فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴۱۰ مورد.
توسعه مدلی برای ارزیابی کارایی و رشد بهره وری در مراکز آموزش عالی (مطالعه موردی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشگر ۱۳۸۵ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل آموزشی اثرگذار بر مدیریت کلاسهای تربیت بدنی در مدارس محروم و برخوردار از امکانات ورزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی عوامل آموزشی اثرگذار بر مدیریت کلاسهای تربیت بدنی در مدارس محروم و برخوردار از امکانات ورزشی بود. تحقیق به شیوه توصیفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه مک کورماک(1997) با اعتبار 87% بود. جامعه آماری شامل 141 نفر معلم تربیت بدنی مدارس راهنمایی و دبیرستان شهر رشت بودند .. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد.. داده ها ی گرد آوری شده با استفاده از آزمون های t مستقل، F و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که امکانات،وضعیت همکاری، دانش آموزان، عوامل اجتماعی و معلم بر مدیریت کلاسهای تربیت بدنی تاثیر گذار است وبین مدارس برخوردار و محروم از حیث تاثیر گذاری عوامل تفاوت وجود ندارد.
طراحی و تبیین مدل اعتماد افراد متقاضی تحصیل به دانشگاه های مجازی
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف شناسائی عوامل مؤثر بر اعتماد افراد به دانشگاههای مجازی و مشخص کردن وجود یا فقدان رابطه بین اعتماد افراد به دانشگاههای مجازی و تمایل آنها به انتخاب این دانشگاهها انجام گرفت. در این راستا مدل مفهومی تحقیق به کمک روش دلفی با 9 مؤلفه طراحی شد و سعی شد به کمک تحلیل عاملی و روش تحلیل مسیر، روابط بین متغیرها مشخص شود. در پایان مشخص شد، 5 مؤلفه شهرت علمی دانشگاه مجازی، کارآمدی اداری دانشگاه مجازی، اندازه دانشگاه مجازی، اقتصادی بودن تحصیل در دانشگاه مجازی و شرایط محیطی مساعد برای فعالیت دانشگاه مجازی از جمله عوامل مؤثر بر اعتماد افراد به این دانشگاهها هستند، با این وجود معلوم شد که میزان نقش هر کدام از این مولفهها در ایجاد اعتماد نسبت به دانشگاههای مجازی با موارد پیش بینی شده از سوی محقّقان تفاوتهایی دارد. همچنین مشخص شد تمایل افراد به انتخاب دانشگاههای مجازی متاثر از عامل اعتماد است.
آموزش مقدماتی SPSS برای دانشجویان و محققین
منبع:
فروغ تدبیر ۱۳۸۹ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
نقش قضایای اداری در آموزش و پرورش
منبع:
دانش مدیریت ۱۳۶۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
طراحی و تبیین مدلی برای توسعه دانشگاه مجازی در ایران
حوزههای تخصصی:
پیشرفت شگرف فناوری اطلاعات،بسیاری از محدودیتها،بویژه محدودیتهای زمانی و مکانی در امر آموزش و یادگیری را برطرف نموده و با ایجاد مفاهیمی از قبیل یادگیری مجازی،آموزش مجازی و دانشگاه مجازی،محیط آموزش را دستخوش تحول و گسترش پرشتابی نموده است.نظام آموزش عالی با استفاده از دانشگاه مجازی نه تنها میتواند امکان دسترسی همه علاقه مندان به یادگیری را فراهم نماید بلکه میتواند موضوعاتی چون توسعه یادگیری گروهی،آموزش و یادگیری براساس توانایی افراد،تمرکز بر تولید دانش بجای انتقال یک سویه آن، ارزیابی تکوینی و پایانی،جایگزینی دانشجو محوری با استاد محوری،افزایش تعامل بین دانشجویان و بین استاد و دانشجو وشکل گیری جوامع پژوهشی را تحقق بخشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مدلی را برای((توسعه دانشگاه مجازی در ایران))طراحی نموده و روابط علی بین متغیرهای آنرا با استفاده از روش تحلیل مسیر،مورد تبیین و آزمون قرار داده است .
شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری رضایت دانشجویان
حوزههای تخصصی:
آموزش الکترونیکی در کشور به صورت بیشینه در دانشگاه و گاه نهادهای دولتی مورد استفاده قرار می گیرد ، لیکن تاثیر و کارایی دوره های آموزشی الکترونیکی همواره، مورد سؤال مدیران، دانشجویان و اقشار مختلف درگیر با موضوع بوده است. تحقیقات گذشته حاکی از آن است که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت این گونه دوره های آموزشی، ایجاد رضایت در دانشجویان به عنوان مخاطبان اصلی این دوره های آموزشی می باشد. به بیان دیگر یکی از معیارهای سنجش کارایی نظام های اطلاعاتی مشخص کردن میزان رضایت کاربران از عناصر و ویژگی های تشکیل دهنده رابط و در حقیقت میزان رضایت از چگونگی تعامل با نظام می باشد. در این تحقیق، پس از بررسی مستندات، شش عامل اصلی مؤثر در میزان رضایت دانشجویان از دروه آموزش الکترونیکی، شناسایی شده اند که به به ترتیب استاد، دانشجو، مدیریت سیستم آموزشی، محتوی آموزشی، خدمات و شبکه اجتماعی می باشند. یافته پژوهش حاکی از آن است که بر اساس نظر محققان، عامل استاد و ویژگی های رفتاری وی در رتبه نخست نسبت به سایر عوامل قرار داشته و پس از آن ویژگی های دانشجوی مورد بررسی و اعمال و رفتار وی در سطح رضایت ایجاد شده مؤثر خواهد بود. باتوجه به توالی به دست آمده می توان برنامه ها و تغییرات آتی را در سیستم آموزشی و ارکان آن در راستای ارتقای رضایت مخاطبان، تنظیم و اجرا کرد. و البته عواملی که رتبه پایین تری را کسب کرده اند، این معنا را منتقل خواهند کرد که از نظر کمی، تعداد تحقیقات کمتری به آنها اختصاص یافته که خود می تواند به عنوان برنامه راه برای تحقیقات آتی محققین این حوزه مد نظر قرار داشته باشد.
بررسی تاثیر برنامه درسی ویژه ارتقاءخواندن ، بر سطح خواندن دانش آموزان نارسا خوان پایه سوم ابتدایی شهر یاسوج
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر برنامه درسی ویژه ارتقاء در سطح خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه سوم ابتدایی بوده است. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بوده است .جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه سوم ابتدایی شهر یاسوج تشکیل داده اند. نمونه مورد مطالعه این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان نارساخوان پایه سوم ابتدایی بوده است و آزمودنیها بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند، تعداد آزمودنیها در هر گروه برابر 15 نفربوده است. برای تشخیص نارساخوانی آزمودنیها، از آزمون هوشی ریون، آزمون بندرگشتالت، چک لیست نارساخوانی و همچنین از آزمون تشخیصی سطح اصفهان بعنوان ابزاری جهت مقایسه نمرات خواندن دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردیده است. بطور کلی نتایج پژوهش نشان داده است که برنامه درسی ارتقاء سطح خواندن توانسته با آموزش مهارتهای مربوط به خواندن در کلیه این مهارتها موثر بوده و باعث کاهش معنیدار نمرات خطای دانش آموزان نارساخوان در کلیه مهارتهای خواندن مورد بررسی و افزایش مهارت خواندن آنها گردد. نتیجه کلی این که آموزش خرده مهارت های خواندن به روش تعاملی باعث تسهیل یادگیری خواندن می شود. زیرا خرده مهارت هایی که رشد نکرده اند مانع رشد مهارت های دیگر می شوند
تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
نقش آموزش عالی در گسترش تبادلات فرهنگی کشورها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصد شناسایی نقش آموزش عالی در تبادلات فرهنگی ملل مختلف می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد. نمونه مورد پژوهش شامل کلیه متخصصان و صاحبنظران و اساتید عرصه فرهنگ و آموزش عالی می باشد که با توجه به وسعت جامعه مورد پژوهش با روش سرشماری نمونه گیری صورت پذیرفت و 67 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه 30 گویه ای) استفاده شده است. مهمترین مولفه های شناسایی شده بر اساس مطالعه ادبیات پژوهش شامل: ایجاد فضای فکری، پذیرش تکثر فرهنگی، تصحیح محیط ادراکی- روانشناختی ملتها، پرهیز از سلطه جویی، رفع موانع سیاسی و دیپلماتیک، خلق معانی مشترک، دستیابی به فهم و استنباط مشترک، جلوگیری از تحجر، رقابت بین کلیه فرهنگها، توازن میان اولویتهای داخلی و خارجی می باشند که در این میان مولفه جلوگیری از تحجر در جایگاه نخست و مولفه های ایجاد فضای فکری و تصحیح محیط ادراکی- روانشناختی ملتها در جایگاه دوم و سوم اهمیت نقش و جایگاه آموزش عالی در تبادل فرهنگی میان کشورها قرار دارند.
مدیریت کیفی در مراکز آموزش عالی ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی که ، دانشگاه ها و مؤسسه های آموزشی و پژوهشی کشور با آن مواجه هستند فقدان سیستم های منسجم ارزشیابی عملکرد است. در حقیقت فقدان روش های استراتژیکی(راهبردی) ارزشیابی دانشگاه ها موجد ابهام عملکردی آنها گردیده است. نتایج این ابهام موجب ابهام کیفیت، عدم رقابت علمی بین دانشگاه ها، عدم رتبه بندی علمی در دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش الی بر اسا شاخص ها گردیده است. پژوهشگر در صدد است به منظور رفع ابهام عملکردی، شاخص های عملکردی را به عنوان ابزاری جامع جهت ارزشیابی عملکرد دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی تبیین و تحلیل نموده و سرانجام چارچوب نظری در خصوص شاخص های عملکردی جهت ارزیابی ارائه نماید. شاخص های عملکردی حوزه تخصصی آموزش عالی با استفاده از نظریه های جهانی و مطالعات کشوری استخراج و مجموع یافته ها به صورت یک پرسشنامه 248 سؤالی به مدد گروهی از متخصصان آموزش عالی، رؤسای گروه های آموزشی، دانشکده ها و دانشگاه ها که به گونه تصادفی از میان دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی کشور انتخاب شد و اجرا گردید. بدین ترتیب ، یک گروه نمونه با حجم 500 نفر بر پایه یک نمونه برداری تصادفی از بخش آموزش عالی کشور انتخاب و یک پرسشنامه 248 ماده ای شاخص های عملکردی به مدد گروه نمونه اجرا شد. داده های حاصل با استفاده از روش آماری موسوم به تحلیل عاملی از نوع تجزیه به مؤلفه های اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که 222 شاخص استخراج گردید. در خصوص نظریه ها در ارتباط با شاخص های کیفی در ادبیات سازمان یافته آموزش عالی مجموعاً 8 نظریه: کیفیت تعالی مدار، قیمت مدار، مصرف مدار، استاندارد مدار، تولید مدار، شایسته گرایی،جامعه گرایی و فردگرایی استخراج گردید. آنگاه پژوهشگران این هشت نظریه را در چهار خانواده تئوری فردگرایی، شایسته گرایی،جامعه گرایی و تلفیقی تدوین نمود. در واقع این چهار تئوری، الگوی جامعی را برای ارتقای کیفیت آموزش عالی مشخص می نمایند، که می تواند رهگشایی برای ارتقای کیفیت در ابعاد متفاوت به حساب آید. به بیان دیگر کاربست نظریه های فوق الذکر، آموزش عالی کشور را قادر می نماید تا تب علمی خود را بسنجند و به عنوان قطب نمای علمی، حرکت خود را از برنامه روزی به برنامه ریزی تغییر و به رفع ابهام عملکردی پرداخته و ابزار رقابت علمی و رتبه بندی دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی را فراهم آورد.
مطالعه کیفی وضعیت تیم سازی و کارتیمی در دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه وضعیت تیم سازی و کار تیمی در دانشگاه های دولتی ایران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی بود و دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان یکی از دانشگاه های دولتی ایران برای نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته، برمبنای مفاهیم کلیدی حاصل شده از مرور سوابق و منابع و بررسی اسناد استفاده شد. جامعه آماری شامل همه مدیران دانشگاه فردوسی مشهد بود که از میان آنها تعداد 14 مدیر با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات، از روش تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که شاخصه های تیم سازی و کار تیمی در دانشگاه شامل 2 مقوله کلی و 10 زیرمقوله است و نشانگر این است که دانشگاه از وضعیت تیم سازی و کار تیمی مطلوبی برخوردار نیست. همچنین بررسی اسناد دانشگاه (سند راهبردی دانشگاه فردوسی مشهد) نشان داد که دانشگاه فاقد راهبرد و یک برنامه روش مند و ساختار یافته برای تیم سازی و بهبود کار تیمی می باشد.
مقایسه استفاده از فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی در دانشگاههای دولتی و آزاد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی فناوری آموزشی در روش های تدریس آموزش زبان انگلیسی انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل 385 دانشجو (91 نفر مرد و 294 زن، 165 نفر در دانشگاه دولتی شیراز و 220 نفر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز - که از این تعداد 193 نفر با گرایش آموزش زبان انگلیسی، 127 نفر مترجمی و 65 نفر تاریخ ادبیات انگلیسی- 37 نفر کارشناسی ارشدو 348 در دوره کارشناسی) بود که به عنوان نمونه و با روش تصادفی طبقه ای از دو دانشگاه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز این پژوهش از یک پرسش نامه محقق ساخته که از دو بخش روش های تدریس و فناوری آموزشی با پایایی مناسب (آلفای کرونباخ 97 صدم ) گرد آوری شدند. داده های بدست آمده از روش های آماری توصیفی- آزمون تی مستقل و تی وابسته و آزمون کای اسکوور پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که روش تدریس هوش چند گانه در دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد بیش ترین استفاده و روش تدریس شنیداری کم ترین کاربرد را در هر دو دانشگاه داشته است. نتایج نشان دادند که تفاوتی معنادار میان بکارگیری روش های تدریس در کلاس های درس دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد وجود دارد. همان گونه که آمار توصیفی نشان می دهد، تفاوت معنا دار بیش تری در دانشگاه آزاد در استفاده از روش های تدریس مستقیم- شنیداری- جمعی-فیزیکی-تلفیق زدایی نسبت به دانشگاه دولتی وجود دارد. در حالی که تدریس زبان انگلیسی با استفاده از فناوری آموزشی در انگیزه دانشجویان نسبت به یادگیری موثر بود و تفاوتی معنادار بین استفاده از فناوری آموزشی در دانشگاه دولتی و آزاد وجود دارد. دانشگاه آزاد در کلاس های درس زبان انگلیسی بیش تر از سی دی- اینترنت – آزمایشگاه زبان –دستگاه چاپگر و اسکنر استفاده می کند تا دانشگاه دولتی. در پایان نتایج نشان دادند که دانشگاه آزاد بیش تر فناوری آموزشی را در تدریس زبان انگلیسی بکار گرفته است.