فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
خودکشی دروغ بزرگی است هیچ کس نمی تواند خودش را بکشد
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزههای تخصصی:
نقد: شاهزاده ای که می خواست در خواب بماند - خاتون عشق نوشته: زهرا زواریان
حوزههای تخصصی:
اصابت گلوله برف به بهمن
کدام سیب، کدام گلابی
منبع:
تابستان ۱۳۸۶ شماره ۵۲
حوزههای تخصصی:
شیوه های روایت گری مولانا در داستان دفوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"قصه ی دقوقی یکی از داستان های دفتر سوم مثنوی است. در این قصه، مولانا داستان عارف صاحب کرامتی را نقل می کند که خواستار دیدار مردان حق است و سرانجام به خواست خود دست می یابد، اما در ادامه، دعای دقوقی برای نجات سرنشینان یک کشتی طوفان زده باعث می شود تا مردان حق بار دیگر در حجاب غیاب پنهان شوند.
در این نوشته، داستان دقوقی صرف نظر از معنای رمزی و عرفانی آن، با استفاده از نظریات ساختارگرایانی که به ویژگی های ساختاری روایت ها توجه کرده اند مورد بررسی قرار گرفته است. این روش با مباحث زبان شناسی ساختگرا ارتباطی تنگاتنگ دارد و اساس کار در این شیوه فروکاستن و تجزیه ی متن به کوچکترین عناصر سازنده ی آن و دقت نظر در روابط و چگونگی سازمان بندی این سازه ها است.
بر این اساس، متن به دو پی رفت (دو حکایت فی نفسه مستقل) اصلی تقسیم شده است و هر پی رفت از لحاظ نوع و روابط گزاره ها (اجزای سازنده ی) آن و نیز، طرحی که به آن انسجام می بخشد بررسی شده و به عواملی که به انسجام و سازمان بندی گزاره های متن لطمه می زنند، اشاره شده است و در آخر، ویژگی های کلامی و زمانی روایت مورد توجه قرار گرفته اند.
"
غزل سعدی به روایت فروغی و یوسفی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی دو تصحیح مهم و معروف غزلیات سعدی که یکی مربوط به محمدعلی فروغی و دیگری مربوط به غلامحسین یوسفی است، میپردازد. در این بررسی بیش از صدغزل از سعدی در دو تصحیح مورد مقایسه قرار گرفتهاند و نکات اساسی و تفاوتها یادداشت شدهاند. در پایان نویسنده اشاره میکند: تفاوتهایی از این دست در میان نسخه های مختلف تصحیح شده کلیات سعدی ما را به ضرورت رویکرد به تصحیح انتقادی متن کلیات رهنمون میسازد.
پسامدرنیسم مولوی
سیر نظریّههای ادبیِ معطوف به خواننده در قرن بیستم
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
سه گرایش اصلی در نقد آثار ادبی با سه محوریّت نویسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر یک جایگاه خود را داشتهاند، مطرح است. در گرایش اول، منتقد با مطالعة بیوگرافی نویسنده برای رسیدن به معنی و مفهوم موجود در متن ادبی اقدام میکند. در گرایش دوم که اساس نقد ساختارگرایان است، منتقد با مطالعه بر روی متن و ساختار آن درصدد درک نیّات نویسنده است. در گرایش سوم با محوریت خواننده، منتقد او را عامل تعیینکننده، هم در آفرینش اثر و هم در دریافت معنی آن، میداند و با تکیه بر خوانندهمحوری، نقد خود را بر پایة تمایلات هویّتی و زمانی او بنا میکند. این مقاله با هدف نشان دادن سیر تحوّل نظریههای ادبیِ معطوف به خواننده، به توضیح دربارة نظریّات منتقدین گرایش سوم میپردازد که تئوریهای خود را بر پایة فلسفة پدیدارشناسی بنا نهاده و با تکیه بر آزادی انسان و به تبعِ آن آزادی خواننده، برداشت فردی و تفسیر معنایی وی را اساس نقد خود قرار میدهند.
نقد و نظری بر این ابر در گلو مانده می خواستی گوهر ناب خود از کدامین دریا صید کنی
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۹
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری شعر سپید ( شاملو )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر سپید، ساختار ویژه ای دارد. هرچند نظریّه پردازان مکتب ساختارگرایی، در زمینه این گونه از نقد تئوریهای پراکنده ای طرح کرده اند امّا، الگوی کامل و قابل ِاجرایی، در دست نیست؛ لذا مقاله حاضر براین است که ضمن جمع بندی نظریه ها و تطبیق آنها با اسلوب ادب فارسی، به یک الگوی نقدِ عملی ساختاری دست یابد. به این دلیل از دو زاویه ساختار صوری و معنایی به شعر توجه شده است: نخست، ساختار صوری که درآن، قرائنی از قبیل: نما نوا ( واج، کلمات هماهنگ، صدا وسکوت و صداهای محیطی) و نما نوشت (شکل کتابت و علائم کتابت) بررسی می شود؛ دوم ساختار معنایی که دربر گیرنده مفاهیمی از قبیل: نماد، اسطوره، کنایه، استعاره و مجاز است. واز طرف دیگر، در ساختار اندامی ـ کلامی، به استخراج وتحلیلِ تناقضات و تناسبات واژگان پرداخته شده است. در انتهای مقاله نیز با توجه به بررسی این ِعناصر، یک نمونه الگوی نقد ـ به طور عملی ـ و به همراه تأویل معنایی شعر، روی یکی از اشعار شاملو ارائه گردیده است.
نگاهی به طبقه بندی صنایع بدیعی همراه با نقد و تحلیل صنایع لفظی
حوزههای تخصصی:
علوم بلاغی که سابقه ای دیرینه در ادبیات جهان دارد ، در ادبیات ایران نیز همواره مورد توجه بوده است . بعد از اسلام نیز با مرکزیت قرآن ، توجه به این مباحث گسترش چشمگیری یافت . ریشه های قوی بلاغت فارسی در زبان عربی و فقدان نقد و تحلیل عالمانهء آن ، موجب ظهور نارسایی هایی در این عرصه شده است که با طبقه بندی ، بررسی منتقدانه و آشکار کردن راز زیبایی مباحث آن ، می توان از نارسایی ها و افراط وتفریط های موجود دراین حوزه کاست و این علوم را به عنوان ابزاری کارآمد در خدمت رشد و شکوفایی ادبیات فارسی ، در آورد . این مقاله کوششی است در جهت طبقه بندی صنایع لفظی و نگاهی تحلیلی به فلسفهء شکل گیری و عملکرد این صنایع ، که کمتر به آن پرداخته اند .
فرهنگ و فرهنگ نویسی
نوآوری نیما در فرم درونی شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد نشان دهد که نوآوری نیما یوشیج تنها به قالب شکنی در درون سنتهای کهن محدود نمی شود. او علاوه بر نوآوری در قالبهای شعری و تجربه های معنایی و دید تازه به ابداع فرم بی سابقه ای در شعر فارسی دست می زند. این فرم، که در این مقاله، «نماد ساختمند» (ارگانیک) نامیده می شود، ساختار شعری خاصی است که در آن هر پدیده (تصویر) در کانون نگاه شاعر قرار می گیرد؛ بتدریج آن تصویر بر کل شعر غلبه می یابد و سرانجام به صورت نمادی متراکم از معانی ادبی و هنری در می آید. این شکل شعری، که بیش از 20 درصد از شعرهای نو نیما را شامل می شود، پس از نیما با استقبال شاعران معاصر همراه شد به گونه ای که بخشی از شعرهای مقبول و مشهور معاصر فارسی به این شکل سروده شده است. این مقاله از ماهیت و مبانی این ساخت شعری و روند شکل گیری و تکوین آن بحث می کند و عوامل موثر در پیدایش این فرم شعری را در این دوره از تاریخ ایران بیان می کند.
همه جا نام مولانا
نگاهی انتقادی به مبانی نظری و روشهای بلاغت سنّتی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
این مقاله مبانی نظری و مسائل روششناختی بلاغت سنتی را بررسی میکند، و بر آن است تا نقاط ضعف و قوت این نظام بلاغی را در تحلیل زیبایی سخن ادبی و قدرت تأثیر بررسی کند. برای این منظور در بخش نخست مبانی نظری این بلاغت را به بحث میگذارد: قائل شدن به دو قطب حقیقی و مجازی برای جهان و زبان، تفکیک نقش لفظ و معنی، جستجوی معانی قطعی، ترجیح وضوح بر ابهام، محدودیت تخیل در قلمرو ادراک حسّی، بنیاد ایدئولوژیک، غفلت از بافت و جزئینگری در سطح کلمه و جمله، و نوشتارمحوری از اصول تئوریک بلاغت سنتی است. در بخش دوم مسائل ناشی از روش کار بلاغیون را به بحث میگذارد. این روشها که منجر به محدود شدن این دانش شدهاند عبارتاند از: ترجیح شعر بر دیگر شکلهای سخن، بیاعتنایی به تحول زبان و ذوق زمان، عدم تحقیق در متون ادبی، مدرسی شدن علم بلاغت، رونویسی و عدم نقد آراءِ پیشینیان. در پایان نتیجه میگیرد که بلاغت مبتنی بر این مبانی از همسویی با تحول ذوق ادبی و دگردیسی تخیل و خلاقیت ادبی درمیماند و باید برای تدوین نظام بلاغی کارآمد، روشها و انتظارات بلاغت را تغییر داد.