فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
عرفان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام خاقانی، سخنور بزرگ ادب فارسی، در کنار نام حکیم نظامی، بلافاصله بعد از فحول اربعه ادبیات ایران (فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ) در ردیف بزرگترین شاعران سرزمین ما جای دارد و در این مورد اغلب صاحبنظران و ادب شناسان اتفاق نظر دارند.شعر خاقانی به دلیل حجاب رنگین سبک و شیوه خاص شاعری او، تا دیر زمانی چنانکه شایسته اوست، مورد توجه و ارزیابی اهل ادب قرار نگرفته بود و سالیان سال بیشتر ایرانیان این اعجوبه ادب فارسی را تنها با مداینیه مشهور او می شناختند. خوشبختانه در دو دهه اخیر، به دلایل گوناگون، شعر این سخنور بزرگ از جنبه های مختلف و بخصوص صور خیال اعجاب انگیز شاعر، مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما هنوز جای تحقیق در مورد محتوای معنوی و جهان درونی و ذهنی او خالی است و به نظر می رسد که راهی دراز برای دستیابی به اینکه خاقانی چه می گوید، در پیش رو داشته باشیم و این کار تنها با همت جمعی دوستداران و پژوهشگران شعر فارسی امکانپذیر خواهد بود. از جمله این موارد، جایگاه خاقانی در قلمرو عرفان و مباحث معرفتی است. هدف نگارنده در این نوشته این بوده است که پایگاه این شاعر بزرگ را در این زمینه، که از قرن پنجم به بعد، به عنوان بعد پیوسته ادب فارسی شناخته می شود، در حد توان، روشن کند.
ارزش ادبی ابهام از دو معنایی تا چندلایگی معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام در نظریه های ادبی جدید، بر خلاف دیدگاه های قدما نکوهیده نیست، بلکه ارزش محسوب می شود. این مقاله با بررسی پیشینه تاریخی بحث از ابهام در بلاغت قدیم و دیدگاه های امروزی، نشان می دهد که ذوق زیبایی شناسی در گذر زمان، به ابهام و چندمعنایی متمایل شده است. از قرن بیستم به بعد منتقدان و نظریه پردازان ادبی، ابهام را جوهر ذاتی متن ادبی می دانند. مقاله با طرح بحث ارزش ابهام ادبی، میان «دشواره» و «ابهام هنری» (چندمعنایی) فرق می گذارد و در پی اثبات این نکته است که تفاوت ادبیات با زبان در رویکرد به ابهام و نقش و کارکرد آن به روشنی مشخص می شود. هدف اصلی مقاله تاکید بر این اصل است که ابهام، جوهره ادبیات است و ارزش هنری و راز ماندگاری آثار جاودانه بسته به میزان ابهام نهفته در آن ها است. اگر ابهام را از متن های ادبی اصیل حذف کنیم، گوهر ادبی آن را کنار گذاشته ایم. ابهام با شرکت دادن خواننده در آفرینش معنا، نوعی تعامل میان خواننده و متن ایجاد می کند و از آن جا که خوانندگان را در طول تاریخ به واکنش وا می دارد، پیوسته امکان گفت و گوی نسل های مختلف با متن فراهم می آید.
بررسی سمبولیسم اجتماعی در سروده های مهدی اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
بازتاب رویدادهای تاریخی دهه سی با توجه به اهمیت ویژه آن در تاریخ معاصر ایران ازجمله مسائلی است که همواره ذهن روشنفکران، آگاهان و شاعران متعهد این دهه را به خود مشغول ک رده است. سیطره کم سابقه و فراگیر اختناق از سوی حکومت مهم ترین علت رویکرد شاعران متعهد این دهه به بیان نمادین است.
با اینکه نیما پیشرو نمادگرایان معاصر محسوب می شود، مهدی اخوان ثالث از شاعران متعهدی است که بیشترین توجه را به این طرز بیان داشته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد ک ه او برای بیان رویدادها و انتقال آن به نسل های بعدی از نمادهای عمومی و شخصی بهره گرفته است. بسامد بالای نمادهای شخصی به کاررفته در اشعار اخوان ثالث مبین حس شاعرانه و دغدغه ذهنی شاعر در بیان مسائل اجتماعی است.
پژوهش به شیوه توصیفی و داده ها به روش سندکاوی و کتابخانه ای گردآوری و تحلیل شده است.
نگاهی انتقادی به طبقهبندی سبکهای نثر فارسی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
سبکشناسی در حوزههای گوناگون تحقیقات ادبی بهویژه در نقد ادبی متون نقش مهمّی دارد و طبقهبندی علمی آن میتواند کار آموزش سبک را آسان کند. هدف از این نوشتار نگاهی انتقادی به کتابهای سبکشناسی از جهت تقسیمبندی شیوه های نثرنویسی است. برای رسیدن به این هدف ابتدا دیدگاههای تعدادی از محقّقان در تقسیمبندی شیوههای نثرنویسی بیان شده و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخته شده است. مهمترین آسیبهای این گونه تقسیمبندیها عبارتاند از: مشخّص نکردن مبانی تقسیمبندیها، نارسائی تعاریف، تناقض در تعیین مصداقها، چندگونگی تقسیمبندیها و اختلاف در نامگذاری، عدم تمایز نثر ادبی از نثر غیرادبی، کلّی بودن تقسیمبندیها و انعطافناپذیربودن آنها، کمتوجّهی به بعضی از گونههای سبکی بهویژه سبک فردی و خردهسبکها، درآمیختگی نوع نثر با سبک نثر، نگاه تک بُعدی به سبک نثر و کمتوجّهی به تعیین عناصر و شاخصههای سبکی و روشهای تحلیل سبک و....
«سگ ولگرد» هدایت
تصحیح و توضیح چند بیت از داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح و اصلاح تصحیف های انجام شده در متن آسان نمای شاهنامه، همواره یکی از مهم ترین اهداف مصحّحان و شارحان بوده است. داستان رستم و سهراب، بهترین مصداق این واقعیت است. با بررسی این داستان و شروح مختلفی که از حدود پنجاه سال پیش تاکنون بر آن نوشته شده است، می توان دریافت که در طول زمان به سبب تسامح کاتبان، ضبط بسیاری از ابیات این بخش شاهنامه، تغییرات فراوانی کرده است. یافتن شکل صحیح آن، مستلزم دقّت نظر بیشتر و تکیه نکردن به یک نسخة خاص است. در آثار گزیده و متون درسی دانشگاهی، مشکلات لغوی و معنایی داستان رستم و سهراب توضیح داده شده است؛ اما در شرح بسیاری از ابیات مبهم، وحدت نظر وجود ندارد و همچنان درباره آن بحث و تحقیق می شود. در این مقاله چهار بیت بحث برانگیز این داستان با نظریات مختلف در شرح ها بررسی و واکاوی می شود و با تبیین انتقادی همة نظرها، پیشنهادهایی برای ضبط و توضیح صحیح تر ارائه می شود.معیار اصلی این تحقیق در توضیح و تصحیح ابیات، استناد به شواهد متعدّد و مشابه از شاهنامة فردوسیاست؛ معیاری که متأسّفانه در بسیاری از شرح های شاهنامهبه آن بی توجّهی شده است.
نگاهی دیگر به صنعت تجرید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ساعتی در سایه آفتاب
بررسی جایگاه و شخصیت زنان در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه گرشاسب نامه اسدی طوسی کتابی حماسی است که شخصیت های اصلی آن را مردان مبارز تشکیل می دهند، حضور برجسته زنان را در آن نمی توان نادیده گرفت.
در این پژوهش، تلاش بر این بوده است تا هویت زنان و نقش آنان در شکل گیری جریانات جامعه و مسایل مربوط به آن ها با تکیه بر گرشاسب نامه بررسی شود. بخش اول، تحلیل شخصیت هایِ زن گرشاسب نامه را شامل می شود و در بخش دوم، مسایل مربوط به زنان، ازدواج و خانواده پیگیری شده است.
نتیجه ای که از این تحقیق متصور بوده است، پاسخ گویی به برخی از شبهه های ایجاد شده در زمینه کم رنگ بودن نقش زنان در جامعه ایران آن زمان بوده است که مستندات متن، این شبهه ها را باطل می کند. نکته ای که نباید دور از چشم قرار گیرد، این است که گرشاسب نامه، کتابی حماسی است که موضوع آن، جنگها و هنرنمایی های پهلوانی است، بنابراین، بسامد بالای مسایل زنان در این کتاب، پویایی جامعه زنان را در آن عصر نشان می دهد.
برجسته سازی های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی پور (بر مبنای چهارچوب زبان شناختی دیوید لیچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «شرق بنفشه» به سبب داشتن برجسته سازی های زبانی، که شامل هنجار گریزی و توازن می شود، قابل تأمل و بررسی است. هریک از این دو فرایند نیز دارای چند زیرشاخه است که درصد جالب توجهی از آن ها در شرق بنفشة مندنی پور به وضوح یافت می شود و همین امر گویای توانایی نویسنده در به کارگیری قابلیت های متنوع زبانی است. نویسنده از طریق زبان خاص خود به خوبی محوریت موضوعی داستان یعنی عشق زمینی آسمانی را برجسته کرده و با ایجاد هاله ای از ابهام در کلام رازوارگی آن را به تصویر کشیده است. در این مقاله کوشیده ایم ضمن نیم نگاهی به ساختار روایی و برخی عناصر ممتاز داستانی شرق بنفشه، برجسته سازی های زبانی این اثر را در چهارچوب زبان شناختی «دیوید لیچ» نشان دهیم. روش بررسی به شیوة تحلیلی است.
شیوه های بلاغی در شعر ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
آیا در زبان فارسی فعل مجهول هست؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های دینی در اشعال فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرخی یزدی دلسوخته ای است که جان و دل فدای آزادی و استقلال کرده و با روغن احساس، چراغ حریت را پر فروغ ساخته است.
شاعر ستم ستیز یزدی، جان مایه های سخن خود را وامدار مردم شهری است که از دیرزمان «دارالعباده اش» خوانده اند و خو گرفته با فرهنگی است که ریشه در اسلام و ایران دارد.
صاحب این قلم بر آن است در این مقاله به بنیان های دینی جاری در اشعار فرخی اشاره کند و تا آنجا که ممکن است سرچشمه های زلال آن را بازشناساند. از این رهگذر مسائلی چون خداشناسی، معاد شناسی، توجه به پیامبران و اولیای الهی، معارف قرآن و اخلاق دینی در اشعار فرخی یزدی بررسی شده است. هر چند نویسنده معتقد است اینها دغدغه های فکری فرخی نبوده که فراوان و همواره خودآگاه بر زبان و قلمش جاری شود، ولی همان اندک نیز نشان از پشتوانه های فرهنگ خودی دارد که در وجود آزادمردی چون او ریشه دوانیده و درخت اندیشه اش را باور کرده است.
زمان روایی در رمان احتمالاً گم شده ام بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستاننویسان معاصر امروز ایران، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداختهاند. در این میان، نویسندگان زن نیز از سهمی بهسزا برخوردارند. انعکاس روحیات و رنجها و محدودیتهای آنان در مجموعه داستانها و رمانهای خود به خوبی مشاهده میشود. در این پژوهش، نویسنده با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایتپردازی ژنت از یک سو و داستان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار از سویی دیگر، مهمترین تکنیکهای روایتپردازی از نظر ژنت را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این پژوهش، به طور خاص به مقوله زمان در روایت بر اساس نظریه ژرار ژنت، میپردازیم. وی نظریه خود را در باب زمان روایت در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه میدهد. از آنجا که زمان روایت یکی از مؤلفههای بارز در داستان احتمالاً گم شدهام است، در ادامه به تطبیق این شگرد روایی، در گزارههای داستان یاد شده میپردازیم. همچنین نشان می دهیم که عامل زمانپریشی، آن هم از نوع گذشتهنگری، در این داستان دارای بیشترین کاربرد است که باعث کند شدن زمان روایت نیز شده است.