فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهشی درباره فرایند هماهنگی در شیوه تولید کودکان فارسی زبان، چه کودکان عادی و چه کودکان مبتلا به اختلال واجی غیر عضوی. انجام نشده است؛ از این رو، پژوهش حاضر، هماهنگی شیوه تولید را در این دو گروه از کودکان که زبان فارسی را به مثابه زبان اول یاد می گیرند، ، بررسی کرده است .برای دستیابی به این منظور، الگوهای هماهنگی شیوه تولید در تعدادی از کودکان با رشد واجی نرمال و کودکانی با اختلال واجی غیرعضوی بررسی شد. داده های زبانی لازم از آزمونی به نام آزمون تصویرنامی به دست آمد. این آزمون حاوی 132 تصویر از اشیا مختلف است که منجر به تولید 132 واژه از سوی آزمون شونده می شود. بررسی داده ها، تعداد زیادی از هماهنگی شیوه تولید را در داده های هر دو گروه نشان داد ؛ اما تفاوت هایی نیز در انواع این هماهنگی در دو گروه مذکور دیده شد؛ هماهنگی انفجاری و خیشومی در هر دو گروه از کودکان و هماهنگی سایشی فقط در کودکان با رشد واجی عادی ملاحظه شد. تحلیل الگوهای هماهنگی شیوه تولید ملاحظه شده در گفتار کودکان عادی و با اختلال واجی فارسی زبان در چارچوب فرضیه آسانی تولیدو رویکرد نشانه های درکی به این نتیجه منجر شده است که در کودکان با اختلال واجی فقط محدودیت های تولیدی عامل تعیین کننده در فرایند هماهنگی شیوه تولید هستند، حال آنکه در کودکان عادی، که در مجموع محدودیت های کمتری در تولید آواها دارند، عوامل درکی نیز در بروز هماهنگی شیوه تولید نقش دارند. همچنین، برخلاف یافته های پیشین، کودکان فارسی زبان تفاوتی در اعمال محدودیت بر انتخاب آوای هدف هماهنگی در انواع مختلف هماهنگی شیوه تولید نشان نداده اند.
Students’ Needs or Teachers’ Wishes? A Triangulated Survey of Medical EAP in Iranian Context(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۲, No. ۲, ۲۰۲۰
225 - 260
حوزههای تخصصی:
Mixed in method, the present study investigated whether there was any significant difference between students’and teachers’perceptions of Iranian medical English for Academic Purposes (EAP) students’ language needs. In so doing, 220 EAP students of medicine, 30 subject-matter teachers of EAP, and 20 teachers of English for General Purposes (EGP) teaching medical EAP completed a Likert-scale questionnaire. Fifty of the students and 20 of the teachers also attended a semi-structured interview. The results of both descriptive statistics and inferential statistics indicated that, overall, there was a significant mismatch between the students’and the teachers’perceptions of medical EAP students’ needs. However, both teachers and students perceived reading comprehension as the most important language skill. Moreover, the students, in general, were found not to be satisfied with the EAP program presented to them. The results might prove fruitful for curriculum designers, materials developers, and teachers in (medical) EAP contexts to hear students’voices and to incorporate them in their programs, syllabi, and teaching.
مشکلات داوطلبان آزمون شنیداری تافل در استنباط معانی تلویحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
267 - 295
حوزههای تخصصی:
معنای تلویحی، معنایی است که به صورتِ غیر لفظی و غیر مستقیم در تعامل های گفتاری بیان می گردد و درکِ آن، وابسته به دانشِ مشترکِ گوینده و شنونده و آشنایی با زبان آن ها از جنبه فرهنگی است. به همین سبب، بررسیِ معنای تلویحی فقط در معناشناسی امکان پذیر نیست. همچنین، به دلیل آنکه درکِ آن دشوار است، از مبحث های مورد توجه کاربرد شنا سی زبان و تحلیل کلام است. ابهام، در استنباط معنایی به وسیله شنونده، سببِ قطعِ ارتباط و یا پاسخ دهی و درک نابه جای گفتار می گردد. در آزمون های تافل، این نوع معنا در قسمت های درک مطلب و شنیداری، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بررسیِ پیشینه پژوهش نشان داده است که داوطلبان ایرانی آزمون تافل، در قسمت شنیداری در مقایسه با داوطلبان آزمون تافل در سایر کشورها، ضعف معناداری داشتند. بنابراین، این پژوهش به بررسی این مسأله از جنبه درک نکردنِ معنای تلویحی بر پایه اصول همکاری در نظریه گرایس (Grice, 1975) پرداخته است. شرکت کنندگان پژوهش، 62 نفر از دانش آموختگانِ دانشگاهِ شهید چمران، پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی بودند که به روش تصادفی طبقه بندی انتخاب گردیده و بر پایه آزمون شنیداری تافل به دو گروه قوی و ضعیف گروه بندی شدند. در پژوهش، از آزمون تی مستقل، برای تحلیل داده ها و مقایسه دو گروه بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد برای آزمون شوندگانِ هر دو گروه، تشخیصِ اصلِ ربط از همه ساده تر بوده و شناساییِ اصل های کمیت، شیوه و کیفیت از اصول دیگر دشوار تر است. اصل کمیت، بیشترین دشواریِ درکِ معنای تلویحی، در هر دو گروه را ایجاد کرد.
اعتبارِ شخصی تاریخ نگار به مثابه یک عامل بلاغی (مطالعه موردی: تاریخِ فتوحاتِ شاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در تاریخ نگاری میزان اعتبار شخصی و مرجعیت تاریخ نگار است. اهمیت این امر از آنجاست که هر چه میزان اعتبارِ شخصی تاریخ نگار بالاتر باشد، میزان اقناعِ مخاطب به طبع آن بالاتر می رود. در این جستار میزانِ تأثیرگذاری تاریخ نگار در اقناعِ مخاطب و شیوه ها و تمهیداتِ بلاغی و زبانی که به اعتبارِ سخنِ تاریخ نگار در جهت باورپذیریِ بیشترِ مخاطب به کار گرفته می شده است، موردِ بررسی قرار خواهد گرفت. در این مقاله با به کارگیری روشِ نقدِ نو ارسطویی برآنیم تا اعتبارِ شخصیِ تاریخ نگار و راهبردهایی را که تاریخ نگار برای بالا بردن اعتبارِ شخصیِ خود به کار می برده است، نشان دهیم. از آنجایی که یکی از کارکردهای متن های تاریخی در راستای تحکیم و تثبیت حکومت ها نوشته می شوند، این متن ها آوردگاه استفاده از تمهیداتِ بلاغی و زبانی اند. تاریخِ فتوحاتِ شاهی اثرِ امینیِ هروی به دلیلِ اینکه از نخستین تاریخ های نوشته شده و مؤثر در شکل گیری دولت و ایدئولوژی صفویان است، انتخاب شد، چراکه نقش و اعتبارِ شخصیِ تاریخ نگار و شیوه های اقناع گری وی بسیار اهمیت دارد.
رده شناسی ساخت شرطی در زبان فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
187 - 212
حوزههای تخصصی:
طبقه بندیِ انواعِ ساختِ شرطی در زبان های گوناگون از جنبه معنایی، نحوی، صوری، رده شناختی و موارد مشابه انجام گرفته است. در این مقاله، به بررسی انواع ساختِ شرطی در زبان فارسی نو، بر اساس رده شناسی دکلرک و رید (Declerck & Reed, 2001) پرداختیم. بر پایه این رده شناسی معنایی، جهانِ ممکنِ بندِ شرط، به دو دسته حقیقی و نظری گروه بندی می شود. جهانِ ممکنِ نظری، می تواند خنثی یا غیرخنثی باشد و غیرخنثی، به چهار گونه بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی دسته بندی می شود. در این پژوهش، جمله های شرطی برگرفته از 110 کتاب، از قرن های چهارم تا چهاردهم هجری قمری مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیلِ جمله هایِ شرطی زبان فارسیِ نو نشان داد که کاربرد ساخت شرطی در قرن های متقدم نسبت به قرن های متأخر بسیار بیشتر بوده است. همچنین، جمله های شرطی این زبان، مشتمل بر گونه های حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرِ قطعی و ضدِ حقیقی هستند و جمله های شرطی از نوع باز، بالاترین فراوانی رخ داد را دارند. بنابراین، ساخت شرطیِ زبان فارسیِ نو با رده شناسی موردِ اشاره همخوانی دارد. بالاتر بودن فراوانی رخ داد جهانِ ممکن دوباره از آن جا ناشی می شود که در این جهانِ ممکن، موقعیتی فرضی که احتمال وقوع دارد، در نظر گرفته می شود و قطعیتی درباره وقوع آن وجود ندارد. این تعبیر با کارکرد ساخت شرطی بیشترین همخوانی را دارد.
تحلیل گفتمان موضوعی نهج البلاغه در باب معرفت شناسی عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی پدیده ها، یا به عبارتی، تلاش برای دستیابی به بینش عقیدتی/فلسفیِ خاص درخصوص ماهیت آنها، هدایت گر او در انتخاب راه کارهای اجرایی متناظر با آن، بویژه در حوزه عدالت گستری است؛ با ابتنا بر این ضرورت، بررسی حاضر با هدف شناخت مبانی معرفتی عدالت از دیدگاه شیعی/علوی در راستای مؤلفه های مطرح در نظریه های حوزه اخلاق صورت گرفت. ازاین رو، نهج البلاغه، به عنوان یکی از متون مرجع شیعی برگزیده شد و واکاوی آن با کاربستِ مدلِ تحلیل گفتمان موضوعی به عنوان روش تحقیق به انجام رسید. یافته های این پژوهش در دو بخش نتایج تحلیل نظری و نتایج تحلیل زبانی قابل ملاحظه است: درنتیجه تحلیل نظری، قاعده «ملکه رفتاری گزینش پندار، گفتار، و کردار بر مبنای حق» به عنوان تعریفی از چیستی عدالت به دست داده شد؛ در این قاعده، معانی حق از درستی انجام تا تکلیف شرعی را دربرگرفته و به طور کلی در سه حیطه مصداقی الف) حقوق تشریعی، ب) حقوق فردی غیرتشریعی، و ج) حقوق معاوضه ای جای گرفت؛ این قاعده و حیطه های مصداقی حق مجموعاً «اصل جامع معرفت عدالت» را شکل می دهند؛ این اصل معرفت-شناختی، در واقع، اساس دستورالعمل های اجرایی و توزیعی عدالت در این مکتب قرار می گیرد. درنتیجه تحلیل زبانی نیز نتایجی به دست آمد که مهم ترین آنها شناسایی هفت برهان یا موضع عقلی در داده های شاهد است. مواضع عقلی، اشاراتی ضمنی یا صریح به دستورالعمل هایی هستند که عقل سلیم آنها را می پذیرد.
معیارسازی خرده آزمون های کاربردشناختیِ پروتکلِ ارزیابی مهارت های ارتباطیِ مونترآل (پروتکل ام.ای.سی.) در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاهدات بالینی و تجربی گسترده نشان داده اند که آسیب به نیمکره راست و مناطق خارج از نواحیِ سنتیِ زبان در مغز، به همراه برخی از بیماری های زوال مغز و آلزایمر، می توانند بر توانایی های ارتباطی افراد اثر بگذارند. در گذشته برخی از پژوهشگران متوجه چنین مشکلاتی در بیماران شده بودند، اما به دلیلِ نداشتن ابزار مناسب قادر به ارزیابی و توصیفِ دقیقِ این اختلالات نبودند. در سال 2004، ژوانت و همکاران ابزاری جامع، یعنی پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترآل (پروتکل ام.ای.سی.)، را برای زبان فرانسه و به منظورِ ارزیابی این نوع مهارت ها طراحی کردند. پژوهش حاضر به معرفی و معیارسازیِ خرده آزمون های کاربردشناسی (خرده آزمون های تفسیرِ استعاره و تفسیرِ کنشِ گفتاری) نسخه فارسی این پروتکل پرداخته است. تعداد 150 شرکت کننده در دو گروه سنیِ 25-44 سال و 45 – 64 سال، و دو گروه تحصیلی کمتر از 12 سال و بالاتر از 12 سال سابقه تحصیلات رسمی در این پژوهش شرکت کردند. این گروه بندی ها برپایه مطالعات مرتبط در دیگر زبان ها انجام شد. نمره هشدار برای دو خرده آزمونِ یادشده براساسِ صدک دهم هماهنگ با نسخه اولیه فرانسه آن تعیین شد. نتایج نشان داد که، همسو با پژوهش های انجام شده در زبان های غربی، مانند انگلیسی و فرانسه، در زبان فارسی نیز متغیر تحصیلات، درمقایسه با متغیر سن، اثر بیشتری بر عملکرد آزمودنی ها داشته است.
نقدی بر «برگزیدگان شعر ایتالیا در سده نوزدهم» به قلم امان الله مهاجر ایروانی
حوزههای تخصصی:
شش چهره از شخصیت های مهم و بنام ادبی سده نوزدهم ایتالیا در این اثر به ترجمه روان و زیبایی به زبان فارسی درآمده اند. آثار انتخابی از هرکدام از این شعرا علاوه بر معرفی اجمالی بوطیقای شعری و مهم ترین بن مایه ها و دغدغه های هنری ایشان، به خوبی از جایگاه و نقش آنها در شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم در ایتالیای سده نوزدهم و سال های آغازین قرن بیستم پرده بر می دارد. لذا کتاب معرفی شده در این نقد می تواند با توجه به امکان تطبیق متون در دو زبان فارسی و ایتالیایی هم به عنوان کتاب کمکی برای درس ترجمه ادبی معرفی گردد و هم با عنایت به شرح حال جامعی که بر فعالیت های ادبی و آثار هر نویسنده ای ارائه گشته است، در درس تاریخ ادبیات قرن نوزدهم مورد استفاده قرارگیرد.
گروه فعلی زبان گیلکی براساس فرضیه فاعل در درون گروه فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به طرح شواهد در حمایت از فرضیه فاعل در درون گروه فعلی زبان گیلکی در چارچوب برنامه کمینه گرا می پردازد. داده های این پژوهش کیفی است و از شمّ زبانی نگارندگان و متون گفتاری و نوشتاری جمع آوری شده اند. گرچه گونه توصیف و تحلیل شده در مرکز و غرب استان گیلان رایج است اما به نظر می رسد نتایج این پژوهش به سایر گونه های گیلکی نیز تعمیم پذیر باشد. در این مقاله با طرح شواهدی مانند سور شناور،محدودیت ساخت همپایه، اصطلاح پاره ها و ارتقا، به تعیین جایگاه موضوع بیرونی (فاعل) پرداختیم و نشان دادیم که داده های زبانی گیلکی، فرضیه فاعل در درون گروه فعلی را تأیید می کند. تمام شواهد مؤید آن است که در زبان گیلکی، فاعل در جایگاه مشخصگر گروه فعلی اشتقاق درپایه می یابد، و سپس برای ارضای اصل فرافکنی گسترده از جایگاه مشخصگر گروه فعلی (Spec VP) به جایگاه مشخصگر گروه تصریفی (Spec IP) حرکت می کند. به بیانی دیگر، داده ها نشان می دهند که فاعل به همراه سایر موضوع های فعل در درون گروه فعلی تولید می شود و موضوع بیرونیِ واقع در جایگاه مشخصگر گروه تصریفی، یک فاعل اشتقاقی است.
L’alternance codique langue maternelle/langue étrangère (FLE): stéréotypes et réalités d’un besoin pédagogique dans le contexte iranien(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans la présente recherche, notre objectif est de savoir comment l’emploi de la langue maternelle en cours de FLE, peut simplifier et influencer l’apprentissage du français chez les apprenants iraniens, dans les universités et dans les instituts de langue. Selon les observations qui ont été faites dans les instituts de langues étrangères, l’utilisation de la langue maternelle dans l’enseignement du français, est considérée comme sévèrement nuisible et à bannir, tandis que les professeurs d’universités se montrent en général plus tolérants. La nouveauté de cette étude consiste à étudier les besoins pédagogiques des apprenants iraniens du FLE, en ce qui concerne l’emploi de la langue maternelle en classe de langue. À cet égard, nous avons élaboré un questionnaire contenant quinze questions, en tenant compte des éléments différents comme le sexe, la situation maritale, l’âge et le niveau d’études des apprenants, qui a été soumis à 61 étudiants en français. Après avoir analysé les réponses, à partir du test de Kolmogorov-Smirnov et du test T, l’importance de la langue maternelle en classe de FLE, a été validée, autrement dit, l’emploi de la langue maternelle en classe de FLE, a été reconnu comme un élément accélérateur et simplifiant pour les apprenants iraniens..
The Relationship between Graded and Tested Achievement: Do Gender and Proficiency Level Make a Difference?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۴ , ۲۰۲۰
477 - 502
حوزههای تخصصی:
Grades represent one of the most common sources of evidence of student achievement in classrooms, though their relationship with test scores has remained understudied, particularly in settings such as in Iran, where English is taught as a foreign language. The purpose of this study was to investigate the relationship between graded and tested achievement with respect to gender and proficiency level differences. Teacher-assigned grades and standardized achievement test scores of 693 Iranian learners of English taught by 15 teachers were examined. Primary analyses focused on the validity of teacher grades and the subsequent Pearson correlation coefficients revealed that grades associated positively with externally-validated test scores obtained from reliable tests, an indication of the validity of teacher grading. Additionally, the results of independent-samples t-tests showed that female students outperformed male students on achievement tests, but with fluctuations across proficiency levels. Higher proficiency levels gave male participants an advantage over female participants in achievement tests. Moreover, male teachers were found to grade female participants more accurately than their female counterparts. Implications are discussed for informing teachers about the validation of their grading practices, as well as for teacher education programs and teachers’ professional development.
استعاره در نگارش متون دانشگاهی: مطالعه ای براساس دیدگاه زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
166 - 179
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تعداد و انواع استعاره و همچنین شناسایی استعاره های کلیدی درمقالات نویسندگان غیر بومی زبان انگلیسی و مقایسه ی ان با مقالات سخن گویان بومی می پردازد. پیکره ی پژوهش حاضر شامل 50 مقاله ی پزشکی است. برای توصیف تعداد و انواع استعاره، بخشی از پیکره ی اصلی به عنوان نمونه با استفاده از روش استعاره یابی در متن بررسی شد . برای شناسایی استعاره های کلیدی از نرم افزار Wmatrix در کنار روش استعاره یابی در متن استفاده شد. بررسی داده ها نشان داد که در متون نویسندگان غیر بومی همانند متون نویسندگان بومی تعداد بالایی استعاره به ویژه استعاره ی غیر مستقیم وجود داشت. نتایج همچنین نشان داد که هر دو گروه عمدتا از استعاره های "زبان" بهره برده بودند اما در نگارش نویسندگان بومی استعاره ها ی کلیدی متنوع تری همچون استعاره ها ی "اشیا " و "قدرت ، نظم بخشی" مشاهده شد.
بررسی تاثیرات پیچیدگی های شناختی و استعداد زبان آموزی بر روی کارکرد زبان آموزن ایرانی در فعالیت نامه نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
180 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق تجربی چند عاملی حاضر بررسی تاثیرات مستقل و متقابل عوامل پیچیدگی شناختی تکالیف معنا محور و همچنین استعداد یادگیری زبان به عنوان یک تفاوت فردی روی عملکرد 226 زبان آموز ایرانی با سطح متوسط زبانی در فعالیت نامه نگاری از لحاظ پیچیدگی لغوی، پیچیدگی ساختاری و صحت دستوری بوده است. پیچیدگی تکالیف معنا محور هم از لحاظ عوامل جهت دهنده منابع و هم از لحاظ عوامل متفرق کننده منابع تغییر داده شد. در ابتدا، زبان آموران به صورت تصادفی به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند تا هر کدام تکلیف متفاوتی از لحاظ پیچیدگی شنتاختی دریافت کنند. هر گروه به ترتیب شامل 70، 76، 80 نفر می شد. سپس در هر گروه، تعداد مساوی از زبان آموزان با استعداد زبان آموزی بالا تر و پایین تر در دو گروه با برنامه ریزی زمانی و بدون برنامه ریزی زمانی جای داده شدند. به گروه اول 10 دقیقه زمان برای برنامه ریزی قبل از شروع نگارش داده شد در حالیکه گروه دوم بلافاصله شروع به نوشتن کردند.
معرفی الگوی ارتباطی مؤثرِ تدریس در پرتو آموزش هَیَجامَدمحور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل مؤثر بین مدرس و فراگیران نقش مهمی در یادگیری آنان دارد. به منظور ایجاد هیجانات و انگیزه مثبت در فراگیران، باید رابطه دوسویه ای در ارسال پیام از فرستنده (مدرس) و گیرنده (فراگیر) در محیط کلاس وجود داشته باشد. از آنجایی که تدریس کارآمد به اثرگذاری مثبت بر فراگیر و هدایت او به سمت اهداف آموزشی اشاره دارد، هدف از پژوهش حاضر معرفی الگوی تدریسی است که زمینه را برای ایجاد ارتباط مؤثر میان مدرس و فراگیر فراهم سازد و با درگیری حواس بیشتر آنان، میزان هیجان مثبت بیشتری تولید نماید. در این راستا، با توجه به اهمیت نقش هیجانات حسی در تدریس و با در نظر گرفتن آموزش هَیَجامَدمحور، مدرس به عنوان فردی حس آگاه در نظر گرفته می شود که هدایتگر کلاس است و قدرت تعیین و مطرح کردن موضوعات مختلف در کلاس را دارد. چنانچه وی قادر باشد از شیوه های خلاقانه که به درگیری حواس بیشتر منجر می شود بهره گیرد، می تواند مطالب را بهتر در ذهن فراگیران نهادینه کند. در این شرایط وی با قرار گرفتن در کنار فراگیران در محیط کلاس نقش یاری رساننده را ایفا کرده و به آنان در هَیَجامَدافزایی کمک می کند. از سوی دیگر، وی می تواند نقش حس محرک را نیز ایفا کند. در این شرایط او فراگیر را تشویق می کند تا خود پلکان هَیَجامَدافزایی را طی نماید. از این رو، در جستار حاضر نگارندگان به معرفی نقش های حس آگاهی و حس محرکی مدرس پرداخته و با توجه به دو مؤلفه ارتباط و حواس، تکنیک های حس آگاهی را در دو زیرمجموعه ارتباط مرکز و حواس مرکز و تکنیک های حس محرکی را در دو زیرمجموعه پیراارتباط و پیراحواس مد نظر قرار می دهند. انتظار می رود چنانچه تدریس با توجه به این تکنیک ها صورت گیرد، ارتباط مؤثری میان مدرس و فراگیر برقرار و فرایند یادگیری تسهیل شود.
Exploring the Effect of Paper-and-pencil vs. Blog JW on L2 Writing in terms of Accuracy, Fluency, Lexical Complexity, and Syntactic Complexity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the field of second/foreign language learning, Journal Writing (JW) has been used as a tool for self-expression, acknowledged for its multiple benefits with regard to various aspects of language learning. With the advancements of technology, however, few studies have addressed the potentials of internet-based platforms such as blogs in the practice of JW. The present study, therefore, has attempted to juxtapose the traditional paper-and-pencil mode of JW with Blog JW to explore the potential impacts on L2 learners’ writing skill. To this end, four elements of accuracy, fluency, lexical, as well as syntactic complexity were examined in the participants’ writing samples through relevant measures. To analyze the data, (M)ANCOVAs and (M)ANOVAs were conducted, the results of which are summarized and presented. The general conclusion of the study was that, JW, in particular, in the form of blogging has the potential of enhancing the quality of language learners’ writing.
منشاء خطاهای فراگیران فارسی زبان در تولید عبارات موصولی بدون هسته زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۲, ِDecember ۲۰۲۰
185 - 217
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی خطاهای فارسی زبانانی که انگلیسی زبان خارجی آنها است در تولید عبارات موصولی زبان انگلیسی پرداخته است. باوجود آنکه در زبان انگلیسی، استفاده از ساخت پرسشی در اغلب عبارات موصولی بدون هسته مجاز نیست، فارسی زبانان به وفور از این ساختار در جملات انگلیسی خود استفاده میکنند. طی این پژوهش، ریشه های احتمالی این خطا شناسایی و تحلیل شدند و نهایتا فرضیه نشانداری تمایزبخش که قدرت بیشتری در توضیح این خطا داشت به عنوان چارچوب نظری این پژوهش انتخاب شد. پیکره شفاهی و کتبی این پژوهش طی دو سال از منابع متعدد و از 137 مشارک خانم و آقا به دست آمد. داده ها از گویه هایی که به طور طبیعی، نه با هدف این پژوهش، بیان شده بودند جمع آوری شد و شامل 126 عبارت موصولی خطادار بود که 85 عبارت (67.46%) بدون هسته معمولی، 25 عبارت (19.84%) هسته دار و 16 عبارت (12.69%) بدون هسته آزاد بودند. بررسی دقیق تر داده ها منجر به شناسایی تمایز نظام مند بین خطاها در دو نوع عبارت موصولی اصلی (بدون هسته در جایگاه فاعل یا مفعول) و دو نوع عبارت موصولی فرعی (بدون هسته در جایگاه فاعل و دارای فعل بودن ) گردید. این وسعت کارکرد عبارات موصولی در زبان انگلیسی نسبت به فارسی، می تواند موجب نشانداری این ساختار برای فارسی زبانان شود. به نظر می رسد این نوع نشانداری که ناظر بر گستره کاربرد جملات پرسشی و خبری در جایگاه عبارات موصولی بدون هسته است بیش از نشانداری از حیث تفاوت در تعداد واژگانی که در فارسی و انگلیسی برای یک کارکرد واحد وجود دارد، می تواند علت بروز این نوع خطا را توضیح دهد. پژوهش حاضر، بر ضرورت بررسی زبانشناسانه سایر ابعاد خطاهای نظام مند مشابه، همکاری متخصصان زبانشناسی و آموزش زبان دوم/خارجی در شناسایی و رفع مشکلات یادگیری، و پژوهش های بیشتر برای ارایه راه حل های آموزشی برای چنین مشکلاتی تاکید می نماید.
تأثیر ارزیابی پویا و غیرپویا بر درک یادگیرندگان زبان انگلیسی سطح متوسط از کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیروِ پیدایش رویکردها و روش های نوین در حوزه تدریس زبان انگلیسی، ارزیابی زبان دست خوش تغییرات بسیار اساسی شده است و روش های سنتی جای خود را به ارزیابی پویا داده اند. ارزیابی پویا مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی ( 1978 ) و منطقه مجاور رشد است. اگرچه رویکرد ارزیابی پویا برای بیشتر جنبه های یادگیری زبان دوم کاربرد دارد، اما به ندرت در جهت بررسی روند توسعه و تکامل منظورشناسی بین زبانی تحقیقی انجام نشده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارزیابی پویا بر درک کنش های گفتاری معذرت خواهی و درخواست در میان زبان آموزان زبان انگلیسی سطح متوسط در ایران نگاشته شده است. در این راستا، تعداد 66 زبان آموز زبان انگلیسی سطح متوسط که در آموزشگاه زبان شکوه در شهرستان کلاله مشغول به تحصیل بوده اند، برحسب نمره هایشان در آزمون تعیین سطح آکسفورد انتخاب و سپس به سه گروه تقسیم شدند: گروه ارزیابی غیرپویا، گروه ارزیابی پویا و گروه شاهد. در این پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون استفاده شده است. برای ارزیابی توانش منظورشناختی در این تحقیق، در دوران پیش و پس از مداخله، آزمون درک منظورشناسی شنیداری بیرجندی و درخشان ( 2014 ) اجرا شده است. اعضای شرکت کننده در این تحقیق، هشت جلسه آموزش 45 دقیقه ای را در قالب کلیپ های ویدئویی منتخب از فصل ها و بخش های مختلف 13 Reasons Why و Suits دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک متغیره نشان داده که میان این سه گروه، تفاوت معنادار آماری وجود داشته است و نتایج به دست آمده از آزمون تعقیبی توکی نیز حاکی از آن بوده که گروه ارزیابی پویا، نسبت به دو گروه ارزیابی غیرپویا و شاهد، عملکرد بهتری داشته است. پژوهش حاضر کاربردهای قابل ملاحظه ای برای معلمان، زبان آموزان و طراحان مواد آموزشی خواهد داشت.
بررسی مقایسه ای فضای واکه ای در کودکان دارای سمعک، کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه فضای واکه ای کودکان دارای سمعک، کودکان کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی با توجه به متغیر های اختلال شنوایی و جنسیت است. از سی کودک، ده کودک در هر گروه که شامل پنج دختر و پنج پسر بودند، خواسته شد تا 36 کلمه با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند تکرار کنند. کلمات موردنظر با استفاده از میکروفون شور و نرم افزار پرت ضبط شد . سپس مقادیر بسامد سازه های اول و دوم برای هر واکه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال شنوایی واکه های [u , i, e, ᴂ] را در جایگاهی افتاده تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می کنند . واکه [ a ] در کودکان کاشت حلزون شنوایی در جایگاهی افتاده تر و واکه [ o ] در کودکان دارای اختلال شنوایی در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. در حالی که واکه [a] در کودکان دارای سمعک در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. به علاوه، تمامی واکه هایِ کودکان کاشت حلزون شنوایی و واکه های ᴂ] [u, i, e, a, در کودکان دارای سمعک در جایگاهی پیشین تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شوند. کودکان دارای سمعک دارای کوچک ترین فضای واکه ای در بین افراد شرکت کننده در تحقیق هستند، درحالی که فضای واکه ای کودکان کاشت حلزون شنوایی تفاوت فاحشی با فضای واکه ای کودکان بدون اختلال شنوایی نداشت. جنسیت نیز بر بسامد سازه اول واکه [a] و بسامد سازه دوم واکه [i] تأثیری معنادار داشت.
بررسی ساخت نحوی خرده جمله در کردی (گونه موکریانی) رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی مقوله نحوی خرده جمله و شیوه اعطای حالت به گروه های اسمی درون آن در زبان کردی، گونه موکریانی، در چارچوب برنامه کمینه گرا صورت گرفته است. در این مقاله، به بررسی سه فرضیه در باب مقوله نحوی خرده جمله پرداخته ایم که مطابق آن ها سازه مذکور فرافکنی واژگانی از محمول آن، گروه تصریف و گروه زمان در نظر گرفته شده است. تحلیل های ارائه شده در این مقاله نشان می دهند که فرضیه اول سبب بروز مشکلاتی در اصل فرافکنی گسترده، شیوه اعطای حالت و نظریه ایکس تیره می شود. در فرضیه دوم، به منظور برآورده شدن الزامات گروه تصریف، قائل به وجود فرافکن هایی فاقد تجلی آوایی شدیم. در نظرگرفتن عناصر تهی در ساخت های زبانی همسو با ماهیت اصلی برنامه کمینه گرا مبنی بر بهینه بودن ساخت های زبانی نیست و با اصل اقتصاد مغایرت دارد. در تحلیل آخر، با استناد به «مطابقه چندگانه» هیرایوا (2001) و «وراثت مشخصه» چامسکی (2005; 2006)، مقوله نحوی خرده جمله در این گونه، گروه زمان در نظر گرفته می شود.
Inaugural Addresses of American Presidents: A CDA-oriented Analysis of Party Affiliation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۴ , ۲۰۲۰
539 - 560
حوزههای تخصصی:
The United States with its presidents stepping into power from either the Democratic or Republican parties influences global affairs in one way or another. These two main political parties have long been struggling for power and the significance of tapping into the ideological inclinations of the two parties underscores scholars’ accountability toward raising the critical language awareness of the public which could be an initial step toward a change for the better. The presidential inaugural speeches, due to their programmatic and strategic nature, are of significance to researchers. This study employed van Dijk’s (2006b) socio-cognitive framework where he defined two levels of analyses for a political discourse including the micro-level and macro-level text analyses. The former included 25 discursive devices such as polarization, generalization, hyperbole, etc. The latter drew on the dichotomy of ‘positive self-representation’ and ‘negative other-representation’. In the present study, the linguistic features in 16 inaugural speeches delivered by American Democratic and Republican presidents from 1961 to 2017 were examined at both levels. The overall data analysis revealed that Democrats employed ‘norm expression’ and ‘presupposition’ significantly more than Republicans, while Republicans made more use of ‘categorization’, ‘lexicalization’, and ‘populism’. The macro-level comparison of the two parties indicated that both Democrats and Republicans resorted to using ‘positive self-representation’ significantly more than ‘negative other-representation’ while the deployment of ‘negative other-representation’ by Republicans was significantly more than that by Democrats. The findings of this study have some implications for English for political purposes, political studies, as well as attempts in discourse studies.