استفاده از امکانات تحلیلی یا کلمات نقشی آزاد، یکی از روش های بیان مفاهیم دستوری در زبان های دنیاست. افعال معین از اجزای مهم دستوری هستند که می توانند به صورت کلمات نقشی آزاد در بیان مفهوم دستوری «نمود» استفاده شوند. این افعال همگی از رهگذر دستوری شدگی پا به عرصه وجود می گذارند. دستوری شدگی فرآیندی تدریجی است که طی آن واحدهای واژگانی زبان با از دست دادن بعضی مؤلفه های معنایی خود، خصوصیات دستوری کسب می کنند و به صورت کلمات نقشی درمی آیند و یا کلمات دستوری، دستوری-تر می شوند. هدف این مقاله بررسی تحول فعل واژگانی «رفتن» به افعال معین نمودنمای آغازی و تکمیلی یا فرایند کلی «معین شدگی» این فعل است. این بررسی، با پذیرش مفاهیم بنیادی انگاره هاینه یعنی «زنجیره دستوری شدگی فعل به نشانه نمود» و «طرحواره رویداد زنجیری» به انجام رسیده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم پیشنهادی هاینه، در بررسی همه جانبه معین شدگی فعل «رفتن» برای کسب نقش دستوری «نمود» تا حدودی ناکارآمد است و در تکوین عناصر دستوری مذکور، «تصویرگونگی خطی» نقشی اساسی دارد.
نامتعدی بودن تنها در افعال لازم متجلی نمی شود بلکه ساخت های لازم یکی از انواع نامتعدی ها در زبان فارسی میباشد. ضمنا تنها مظهر نامتعدی بودن،عدم حضور مفعول در جمله نیست، بلکه مشخصه های دیگری نیز میتواند در این سنجش ملاک قرار گیرد مثل : ایستایی، نمود، لحظه ای بودن، ارادی بودن، وجه و عاملیت. هم چنین ، بر خلاف نگرش سنتی که در آن افعال به دو گروه لازم و متعدی تقسیم می شد، افعال را بایستی در رابطه ای پیوستاری لحاظ نمود که در دو انتهای آن متعدی ترین و نامتعدی ترین افعال با توجّه به ملاک های مورد نظر قرار می گیرند و در حد فاصل آنها افعال دیگر با رابطه ای تدریجی مرتب می شوند.
ایران کشور فرهنگ و هنر و شعر و ادب محسوب می شود و عالمان و شاعران فراوانی در این کشور دیرینه و دانش پرور ظهور داشته اند؛ اما سهم همه شهرها و مناطق این کشور پهناور در این عرصه برابر نیست. سهم استان اصفهان در حوزه فرهنگ و ادب و هنر ممتاز است. یکی از دانش های زبانی ای که استادان این خطه بدان پرداخته اند و گوی سبقت را از دیگر مناطق ربوده اند، دانش دستورنویسی و پرداختن به مسایل زبانی است. علمی که به جهت فنی و دقیق بودن آن، اهتمام بدان کمتر بوده است. مقایسه آثار برآمده در ادب فارسی به شکل کتاب و یا مقاله نشان میدهد که نسبت این تحقیقات به پژوهش های زبانی بسیار بیشتر است و مسایل زبانی کمتر مورد عنایت قرار گرفته است. این مقاله می کوشد تا نقش موثر تنی چند از استادان اصفهانی را در این عرصه بنماید و با یادکرد و توصیف کار مشاهیر سنتی و جدید این خطه در این دانش فنی، سهم آنان را در این باره باز نماید. دانشی که پرداخت بدان در تحلیل متون و پی بردن به زوایای پنهان و هنری آن بسیار موثر است و متاسفانه در پژوهش ها مغفول مانده است.