امروزه بحث میزان رضایت ارباب رجوع از خدمات ارائه شده در دستگاههای دولتی به عنوان یکی از شاخصهای اصلی سنجش کارآمدی و رشد و توسعه نظام تلقی می گردد و به همین دلیل مبحث رضایت ارباب رجوع به عنوان یک مساله بسیار مهم در سیستم مدیریت دولتی کشور مدنظر می باشد ولی تا چه حدود سازمانهای دولتی در زمینه افزایش رضایت ارباب رجوع موفق بوده اند? آنچه که مشخص می باشد این است که سازمانهای دولتی نتوانسته اند در این زمینه آنچنان موفق باشند و این موضوع می تواند به دلایل مختلفی باشد که یکی از این دلایل وجود ساختار سازمانی نامناسب...
این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد مدیران چگونه می توانند با مدیریت مناسب فرهنگ سازمانی، اثر بخشی سازمانهای خود را در بلند مدت بهبود بخشند. برای این منظور با مروری بر مهمترین مطالعات و مدلهای موجود دراین حوزه، یک مدل فرآیندی برای مدیریت فرهنگ سازمانی پیشنهاد شده است. به منظور اجرا و پیاده سازی مدل مذکور، مدل مفهومی مشخصی طراحی شده که در آن سه عامل عمده یعنی عوامل شکل دهنده فرهنگ، ویژگیهای فرهنگ و پیامدها و نتایج فرهنگ به طور همزمان مورد توجه قرار گرفته است.در این مدل برای شناخت فرهنگ موجود و مطلوب از چارچوب ارزشهای رقابتی استفاده شده است که چهار گونه فرهنگی را از هم متمایز می سازد. بر مبنای این مدل لازم است پس از تحلیل شکاف، برنامه های مناسبی برای ایجاد تغییرات فرهنگی در سازمان طراحی و اجرا شده و اثربخشی آن مورد ارزیابی قرار گیرد.