فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
7 - 22
حوزههای تخصصی:
در روان تحلیل گری سنتی و جدید بسیاری از مفاهیم و نظریه ها به طور مستقیم با مفهوم ناهشیار ارتباط دارند. در این میان مکانیزم های دفاعی فروید جهت تبیین عملکرد دفاعی دستگاه روانی در برابر اضطراب و تنیدگی معرفی شده اند. این پژوهش به بررسی مکانیزم های دفاعی روان شناختی در رمان پل معلق اثر محمدرضا بایرامی می پردازد. بیشتر آثار بایرامی سبکی رئالیستی دارد. پل معلق که یک رمان جنگی، اجتماعی و روان کاوانه است که براساس تجربه بایرامی از جنگ تحمیلی و برخورد وی با پلی ویران در منطقه تله زنگ در میان کوه های لرستان، نگاشته شده است. این اثر را می توان از جنبه های مختلف از جمله روانکاوی فروید مورد مطالعه قرار داد. از مهم ترین مؤلفه های نظریه فروید مکانیزم های دفاعی است که بیمار در مواقع اضطراب انگیز به آنها متوسل می شود. نظر به اینکه جنگ منبع عظیم استرس، اضطراب و ناکامی است؛ خواه ناخواه این مؤلفه ها در آثار جنگ نیز بروز می یابد. از آنجا که این مهم مورد توجه پژوهشگران حوزه دفاع مقدس قرار نگرفته است، در این پژوهش به تحلیل شخصیت «نادر» براساس نظریات فروید و بهره گیری از انواع مکانیزم های دفاعی در جهت بهبود اوضاع روحی وی پرداخته شده است. با توجه به کمبود مطالعات در مورد رمان های جنگ بالاخص از دیدگاه روانکاوی، این مقاله نشان می دهد که برخی از رمان های جنگ، دارای ظرفیت های بی شماری برای تحلیل های روان کاوی به ویژه در زمینه مکانیزم های دفاعی هستند. در پایان مشخص می شود که نادر، با بهره گیری از مکانیزم های دفاعی مذکور موفق می شود بر روان رنجوری خویش غلبه یابد.
بررسی تحلیلی مفاخره در اشعار شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاخره از جمله صنایع بدیعی و مضامین شعری ا ست، که اغلب شاعران بدان طبع آزمایی نموده و شعر و هنر خود را به رخ مخاطب کشیده اند. در متن و بطن آثار نگارین شهریار، مضامین مختلفی وجود دارد، که از جمله ی آن ها انواع مفاخره است. تنوع، زیبایی و صلابت این مفاخرات به حدّی است که نظر خواننده را به خود جلب می کند. در نوشته ی حاضر کوشیده ایم با بازخوانی دقیق اشعار فارسی و ترکی شهریار و بهره گیری از شیوه ی کتابخانه ای و توصیفی، مفهوم مفاخره را، که ارتباط مستقیمی با شرایط و زمینه های زندگی شاعر دارد، تحلیل کنیم. حاصل پژوهش نشان می دهد، شهریار از جمله شاعرانی است که به زیباترین شکل ممکن از عهده فخریه سرایی که نوع ادبی ِفرعی یا روبنایی است برآمده است.
طنز؛ زبان تبلیغ و اعتراض در متون عرفانی و سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز عکس العملی ناشی از ناخرسندی یا عدم تعادل و تناسب است که می تواند بستری هنری و به تبع آن تأثیرگذار برای اعتراض و اصلاح فراهم کند. ادبیّات طنز در پس ظاهر سرگرم کننده اش با زبانی کم خطر، از کاستی های عمیق اجتماعی انتقاد می کند. ورود ادبیّات طنز به حیطه انواع ادبی بهترین شاهد این مدعا است. زبان طنزآمیز برخی از متون عرفانی که منعکس کنندة اوضاع اجتماعی و فرهنگی حاکم بر روزگار آفرینش خود هستند، ابزاری ادبی برای عصیان در برابر جامعه و تبلیغ باورهای درست از طریق نقد باورهای نادرست است. کنایه های طنزآمیز سوررئالیست ها در سال های قبل و بعد از جنگ جهانی اوّل، جامعه مسیحی اروپا، انسان اروپایی، اندیشه غربی و متعلّقات آن را هدف ریشخند قرار می دهد. با توجّه به تأثیرپذیری سوررئالیسم از عرفان اسلامی، تشابهاتی بین این دو مکتب پدید می آید که «زبان طنزآمیز» یکی از آنها است. در این مقاله، با اذعان به تفاوت های اساسی دو مکتب از نظر فکری و هنری و صرف نظر از آنها، زبان طنزآمیز آنها با رویکرد تطبیقی بررسی شده است.
پژواک فرهنگ شادی در شاهنامه و متون اوستایی و پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در ایران باستان شادی مایه فزونی شور و سرور و امید و سبب بیرون شد ذهن و ضمیر انسان از سستی و انفعالِ مرگ آور و بی ثمر بود. می توان آن را یک موهبت بزرگ ایزدی که بیش از همه مواهب در خور سپاس است، تلقی کرد. نه فقط داریوش در کتیبه خویش، اهورا مزدا آفریننده زمین و آسمان را به خاطر همین شادی که برای انسان آفرید سپاس جداگانه گفت، بلکه در اوستا و برخی کتاب های پهلوی نیز خداوند به سبب این هدیه ارزشمند، فراوان ستوده گشت. در شاهنامه نیز که مهمترین سند فرهنگی منظوم به جای مانده از ایران باستان است به این نکته اشارات فراوان شده و جایگاه ارزشمند شادی در میان ایرانیان باستان مورد تأکید قرارگرفته است که بی گمان فردوسی در پرداختن به ارزش و فلسفه شادی به سنگ نوشته ها و متون اوستایی و پهلوی نظر داشته است.
بررسی تطبیقی تعالیم اخلاقی در گلستان سعدی و قصه های کنتربری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های کنتربری مجموعه داستان هایی در قالب حکایت به قلم جفری چاسر، نویسنده و شاعر نامدار انگلیسی قرن چهاردهم میلادی است که نخستین شاهکار ادبیات انگلیسی به شمار می رود. این اثر از بسیاری جهات از حیث شکل و درون مایه با گلستان سعدی شیرازی دارای شباهت و قابل مقایسه و تطبیق است و علت این مشابهت را باید در زمینه های مشترک آفرینش آن ها جستجو کرد. یکی از مهمترین زمینه های مشترک قابل بررسی و تطبیق این دو کتاب، آموزه های تعلیمی و اخلاقی نویسندگان آنهاست. آموزه هایی چون تاکید بر نوع دوستی، لزوم تهذیب نفس و دوری از هوس های شیطانی و تعلیم و تربیت صحیح کودکان، از جمله دغدغه های مشترک این دو سخنور نام آور شرق و غرب بوده است.
بررسی پژوهش های انجام شده بر روی آثار سیمین دانشور با رویکرد نقد زن محور
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
72 - 88
حوزههای تخصصی:
زن و زنانگی در طول تاریخ به قلم مردان، ترسیم شده و همواره از دیدگاهی مردانه به جامعه شناسانده شده است. پس از اینکه زنان خود قلم به دست گرفتند، تفاوت ها و واقعیت های زیادی از هویت زنانه مطرح شد که پیش از آن کمتر مورد توجه بود. سیمین دانشور یکی از اولین نویسندگان زن ایرانی است، که در نگاشتن هویت و ذهینت زنانه سهم به سزایی داشته است و همین امر موجب شده تا پژوهشگران زیادی به بررسی زن در آثار دانشور بپردازند و با نشان دادن جایگاه زن در آثار وی، جایگاه زن در جامعه کنونی را تحلیل کنند. در این مقاله برای بررسی بهتر پژوهش های زن محور در ادبیات فارسی، نگارنده ابتدا تمام آنها (از سال 1313 تا 1391) را جمع آوری و دسته بندی کرد. بررسی ها نشان داد که در حوزه ادبیات معاصر و در بخش داستان، بیشترین میزان پژوهش بر روی آثار سیمین دانشور انجام شده است. در این مقاله تلاش شده با بررسی موضوعی این آثار و توجه به نحوه ورود پژوهشگران به موضوع مورد بحث، میزان انطباق آنها با آراء فمینیستی، مورد بحث قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهد پژوهشگران در این مسئله که زن و ذهنیت زن ایرانی مهم ترین دغدغه سیمین دانشور در آثار داستانی اوست اتفاق نظر دارند، اما سوگیری های اولیه در برخی پژوهش ها باعث ایجاد تناقضات در نتایج برخی از پژوهش ها شده است و این مسئله لزوم اتخاذ یک روش مشخص در آغاز کار را روشن می سازد.
«بیژن» در روایت های حماسی ایران و نکته هایی درباره ی منظومه ی «بیژن نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیژن پسر گیو و فرزند زاده ی رستم دستان، یکی از پهلوانان نامدار ایران است. گذشته از شاه نامه ی فردوسی، در بسیاری از منظومه های حماسی دیگر نیز، به هنرنمایی های بیژن اشاره شده است؛ آن چنان که می توان گفت بیژن یکی از چهره های بی باک و متهوّر روایت های حماسی ایران است. اهمّیت بیژن در منظومه های حماسی ایران آن چنان است که در یکی از منظومه ها، اژدهاکشی نیز بدو نسبت داده اند و این دلاوری بیژن سبب می شود تا او را در شمار پهلوانان اژدرکش قرار دهیم. با این حال منظومه ی مستقلی درباره ی پهلوانی های بیژن بر جای نمانده است. تنها منظومه ی «بیژن نامه» به دست ما رسیده که آن نیز بنابر باور برخی پژوهشگران، انتحالی از داستان بیژن و منیژه ی شاه نامه ی فردوسی است و نوآوری ندارد.
این مقاله شامل دو بخش است: در بخش نخست، عمده ترین پهلوانی های بیژن را در روایت های حماسی ایران نشان می دهیم و چهره و شخصیت او را در این روایت ها بررسی می کنیم. در بخش دوم، به بخش های برافزوده ی منظومه ی «بیژن نامه» نگاهی می اندازیم، سپس درباره ی گوینده ی بیژن نامه و زمان سرایش این منظومه، نکاتی را یادآور می شویم.
سیر تطور مجلس گویی صوفیانه به عنوان نوعی ادب تعلیمی؛ از آغاز تا پایان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات فارسی، پاره ای از نوشته ها با نام عمومی شناخته می شوند . « مجالس » مجالس از نظر نوع شناسی ادبی در ردة ادبیات تعلیمی جای می گیرد و از فروع آن به ،(oratory) شمار می رود. از مهم ترین سرچشمه های مجلس گویی یا خطا بة منبری تعلیمات و ارشادات قرآن کریم و نهج البلاغه است. موضو ع مجالس، غالباً وعظ و تذکیر است و با مفاهیمی همچون خطابه، تبلیغ، تعلیم، نصیحت، ارشاد، تذکیر و پند و اندرز در هم می آمیزد و گاه یکجا و با ارزش یکسان به کار می رود. در این نوع ادبی، سخنور با بیان هنجارهای اخلاقی و نشان دادن ناهنجاری ها برای اصلاح اندیشه و رفتارجامعه گام برمی دارد. مجالس وعظی صوفیه به دو شکل عام (منبری ) و خاص (خانقاهی) تشکیل مییافته و هر یک شرایط و آداب ویژهای داشته است.بلاغت » مجلسگویی عام، بلاغتی خاص، جدای از بلاغت ادبی می طلبد و به معروف است که دارای ساختار، ویژگی ها و عناصری مشخص است . در این « منبری جستار، به روش توصیفی- تحلیلی سیر تطور این موضوع از آغاز تا پایان عصر صفوی مورد بررسی واقع شده است.
بررسی سبک شناختی غزلیات خسروخان اردلان (یکی از مقلّدان خواجه حافظ شیرازی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خسروخان اردلان معروف به «والی ناکام» از حکام کُردستان در قرن سیزدهم هجری قمری بوده است. خسروخان هر چند در جوانی (29 سالگی) فوت کرده و باوجود والی بودن، فرصت چندانی برای پرداختن به شعر و شاعری و یا بروز استعداد هنری خود نداشته است، امّا با وجود این از وی غزلیاتی به جای مانده که بیشتر به تقلید و استقبال از خواجه حافظ شیرازی سروده شده اند. از آنجایی که تا کنون پیرامون زبان شعری او پژوهشی صورت نگرفته است، بنابراین نگارندگان در این جستار می کوشند غزلیات او را از لحاظ سبک شناسی بررسی نمایند. شیوه کار به این صورت است که با بررسی غزلیات او در سه سطح «زبانی» (آوایی، لغوی و نحوی)، «فکری» و «ادبی» تلاش می شود مسائلی که سبب تشخص زبان شعری او شده است، به دست داده شود.
شیوه های شخصیت پردازی در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
شخصیت به هم راه پیرنگ محوری ترین و مهم ترین عناصر داستانی بشمار می آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. شخصیت ها در متون داستانی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم پردازش می شوند. شاهنامه فردوسی را نیز می توان اثری داستانی بحساب آورد. فردوسی نسبت به عنصر شخصیت همانند دیگر عناصر داستان، ژرف نگری و دقتی بسیار داشته است. شخصیت پردازی عاملیست که به وسیله آن می توان ویژگی ها، روحیات، افکار و دیگر خصوصیات شخصیت را برای خواننده روشن کرد. لذا نویسنده کوشیده است نحوه نگرش فردوسی به شخصیت ها و شیوه های شخصیت پردازی وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
تطبیق جایگاه واقعیت و خیال در گلستان و بوستان سعدی با دن کیشوت سروانتس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی و سروانتس دو سلطان سخن در دو حوزه زبانی مختلف هستند و هر دو از چهره های ادبی جهان هستند که شاهکارهایی را خلق کرده اند و واقعیات زمانه خود و آرمان هایشان که همان آرمان های بشری هستند را بیان نموده اند، اما آن گونه که سزاوار آن هاست شناخته نشده اند. به همین منظور در این تحقیق به تطبیق جایگاه واقعیت و خیال در گلستان و بوستان سعدی با دن کیشوت سروانتس پرداخته ایم که مشخص شد، دن کیشوت، با خود درگیری خیالی خویش، جامعه را نیز درگیر می کند و این اشاره ظریف سروانتس به تباهی جامعه است. جامعه ای که درگیر خرافه های مذهبی و سنت های نادرست گذشته است. دن کیشوت همه نبردهای خیالی اش با دیوها و شیاطین و جادوگران را عین واقعیت می شمرد و آن جا که واقعیت را با خیالات خود در تعارض می بیند، به انکار واقعیت بر می خیزد. سعدی هم نهایت سعی خود را به کار برده است، تا مخاطبانش باور کنند که سفرها و ماجراهایی که نقل می کند نیز برایش رخ داده است. سعدی در حدود هفتاد حکایت از بوستان و گلستان، و البته بیشتر در گلستان، را در وقایع «دخیل نموده» است. اکثر این حکایت ها چنان پرداخت شده اند که اگر هم به راستی رخ نداده باشند، دست کم باورپذیر به نظر می رسند. اما در این میان حکایت هایی هستند، بیشتر به داستان های خیالی دن کیشوت شبیه اند.
التهکم الفکاهی فی مقامات الهمذانی(ریشخند انتقادی در مقامات همدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از غنی ترین انواع ادبی در ادبیات از جمله در ادبیات عربی است. ازجمله متون طنزآمیز ماندگار،فن مقامات است که بدیع الزمان همدانی ازپیش آهنگان آن است. یکی از مهمترین انواع طنز در مقامات همدانی تهکم و انواع آن است که این مقاله به بررسی آن می پردازد و نشان می دهد همدانی به عنوان یک طنز نویس پر طرفدار چگونه و با استفاده از چه مهارتهایی در خنداندن و جذب خواننده موفق بوده است.نگاه تیزبین او در تشخیص امراض اخلاقی مردم زمانه خود و انتخاب ماهرانه و تجویز انواع طنز به فراخور حال اقشار جامعه عباسی ، طبیبی حاذق را ماند، یا معلمی عالم را،که همگان را به تاثیر نصایح غیر مستقیم طنز آمیز در تعلیم و تربیت آگاه می سازد. در این پژوهش دریافتیم که چون هدف همدانی اصلاح اجتماعی است بنابراین ریشخند اخلاقی در مقامات او زیاد است اما از ریشخند فردی استفاده نکرده است. در نهایت نیز موفق شدیم تعریفی از ریشخند انتقادی (التهکم الفکاهی) ارائه دهیم.
بازخوانش بینامتنی منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی از منظر تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات ایران، آثاری به مقتضیات فکری و فرهنگی زمانه آفریده شده اند که می تواند در رویکردی بازخوانشی ضمن اشاره به روانشناسی فردی و اجتماعی آن عصر، حلقه هایی از جریان شناسی ادبی در تکمیل خلأهای نگرش ساختاری باشند؛ منظومة «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی(778ه.ق)، یکی از این آثار است که با وجود غفلت محققان؛ ظرفیتهایی قابل تأمل برای تأکید بر نگرش ساختاری و شبکه ای به آثار ادبی یک دوره دارد.
این پژوهش، به کمک رهیافتهای بینامتنی و چارچوب نظری «تاریخگرایی نو»، کوشیده است با ردگیری نشانه های درون متنی و برون متنی-برخلاف باور عمومی-عرفانی بودن منظومة جمشید و خورشید را اثبات کند. مطابق دستاوردهای تحقیق، از دو ساحت می توان به اثبات فرضیة عرفانی بودن متن «جمشید و خورشید» پرداخت: نخست، رمزگشایی از شالودة بینامتنی اثر که با وجود پیوندی دیالکتیک(گفتگومدارنه) منظومه با اسطوره های ایران باستان و شاهنامه، و تقلید از زمینة غنایی و شگردهای روایی خمسه سرایی بویژه هفت پیکر نظامی؛ سرشت بنیادین اثر بیشتر به سبب تأسی از ساختار و شگردهای رمزی- عرفانی داستانهای سهروردی؛ مثل عقل سرخ و صفیر سیمرغ، سیر العباد سنایی، داستان شیخ صنعان عطار، داستان قلعة ذات الصور و جدال چینیان و رومیان در مثنوی مولانا، رنگ و بویی عرفانی دارد. دوم، از رهگذر کاربست نگرش تاریخگرایی جدید در تحلیل اثر که از همسویی ژرف ساخت این منظومه با جریان صوفیگرایانة قرن هشتم، پرده می گشاید و نشان می دهد که منظومة «جمشید و خورشید» ی نه در خلأ تاریخی و بریدگی از جریان مسلط عصر، بلکه در گفتگو با ساحت غالب فکری و فرهنگی قرن هشتم؛ یعنی عرفان گرایی آفریده شده است.
نبرد رستم با «پتیاره»، روایتی دیگر از داستان «ببر بیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سلسله روایاتی که از پهلوانی های رستم در دوران جوانی اش به دست ما رسیده است با دو روایت منظوم روبه رو می شویم که به «ببر بیان» و «داستان پتیاره» اشتهار دارند. موضوع این دو منظومه که تاکنون پیرایش و تصحیح نشده اند، چنین است که رستم برای نبرد با اژدهای مخوفی به سرزمین هندوستان می رود و با تدبیری که می اندیشد آن اژدها را از بین می برد. با وجود آن که این دو منظومه از نظر مضمون مانند یکدیگرند، میان آن دو تفاوت های چشمگیری دیده می شود. با بررسی بن مایه های اساطیری منظومه «ببر بیان» می توان گفت این منظومه، در شمار آن دسته منظومه های حماسی است که روایتی کهن و اصیل دارند. با بررسی این مضامین اساطیری نیز درمی یابیم روایت داستان «ببر بیان»، نسبت به روایت «داستان پتیاره» کهن تر و پیشینه دارتر است می توان گفت درون مایه ها و مضامین «داستان پتیاره» برگرفته از روایت «ببر بیان» است.
رویکرد تحلیلی به عناصر داستانی سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندبادنامه نوشته محمد بن علی ظهیری سمرقندی از نوع ادب تمثیلی است که با نثری مصنوع در قرن ششم نگاشته شده است. این کتاب شامل یک داستان اصلی و سی و سه داستان کوتاه فرعی است. این حکایات در موضوعات مختلفی چون مکر و دسیسه زنان، شاهان و شاهزادگان و حیوانات سخن گو و... و متضمن مسائل اخلاقی صریح و روشن است. در این پژوهش، پس از تقسیم داستان ها از نظر موضوع و درون مایه، عناصر دیگر داستان از جمله شخصیت، زمینه، زاویه دید، صحنه، پی رنگ، لحن، سبک و مخاطب به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل و بررسی این داستان ها، مقایسه روش قصه نویسی ظهیری با تعاریف و معیارهای امروزی داستان نویسی و میزان وفاداری وی به حفظ چهارچوب قصه نویسی است. استفاده از شخصیت های نوعی و تمثیلی به صورت ایستا با لحن ثابت در گفتگو و متن قصه، سبک نگارش ثابت و نبودن طرح متنوع و رابطه منطقی و استوار میان حوادث، این اثر را با وجود حجم نسبتاً بالا، به دور از معیارهای امروزی داستان نویسی و در حد قصه ای نمادین و تمثیلی نشان می دهد اما نثر مصنوع و مزین و پایبندی به قصه نویسی کهن، بر اهمیت ادبی آن افزوده است.
زرین قبانامه: منظومة پهلوانی ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منظومه های پهلوانی تا امروز ناشناختة ادبِ حماسی ایران زرین قبانامه است که در سه دست نویسِ موجود از آن با نام های شاهنامة اسدی، رستم و سلیمان و زرین قبای هفت لشکر معرفی شده است. سرایندة شیعی متن ناشناس است و بنابر قراینی اثر خویش را در عصر صفویان و در شصت سالگی و شاید یکی دو سال پیش و پس به نظم درآورده است. داستان منظومه در زمان پادشاهی کیخسرو در ایران و پیامبری حضرت سلیمان(ع) روی می دهد و با آمدن فرستادة سلیمان(ع) به نام زرین قبا، که در پایان معلوم می شود نوة رستم است به دربار ایران و دعوت ایرانیان به پذیرش کیش سلیمان(ع) آغاز می شود. بعد از آن روایات متعدد و بسیار متنوعی به شیوة داستان در داستان در 23133 بیت نقل می شود که شخصیت های اصلی آنها غالباً زرین قبا و دیگر پهلوانانِ رستم نژاد هستند. ساختار و موضوعِ این روایات نقالی عامیانه است و ناظم ناشناس در عین تأثّراتِ زبانی و بیانی گوناگون از شاهنامه نهایتاً منظومه ای میان مایه عرضه کرده است که واژه ها و گزاره های ویژة نقّالی نیز در آن دیده می شود. در این مقاله در هفت بخش، ذیل عنوان ها و موضوع های نام منظومه، سراینده، زمان نظم، موضوع، مأخذ، کیفیت نظم و برخی ویژگی های سبکی به معرفی این متنِ تقریباً گم نام و ناشناخته پرداخته ایم تا علاقه مندان با یکی از بلندترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه آشنا شوند.
نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت انسان ها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانه هایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات «بارت»، «لوی استروس»، «کالر»، «دوسوسور» و «اکو» تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است.
نقد و بررسی طنزهای سیاسی در متون نظم و نثر فارسی سده های چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی توصیه های اخلاقی ناصرخسرو بر پایة هرم مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رعایت اصول اخلاقی گاه با لذّات آنی و منافع شخصی افراد در تضاد است و این امر، پایبندی به این اصول را تضعیف می کند. این پژوهش، در جست وجوی راه کار مورد استفاده ناصرخسرو در نصایحش برای مقابله با این مسئله است. او با بیان کارکرد اخلاق در رفع نیازهای انسان، ضمانت اجرایی لازم را برای فراخوان اخلاقی خود ایجاد کرده است. این تدبیر به اخلاق متعالی، رنگی زمینی و کاربردی داده و انگیزه ای استوار برای گرایش به آن خلق نموده است. بنابراین با توجّه به پیوند ناگسستنی اخلاق و نیازهای ذاتی انسان، راه کار ناصرخسرو همواره کارآمد و مؤثر خواهد بود. این پژوهش با طبقه بندی و بررسی شواهد گوناگون از دیوان ناصرخسرو بر اساس «هرم مزلو» که از نظریه های مشهور و کاربردی علم روان شناسی است، مطلب مذکور را ثابت نموده و منطق، استدلال و تأثیرگذاری شعر ناصرخسرو را از این منظر آشکار کرده است.