فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی فردی شدن خانواده در ایران با تأکید بر روند تغییرات ساختاری و کارکردی خانواده ی ایرانی از سال 1335 تا سال 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردی شدن به این معناست که افراد در جریان افول نهادهای اجتماعی، جهان زندگی خود را بازتولید کنند. تحقیق حاضر با تمرکز بر نهاد خانواده، تغییرات جمعیت شناختی در ایران را بررسی می کند، تغییراتی نظیر افزایش آمار طلاق و کاهش شدید نرخ باروری که نشان می دهد خانواده ی ایرانی دستخوش دگرگونی شده است. در تحقیق حاضر، این دگرگونی با استفاده از شاخص های فردی شدن خانواده مفهوم سازی و بررسی شده است. با توجه به اهمیت و جایگاه خانواده در ایران، هدف، یافتن پاسخ این سؤال است که آیا می توان از فردی شدن خانواده در ایران سخن گفت یا خیر؟ به همین منظور روند تغییرات جمعیت شناختی خانواده با تأکید بر شاخص های طلاق، باروری و ازدواج در فاصله ی سالهای 1335 تا 1393 به شیوه ی روند پژوهی بررسی شده است؛ این بررسی بر اساس داده های مرکز آمار ایران و مجموعه ای از گزارش های معتبر ملی در دو سطح کشوری و استانی انجام شده و در جریان آن رابطه ی بین شاخص های جمعیت شناختی فردی شدن خانواده با مجموعه ای از شاخص های توسعه ی اجتماعی نیز به لحاظ آماری مقایسه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تغییرات جمعیت شناختی خانواده ی ایرانی در راستای فردی شدن هر چه بیشتر عرصه ی خانواده، روند مشخصی دارد؛ این تغییرات در تمامی 31 استان کشور مشاهده شده، اما شدت و اندازه ی تغییرات در استان ها بیش از آنکه به تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی مربوط شود، تابع سطح توسعه ی اجتماعی و اقتصادی است.
بررسی اثر جنس و طرحواره های جنسیتی بر الگوهای دوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر جنس و نقش های کلیشه ای جنسیتی بر الگوهای دوستی می پردازد. تعداد 162دانشجوی دختر و 138 دانشجوی پسر از دانشکده های دانشگاه تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از نمونه مورد مطالعه از دو پرسشنامه کیفیت دوستی حجازی(Hejaze,1996 ) و پرسشنامه نقش های جنسیتی بم (Bem,1981) استفاده گردید. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون همبستگی خی دو تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان دادند بین جنس افراد و الگوهای دوستی ارتباط معناداری وجود دارد به گونه ای که میزان رضایت و خود فاش سازی و صمیمیت در بین زنان بیش تر از مردان است و میزان اعتماد مردان نسبت به زنان بیش تر است، اما بنظر می رسد که میان کلیشه های جنسیت و الگوهای دوستی ارتباط معناداری وجود ندارد. در واقع، کلیشه های جنسیتی موجود نمی تواند چگونگی الگوهای دوستی افراد را پیش بینی کند. هم چنین، بین جنس و نقش های کلیشه ای جنسیتی نیز ارتباط معناداری وجود ندارد.
بررسی فقهی- حقوقی گستره ی نشوز زوجین و شیوه ی مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نشوز» از واژگان مهم قرآنی است که در اصطلاح فقه امامیه و حقوق موضوعه، به معنای خروج زن یا شوهر از ادای حق یا حقوق واجب همسرش است. قرآن کریم در آیات 34 و 128 سوره ی نساء، به نشوز زوج و زوجه و راه های رفع یا مقابله با آنها پرداخته است. «ضرب» یکی از گام های مواجهه با نشوز زوجه است که در قرآن کریم تصریح شده و کیفیت، شرایط، ابزار و به طور کلی مختصات رجوع به آن، از موضوعات اختلافی بین فقهای امامیه از متقدمین تا متأخرین بوده است. همچنین بر اساس رأی بسیاری از فقها، ضرب زوج نیز در حالت نشوز، عل یرغم نبود نصّی در مورد آن، با لحاظ شرایطی، موجّه است، اما جایگاه و شرایط ضرب زوج و زوجه در مواجهه با نشوز آنها تفاوت هایی دارد که در این پژوهش، با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، بررسی شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، تعریف و مختصات نشوز، گستره ی آن و نیز جایگاه ضرب در مواجهه با رخداد نشوز در خانواده در حقوق موضوعه نواقص و ابهامات جدی دارد. لذا می بایست بر اساس آراء فقه امامیه و با رویکردی متناسب با مقتضیات نهاد خانواده و روابط مطلوب زناشویی در جامعه ی کنونی ایران، این نواقص و ابهامات رفع شود.
تاثیر آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام زوجین فرزند شاهد هستند که اعضای نمونه 20 زوج فرزند شاهد است که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده، فرم کوتاه پاسخ 47 سوألی پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ است. در این طرح نیمه آزمایشی مداخله ای به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش تعارض، افزایش رضایت جنسی و هم چنین افزایش رضایت در زمینه ارتباط در بین زوجین فرزند شاهد مؤثّر است. نتایج این پژوهش نشان داده که این شیوه بر رضایت زناشویی مؤثر است؛ لذا به نظر می رسد با آموزش مهارتهای حلّ مسئله با استفاده از روش کتاب درمانی می توان ضمن رسیدن به نتایج مطلوب، گامی مؤثر در جهت صرفه جویی در وقت و هزینه برداشت و محدودیتهای آموزش از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی را جبران نمود.
زنان و نقش آنها در خانواده
حوزههای تخصصی:
زنان و برساخت اجتماعی تعهد زناشویی؛ مورد مطالعه: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی برساخت گرایانه، تعهد زناشویی را از منظر زنان درک کرده و براساس تفسیر آنان، تصویری جامع از علل و عواملی که موجب ایجاد و تغییر تعهد در روابط زوجین می شود، ارائه دهد. در این تحقیق با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه و با روش نظریه مبنایی به برساخته شدن تعهد زناشویی پرداخته شده است. نمونه تحقیق 38 نفر از زنانی هستند که تجربه تأهل را داشته و به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. پس از اعتمادسازی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و تحلیل داده ها به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد تجربه زیست کودکی و نوجوانی، پارادوکس ارزش های فردی، ویژگی های شخصیتی، تجربه زندگی مشترک، سبک زندگی مصرفی/ فراغتی، هنجار های تجویزشده ازدواج، نیاز به کسب تجربه عشق و دستاورد های نوین زنان، به مثابه شرایط علّی، تعهد را به امری سیال برساخته می نماید. سیالیتِ امر تعهد زناشویی در بسترهایی چون تعارضات معرفتی، تسلط گفتمان رضایت جنسی در روابط زوجین، رفاه نسبی جامعه و در شرایط مداخله گریِ رسانه ها و ارتباطات بین فرهنگی، تعاملات زنان را به دوگونه برمی تابد: گروهی از زنان با ارزیابی مثبت از موقعیت ازدواج خود و با استفاده از آموزش صحیح و تقویت مهارت های زندگی موجب می شوند تا ازدواج بادوامِ تعهد محور به موقعیتی بهنجار تبدیل گردد، اما در مقابل گروهی دیگر با ارزیابی منفی از ازدواج خویش و جدایی پنهان از همسر با پیامد های منفی چون عهدشکنی، گسترش روابط چندگانه عاطفی و جنسی، طلاق و عدم سلامت روحی مواجه می شوند. آگاهی و جهت گیری صحیح نسبت به پیامدها می تواند میزان آسیب های ناشی از تغییرات شناختی از تعهد زناشویی را به حداقل برساند.
تعیین کننده های رفتار باروری زنان گروههای مذهبی شیعه و اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در میزان باروری تا چه حد مؤثّر است و باروری زنان در میان زیر گروه های مختلف مذهبی به چه صورت است؟ برای پاسخ به این سؤالات، داده ها با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه ساخت یافته در مورد 362 زن شیعه و سنّی در شهر سرپُل ذهاب انجام گرفت، جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین باروری این دو گروه مذهبی از زنان وجود دارد؛ هر چند میزان باروری در هر دو گروه کم است. این معنی داری توانایی فرضیه الهیات ویژه را در تبیین تفاوت باروری میان زیرگروه های مختلف جمعیّتی آشکار می کند. تحلیلهای چند متغیّری نشان داد که ترکیبی از ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی اجتماعی و جمعیّتی سهم تعیین کننده تری (39 درصد در مقابل 1/20 درصد) در تبیین باروری زنان سنّی در مقایسه با زنان شیعه دارد. هم چنین، تحلیل چند متغیّری نشان داد که با کنترل تمام متغیّرهای مستقل، مذهب تأثیر معنادار خود را حفظ کرده است؛ هر چند شدّت این رابطه با کنترل دیگر متغیّرها کاهش یافته است. بر اساس این نتایج در سیاستگذاریهای جمعیّتی آینده، سیاستها باید بیشتر معطوف و متمرکز بر زنان ازدواج کرده تک فرزند و بویژه بدون فرزند باشد که در نمونه مورد بررسی و در میان زنان شیعه مذهب (28/8 درصد بدون فرزند) نمایانتر است. بنابراین، سیاستهای دولت باید با خواسته ها و منافع زنان و خانواده ها همسو باشد.
آیا می توان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی برقرار کرد
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ضمن بررسی روند کلی شرکت زنان در فعالیت های اقتصادی در چند دهه ی اخیر و تحول اندکی که در این زمینه حاصل شده، به ارائه ی نتایج یک بررسی در رابطه با تعارض نقش های خانه داری با کار زنان در بیرون خانه پراخته شده است. در این بررسی که با 325 زن در چهار منطقه ی تهران صورت گرفته، بیشتر زنان مورد پرسش (60درصد) بر اهمیت نقش سنتی و مسئولیت های خانه داری خود تأکید کرده و در قبال این نقش نسبت به کار بیرون از خانه اولویت قائل شده اند. آن ها معتقد بودند که بین کار به عنوان یک فعالیت اقتصادی در جامعه، وحفظ و نگهداری زندگی خانوداگی و مراقبت از کودکان تعارض وجود دارد و آن ها غالباً حفظ زندگی خانوداگی را بر کار بیرون ترجیح می دهند، اما هم چنان علاقه مند به کار و فعالیت اقتصادی بیرون از خانه هستند. قدر مسلم، این تعارض به آسانی قابل حل نیست، مگر آن که مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقررات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون، از خدمات مؤسسات ذی ربط (مهد کودک، کودکستان و ...) و یا اشخاص بهره مند باشند و تفاهم بیشتری در این باره بین زن و شوهر پدید آید.
رابطه کار / خانواده: تفاوت های جنسیتی در برخورداری از حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل موثر بر جایگاه زنان در ساختار قدرت نهاد خانواده (نمونه موردی: زنان متأهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چند دهه قبل شکل مسلط خانواده در ایران، خانواده ی گسترده تابع سنت و مذهب بود، که ریاست اصلی آن در اختیار پدر بود، اما تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی با ایجاد تغییراتی در نقش های اجتماعی زنان، زمینه را جهت تغییر ساختار قدرت در خانواده را فراهم نمود و سیستم مردسالاری سنتی را با چالش هایی مواجه ساخت. موقعیت زنان نیز از نظر تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی بهبود یافت و به دستیابی آنان در کنترل منابع و قدرت تصمیم گیری در خانواده منجر گردید .با توجه به اصل مشورت، این واقعیتی غیرقابل انکار است که اگر هر دو همسر در تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند، نتایج بهتری نیز حاصل خواهد شد. پژوهش حاضر با استفاده از رویه ی پیمایش و پرسشنامه در شهر شیراز، انجام می شود. جمعیت نمونه 600 نفر از زنان متاهل هستند که از طریق نمونه گیری طبقه بندی سهمیه ای انتخاب شدند. واکاوی داده ها با استفاده از تکنیک های رگرسیون تک متغیره، چند متغیره و F تست نشانگر آن است که بین میزان پذیرش ارزش های دینی در باب خانواده، دینداری، تحصیلات زن، شوهر و والدین، منزلت شغلی مرد با ساختار قدرت در خانواده ارتباط معناداری وجود دارد. از بین این عوامل ارزش های دینی در باب و تحصیلات مادر به ترتیب بیشترین تأثیر را بر ساختار قدرت در خانواده دارند.
شرط باروری یا عدم باروری در نکاح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثار نکاح، تشکیل خانواده و داشتن اولاد است. بی تردید، فرزنددار شدن از طبیعی ترین و کهن ترین دلایل عقد ازدواج است، اما امروزه تأخیر در فرزندآوری یا تعطیل زوددرس فرزنددار شدن به یکی از معضلات خانوادگی و اجتماعی تبدیل شده است. احتراز از اختلافات بین زوجین و در نظر گرفتن مصالح کشورهای اسلامی در موضوع اشاره شده نیازمند بررسی های دقیق تری است. این مقاله، اهمیت و جایگاه فرزندآوری یا عدم آن را در روابط خصوصی زوجین بررسی و موارد جواز و عدم جواز شرط فرزندآوری یا شرط عدم فرزندآوری و اطلاق عقد نکاح از حیث اندراج شرط مذکور و حقوق هر یک از طرفین در صورت عقیم بودن همسر یا عدم توافق بر فرزنددار شدن و پیشگیری از بارداری در صورت عدم موافقت همسر را تبیین کرده است. بررسی اهمیت فرزندآوری در سرنوشت جامعه ی مسلمین و ضرورت حمایت دولت و خانواده ها از این کارکرد خانواده نیاز به تحلیل ابعاد اقتصادی و جامعه شناختی و سیاسی موضوع خواهد داشت که از حوزه ی این مقاله خارج است.
مطالعه سیر تحول صمیمیت و روابط شخصی در خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با روش تحقیق کیفی و رویکرد گرندد تئوری به مطالعه روابط شخصی افراد و صمیمیت و عاطفه در این روابط در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون پرداختیم؛ جامعه آماری این مطالعه افرادی هستند که در سه دهه گذشته دانشجو بوده اند و به روش نمونه گیری نظری تعداد 35 نفر از آنها را انتخاب کرده و با تکنیک مصاحبه عمیق مورد بررسی قرار داده و داده های حاصله را با استفاده از روش های تحلیلِ گرندد تئوری تحلیل کرده ایم. از جمله یافته های این مطالعه می توان به افزایش فردگرایی در تعاملات شخصی افراد در جریان سیر تحول آن اشاره کرد و به عنوان مهمترین یافته این پژوهش می توان به تحول جایگاه تعاملات با دوستان و همکاران تحت عنوان یک کانال جدید در روابط شخصی افراد اشاره کرد که منجر به شکل گیری پیکربندی متفاوتی در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون شده است؛ به عبارت ساده بنا به یافته ها باید گفت در زمینه تحول صمیمیت در روابط شخصی افراد، مرز بین خویشاوندان و غیرخویشاوندان در خانواده ایرانی محو شده است و شاهد تغییراتی اساسی در این خصوص هستیم؛ گفتنی است که در تحول پیکربندی خانواده ایرانی، جنسیت تأثیر مهمی داشته و زنان بنا به تحول در موقعیت اجتماعی شان و همینطور بنا به استفاده از انواع ارتباطات مجازی، روابط صمیمانه تری به نسبت مردان با دوستان و همکاران شان برقرار کرده و نقش مهمی در این تحول داشته اند.
الگوی سنتی ساختار قدرت در برخی خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی با ایجاد تغییر در نقش های اجتماعی زنان و مردان به دگرگونی در ساختار قدرت در خانواده ها نیز انجامیده است. شرایط موجود نظام مردسالاری سنتی را مطرود دانسته و در جست وجوی هرچه بیش تر برابری قدرت میان زن و مرد است. این خواسته تا حدی برآورده شده است و روابط خانواده بیش تر به سوی «دموکراتیزه شدن» پیش رفته است. همچنین نظام سنتی مردسالاری رو به تضعیف نهاده است. این تحقیق بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و با اتکا به داده های میدانی گردآوری شده به شیوة عمدتاً مصاحبه نشان دهد که نابرابری میزان قدرت در میان همسران الزاماً به استثمار نمی انجامد. اظهارات بسیاری از مصاحبه شوندگان حاکی از این است که تبعیت از هنجار های سنتی روابط زن و شوهر در مواقعی که سوء استفاده از قدرت وجود ندارد و به میزان صمیمتی که میان آنان برقرار است به رضایت از زندگی زناشویی می انجامد. اصولاً در چنین الگوهای سنتی از خانواده ، نابرابری مشروع قدرت میان آنان مسئله به شمار نمی رود.
زنان شاغل و بررسى تأثیر منابع کنترل فشار بر ترکیب نقش هاى شغلى ـ خانوادگى آنان
منبع:
بانوان شیعه ۱۳۸۵ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
ما چیزی هستیم که میبینیم: شرایط خانواده برای الگو دهی ارزشها به کودکان
منبع:
حوراء سال ۱۳۸۳ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در یک نظر سنجی از بزرگسالان آمریکایی که به تازگی از سوی وال استریت ژورنال صورت گرفت، «انحطاط اخلاقی»، بزرگترین مشکل پیش روی آمریکا در بیست سال آینده عنوان شد. همچنین در این نظر سنجی، بزرگترین دگرگونی شخصیت آمریکایی از سال 1950 به بعد، «ازدواج و خانوادههای ناپایدارتر» ذکر گردیده است. من با این دیدگاه عمومی موافقم و معتقدم این دو موضوع، ارتباط نزدیکی با هم دارند. شواهد تجربیِ موجود حاکی از آن است که کاهش ازدواج و فروپاشی خانواده، عامل عمده انحطاط اخلاقی هستند. این بدان علت است که بچهها ارزشهای اخلاقی را درون خانواده و اساساً با تکیه بر والدین خود به عنوان سرمشق، میآموزند. وقتی خانوادهها ناپایدارند، وقتی پدر و مادر در خانه حضور ندارند، از لحاظ عاطفی سردند، یا پرمشغلهاند و یا هنگامی که خودشان مشکل اخلاقی دارند، یادگیری ارزشهای اخلاقی از سوی بچهها با مانع مواجه میشود. در این مقاله، پیرامون شکست والدین در الگو قراردادن ارزشهای اخلاقی برای کودکان، صرف زمان برای انجام وظیفه والدین و دیگر شرایط خانواده برای تربیت کودک، بحث خواهم کرد.
فهم خانه داری در بستر نقشهای جنسیتی : مطالعه کیفی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس پژوهشی کیفی است که در آن تلاش شده، تا با انجام مصاحبه های عمیق کیفی با 26 زن خانه دار 23 تا 58 سال تهرانی، کیفیت زندگی زنان خانه دار بنا به روایت و تجربه زیسته ی آنان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، چگونه خانه داری در پروسه ها و زمینه های اجتماعی حک شده است و صرفاً با توجه به زمینه های اجتماعی قابل تفسیر است. آنچه در این پژوهش اهمیت می یابد آن است که دریابیم خانه داری چگونه توسط زنان، تعریف، تفسیر و ارزیابی می شود و در این صورت است که امکان صورت بندی نظری و مفهوم سازی میسر می گردد. چنانچه تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق نشان می دهد، میان رضایت از زندگی زناشویی و درک زنان نسبت به ارزیابی مثبت و یا منفی از خانه داری ارتباط وجود دارد و یا زنانی که بیشتر تحت تاثیر ایدئولوژی همسری و مادری قرار دارند، کمتر نسبت به خانه داری انتقاد می کنند. در حالی که زنان مسن تر خانه داری را جنبه ایی از کارهای زنانه در ازدواج می دانند، زنان جوان بر این باورند که کارهای خانه علی رغم ساخت نیافتگی، باید به عنوان کار تعریف شود.