فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
بررسی تطبیقی ساختار ترامتنی نمایشنامه های «لیلی و مجنون» و «مجنون لیلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاهی به جنبه های داستان نویسی در تاریخ بیهقی
حوزههای تخصصی:
یک تمثیل و دو تفسیر (1)
شبیه خوانی
منبع:
وحید بهمن ۱۳۵۳ شماره ۱۳۴
حوزههای تخصصی:
سیری در قلمرو داستان
حوزههای تخصصی:
مقایسة ساختار حکایت های حدیقةالحقیقه و شریعةالطّریقه با سرچشمه های آن حکایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی حدیقة الحقیقة سنایی، حکایات متعدّدی دارد که شاید اغلب آنها در آثار پیشینیان ادب فارسی و عربی نقل شده باشد. در این نوشتار به تحلیل و مطابقت تعدادی از حکایات حدیقه با سرچشمه های آن حکایات، در چهارچوب ساختار قصّه و حکایت پرداخته ایم. اینکه سنایی تا چه حد در اقتباس حکایات، ساختار پیشین آنها را حفظ کرده، چه نوآوری هایی داشته است و نیز بررسی مشترکات و اختلافات آنها، از بحث های این نوشتار است. نتایج پژوهش نشان داد که سنایی در پرداخت شخصیّت ها، آنها را به شخصیّت های تیپیک بدون نام تغییر داده است و از آنها با الفاظ مردی، شخصی و ... نام می برد. سنایی در ساختار داستان ها با حفظ درونمایة اصلی، تغییراتی در عناصر داستان به وجود آورده است. گفتگو از عناصر ثابت داستان های حدیقه است و گاه شاعر با همین عنصر داستانی، شخصیّت داستان را به مخاطب می شناساند. از ابتکارهای سنایی در این باب آن است که برخی از حکایاتی که وی آنها را مأخذ حکایت خود قرار داده، تنها یک خبر و در اغلب موارد، گفتگویی ساده در حدّ پرسش و پاسخی بدون پرداختن به حادثه و حادثه پردازی است. امّا او با واردکردن عناصر داستانی و ایجاد حادثه پردازی، آن حکایات را در ساختاری داستان گونه وارد می کند. در بیشتر حکایات، زاویة دید، دانای کلّ و راوی، خود سنایی است. سنایی جز در مواردی اندک، در زاویة دید حکایاتی که از آثار پیشین گرفته، تغییری ایجاد نکرده است و اغلب برای ایجاز در حکایات، به زمان و مکان توجّه چندانی نداشته است و به ندرت در بعضی موارد مستقیماً به آنها اشاراتی کرده است.
Simorgh ou Angha
حوزههای تخصصی:
زاویه دید در رمان
ارزیابی درنگی با خود در ""داستان یک شهر
حوزههای تخصصی:
واقعیّت و داستان: نگرشی گفت و شنودی بر زبان رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطة زبان رمان با واقعیّت مسأله ای است که از آغاز ظهور این نوع ادبی مورد بحث بوده، و اکنون نیز با وجود تئوری های مدرن و پست مدرن همچنان مورد توجه است. بر این اساس، مسألة حضور یا غیاب واقعیّت در زبان رمان، موجب چالش بین دو مکتب عمده در عرصة ادبیّات شده است. از یک سو واقع گرایی(Realism) در پی به فرض گرفتن حضور واقعیت در زبان رمان و ازسویی دیگر، نسبت به مدرنیزم، در پی اثبات غیاب آن است. در این مقاله پس از ارائة تاریخچه ای از نظریّات مختلف دربارة مکاتب رئالیزم و پست مدرنیزم ، نظریّات میخائیل باختین، منتقد روسی، دربارة زبان رمان مورد بحث قرار گرفته، و تلاش شده است با استفاده از این نظریّات، تضاد بین این دو مکتب بر سرِ زبان رمان به گفت وشنودی ذاتی در درون رمان تبدیل شود.