ادبیات پسامدرن و به ویژه داستان پسامدرن محل چالش سال های اخیر نویسندگان، منتقدان و نظریه پردازان ادبی ایران بوده است. توجه این نظریه پردازن بیشتر بر شگردهای مربوط به این شیوه ی ادبی بوده و همین امر سوءتفاهم هایی را در تشخیص موضوع به وجود اورده است. با این توجه، بررسی مجموعه داستان گذرگاه بی پایانی، نوشته ی کاظم تینا تهرانی، به عنوان یکی از نخستین آثار داستانی پست مدرن ایران حائز اهمیت بسیار است. در این مقاله، نه شگردهای داستان نویسی پسامدرن، که مبانی انسان شناسی فلسفی پست مدرنیسم معیار بازشناسی و واکاوی آثار قرار گرفته است. بدین ترتیب ملاک تشخیص پسامدرنیسم ادبی در این مقاله توجه به شخصیت های داستانی، از منظر فنون شخصیت پردازی نیست. دیدگاه اتخاذشده مبتنی بر شیوه ها ی ساخت سوژه ی انسانی، چگونگی حضور ""خود"" در ساخت این سوژه، نقش ""دیگری"" در این نوع سوژه سازی و مسائلی از این دست است. بر این اساس باید گفت کاظم تینا در این مجموعه داستان توانسته است خصلت های انسان شناسانه ی پسامدرنیستی را با قالبی شکلی از داستان پست مدرن، به گونه ای موفق تلفیق کند؛ موفقیتی که پیش از آن در ادبیات داستانی ایران به دشواری قابل تشخیص است.
در سال 1375 که مامور تدریس در دانشگاه داکا ”بنگلادش“ بودم، در نسخه های خطی آن دانشگاه به فرهنگ قرآنی کوچکی به نام ”مستخلص المعانی“ برخوردم که دو نسخه از آن در کتابخانه ”بنکی پور“ هند و ”ایندیا آفیس“ انگلستان وجود دارد. چیزی که بیش از همه در این فرهنگ جالب توجه است، وجود واژه های کهن فارسی است تا جایی که کهنگی آن را تا قرن پنج و شش پیش می برد.
کتاب از نویسنده ای ناشناس است که از خود با واژه «ضعیف» یاد می کند و انگیزیه پرداختن به آن را خواهش دوستان (غیر عرب زبان) که به علت غفلت در دوره جوانی به علوم دینی نپرداخته و نیازمند مطالعه در کلام آسمانی بودند، بیان می کند.
معانی قرآنی با کلماتی موجز و غیرمکرر از انتهای قرآن یعنی از سوره «الحمد و قل اعوذ برب الناس» آغاز و به سوره «بقره» پایان می پذیرد.
قافیه در شعر حکم نت (نغمه) فرود را در پایان ملودی (لحن) دارد. به عنوان مثال، اگر قطعه ای را در ماهور دو (do) اجرا می کنیم و در پرده های این دستگاه مانور می دهیم، نت پایانی و فرود ما همان نت do است. نگاهی به پیش درآمد ماهور و قسمت دوم (دلکش و فرود) و درآمد ماهور، کرشمه ماهور و چهار مضراب ماهور در شیوه آموختن تار و سه تار (ساکت 1376، ص 34-A) موید آن است که قطعاتی که مثلا در دستگاه ماهور do اجرا می شوند، پس از سیر در نت های ر، فا، می، ...، سرانجام به نت do فرود می آیند.
عنصر «شروع» یا «وضعیت آغازین»، یکی از مهم ترین تکنیک های داستانی است که نقشی برجسته در رویکرد مخاطب و نوع خوانش وی از اثر دارد؛ بدین مفهوم که چگونگی شروع داستان تا حد زیادی تکلیف خواننده را در مواجهه با متنی که پیش رو دارد، مشخص می کند. یک شروع قصوی، رئال، سوررئال و... آشکارکننده خط سیر داستان و منطق حوادث آن است و نوع آن داستان را مشخص می کند. مطالعه وضعیت آغازین منظومه های داستانی نظامی مبین این مطلب است که این آثار در این بخش، دارای عناصر و موتیف های مشترکی هستند و این اشتراکات، شباهت قابل ملاحظه ای را میان آنها پدید آورده است. در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، آغاز داستان، شرح حال پادشاه و رئیس قبیله ای است که هر دو عدالت گستر و دادپیشه هستند؛ پس یک عنصر مهم که نداشتن فرزند است، تعادل داستان را برهم می زند؛ وضعیتی که در بسیاری از قصه ها و افسانه ها شایع است. در منظومه هفت پیکر، در نقطه مقابل دو منظومه مذکور، پریشیدگی روان روایت که ظلم و ستم پادشاه، بیان داستانی آن است، وضعیتی متفاوت پدید می آورد که مرگ فرزندان متعدد نتیجه آن است. این دو گونه وضعیت شروع، از دیدگاه تحلیلی یونگ قابل نقد و بررسی است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته خواهد شد. ر