فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در عصر ارتباطات و انتشارات، اهمیت مطالعات ترجمه بر هیچ کس پوشیده نیست. ترجمه پل ارتباطی و فصل مشترک میان فرهنگ ها و مردمان سرزمین های مختلف است. مسئلة سبک در ترجمة ادبی از مسائل موردتوجه اغلب پژوهشگران و نظریه پردازان حوزة مطالعات ترجمه است. در مقالة حاضر قصد بر آن است تا به بررسی موضوع سبک و چیستی و چرایی رعایت آن در طی فرایند ترجمة ادبی پرداخته شود. با این هدف، در این نوشتار به بررسی سبک شناختی ترجمة داستان کوتاه «بچة مردم» جلال آل احمد که هلنا انگیزی آن را به زبان فرانسه ترجمه کرده است، پرداخته می شود. همچنین، با تکیه بر نظریات بیکر در سبک شناسی ترجمه به این پرسش ها پاسخ داده می شود که رعایت سبک تا چه اندازه در ترجمة آثار نویسندة صاحب سبکی چون جلال آل احمد به بازآفرینی معنا کمک می کند و اینکه آیا مترجم در برگردان متن اصلی مجاز به تغییر سبک نویسنده است و سرانجام اینکه دامنة اختیارات مترجم در تغییر سبک نویسنده تا کجا است؟
بررسی آوایی تکیه واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر پژوهش های انجامشده درباره تکیه واژگانی در زبان فارسی، تغییر های آوایی ناشی از جا به جایی محل تکیه در محیط دارای تکیه زیر و بمی بررسی شده و به همین سبب، F0 مهم ترین هم بسته آوایی تکیه واژگانی در نظر گرفته شده است؛ در حالی که F0 هم بسته آوایی تکیه زیر و بمی است؛ نه تکیه واژگانی؛ بهعلاوه، در پژوهش های انجامشده، میزان اعتبار عوامل دیگر از جمله تغییر شدت انرژی و دیرش، به عنوان هم بستههای محتمل تکیه واژگانی آزموده نشده است. در این مقاله، هم بستههای آوایی تکیه واژگانی را در زبان فارسی، در دو بافت نوایی متفاوت بررسی کرده ایم: یکی بافت دارای تکیه زیر و بمی و دیگری بافت بدون تکیه زیر و بمی؛ بدین منظور، یک آزمایش تولیدی انجام دادیم و در آن، دیرش هجا، شدت انرژی کل، شدت انرژی بسامد های بیش از پانصد هرتز و بسامد سازهها (به عنوان هم بسته های کیفیت واکه)، واکههای تکیهبر و بدون تکیه در جفتواژههای تکیهای زبان فارسی و معادل بیمعنی آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده ایم. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که تغییر بسامد سازهها و همچنین تغییر شدت انرژی طیف بسامدی، چه در همه نواحی بسامدی و چه در نواحی بسامدی میانی و بالا، تابعی از تغییر زیر و بمی است و به همین دلیل، این عوامل، هم بستههای تولیدی- صوتشناختی برای تکیه زیر و بمی به شمار می روند؛ نه تکیه واژگانی؛ در مقابل، دیرش هجا در هر دو بافت نوایی، هجا های تکیهبر را از هجا های بدون تکیه متمایز میکند و بدین ترتیب، این عامل، مستقل از تغییر در زیر و بمی، معتبر ترین نشانه تولیدی- صوتشناختی برای تکیه واژگانی فارسی به شمار می رود.
Postcolonial Recycling of the Oriental Vampire: Habiby’s Saraya, The Ghoul’s Daughter and Mukherjee’s Jasmine
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۲, No. ۱, January ۲۰۱۳
89 - 108
حوزههای تخصصی:
Postcolonial texts seek to rewrite the mythical narratives of vampires to problematize the power relations between the colonizer and the colonized. The vampire tradition is inscribed and recycled according to the collective Oriental heritage to articulate the untold stories of the muffled Eastern subject. Drawing on the mythical narratives of the ghoul (ogre) in classical Arabic culture and old Arabic folktales and of Lord Shiva in the Hindu myth, this paper compares the rewritings of the vampire topoi of otherness, unspeakableness, foreignness, and border existences in both Emile Habiby's Saraya, The Ghoul's Daughter (1991) and Bharati Mukherjee's Jasmine (1989). The metamorphosis of Saraya into a laughing muse and Jasmine into a potent goddess can be taken to represent the liminal state of Dracula between life and death on the one hand and the convergence of cultures on the other hand. Where these two works differ principally is in the geographic location of this site of cultural interaction. Whereas Habiby (1922 – 1996), the Palestinian writer, traces the predicament of Arabs in Israel and the Palestinian diaspora, Mukherjee (1940-), the Indian American writer, writes of the potential synthesis of Indian and American culture in the context of globalization.
The Impact of Doing Problem-Solving Tasks on Willingness to Communicate, Self-perceived Communication Competence, and Communication Apprehension among Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Applied Linguistics Vol. ۶, No. ۱۳, fall ۲۰۱۳
125 - 145
حوزههای تخصصی:
Willingness to communicate (WTC) plays a central role in learning a second/foreign language. The present study was conducted to investigate the effect of doing problem-solving task on learners’ WTC in English. To fulfill the purpose of the study, 61 pre-intermediate learners were chosen by means of administrating a placement test. Learners were pretested through three scales of WTC and its two antecedents: self-perceived communication competence (SPCC) and communication apprehension (CA). Of course, the experimental group was provided with fifteen problem-solving tasks during the course, while the control group was not. After fifteen sessions of the treatment, two groups were posttested through the same three scales. The results demonstrated that the experimental group outperformed the control group in terms of their WTC’s level. Moreover, the learners’ WTC was found to be directly related to their SPCC and indirectly related to CA. So based on the MacIntyre’s path model (1994), these both antecedents can be the best predictors of WTC. The analysis of the data was done through multivariate analysis of variances (MANOVA) statistical programs.
Directness Types and the Possible Effect on EFL Learners' Perception of Written Teacher Feedback
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۲, No. ۱, January ۲۰۱۳
39 - 54
حوزههای تخصصی:
Written Teacher Feedback (WTF) aims at improving the students' writing. Hence, the way in which it is provided for the learners should be taken into account as it makes an impact on the learners' comprehension of the presented comments (Ferris, 2003; Thonus, 2002). The current study was conducted to examine the possible effect of WTF directness types on Iranian EFL learners' ability to perceive the teachers' comments as praise or criticism and the required correction implied in them. To this end, three versions of the same essay, with direct, indirect and hedged comments indexed within them were distributed to 120 EFL learners. The results of ANOVA revealed that the directness type of the WTF would make no significant impact on Iranian EFL learners' ability to perceive the positive and negative comments and their required correction accurately. We might speculate from the findings that writing instructors should focus more on the quality of the WTF rather than its directness type in Iranian context. This would hopefully empower the learners to apply the teachers' comments to enhance the quality of their written products.
ویژگی های سببی حروف اضافه по و из-за در زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حروف اضافه سببیпо و из-за در زبان روسی بیانگر عملی نامطلوب و ناخوشایند و دارای بار منفی است، اما کاربرد آن ها از نظر ساختار دستوری متفاوت است و با اسامی مختلفی به کار می رود. در برخی موارد کاربرد مشابه این حروف اضافه برای بیان علت و سبب انجام کاری، زبان آموزان ایرانی را در گفت وگو به زبان روسی، همچنین در ترجمه متون از زبان روسی به فارسی و برعکس دچار مشکل می کند. متأسفانه، پژوهشگران ویژگی های سببی حروف اضافه را در زبان فارسی آن طور که باید و شاید و آن گونه که در زبان روسی بیان شده بررسی همه جانبه نکرده اند. در این راستا، مقاله حاضر تفاوت ها و مشابهت های کاربردی حروف اضافه سببیпо و из-за در زبان روسی و ویژگی های سببی معادل آن ها را در زبان فارسی نقد و بررسی می کند. مطالعه حاضر تلاشی است نظام مند به منظور رفع این مشکل و ارائه راهکارهای مناسب به مترجمان برای ترجمه صحیح متون مختلف از زبان فارسی به زبان روسی.
بررسی باهمایی ترکیبات پایدار فعلی- اسمی در زبان روسی و مقایسه آن با زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توضیح برخی پدیده های زبانی گاهی بسیار دشوار و پیچیده می شود، از جمله اینکه چرا در یک زبان، برخی واژگان یا ترکیب خاصی از واژگان وجود دارد یا چرا یک زبان دارای ساختار دستوری، صرفی یا نحوی ویژه خود است. تمامی این پدیده ها حاصل فرایند درازمدت رشد و گسترش زبان است. هر فردی بی آنکه راجع به آنچه می خواهد بگوید تفکر کند، واژگان را در ساختار جمله های کامل به کار می برد. به همین ترتیب، در گفتار خود از ترکیبات مختلف واژگان نی ز استفاده می کند. این ترکیبات ممکن است ترکیب آزاد واژگان یا ترکیب پایدار آن باشد. ترکیبات پایدار واژگان بخش جداناپذیر در هر زبانی است. به همین دلیل، بر آن شدیم تا در این مقاله به بررسی و مقایسه ویژگی های ساختاری و معنایی باهمایی ترکیبات پایدار فعلی- اسمی در زبان روسی بپردازیم که از نظر علم عبارت شناسی (Фразеология) پربسامدترین نوع ترکیبات پایدار در زبان روسی است. همچنین، به نحوه ترجمه این گونه ترکیبات به زبان فارسی بپردازیم. در این باره، در مقایسه با زبان فارسی، بررسی دقیقی نشده است. این بررسی نقش مهمی در تدریس و یادگیری این نوع ترکیبات در زبان روسی به منزله زبان خارجی دارد.
The Short Vowels /i/ and /u/ in Iranian Balochi Dialects(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the present paper is to study the status of the short vowels /i/ and /u/ in five selected Iranian Balochi dialects. These dialects are spoken in Sistan (SI), Saravan (SA), Khash (KH), Iranshahr (IR), and Chabahar (CH) regions located in province Sistan va Baluchestan in the southeast of Iran. This study investigates whether these two vowels have the same qualities as the short /i/ and /u/ do in the Common Balochi inventory (i, iː, u, uː, a, aː, eː, oː). The Common Balochi inventory is the vowel system represented generally for Balochi language, which is a North-Western Iranian language, a sub-branch of the Indo-Iranian family. The data for this survey are gathered from villages, rural areas, and cities in these regions in the forms of free speech and verbal elicitation from more than 20 literate and non-literate male and female language consultants, 2 males and 2 females for each dialect. The investigation reveals that the short /i/ and /u/ show strong tendencies towards a lower position. This study suggests phonemic systems in which the short /i/ is modified to short /e/ in all dialects, but /u/ is modified to /o/ only in SI, SA, and CH; the lowering of the short /u/ to short /o/ in KH and IR may still be in the transition stage. It is possible that Persian, as the dominant language has had its influence on these dialects causing a lowering tendency in the two vowels under study.
بررسی مهم ترین عوامل آسیب زا در ترجمه های آلمانی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه قرآن به زبان آلمانی یکی از راه های شناخت این کتاب مقدس در کشورهای آلمانی زبان است. متأسفانه، نارسایی های موجود در بسیاری از ترجمه های قرآن، خواننده را به این هدف و غایت خاص نمی رساند. هدف اساسی پژوهش حاضر، شناسایی عوامل اصلی آسیب زا در ترجمه های آلمانی قرآن از آغاز تاکنون به منظور کاهش آسیب پذیری ترجمه با بیان راهکارهای لازم است. یافته های جستار پیش رو نشان می دهد که چهار عامل اصلی ترجمه را به چالش می کشاند: ۱. آسیب های ساختاری (صرفی، نحوی، دستوری و ...)، ۲. آسیب های فقهی (بی اطلاعی مترجم از علم فقه و ناتوانایی وی در درک آیات الاحکام)، ۳. آسیب های واژگانی (معادل یابی واژگان و حفظ یکدستی و نظام مندی در ترجمه)، و ۴. آسیب های مبانی کلامی و گرایش های فکری (عوامل فرازبانی). مقاله حاضر ضمن بررسی دقیق این عوامل آسیب زا در ترجمه های مختلف آلمانی قرآن، راهکارهایی را برای رفع این مشکلات پیشنهاد می کند.
بررسی انتقال گویش های اجتماعی از آلمانی به فارسی با استناد به ترجمه فرشته آبی، اثر هاینریش مان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه دارای نکات ظریفی است که بی توجهی به آن ها ممکن است باعث آسیب دیدن متن و مفهوم آن شود. یکی از این نکات اساسی گویش های اجتماعی است که شایسته است مانند گویش های جغرافیایی در ترجمه دیده شود. گویش های اجتماعی که گاه پیکره اصلی داستان را می سازد، معرف شخصیت ها و حاوی اطلاعاتی در ارتباط با گویشوران است. جستار حاضر به تبیین اهمیت و کارکرد این نوع گویش ها در متون ادبی می پردازد و انتقال آن ها را در ترجمه بررسی می کند، با استناد به ترجمه فرشته آبی ، رمانی اجتماعی از هاینریش مان، به دست محمود حدادی از زبان آلمانی به فارسی که در سال 1373 نشر آویشن منتشر کرده است. این جستار علاوه بر تجزیه و تحلیل راهبردهای مترجم برای انتقال گویش های اجتماعی سه شخصیت داستانی این اثر، به دنبال بررسی این نکته است که باید به چه عواملی در ترجمه این نوع گویش ها توجه کرد.
مقاله به زبان عربی: تحلیل سبکی و معناشناختی سوره نوح (سورة ""نوح""؛ دراسة أسلوبیة دلالیة فی مستوى الصوت والصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از روشهای مهم نقدی است که بسیاری از پژوهشهای زبان شناسی در مورد قرآن کریم بر اساس آن انجام میشود. در این روش فقط تأکید بر شکل الفاظ نیست بلکه در کنار آن، دلالتهای عمیق و پنهان متن نیز، از ورای سطوح زبانی بررسی می شود.
جستار حاضر میکوشد با به کارگیری روش سبک شناسی آماری، به کشف دلالتهای زبانی سوره ""نوح"" از طریق بررسی سطوح زبانی آن، بپردازد. با توجه به ویژگیهای زبانی این سوره، دو سطح آوایی و صرفی از میان سطوح زبانی دیگر بررسی شدند. در سطح آوایی، دلالت انواع آواها و تکرار آنها و دلالت بخشهای زبانی, و در سطح صرفی دلالت اسمهای معرفه و نکره، دلالت برخی از صیغههای صرفی و دلالت فعلهای ماضی، مضارع و امر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده زیاد از آواهای بم و شدید و تکرار برخی آواها مثل «راء» با سیاق کلی سوره هماهنگ هستند. مقاطع آوایی کوتاه در سوره, دلالت بر سرعت وقایع و مقاطع بلند دلالت بر انذار و تهدید دارد. در سطح صرفی، ضمایر به صورتی به کار رفتهاند که در آغاز سوره, دلالت بر تلاش نوح A برای نزدیک کردن خود به قومش و برانگیختن عواطف آنان دارد در حالی که در پایان سوره دلالت بر تلاش نوح A برای دور کردن خود از قومش به خاطر رد کردن دعوتش دارد.
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
بررسی عناصر زمینه گرا (حالی- مقالی) در گفتمان نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مراحل تکوین علم زبان شناسی مرحله گفتمان است که بر مبنای آن، زبان شناسان جایگاه ویژه ای برای گفته پرداز در نظر می گیرند. در این چارچوب جدید زبانی، شاخص های فردی دخیل در تولید آثار زبانی، به عنوان عناصری مهم و تعیین کننده به حوزة مطالعات زبان راه می یابند. البته این مبحث در تاریخ بلاغت اسلامی، موضوعی دامنه دار است که از کشاکش میان دو علم نحو و معانی بر می خیزد. علمای نحو به سیاق داخلی و مقالی کلام و مطابقت ترکیب اجزای آن با اصول دستوری توجه کرده اند، در حالی که علمای بلاغت، خواص و اغراض نهفته در این ترکیبات را با مطابقت دادن آن با زمینه و سیاق بیرونی کلام (مقام) بازکاویدند. در این بین، عده ای نیز توانستند مقال و مقام را (توأمان) مورد توجه قرار دهند و ضمن رعایت اصول و قوانین نحوی، از آن در اندازه گیری میزان عدول از اصل ترکیب اجزای کلام و تبیین معانی و اغراض ثانوی جملات بهره گیرند. در این مقاله قصد داریم با تبیین و تحلیل پاره ای از عناصر زمینه گرای حاضر در گفتمان نی نامه، از جمله ضمایر شخصی، اشاره و عناصر زمانی و با طرح مسئلة قبض و بسط کلامی، نخست جایگاه و اهمیت گفته پرداز را در این منظومه نشان دهیم و سپس از طریق همین مؤلفه ها، نیت گوینده را در سازمان دادن به ساز کارهای خوانندگان شفاف تر کنیم. اساساً پرسش اصلی تحقیق این است که آیا می توان با کمک عناصر زمینه گرا از سطح جمله فاصله گرفت تا از دورنمایی کامل تر از جمله به اغراض ثانویه متن نظر انداخت و سرانجام، از آن برای سنجش مطابقت مقال و مقام یاری گرفت؟
مقاله به زبان انگلیسی: طراحی تکالیف آموزشی برای مهارت خواندن به منظور تقویت یادگیری لغات؛ Designing reading tasks to maximise vocabulary learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری لغات اغلب باید به صورت اتفاقی از طریق شنیدن و خواندن به وجود آید. این یکی از دلایلی است که به اهمیت وجود یک برنامه خواندن وسیع و قابل توجه در یادگیری زبان انگلیسی اشاره می کند. مطالعات وسیع این فرصت را به فراگیران زبان می دهد تا به خواندن حجم زیادی از مطالب و موادی که در سطح سواد آنهاست بپردازند. یادگیری زبان از طریق شرایطی چون تکرار، بازیابی، استفاده خلاقانه و توجه کامل به وجود می آید. این شرایط را می توان در حین خواندن به شیوه های مختلفی از طریق باریک خوانی، خواندن مجدد، خواندن و ارتباط با مهارت های دیگر، خواندن و بحث، و یادگیری از طریقه تمرینات خواندن افزایش داد. فعالیت های رایانه ای می توانند با فراهم کردن فرصتی برای یادگیری عمدی موثر واقع شوند، اما باید در نظر داشت که یادگیری عمدی نباید جایگزین خواندن وسیع شود.
بررسی روند دستوری شدگی فعل های وجهی زبان فارسی بر اساس پارامترهای لِمان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر روشهای متفاوت نگارش دفتر تفکرات انتقادی بر روی مهارت خودسازماندهی زبان آموزان (The Effects of Different Types of Reflective Journal Writing on Learners’ Self-regulated Learning)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضربررسی تاثیر سه روش متفاوت نگارش دفتر تفکرات انتقادی به صورت انفرادی، مشارکتی با همگروه و به صورت مشارکتی با معلم بر روی مهارت خودسازماندهی زبان آموزان ایرانی میباشد. در ابتدا صد و پنجاه زبان آموز ایرانی سطح فوق متوسط مونث که در یک موسسه زبان مشغول فراگیری زبان انگلیسی بودند به سوالات پرسشنامه مقیاس سنجش خودسازماندهی تحصیلی پاسخ دادند. از بین این صد و پنجاه نفر، تعداد شصت زبان آموز که نمره آنها در این آزمون در محدوده یک انحراف معیار بالاتر و یا پایین تراز میانگین بود، انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. پس از استفاده از روش نگارش دفاتر تفکرات انتقادی برای یک ترم چهل و دو ساعته از شرکت کنندگان خواسته شد مجددﺍ به سوالات پرسشنامه خودسازماندهی تحصیلی پاسخ دهند. نتایج تحلیل پراکنش آزمون مرحله دوم نشان داد که نگارش افکار و وقایع انتقادی به صورت مشارکتی با همگروه یا معلم که فرصت استفاده از بازخورد همگروه و یا معلم را فراهم می آورد می تواند مهارت خودسازماندهی زبان آموزان را به صورت به صورت معنا داری افزایش دهد. زبان آموزانی که از روش نگارش تفکرات و وقایع استفاده کردند اما از بازخورد همگروهان و یا معلم بهره نبردند نیز نسبت به زبان آموزانی که این روش را به کار نبردند نمرات بهتری کسب کردند. بنابراین، نتایج این تحقیق نشانگر نقش موثر نگارش تفکرات انتقادی به صورت انفرادی در بالابردن مهارت خودسازماندهی می باشد.
عوامل موثر بر پسایندسازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از پسایندسازی در این مقاله، فرایندی است که طی آن سازه ای در جمله که جایگاه بی نشان آن پیش از فعل است، در جایگاه پس از فعل قرار می گیرد. در این پژوهش، با انتخاب چارچوب نظری نحو نقش گرا، به بررسی این فرایند پرداخته ایم و سعی کرده ایم نشان دهیم چه عوامل نقشی احتمال پسایندشدگی را بالا می برند. عوامل نقشی مورد بررسی عبارتند از: وزن دستوری، معرفگی، جانداری و ساخت اطلاعی. برای داشتن داده های طبیعی، پیکره ای گفتاری از مصاحبه ها و میزگردهای زنده تلویزیونی، مکالمات رو در رو و گزارش های زنده ورزشی گردآورده ایم و جملات پسایندشده در این پیکره را مبنای تحلیل خود قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل فوق به استثنای عامل جانداری، در پسایندسازی جملات فارسی مؤثرند؛ یعنی هرچه سازه موردنظر معرفه تر و سنگین تر باشد احتمال پسایندشدن آن بیشتر است، و در مورد ساخت اطلاعی نیز با اینکه مفعول های مستقیم پسایندشده بیشتر دارای اطلاع مفروض هستند، این یک دستی در مورد مفعول های غیرمستقیم و حرف اضافه ای دیده نمی شود.