ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۶۱ تا ۲٬۹۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
۲۹۶۸.

مروری بر تئاتر دفاع مقدس و تئاترمقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر جنگ تئاتر مقاومت تئاتر دفاع مقدس نمایش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۵ تعداد دانلود : ۶۵۰
پدیده جنگ یکی از منفورترین و خانمان براندازترین پدیده ها در تمامی تاریخ بشریت است؛ اما گریز از آن از دشوارترین آرمان های بشری است. جنگ جز ویرانی، خرابی، آوارگی، فقر و. . . دستاوردی ندارد؛ ولی بر تمامی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری کشورِ درگیر جنگ تأثیر می گذارد. در ایران معاصر، انقلاب اسلامی و  بلافاصله جنگ، تأثیر مشخص و مهمی بر هنر نهادند. یکی از مهم ترین و در عین حال ضعیف ترین  اقسام هنر که تحت تأثیر انقلاب  و جنگ تحمیلی، شکل تازه ای به خود گرفت، هنر درام یا تئاتر است که بعدها با نام «تئاتر دفاع مقدّس» شناخته شد. ادبیات نمایشی دفاع مقدّس، گونه ای از ادبیات نمایشی مستند است که هویت خود را از خاطرت، یادداشت ها، گزارش ها، زندگی نامه ها، داستان ها و تاریخ های رسمی اتفاقات به دست می آورد که رویارویی و تضاد میان دو نیرو و دو جبهه را به تصویر می کشد و موضوعاتی مانند دفاع از ارزش ها، پاسداری از کشور، فداکاری، ایثار و. . . را نشان می دهد. تئاتر دفاع مقدّس به دلیل ماهیت خاص جنگ ایران و عراق، شکل ویژه و مختص به خود را دارد و با تئاترهای موجود در جهان تفاوت هایی اساسی دارد. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است، بر آن است که ضمن بیان جایگاه و اهمّیت تئاتر در دوره جنگ تحمیلی، تئاتر دفاع مقدّس و تاریخچه آن را بررسی کرده و فرق آن را با تئاتر جنگ و تئاتر مقاومت بازگوید و آسیب های این نوع تئاتر را برشمرد.
۲۹۷۷.

مطالعه بینامتنی تمثیل در معارف بهاءولد و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمثیل مولانا مثنوی معارف بینامتنیت بهاءولد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۲۶۲
معارف بهاءولد یکی از مهمترین آثاری است که بر مثنوی تأثیر شگرفی داشته است و تاکنون درباره برخی از وجوه این تأثیرگذاری مطالعه نشده است؛ تمثیل از این جمله است. در این تحقیق ضمن لحاظ نظریه بینامتنیّت، تأثیرگذاری معارف بر مثنوی بررسی شده است وبرای دقت نتایج، از نرم افزارهای عرفان 3 و مثنوی نور نیز بهره گرفته شده است. تطبیق شواهد نشان می دهد که مولانا در مقوله تمثیل از جنبه های گوناگونی از بهاءولد متأثر بوده است؛ نخست اینکه در معارف و مثنوی نگرش فلسفی مشترکی به مقوله تمثیل وجود دارد. دیگر این که از نظر ساختاری، شیوه «تمثیل های پیاپی» و مبتنی بر «تداعی» در هر دو اثر به کار رفته است. همچنین، بنیاد تمثیل های مشترک هر دو اثر بر دو گونه گزاره تعلیمی و تعلیمی- فلسفی است. بررسی شیوه استدلال در این دو اثر نشان می دهد که در گزار ه های تعلیمی- فلسفی، شبکه استدلال گسترده تر است و تمثیل های اخلاقی با گزاره ای که به یکی از موضوعات انسان و درون او مرتبط است، آغاز می شود و نتیجه آن ها اثبات یکی از موازین حِکمی و تربیتی انسان است، اما در تمثیل نوع دوم، مقدمه یا گزاره شامل حُکمی درباره هستی یا عناصر هستی است و بر قاعده ای کلّی تأکید دارد و به کمک آن قاعده، سرنوشت و هدف انسان نیز تبیین شده است. از این نظر می توان تمثیل های نوع اول را تعلیمی و نوع دوم را باورساز و نمایشگر جهان بینی و دورنمایی دانست که گوینده سعی دارد بر اساس آن مخاطب را اقناع کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان