فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
بررسی فرایندهای واجی گویش شمالی زبان تالشی (گونة عنبرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی نو و متعلق به شاخة شمال غربی زبان های ایرانی است. از نظر ویژگی های گویشی و محدودة جغرافیایی به سه گویش شمالی ، مرکزی و جنوبی تقسیم می شود و به دلیل حفظ ویژگی های زبانی دوران باستان و میانه و نیز قرار گرفتن در زمرة زبان های در خطر ، اهمیت ویژ ه ای در مطالعات گویش شناسی دارد. در مقالة حاضر پربسامدترین فرایندهای واجی تالشی شمالی (گونة عنبرانی)، طی تحول از ایرانی باستان و در مقایسه با فارسی نو بررسی شده است. از جملة این فرایندها حذف واکة پایانی، افراشتگی، مرکزی شدگی، حذف کشش، تضعیف یا نرم شدگی و تقویت یا سخت شدگی است. داده های گویشی به روش میدانی و بر پایة اطلاعات نگارنده که خود گویشور این گونة زبانی است و نیز مصاحبه با گویشوران بومی گردآوری شده است . داده های ایرانی باستان و فارسی میانه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. اگر واژه هایی در اسناد مکتوب وجود نداشت و یا دسترسی به آنها ممکن نبود، به ناچار بازسازی شده اند.
مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر: بررسی ای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
87 - 109
حوزههای تخصصی:
این پژوهش توصیفی- تحلیلی به ایجاد و بررسی مقوله های شعاعی اندام های حوزه سر پرداخته است. بدین منظور معانی این واژه های چند معنا با استفاده از فرهنگ روز سخن و فارس نت و کتاب های دیجیتالی ژانرهای مختلف، وبلاگ های فارسی و یا مشاهدات پژوهشگر از گفتار روزمره افراد استخراج شد. آن گاه این معانی مقوله بندی گردید و با توجه به ارتباطات مطرح شده راجع به مجموعه های شعاعی به نقل از لواندوسکا تومازسیک (2007) به بررسی معانی این واژه ها در مقوله های یافت شده پرداخته شد. ارتباطات مطرح شده شامل استعاره مفهومی، مجاز، علاقه و طرحواره تصویری بودند که به ایجاد مقوله های شعاعی که به صورت نمودارهایی متجلی گردید، منجر شد. این پژوهش علاوه بر ایجاد مقوله های شعاعی یاد شده، به دنبال پاسخگویی به این سئوالات بود: آیا با توجه به ارتباطات میان سرنمون و واژه های بسط یافته از آن، امکان مقوله بندی و تشکیل مقوله های شعاعی مفاهیم چند معنای اندام های حوزه سر وجود دارد؟ تبیین چه عباراتی حاوی این اندام ها با کمک این ارتباطات میسر نیست؟ آیا تبیین های ارائه شده می توانند در فرهنگ نگاری و آموزش زبان مفید باشند؟ پس از تحلیل داده ها، نتیجه حاصل نشان داد این ارتباطات در تشکیل مقوله های شعاعی برای واژه های یاد شده کارایی لازم را داشته اما در مورد اصطلاحات حاوی این واژه ها زیاد مفید نبودند. به نظر می رسد با وجود این که می توان با توجه به معنای کلی اصطلاحات آنها را مقوله بندی نمود اما ساز وکارهای معرفی شده در مورد مقوله های شعاعی نمی تواند به آسانی این مقوله بندی را تبیین نماید. همچنین یافته ها حاکی از این بود که مقوله های شعاعی حاصل در آموزش زبان و فرهنگ نگاری نوین قابل استفاده می باشند.
عوامل بازدارنده اعمال بازخورد بر متون دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته آموزش زبان انگلیسی در سطوح پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
219 - 246
حوزههای تخصصی:
در نگاهِ پژوهشگرانِ زبانِ دوم، مشارکتِ دریافت کننده بازخوردِ متن که به شکلِ پیاده سازیِ آن در متن بازنویسی شده باشد، یکی از مسئله های مهمِ یادگیریِ نگارش، در زبان دوم است. بررسی و حذفِ عوامل بازدارنده بهره گیری از بازخوردها، می تواند به افزایشِ مشارکت دانشجویان و بهبود یادگیری آن ها منجر شود. پژوهش حاضر، با نگرشی کیفی، به بررسی علت های بازدارنده پیاده سازیِ بازخوردِ استادهای راهنما، به وسیله دانشجویان تحصیلات تکمیلی پرداخته است که پایان نامه یا رساله خود را به زبان دوم خود – زبان انگلیسی- می نویسند. این پژوهش، همچنین تفاوت میانِ دیدگاه های دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا را مورد بررسی قرار می دهد. با استفاده از مصاحبه برانگیخته، دلایلی که به وسیله 54 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا در پیوند با نادیده گرفتن بازخوردِ استادهای راهنما ارائه شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. با بهره گیری از روش طبقه بندی استنتاجی، دلیل های دانشجویان در چهار گروه معناییِ کلی بودن، ناواضح بودن، ناهمخوانیِ بازخورد با توانایی های دانشجویان و نگهداری از استقلال و مالکیت متن، گروه بندی شدند. یافته ها نشان دادند که هر دو گروه کارشناسی ارشد و دکترا، ناواضح بودن و کلی بودن را به عنوان عمده ترین عوامل به کار نبستن بازخوردها در متن بر شمردند. همچنین، یافته ها نشان دهنده تفاوت هایی میان دیدگاه های دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا بود. این گونه که دانشجویان دکترا به میزان معناداری بیش از دانشجویان کارشناسی ارشد برای نگهداری از استقلال فکری و مالکیت متن، بازخوردِ استاد راهنما را نادیده گرفتند. از سوی دیگر، دانشجویان کارشناسی ارشد، شمار بیشتری از بازخوردها را به سبب ناهمخوانی با توانایی های خود پیاده سازی نکردند
استعاره و گفت وگومندی در رجزهای شاهنامه بر اساس نظریۀ باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان انواع بلاغی کاربردی در شاهنامه ، استعاره یکی از تأثیرگذارترین نمونه های بلاغی است که فردوسی با استفاده از آن توانسته در آنِ واحد به تخیل سازی، اغراق، حرکت و تصویرسازی بپردازد و از آن به عنوان ابزاری جهت ایجاد فضای گفتمانی بهره ببرد و با کاربرد آن، فضایی گفت وگومحور به وجود آورد. از آنجایی که در رجزهای شاهنامه با متن گفتمانی روبه رو هستیم، درمی یابیم که هر کلمه نقبی است به ادراک کلمۀ پیشین و راهی است به سوی ادراک کلمۀ آتی. هر واژه یا با واژۀ دیگر و بیگانه برخورد می کند یا اینکه نظام اعتقادی و ذهنی مخاطب را هدف می گیرد. در رجز هر دو حالت وجود دارد. پس رجز نظامی گفت وگومدار است و گفت وگوهای آن به سوی استعاره سازی حرکتمی کند؛ یعنی بخشی از استعاره سازی های رجزهای شاهنامه به ایجاد نوعی فضای گفت وگومدار منجر شده اند. با توجه به نظریۀ باختین، میان گفت وگومندی و چندصدایی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد و زبان نیز در سرشت خود «گفت وگو» است، صرف نظر از اینکه چه پاسخی به صورت بالفعل ارائه خواهد شد. چندصدایی نیز ویژگی گفت و گومندی است و شاهنامه نیز متن گفت وگومدارِ چندصداست. هدف از تحقیق پیش رو این است که با تکیه بر نظریۀ گفت وگومداری باختین و ارتباط آن با استعاره سازی، به بررسی ارتباط رجزهای شاهنامه با روایت سازی بپردازد و نشان دهد که این ویژگی چگونه در بازپردازی وجوه کنش، تعلیق و تعویق آن ها دخالت دارد و می تواند سبب بروز فضای گفت وگومدار و گسترش آن برای انتقال کنش ها شود.
Investigating the Effect of Self-, Peer-, and Teacher Assessment in Second Language Writing over Time: A Multifaceted Rasch Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the accuracy of scores assigned by self-, peer-, and teacher assessors over time. Thirty-three English majors who were taking paragraph development course at Vali-e-Asr University of Rafsanjan and two instructors who had been teaching essay writing for at least two years at university, participated in the study. After receiving instructions on paragraph development, participants were trained for a session on how to rate the paragraphs. For three sessions the students were given topics to write about and were asked to rate their own and one of their peers’ papers for mechanics, grammar and choice of words, content development, and organization. The teachers also rated the paragraphs according to the same criteria. Multifaceted Rasch measurement was employed to analyze the data. The results showed different patterns of performance for the subjects rated by different raters at the beginning of the experiment. However, rater bias showed significant decrease across time. The results of the study have useful implications for language teachers especially in portfolio assessment where self and peer assessment provide invaluable help.
Stepping into Mindful Education: A Teacher Educator’s Narrative of Contextualizing a SLTE Curriculum(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Initiation into contextualizing mindful second language teacher education (SLTE) has challenged teacher educators causing their retreat into mindless submission to ready-made standardized directives. To revive the starting perspective in curriculum development in light of the recent trend towards responsive SLTE, this practitioner research investigated how the context was incorporated into the initial program phase. We reported an intrinsic case self-study narrating the contextualization events unfolded in the first five sessions of an English language teacher education program in Karaj, Iran. Selected factors guided data mining in an interview, classroom interaction transcripts, reflective tasks, institutional documents, and the teacher educator’s journal entries and recollections. The data underwent meaning-oriented, temporally sequenced content analysis. We redrafted the resulting narrative after member checking, and critical reviews. Afterwards, we conducted a layered context-bound thematic analysis on the big story followed by further theme analysis of the existing and emerging facets of adaptive expertise. Engagement in this narrative inquiry developed awareness of her practices and professional agency, constraints and affordances within the context of SLTE program. The findings extend narrative knowledging to the wider professional community of SLTE.
Review of Lars Johanson and Christiane Bulut (eds)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مناظرات حضرت ابراهیم در قرآن از منظر رویکرد پرگما - دیالکتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر تلاش می کند گفتمان استدلالی مناظرات حضرت ابراهیم (ع) را با نمرود، آزر، ستاره پرستان و بت پرستان در ترجمۀ قرآن بر اساس رویکرد پرگما دیالکتیک بررسی و مقایسه کند. این رویکرد دارای مراحل چهارگانۀ رویارویی، باب گشایی، استدلالی و نتیجه گیری برای دفاع از یک دیدگاه فکری و متقاعد کردن طرف مقابل است. به منظور بررسی و مقایسۀ مناظرات حضرت ابراهیم (ع) از جهت مراحل چهارگانۀ استدلال و نیز مقایسۀ کنش های گفتاری آن ها، آیه های مربوط به این مناظرات از تفسیر نمونه ( مکارم،1378: 2 ؛ 1387: 13) و کتاب ریخت شناسی قصه های قرآن (حسینی،1383) مشخص شدند. از آیات مزبور 105 کنش گفتار استخراج و به روش توصیفی تحلیلی بررسی شد. داده ها نشان می دهد مراحل استدلال در مناظرات مختلف حضرت ابراهیم (ع) با یکدیگر تفاوت دارد. گفت وگو با ستاره پرستان در مرحلۀ رویارویی و باب گشایی از دیگر مناظره ها متمایز است؛ به این ترتیب که از یک طرف اختلاف نظر در مرحلۀ رویارویی پنهان است و به تدریج در مرحلۀ باب گشایی و استدلالی آشکار می شود و از طرف دیگر، دیدگاه در این گفت وگو دارای قالب منفرد یک طرفه است. علاوه بر این، آن حضرت از روش «دراماتیک» برای اقناع ستاره پرستان و بت پرستان کمک گرفته است. در مورد کنش گفتارها نیز بسامد کاربرد کنش های گفتاری از سوی حضرت ابراهیم (ع) و نیز نوع آن ها در مناظرات مختلف متفاوت است. همچنین، بررسی داده ها نشان می دهد، چنانچه این مدل در مراحل چهارگانه بخواهد دربرگیرندۀ همۀ گفتمان های استدلالی باشد باید در مرحلۀ نتیجه گیری، تعدیل هایی را در نظر بگیرد.
بررسی تداخل نحوی کردزبانان کلهر ساکن کرمانشاه به هنگام تکلم به زبان فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرآیند یادگیری زبان دوم، خطا پدیده ای است رایج و قابل پیش بینی. تداخل های زبانی دسته ای از خطاها محسوب می شوند که حاصل انتقال دانش زبان مادری به زبان مقصد می باشند. تحقیق حاضر که در چارچوب «تحلیل خطا» و بر اساس طبقه بندی براون (2007) از خطاها صورت گرفته است، بر آن است تا خطاهای نحوی ناشی از تداخل دو زبان کردی کلهری و فارسی معیار را در گفتار دوزبانه های کردزبان و فارسی زبان مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. بدین منظور، از بین خطاهای گفتاری، خطاهای نحوی و از بین آن ها خطاهای ناشی از تداخل بین زبان اول و دوم مورد بررسی قرار گرفت. رویکرد این پژوهش تلفیقی (کمّی/ کیفی) می باشد. نمونه آماری شامل 170 دختر و پسر دوزبانه ساکن شهر کرمانشاه است که به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب گردیدند. پس از تحلیل خطاها، نتایج پژوهش نشان داد که خطاها به ترتیب درصد فراوانی عبارت اند از: خطای کاربرد نادرست اجزای فعل مرکب، خطای حروف اضافه، خطای ترتیب اجزای جمله، خطای حرف نشانه «را»، خطای کاربرد فعل نامناسب، خطای استفاده از «ی» زائد، خطای حروف ربط و خطای استفاده از ضمیر نامناسب. با اتکا به نتایج تحقیق حاضر، می توان راه کارهای آموزشی را برای معلمان، برنامه ریزان درسی، طراحان آزمون ها و زبان آموزان به منظور کاستن مشکلات یادگیری زبان فارسی در مناطق کردزبان ارائه داد.
نقد و معرفی کتاب: درآمدی انتقادی بر آواشناسی، کِن لاج، انتشارات کانتینیوم، 2009
حوزههای تخصصی:
آواشناسیِ پارامتری[1] رویکردی است به آواشناسی، که عمل گفتار را به مثابه نظامِ یک پارچه فیزیولوژیکی ای درنظرمی گیرد که در آن متغیرهای (پارامترهای) تولیدی در مجرای گفتار، از طریق تعامل با یک دیگر، برای تولیدِ پیوستاری از صدا درحالِ فعالیت اند (کریستال[2]، 2008: 350). این نگرش، با نگرش سنتی در این زمینه درتقابل است. با نگرشی که تولید گفتار را زنجیره ای از عناصر قلمداد می کند که هریک به طور مستقل، باتوجه به مجموعه ای از مشخصه های قابل تفکیک (جایگاه تولید، شیوة تولید و ...)، تعریف پذیر هستند (همان.). آواشناسیِ پارامتری نگرشی است که پایک[3] (1943)، فرث[4] (1948)، تِنچ[5] (1978) و زبانشناسانی دیگر، پیش تر به آن پرداخته اند و در یکی از آثار اخیر نیز مورد توجه قرار گرفته است، که در ادامه به معرفی آن می پردازیم.
بررسی رابطه قدرت : تحلیلی انتقادی از گفتمان نمایشی مرگ فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ فروشنده اثر آرتور میلر نمایشنامه ای است با محوریت ماتریالسمِ دوران بعد از جنگ در آمریکا و همچنین سرخوردگی ویران گر رویای آمریکایی. مقاله حاضر به طور کلی بر بازنمایی مفاهیم ایدئولوژیک در یکی از مکالمه هایی که بسیار مورد توجه قرار گرفته است، متمرکز است. این مکالمه بین شخصیت های ویلی و هوارد صورت می گیرد. درگیری های این دو شخصیت در ویژگی های زبانی این مکالمه نمایان است.با به کارگیری تحلیل مکالمه در دو سطح تحلیل گفتمان و کاربردشناسی ، مطالعه حاضر به بررسی روابط قدرت پنهان بین این دو شخصیت می پردازد. از طریق تحلیل عینی مکانیسم نوبت گیری در مکالمه و قواعد مشارکت زبانی ، هدف مقاله پیش رو آشکارسازی تأثیر روابط فرامتنی شخصیت های اثر بر رفتار مکالمه ای آنها است. نتایج بررسی این گونه نشان می دهد که برخلاف این که انتظار می رود نوبت گیری در گفت وگو و قواعد گرایس مستقیماً تحت تأثیر جایگاه اجتماعی و قدرت اقتصادی شخصیت ها باشد، روند ثابتی ندارند و دستخوش عوامل دیگری قرار دارد.
A Cross-Cultural Study of Conceptual Metaphors in The Kite Runner and To Kill a Mockingbird
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۱, April ۲۰۲۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
The goal of this study was to compare the use of conceptual metaphors in English novels written by native and nonnative writers of English. Therefore, two novels were selected: To Kill a Mocking Bird by Harper Lee, a native English writer, and The Kite Runner by Khaled Hosseini, a nonnative English writer. To find the instances of conceptual metaphors in each book, approximately 10% of the pages of each novel was randomly selected and examined line by line based on the framework introduced by Lakoff and Johnson (1980). In the next step, to find the number and type of metaphors used in each book, the identified metaphors were categorized under their underlying concepts and counted. Then, the frequencies of different types of metaphors in each book were tallied and tabulated, and with the use of a chi-square test, the possible differences among the 2 writers’ use of different types of metaphors were found. Results indicated that, in both novels, there were significant differences among the 5 types of metaphors that were identified, namely structural metaphors, ontological metaphors, orientational metaphors, metonymy, and personification. Findings revealed that, in both books, ontological metaphors were the most frequently used type and personification was the least frequently used one. Also, no statistically significant difference was seen between the two writers’ use of the different types of metaphors. Findings are claimed to bear some implications for L2 pedagogy, benefiting teachers, syllabus designers, writers, and L2 learners.
نقد و بررسی کتاب: راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متن های گزیده، واژه نامه)
حوزههای تخصصی:
راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متن های گزیده، واژه نامه)، محمدتقی راشد محصل، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، 1389، بیست + 303 + یک صفحه، قطع وزیری، 6500 تومان.
Micropolitics of School and EFL Teachers’ Professional Interests: The Case of Schools for Gifted Students in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this qualitative study is to explore the role of the micropolitics of schools for gifted students in the EFL teachers’ professional interests in the workplace. Results of interviews revealed that to establish their professional interests, teachers involved in conflict and rivalry as well as collaboration and coalition. Furthermore, teachers’ micropolitical actions were interrelated with their efficacy beliefs. Self-interests such as public recognition and high visibility were sought as they provided a positive feedback on teachers’ professional behavior and substantiated their efficacy. Material interests such as the use of the smart boards, the Internet, and extra resources were further means through which they could present their informed and efficacious character to others. Organizational interests also confirmed teachers’ efficacy since only effective teachers were recruited in schools for gifted students. Teachers’ social interests achieved through developing affinity and rapport with others, particularly the principals, were the prerequisite for the establishment of all other professional interests. The findings were discussed with reference to the importance of fostering micropolitical literacy and the effect of information on school micropolitics on teachers’ ability to develop appropriate coping strategies.
تفاوت های بین- گوینده در سایشی های بی واک زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی آزمایشگاهی به بررسی پارامترهای آکوستیکیِ بالقوۀ تمایزدهنده میان افراد متفاوت در همخوان های سایشی بی واک زبان فارسی می پردازد. از این روی، هم بسته های آکوستیکی دیرش و مرکز تجمع انرژی در سایشی های بی واک / /f, s , S, x در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش به دنبال آن است تا کشف کند آیا همخوان های سایشی بی واک مورد بررسی و پارامترهای آکوستیکی مدنظر که در این پژوهش بررسی می شوند، دارای خصیصه های فردویژه هستند یا خیر؟ و آیا این همخوان ها و پارامترهای آکوستیکی می توانند به تشخیص و تمایز افراد متفاوت در زبان فارسی کمک کنند؟ به این منظور، صدای 24 گویشور فارسی زبان (12 مرد، 12 زن) در محیط آزمایشگاهی و در دو نوبت مجزا به فاصلۀ یک تا دو هفته ضبط شد. نمونه های آوایی با استفاده از برنامۀ پرات ( PRAAT ) ویرایش 34، 2، 5 مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت و تحلیل آماری داده ها و مقادیر به دست آمده از بررسی آکوستیکی نمونه های آوایی با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس ( SPSS ) ویرایش 0/21 و نرم افزار آر ( R ) ویرایش 3. 3. 3 صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد پارامتر آکوستیکی مرکز تجمع انرژی /s/ و /S/ در گروه زنان و مرکز تجمع انرژی /s/ در گروه مردان بهترین پارامترهای تمایزدهنده میان افراد فارسی زبان بوده اند؛ در حالی که دیرش پارامتر آکوستیکی مناسبی در تشخیص هویت افراد گزارش نشده است.
بررسی معنایی، نحوی و کاربردشناختی سببی های مرکب در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق توصیفی- تحلیلی بعد از گردآوری داده ها از زبان گفتاری آنها را واج نگاری و مورد تحلیل معنایی،نحوی و کاربرد شناختی قرارداد تا مشخّص شود که آیا طبقه بندی ون ولین و مشخّصه های مورد نظر وی در ترکی آذری وجود دارد یا نه.مهم ترین نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سببی های گروه دوم وامری مورد نظر ون ولین در زبان ترکی آذری وجود دارند.همچنین ارتباط خاصی بین مشخّصه های نحوی،معنایی و کاربرد شناختی سببی های فاعلی-فاعلی و فاعلی–مفعولی و سلسله مراتب معنای درون بندی وجود دارد.مقایسه سببی های مُرکّب شباهت ها و تفاوت هایی را نشان می دهند:همه گروه ها مورد بررسی دارای معنای سببی،تأکید محدود و برتری موضوع نحوی در همه آن ها کنش گر است.سببی فاعلی– فاعلی و فاعلی–مفعولی با واسطه رابطه ضعیف سببی را بیان می کنند،حال آنکه سببی های فاعلی–مفعولی بی واسطه مفهوم سببی قوی را نشان می دهند.
هدف از این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت های معنایی،نحوی وکاربرد شناختی سببی های مرکب فاعلی– فاعلی و فاعلی– مفعولی از دیدگاه دستور نقش و ارجاع ون ولین (2008) است تا با بررسی معنایی،نحوی و کاربردشناسی سببی های مُرکّب به تعیین و تبیین شباهت ها و تفاوت های سببی های مُرکّب بر اساس طبقه بندی ون ولین از سببی ها مرکب پر داخته شود
The effect of verbal and visuospatial working memory spans on collocation processing in learners of English(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Much interest has recently been directed toward the knowledge of collocations in the field of second language learning since they have been asserted to improve fluency. The current study was intended to examine the effect of verbal and visuospatial working memory spans on the processing of collocations using a Self-Pace Reading Task (SPRT) and relevant working memory tasks. To this end, participants were divided into two distinct groups (high vs. low) based on their scores in the verbal and visuospatial memory tasks. The results of the analyses revealed that there was not a statistically significant difference between high and low verbal memory groups in the processing of collocations. However, a significant difference was witnessed between high and low visuospatial memory groups in their reaction time. These results have important implications for the multi-word processing models and the way collocations should be taught in the classroom.
وند زمان گذشته و گونه های آن در لهجه ها و گویشهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده در مقاله ای با عنوان "" شناسه سوم شخص مفرد در مصادر فارسی "" ( کلبا سی، 1375 ) نظر خود را در مورد وند زمان گذشته چنین بیان کرده که شناسه سوم شخص مفرد احتمالا باعث پیدایش وند زمان گذشته در مصادر و افعال ایرانی شده است. در مقاله اخیر گونه های شناسه سوم شخص مفرد در زمان حال و نیز گونه های وند زمان گذشته مورد بحث قرار می گیرند.