فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتاب ترجمه و هویت در قاره آمریکا (2008)، اثر پروفسور ادوین گنتزلر، نظریه پرداز آمریکایی است. نویسنده در این کتاب به بررسی نقش ترجمه در شکل گیری هویّت قاره آمریکا می پردازد و بیان می کند که ترجمه یکی از ابزار اولیه شکل گیری فرهنگ هاست. سبک نگارش این کتاب بسیار شباهت به مقاله ای پژوهشی دارد و در عین حال از ساختارهای دستوری پیچیده ای استفاده شده است که فهم آن را با دشواری مواجه می کند. نویسنده در تدوین آن از منابع بسیاری بهره گرفته و به سفرهای تحقیقاتی زیادی رفته است. این اثر در حوزه مطالعات پسااستعماریِ ترجمه جای دارد و موضوعات نسبتاً جدیدی حول مسائل فرهنگی و زبانی ترجمه در آن بررسی می شود. اگرچه عواملی چون چند زبانگی، بدیع بودن موضوعات مطرح شده و ساختارهای نامأنوس دستوری کتاب مذکور بر پیچیدگی خواندن و درک آن افزوده است، ولی مطالعه آن برای دانش پژوهان ترجمه سودمند است. کتاب حاضر منبع تحقیقاتی مهمی برای دانشجویان و پژوهشگران مطالعات ترجمه، ادبیات مقابله ای و مطالعات فرهنگی است.
ابعاد مختلف تعادل در ترجمه
حوزههای تخصصی:
ترجمه در دنیای کنونی فعالیت بسیار با اهمیتی است و موضوع مورد علاقه ای نه تنها برای پژوهشگران ترجمه، زبانشناسان، مترجمان حرفه ای و غیر حرفه ای و مدرسان زبان بلکه برای مهندسان الکترونیک و ریاضیدانان نیز هست. ترجمه را می توان جایگزینی ماده متنی یک زبان (زبان مبدا) با ماده متنی معادل در یک زبان دیگر (زبان مقصد) تعریف کرد. مساله اساسی عمل ترجمه، یافتن معادلهای ترجمه در زبان مقصد است. این مقاله تلاش می کند ماهیت تعادل در ترجمه و اجزای آن را از دیدگاههای مختلف بکاود به این امید که مترجمان را از وظیفه سنجیده ای که در فرایند ترجمه در پیش دارند آگاه سازد.
زمان دستوری و نمود در گویش لری بالاگریوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ساخت زمان دستوری و نمود در جمله های خبری گویش لری بالاگریوه است. لری بالاگریوه یکی از گونه های گویش لری است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است و داده ها به روش میدانی از طریق ضبط گفتگوهای روزمره به مدت پنج ساعت جمع آوری شده است. این گویش دارای دو زمان دستوری گذشته و غیرگذشته است. بدین ترتیب چهار ساخت دستوری حال ساده، گذشته ساده، گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید در این گویش دیده می شود. نحوه بازنمایی نمود در این گویش با فارسی معیار متفاوت است. پیشوند استمراری می- در این گویش بروز آوایی ندارد. نمود کامل با گذشته ساده، گذشته نقلی و گذشته بعید نشان داده می شود. نمود ناکامل و استمراری در زمان حال توسط ماده مضارع فعل /hQsE/ (خواستن) یعنی hQ و در زمان گذشته توسط he: نشان داده می شود. نمود ناکامل توسط حال کامل نیز نشان داده می شود. نمود تقریب در این گویش در زمان گذشته با hQ بدون مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی و در زمان گذشته با hQs با مطابقه با شخص و شمار فعل اصلی صورت می گیرد.
The Performance of Iranian IEL TS Candidates: A Descriptive Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
بررسی سطح فرافکن وابسته های پسین هسته اسمی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نکات مهم در نظریّة ساخت گروهی، بررسی سطح فرافکن وابسته های مقوله های دستوری گوناگون است. مقالة حاضر به بررسی سطح فرافکن وابسته های پسین اسم براساس نظریّة ایکس- تیره می پردازد. در این مقاله نشان می دهیم برخلاف ادعای مطرح شده در برخی از تحلیل های پیشین (سمیعیان1983 و قمشی(1996) ) وابسته های پسین هسته اسمی قادر به پذیرش وابسته هستند. به علاوه با شواهدی نشان خواهیم داد که تمام وابسته های پسین این مقوله فرافکن بیشینه اند.
بررسی ماهیت صوت شناختی واکه های فارسی در هجا های CVگفتار اظهاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، واکه های زبان فارسی معیار را بر حسب متغیر های سازه های اول و دوم (F1و F2)، بسامد پایه (F0)، شدت (انرژی) و دیرش در هجا های CVگفتار اظهاری (همخوان ها و واکه های زبان فارسی)، به لحاظ صوت شناختی بررسی کرده ایم. برای تحقیق، پنج گویشور فارسی زبان را از دادگان آوایی فارس دات تلفنی برگزیده ایم که هر یک، واکه های فارسی را در بافت همخوانی (23 همخوان)، با سرعت ثابت تولید کرده اند؛ بدین صورت، در مجموع، 690 داده (23*6*5 =690) را به دست آورده ایم. با توجه به اینکه ارتفاع واکه ها با F1، از نوع عکس و رابطه F2با محل تولید واکه (پسین یا پیشین)، از نوع مستقیم است، فضای واکه های فارسی را بر حسب میانگین متغیر های F1و F2- F1نشان داده ایم و میانگین مقادیر به دست آمده از بسامد پایه و شدت در واکه ها را به صورت مستقل از همخوان ها نیز تعیین کرده ایم. F0در واکه ها، با ارتفاع، نسبت مستقیم دارد و انرژی با آن، نسبت عکس دارد. در این بررسی، میانگین دیرش واکه ها را نیز محاسبه کرده ایم. نزدیک بودن مقدار میانگین برخی واکه ها به یکدیگر بر اساس دست کم یکی از متغیر های F1وF2 می تواند دلیلی قانع کننده برای کاهش و نیز گرایش واکه هایی ناپایدار مانند /a/به واکه های پایدار مانند [ɑ]باشد. در این پژوهش، متغیر های بسامد پایه و انرژی در واکه ها را در بافت همخوانی، شامل همخوان های گرفته واک دار و بی واک، و همخوان های گرفته واک دار و رسا نیز محاسبه کرده و دریافته ایم که بافت همخوانی مجاور پیشین، در F0و انرژی واکه ها اثری ندارد.
جادوی معنای اول در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یکی از مهم ترین مسایل در ترجمه متون انگلیسی به فارسی لزوم توجه به مفاهیم مختلف لغات و عبارات در موقعیتهای متفاوت است. زبان انگلیسی به عنوانی یکی از پرکاربردترین زبانهای دنیا دارای حوزه فعالیت بسیار گسترده ای است که خود در برگیرنده طیف معنایی گسترده و متنوعی هستند. به عبارت دیگر، بسیاری از لغات و عبارات انگلیسی علاوه بر مفهوم متداول و شناخته شده خود می توانند در موقعیتهای مختلف نقشهای ساختاری و معنایی متفاوتی را پذیرفته و بالطبع مفهومهای متفاوت و ناآشناتری را در بر گیرند.
مهم ترین مساله ای که در این مقاله بدان پرداخته می شود این است که متاسفانه علی رغم اهمیت توجه به معانی گوناگون و متنوع (و گاهی در ظاهر غیر مرتبط) واژه ها در امر ترجمه متون ادبی، در بسیاری از موارد مشاهده می گردد که مترجم به راحتی در معرض تهدیدهای بالقوه چسبیدن به مفهوم و تعریف اول و بی اعتنایی به معانی دیگر قرار می گیرد. چنین به نظر می رسد که معنای اول نیرو و جاذبه ای دارد که مفاهیم و معانی دیگر را کم جاذبه و کمرنگ می کند. گویی که اولین تعریف در نظر مترجم دارای هیبت و صلابتی طلسم گونه است که معانی دیگر را به عقب رانده و جوینده را ناخودآگاه به سوی خود می کشاند.
در این مقاله با ذکر برخی دلایل بی توجهی مترجمین از سایر معانی لغات و عبارات، عواملی را که در ایجاد چنین مشکلاتی دست اندر کارند به پنج گروه کلی تقسیم می شود و با ارایه مثالهای گوناگون سعی بر این است که لزوم اتخاذ اقدامی پیشگیرانه در مقابله با تهدیدهای بالقوه جادوی معنای اول روشن گردد و در انتهای مقاله نیز پیشنهادهایی چند جهت بهبود امر ترجمه متون ارایه می گردد."
فرایند درج واکه در خوشه های همخوانی پایانی در زبان ترکی آذربایجانی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی فرایند درج واکه در خوشه های همخوانی پایانی در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریة بهینگی می پردازد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤالات است که چرا علیرغم مجاز بودن خوشة دوهمخوانی پایانی در زبان ترکی آذربایجانی، در برخی موارد این ساختار هجایی مجاز نبوده و فرایند درج واکه صورت می گیرد و دیگر اینکه کیفیت واکة درج شده چگونه تعیین می شود. برای انجام این تحقیق داده های زبانی به صورت میدانی از گویشوران این زبان جمع آوری شد. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان در خوشة همخوانی پایانة هجا همواره اصل توالی رسایی رعایت می شود؛ بدین ترتیب که با دور شدن از قلة هجایی رسایی کاهش و با نزدیک شدن به قله رسایی افزایش می یابد. به همین دلیل در مواردی که اصل توالی رسایی نقض شده باشد، فرایند درج واکه صورت می گیرد. با تحلیل داده ها در چارچوب نظریه بهینگی می توان نوشت در این زبان برای اقناع محدودیت نشانداری اصل توالی رسایی در پایانة هجا، درج واکه مجاز شمرده می شود؛ به عبارت دیگر، محدودیت نشانداری اصل توالی رسایی بر محدودیت پایاییDEP تسلط می یابد. در زبان ترکی آذربایجانی واکة درج شده همواره دارای مشخصة ثابت ]+افراشته[ بوده و با تبعیت از محدودیت های حاکم بر فرایند هماهنگی واکه ای از نظر ارزش مشخصة ]پسین [و] گردی[ با واکة قبل از خود هماهنگ می شود.
تلمیحات لرد بایرون به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تلمیحات اشعار لرد بایرون شاعر رمانتیک قرن نوزدهم انگلستان به سرزمین، فرهنگ، تاریخ و دین کهن ایرانیان می پردازد. بایرون در اشعار و نوشته های خود به حافظ، سعدی، شاهنامه، داستان لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا، نادرشاه، کمبوجیه و آیین زرتشتی اشاره می کند. این اشارات نشان دهنده آشنایی وی با ادبیات ایران زمین است. برخی از آثار بایرون همچون «مانفرد» بر اساس آیین زرتشتی نوشته شده اند و اشاره به اهریمن و اهورامزدا و درگیری نیروهای تاریکی با روشنایی دارند. بایرون با استفاده از فرهنگ و تمدن ایرانی به توصیف شخصیت های آثارش می پردازد که دارای دو جنبه هستند که یکی به سوی تاریکی و دیگر به سوی نور تمایل دارد. او این دوگانگی دین زرتشت را در مقایسه با آیین مسیحیت توضیح منطقی تر و مناسب تری برای تبیین بشری می داند.
دستور زبان در متن و نقش آن در آموزش زبان فرانسه به خارجیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۶ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
"اگر نگاه به متن بر ای تحلیل و بررسی انسجام محتوایی آن باشد؛ برای رسیدن به این هدف دیگر پرداختن به جمله در مقام واحد متن موضوعیتی ندارد و کلیت متن در درجه نخست اهمیت قرار می گیرد.
داشتن انسجام محتوایی کل متن، مولفه ای پیچیده و ظریف است که نبود آن در نوشته های خود فرانسه زبانان نیز مشاهده می شود. چنین چالش هایی در تکالیف زبان آموزان ایرانی بی تردید روند یادگیری زبان را دچار آسیب هایی می کند که بی تردید می باید در کلاس های درس به آن پرداخت. ما هم در این مقاله تلاش کرده ایم تا با طرح این مهم تا اندازه ایی به راهکارهای تحلیل و بررسی انسجام محتوایی متن بپردازیم."
سیر تحول بن مایه های یک اسطورهء کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره از دیدگاه پدیدارشناسى، باورى دینى- آیینى است. روایت دربارهء ایزدان یا ایزدگونه هایى است با قدرت هاى جسمانى و روحانى فوق طبیعى، که مردم آن را حقیقى پندارند. با نگاهى به متون کهن در ادیان گوناگون به روایت هایى اسطوره اى برمى خوریم که قهرمانان آنان گاه پیام آوران دینى الهى اند چون نوح و سلیمان و گاه شهریارى ایزدگونه چون جم اوستایی که موضوع این مقاله است. مقالهء حاضر اسورهء جم (جمشید) را در دو بخش بررسى می کند نخست جم از کهن ترین مستندات هند و ایرانى (وداها و گاهان) بازیابى شده و در بخش هاى گوناگون اوستا مورد بازنگرى قرار مى گیرد، سپس نکاتى دربارهء این شخصیت اسطوره اى که در آثار نویسندگان سده هاى نخستین اسلامى آمده بیان مى شود تا تحول بن مایه هاى این روایت کهن در اقوال و تفاسیر راویانش در گذر زمان ملاحظه شود.
رابطه بین جمعیت کلاس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر رشته تجربی دوره پیش دانشگاهی شهر تهران در درس
حوزههای تخصصی:
بررسی معناشناختی فعل «خوردن» بر اساس معنای پایه «پذیرا بودن»/ ایزانلو- نصیب ضرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی به مطالعة معانی مختلف فعل «خوردن» در پیکره ای شامل 160 ترکیب می پردازد. این پیکره برگرفته از فرهنگ معین، سخن، لغت نامة دهخدا و نیز نتیجة جستجو در سایت ها و وبلاگ های فارسی می باشد. پس از تحلیل داده ها، مشخص شد که معنایی پایه در تمامی این ترکیبات دیده می شود و آنها را مرتبط می سازد. معنی پایة «پذیرا» را می توان در دو دستة درون سو و برون سو جای داد. دستة درون سو دربرگیرندة رابطة ویژه ای است که دوسویه نام گرفته است. دسته های درون سو و برون سو خود شامل زیرشاخه هایی نیز می باشند. هر یک از این شاخه ها به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند. در پایان نیز سه دلیل برای عدم وجود مجهول معنایی برای برخی از ترکیبات ذکر می شود؛ اولین دلیل اشاره به وجود سد هم معنایی دارد؛ دومین دلیل به امکان استفاده از فعل «گرفتن» در ساختار مجهول معنایی می پردازد و آخرین دلیل هم به وجود بالقوة این نوع مجهول برای برخی از ترکیبات اشاره خواهد کرد.
بررسی «نهاد» در زبان ایتالیایی بر اساس نظریة مارتینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه نقشگرای آندره مارتینه، نهاد مفهومی جهانی نیست، اما در بسیاری از زبان ها می توانیم به نقش نهاد اشاره کنیم. به هر حال در هر زبان باید وجود احتمالی آن و ویژگی هایش بررسی شود. در زبان ایتالیایی کوتاهترین جمله از نهاد و گزاره تشکیل می شود، بنابراین وجود هر دو برای ساخت جمله لازم و بایسته است. مهمترین نقش نهاد، تحقق بخشیدن به گزاره است، به همین دلیل امکان حذف آن وجود ندارد. جایگاه نهاد اجباری در این زبان ثابت است و در شمار کثیری از جمله ها به صورت شناسه فعل ظاهر می شود. به همین دلیل نمی توان آن را از گزاره جدا کرد. افزون بر این نهاد، در مواقع زیادی عنصر دیگری هم در جمله ها ظاهر می شود که از حیث شمار و شخص و گاه از نظر جنس با نهاد اجباری مطابقت دارد و مشخصه اصلی آن اختیاری بودن آن است. نهاد اختیاری قابل حذف است و جایگاه ثابتی در جمله ندارد.
گروه بندی و متغیرهای پراکنده کننده قوای ذهنی مرتبط با پیچیدگی شناختی: تاثیر بر تولید زبانی زبان آموزان (Pair Grouping and Resource-dispersing Variables of Cognitive Task Complexity: Effects on L2 Output)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه بررسی های متعددی جهت ارزیابی تاثیر مؤلفه های پیچیدگی شناختی فعالیت ها بر اساس متغیرهای متمرکزکننده قوای ذهنی ( رابینسون، 2001) انجام شده است، تحقیق کمتری برای بررسی همین تاثیر در راستای متغیرهای پراکنده کننده قوای ذهنی انجام شده است. علاوه بر این، بررسی اثرات تقابلی این متغیرها و شرایط فعالیت بر تولید زبانی زبان اموزان بررسی نشده است. همچنین در بررسی این متغیرها، زبان آموزان کمتر در انجام فعالیت های شفاهی مورد توجه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر، به بررسی متغیرهای پراکنده کننده قوای ذهنی بر اساس فرضیه شناختی رابینسون (2001) بر پیچیدگی تولید زبانی زبانآموزان می پردازد. پس از قرار دادن زبان آموزان در دو گروه بالا و پایین از نظر توانش زبانی، از دو گروه دو نفره خواسته شد که چهار فعالیت زبانی که دارای کمترین تا بیشترین پیچیدگی شناختی بود انجام دهند و در همان حال تعامل زبانی آنان ضبط می شد. بررسی آماری داده ها نشان داد که افزایش پیچیدگی شناختی فعالیتها لزوماً همواره منجر به پیچیدگی کمتر تولید زبانی بین گروهها آنطور که رابینسون ادعا کرده است نمی شود.