فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی برخی از مؤلفه های نقد فرمالیستی در قصاید خاقانی می پردازد. بررسی دلایل برجستگی و امتیاز زبان خاقانی در مقایسه با سایر سرایندگان شعر پارسی و ایجاد بستری مناسب و درخور جهت درک بهتر ویژگی های شعری خاصّ او از اهداف پژوهش حاضر محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش، 132 قصیده خاقانی و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 97 چامه است که به شیوه تصادفی ساده1 و با بهره گیری از جدول تصادفی اعداد گزینش شده است. روش پژوهش توصیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک محتوا و شیوه کتابخانه ای بررسی شده است. منبع مورد استفاده دیوان خاقانی ویراسته میرجلال الدّین کزّازی است. دلیل برگزیدن این اثر، دقّت بیشتر مصحح در ضبط واژه ها، توجه بیشتر به نسخه بدل ها، تصحیح های قیاسی درخور توجّه و مسائل دیگر این چنینی است. نتیجه نشان می دهد خاقانی همه مؤلّفه های شاخص فرمالیسم را چون آشنایی زدایی،2 رستاخیز واژگان، برجسته سازی زبان و انواع هنجارگریزی3 و قاعده افزایی4 به کار گرفته است. به گونه ای که موجب شده زبان او در قصاید، در مقایسه با دیگر سروده های خودش و شاعران دیگر، از اهمیّت به سزایی برخوردار باشد.
تفسیر روان شناختی «بوف کور» بر مبنای سبک شناسی تگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی تگا رویکردی در سبک شناسی است که از مرز توصیف زبان شناختی و تعبیر معنی شناختی یک اثر می گذرد و به تفسیر روان شناختی و تبیین جامعه شناختی آن می پردازد. این مقاله در صدد است با رویکرد فوق و با استفاده از متغیّرهای نقشی اندیشگانی، بینافردی(زمان و وجه)و متنی(تمهیدات پیوندی) تفسیری روان شناختی از بوف کور ارائه و به این سوال پاسخ دهد که از طریق این متغیّرهای نقشی به چه مشخّصههای سوررئالیستی می توان دست یافت. فرضیّه آن این است که با استفاده از متغیّرهای نقشی فوق می توان برخی مشخّصه های سوررئالیستی مانند ذهنیّت گرایی، درون گرایی، واقعیّت گریزی، سولی لوکی، نگارش خودکار و سیّالیّت ذهن را در این رمان نشان داد. مبنای نظری آن سبک شناسی تگا است که تلفیقی از روش سبک شناسی و دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان است. روش تحقیق، آماری - تحلیلی بوده و تحلیل داده های آن نیز با روش نمونه گیری خوشهای یک مرحله ای متناسب با حجم نمونه انجام شده است. نتیجه این که بوف کور با توجّه به شواهد زبانی، اثری انتزاعی، ذهنی، واقعیّتگریز و سوررئال است.
نقد توصیفی - تحلیلی اسطوره در شعر بدر شاکر السیاب (مطالعه مورد پژوهانه: اسطوره ی سَربَروس و تَمُوز)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیّاب برای بیان اندیشه های خویش به اسطوره پناه می برد. دلایلی همچون؛ وضعیت نابسامان سیاسی و اجتماعی، تغییرات منفی فراوان در صحنه سیاسی عراق، بحران شدید جسمی و روحی شاعر، بر چیرگی کاربرد اسطوره و نمادهای خیزش و تحوّل بر شعر سیّاب بسیار نمایان است؛ زیرا از جنبه شخصیتی احساس می کند چیزی غیر از خودش قادر نیست در رویارویی با مرگ، یاریش کند از طرف دیگر؛ عراق به خاطر بحران سیاسی، وضعیتی مانند سیّاب به خود گرفته است، به همین دلیل نیاز به حاصلخیزی بعد از خشکسالی دارد. بنابراین، از میان اسطوره های فراوانی که در شعر سیّاب وجود دارد، دو اسطوره «تَمُّوز» و «سَربَروس»، مورد بررسی قرار گرفت. سیّاب در بیشتر قصائد تمّوزی اش، نقاب تمّوز، را بر چهره زده تا نشان دهد که مرگش، مانند مرگ تمّوز؛ حاصلخیزی را به همراه داشته است و تباه شدن نیست. وی با الهام پذیری از این اسطوره تلاش کرد، زندگی و خیزش جدیدی را در میان اعراب، ایجاد نماید و مدینه فاضله ای را که در رؤیای ساختن آن بود، محقق سازد. او برای نشان دادن واقعیت مرگ در عراق، سربروس را بکار برده است تا به نحوی دردناک و در عین حال هنرمندانه، کشته شدن الهه تمّوز را که رمز زندگی و حاصلخیزی است، به تصویر بکشد. سربروس در شعر او؛ تبدیل به نمادی از قدرت دیکتاتوری در عراق شده است.
اسطوره ای شدن زمان در چند داستان کوتاه شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان و داستان مدرن نقش شگرفی در بازخوانی روایت های اسطوره ای و بازپردازی آن ها در ادبیات روایی امروزی ایفا می کند. یکی از دلایل مهم توجه ویژه و کاملاً متفاوت این گونه داستان ها و رمان ها به بن مایه های اسطوره ای ضرورتی است که نویسندگان معاصر بنابر دگرگونی اوضاع اجتماعی و دگرگونی های اساسی اندیشه و نگرش انسان احساس کرده اند: بی انسجامی جهان آشفتة معاصر که همة گفتمان هایش سرشار از تناقض ، بی انسجامی و قاعده گریزی ا ست، انسان امروزی را شیفتة روایت های نامنسجم، غیرخطی گسسته نما و سرشار از بی نظمی های زمانی که پیشینه ای غنی در روایت های اسطوره ای دارد کرده است. شهریار مندنی پور یکی از نویسندگان برجستة ادبیات معاصر فارسی است که می توان آثارش را از حیث ساختار و پردازش برخی از عناصر داستان به ویژه عنصر زمان به روایت های اسطوره ای همانند دانست. این پژوهش نشان می دهد که زمان در برخی از داستان های کوتاه او، همانند زمان در روایات اسطوره ای 1. کیفی و ذهنی است نه عینی و کمی؛ 2. اعتبار خود را از رویداد یا حادثة روایت شده می گیرد؛ 3. دورانی و چرخه ای است نه خطی و مستقیم. البته اثبات این همانندی ها لزوماً به معنای تأثیر پذیری آگاهانة مندنی پور از روایات اسطوره ای نیست.
تحلیل گفتمان های رادیو؛ بررسی کتاب «تحلیل گفتمان های رادیو» تالیف دکتر فردوس آقا گل زاده
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی نقد و بررسی کتاب
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی رادیو پژوهش در رادیو
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی رادیو عناصر رادیو (موسیقی، متن، سکوت)
رنگ و تحلیل زمینه های تأویل رمزی آن در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ یکی از نشانه های مهم روایتگری نظامی برای بیان وجه تمثیلی نگرش هستی شناسانه اوست، به این دلیل رنگ ساحتی رمزگرایانه و تأویل پذیر دارد، فهم معنی رمزی آن مستلزم شناخت زمینه های تأویلی آن است. شناخت این زمینه ها، سبب فهم پیوند رمزی رنگ و منشأ آن، نور، می شود. ارتباط نور و رنگ در روایت پردازی نظامی کانون جذب عناصری دیگر، از قبیل هفت ستاره، هفت گنبد، هفت اقلیم، هفت بانو، هفت فلز، بهرام، زمان و... شده که با رنگ ارتباط صوری و محتوایی یافته اند. این ارتباط در تأویل رمزی آن سبب شده که «آفریننده» مرموزٌالیه نور و «انسان مثالی» با اطوار وجودش مرموزٌالیه رنگ گردد و نور و رنگ جلوه ای از «وحدت و کثرت» باشد. در این مقاله کوشش شده تا دیدگاه نظامی در این باره توضیح داده شود و پیوندهای آشکار و پنهان میان رنگ و صورت و محتوای حکایتی که در هر یک از گنبدهای هفتگانه روایت می شود و زمینه های تأویلی آنها بیان گردد.
ویژگی های زبانی انیس القلوب (قدیم ترین قصص الانبای منظوم، پایان تألیف: 608 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی ساختار عروضی قصاید فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله که بخشی از رساله «ریخت شناسی قصیده در ادب فارسی» نوشته نگارنده است، تحقیقی در باب وزن ها و بحرهای استفاده شده در قصاید ادب فارسی است که از قرن چهارم تا دوره معاصر (بهار) را در بر می گیرد. در این تحقیق، 50 قصیده اول دیوان شاعران معروف قصیده سرا در هر دوره ادب فارسی مورد بررسی قرار گرفت و انواع وزن و مضمون های مورد علاقه آنها مشخص شد که نتایج این بررسی به صورت مقاله زیر درآمد. در این نوشته که نتیجه بررسی 1632 قصیده شعر فارسی است، مشاهده شد که بیشتر بحرهای رایج در زبان فارسی، مورد توجه شاعران قصیده سرا بوده است و اشعاری طولانی در این اوزان سروده اند. از نظر مضمون نیز در قرن های اولیه شعر فارسی، شاعران متوجه مضمون های شاعران عربی بودند؛ ولی کم کم با رشد و استحکام قصیده در ادب فارسی، مضمون هایی بدیع و تازه وارد ادب فارسی شد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
روایت کابوسی دنباله دار
رویکردی صورتگرایانه به شعر قیصر از منظر هنجارگریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در شعر معاصر، به ویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از به جاماندن از قافلة شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و به طور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجسته سازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل می شود. هنجارگریزی به عنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهم ترین مسائل شعر نو به حساب می آید. از این طریق درمی یابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر موفّق بوده است.
این مقاله تلاش می کند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر به عنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
بازآفرینی نیما از حکایت «کرم شبتاب» کلیله و دمنه در شعر «مهتاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
تطبیق زبان عرفانی و شیوة نگارش عین القضات همدانی و محی الدّین عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی