان خود یعنی عطاملک جوینی و امیرانکیانو سروده، انتخاب نموده و از دریچه ساختار بیرونی، جنبههای زبانی و لحن بیان مورد بررسی قرار داده و در پایان مدح سعدی برای انکیانو را بیشتر ذم شبیه به مدح نامیده است.