فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارسطو در تحلیل ثانی، الف.2 اصل های علم را معرفی می کند. او در تحلیل ثانی، الف.10 سه دسته از مبانی علم را توضیح می دهد. به نظر می رسد میان تقسیم بندی ارسطو در الف.2 با سه دسته مبانی علم در الف.10 ناسازگاری وجود دارد. همچنین، روشن نیست کدامیک از انواع اصل ها و مبانی علم می تواند همه ویژگی های مقدمه علم را داشته باشد. این مقاله دشواری هایی که در رابطه با تفسیر متن های مذکور به وجود می آید را بیان می کند؛ انواع مبانی علم نزد ارسطو را توضیح می دهد؛ نشان می دهد تنها دسته ای از مبانی که به فرض هستی و چیستی موضوع علم می پردازند می توانند به عنوان مقدمه علم به حساب آیند. در این راستا، لازم است میان مقدمات علم، مبانی علم و آگاهی پیشین نزد ارسطو تمایز قائل شد. به کمک این تمایز، و نکاتی از متن های دیگر تحلیل ثانی ، می توان به دشواری های مربوط پاسخ داد و به تفسیر سازگاری میان الف.2 و الف.10 رسید. تفسیر مطلوب کمک می کند فهم درستی از معرفت شناسی ارسطو و مبانی معرفتی او حاصل گردد.
بررسی فلسفی دلایل علیه جرم انگاری فکر محض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در حقوق کیفری این اصل، کمابیش اصلی محترم و پذیرفته است که ما نباید کسی را به خاطر فکر محض اش مجازات کنیم. فکر محض نیز اقسام احساسات، امیال، تخیلات و آرزوها، باورها و نیات و تصمیم های اجرایی نشده را در برمی گیرد. دلایل کمابیش قانع کننده ای در خصوص اینکه چرا می بایست از مجازات فکر محض پرهیز نمود وجود دارد، دلایلی که بیشتر پیامدگرایانه هستند و به پیامدهای ناشی از تقنین چنین مجازات هایی منجر می شود. در این مقاله اما می کوشم به بررسی مباحثی بپردازم که پیرامون دلایل غیرپیامدگرایانه مرتبط با این اصل شکل گرفته است و به ماهیت خود فکر محض و امکان جرم انگاری آن مربوط می شوند. بررسی من در اینجا عمدتاً بهیک قسم فکر محض،یعنی نیت غیراجرا شدهیا نیت محض می پردازد و بحث درباره اقسام مهم دیگری همچون باورهای بنیادگرایانهیا نژادپرستانه را مورد کندوکاو قرار نمی دهد. در این مقاله نشان می دهم که نیت های غیراجرا شده می توانند آزاررسان، قابل اتصاف به وصف مجرمانه و قابل کشف و اثبات باشند و اگر ما همچنان می خواهیم شهود اخلاقی مان نسبت به اصل عدم جر م انگاری و رد مجازات فکر محض را حفظ کنیم می بایست بنیادهای محکم تری را پیدا کنیم.
جایگاه حمل در مبحث اصالت وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، مبحث اصالت وجود یا ماهیت است. این مبحث را زیر و رو کننده فلسفه دانسته اند. صدراییان به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت عقیده دارند. صدرالمتألهین نخستین فیلسوفی است که این مبحث را در صدر مباحث هستی شناسی نشاند و آن را پایه ای برای حل مسائل دیگر قرار داد. این گروه برای اثبات مدعای خویش به ادله ای تمسک کرده اند. مهم ترین ادله آنان بر محور حمل است؛ یعنی با تکیه بر حمل، ادله ای اقامه کرده اند که به زعم آنها بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دلالت دارد؛ چنان که برخی از مهم ترین آثاری که بر قول به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت بار کرده اند، مربوط به حمل است. در این نوشتار به بررسی هم آن ادله و هم این آثار مرتبط با حمل می پردازیم. به نظر نگارنده بر هر دو بخش این بحث، نقدهای جدی وارد است.
چالش نقضی برهان قوه و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر حکیمان مسلمان به تبعیت از ارسطو جسم را حقیقتی مرکب از دو عنصر جوهری به نام ماده اولی و صورت جسمیه دانسته اند و برای اثبات این مطلب براهین مختلفی اقامه نموده اند. یکی از این براهین برهان قوه و فعل است که در آن ترکیب جسم از ماده و صورت با استناد به دو حیثیت نفس الامری به نام قوه و فعل، اثبات شده است. برهانی که به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان محکمترین برهان اثبات ماده اولی است که حتی در دقت و استحکام بر برهان فصل و وصل برتری دارد. بر این برهان نقدهای بسیاری وارد شده است اما آنچه کمتر بدان پرداخته شده بررسی اشکالات نقضی برهان مذکور است. در این میان نقض برهان قوه وفعل به هیولی اولی و نفس، نقض جدی تری است که این مقاله با بررسی آن، رویکرد دوگانه فیلسوفان در قبال جسم با هیولی و نفس را به تصویر کشیده و نقد کرده است.
تبیین نظریه معرفت ملاصدرا بر مبنای اسفار چهارگانه عقلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
67 - 94
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا کامل ترین و دقیق ترین کتاب فلسفی اش را بر مبنای اسفار اربعه نگاشته است. وی در م قدمه این ک تاب می گوید، سیر و سلوک علمی و طی درجات و م راتب دان ش های فلسفی را به سفر روحانی سلاک تشبیه کرده و به این جهت نام این کتاب را اسفار گذاشته است. مدعای این مقاله آن است که ملاصدرا، مسأله شناخت را بر اساس اسفار اربعه عرفا و همچنین قوس صعود و نزول تبیین کرده است. وی با تأسیس مبانی خاصش، سعی دارد راهی برای شناخت جهان، خصوصا شناخت عالم غیب و خداوند، ترسیم کند؛ درحالی که این رویکرد عموما توسط شارحان و مفسران اسفار نادیده گرفته شده است. عدم توجه به این رویکرد، در مواردی موجب برداشت های متعارض از دیدگاه های ملاصدرا شده است. مقاله حاضر با تبیین فرایند شناخت ملاصدرا بر اساس اسفار اربعه، نشان می دهد که تبیین شناخت بر مبنای اسفار اربعه، می تواند راه حل مناسبی برای برخی تعارضات ظاهری خصوصا در مسئله علم و ادراک پیش رو نهد.
جایگاه توان اندیشه ورزی و برابری ذاتی انسان ها در عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
101 - 125
حوزههای تخصصی:
خوانشی که در مکاتب مختلف از انسان وجود دارد، بر عرصه های گوناگون عدالت اجتماعی از جمله مفهوم، اصول، مسائل و قواعد تأثیر مستقیم دارند. محور این نوشتار بررسی جایگاه توان اندیشه ورزی و برابری ذاتی انسان ها همسو با غایت فرجامین آفرینش از ابعاد انسان شناختی در عرصه عدالت اجتماعی است. رهاورد این بررسی که به روش توصیفی- تحلیلی است، این است که توان اندیشه ورزی و برنامه ریزی و برابری ذاتی انسان ها در خلقت آغازین به عنوان مبانی انسان شناختی در گستره عدالت اجتماعی اسباب جهت گیری ای خاص در این حوزه ایجاد می کنند. عدالت اجتماعی دارای حوزه های مختلف مربوط به عقل نظری و عقل عملی است. مباحث ناظر به عدالت اجتماعی در عقل عملی می بایست با هدف آفرینش در عقل نظری سازواری داشته باشند و الزامات مربوط به آن در عقل عملی و ابزاری نیز می بایست با غایات عقل نظری همسو باشند. انسان عاقل بر اساس کارکردهای نظری، عملی و ابزاری می تواند برای حرکت در جهت کمال و رسیدن به جامعه عدل محور برنامه ریزی کند. از الزامات عقل عملی همسو با غایت عقل نظری، برابری ذاتی انسان ها در آفرینش است. این مبنا در عقل عملی ما را ملزم می کند در استحقاق های برابر، تساوی را رعایت کنیم. حاصل این مبنا در عرصه عدالت اجتماعی، اعطای حقوق اولیه بدون تبعیض در شرایط برخورداری مساوی به همگان است.
فردید: نسبت غرب چونان متافیزیک و ساحت دل آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشته یکی از بنیادیترین مفاهیم تفکر معاصر ایران از نگاه مبدع و شارح آن سیداحمد فردید طرح میشود زیرا مرکز همه چالش "ما" با جهان معاصر در این مفهوم جستجو میشود: چیستی غرب. این نوشته در جستجوی این چیستی و نیز نسبت آن با ساحت دل آگاهی در اندیشه سید احمد فردید است. ازاینرو نخست معنی غرب در فکر و زبان وی آشکار و سپس از نسبت میان آن با ساحت دل آگاهی که بصیرت مهم ولی مبهم و مغفول اندیشه وی است درنگی به میان خواهدآمد. مراد غایی این نوشته آشکارشدن چیستی غربِ هستی به واسطه نسبت آن با دل آگاهی است: آیا دل آگاهی همان ساحت حکمت است که نزد حکمای "ما" از فارابی تا صدرالمتالهین تبلور یافته است یا ساحت عرفان است که در چشم انداز "ما" اغلب از ساحت حکمت متمایز انگاشته شده است. در اقوال فردید پاسخ روشنی بدین پرسش داده نشده و حتی صورتبندی روشنی از آن موجود نیست، ولی از درون اقول وی میتوان و باید دست کم به طرح پرسش در باب دل آگاهی و نسبتش با جهان مدرن راه یافت. نوشته پیش رو آغاز این مفهوم و نسبتش با جهان مدرن و سپس نارساییِ تبیینی را در اقول وی جستجو و آشکار خواهد کرد، تا راه برای صورتبندی و پاسخ بدان نسبت گشوده شود.
نقد موضوع فلسفه از دیدگاه ابن سینا و اندیشه ویتگنشتاین متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع فلسفه از دیدگاه هر فیلسوف، محور فعالیت فلسفی اوست. در طول تاریخ اندیشه، موضوعات مختلفی مورد پرداخت فیلسوفان قرار گرفته است. مشهور است که لودویگ ویتگنشتاین فلسفه را دچار نوعی چرخش موضوعی کرده و علیه فلسفه سنتی ماقبل خودش شوریده است. همچنین در اندیشه متأخر او، یک گزاره نمی تواند معنای کلی و ذاتی داشته باشد. در این تحقیق سعی گردیده است این تفاوت دیدگاه در حیطه تقریر موضوع فلسفه در بررسی نمونه ای با اندیشه شیخ الرئیس ابن سینا، به عنوان یکی از بزرگترین فلاسفه سنتی-اسلامی، بررسی گردد. به نظر می رسد «وجود بماهو وجود» به عنوان موضوع فلسفه، با تکیه بر فرض های معرفتی چارچوب فکری ابن سینا، در مواجهه با دیدگاه های فلسفی هم دوره متقدم و هم متأخر ویتگنشتاین دچار چالش هایی می گردد و نیاز است فلسفه اسلامی خود را بیش از پیش در معرض پرسش های فلسفه معاصر قرار دهد.
تحلیل مفاهیم فطری دکارت بر پایه علم حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
65 - 83
حوزههای تخصصی:
نظریه شناخت دکارت، در مواجهه با موج شک گرایی دوران خود و برای دفاع از سرمایه شناخت یقینی، بر اساس وجود مفاهیم فطری، پی ریزی شده است. در عین حال این مفاهیم، از حیث کمیت و کیفیت وجودی و نیز معیار شناسایی، دارای ابهاماتی است که باعث شده برخی، آن را فاقد انسجام بدانند. علم حضوری از ابتکارات فیلسوفان مسلمان است که از زمان فارابی تاکنون مورد توجه ایشان قرار داشته و در کتب مختلف، به ویژگی ها و مصادیق آن پرداخته شده است. در اهمیت و جایگاه آن، همین بس که توسط برخی از متفکران معاصر به عنوان مبنای معارف بشری معرفی شده است. از آنجا که علم حضوری، مورد توجه فیلسوفان غربی قرار نگرفته است لذا در آثار ایشان از جمله دکارت نامی از آن به میان نیامده است. این مقاله بر آن است تا اثبات کند که اولا علم حضوری، نقش برجسته ای در شکل گیری نظام معرفت شناسی دکارت ایفا کرده است اگر چه دکارت به آن توجه آگاهانه نداشته است و ثانیا مفاهیم فطری وی، قابل تطبیق بر مصادیق علم حضوری است و ثالثا در پرتو ارجاع مفاهیم فطری دکارت به مصادیق علم حضوری، ابهامات متعدد درباره این نظریه، قابل رفع است.
اصالت وجود صدرایی و برخی پیامدهای هستی شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
273 - 294
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در قبال مبنای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت دو رویکرد متفاوت دارد. این تفکیک بدان جهت است که وی در تبیین مبنای اصالت وجود در برخی مواضع مویداتی را ذکر می کند که گاهی گویای تحقق تبعی ماهیت بوده و گاهی نیز مستلزم نفی هرگونه تحقق خارجی ماهیت است. این تفاوت باعث شده تا صدرا در قبال برخی مسائل نظام فلسفی خویش دارای دو نگرش باشد که البته در غالب این مواضع نگرش نهایی وی متلائم با مبنای نفی تحقق ماهیت در عالم خارج است. در مطالعه حاضر بر اساس این شاخصه برخی پیامدهای هستی شناختی مبنای اصالت وجود از جمله مساله کلی طبیعی، بازنگری در ذات و هویت اشیاء، نظریه مهم حرکت جوهری و تشکیک در وجود مورد بررسی قرار گرفته شده است. این بررسی موید آن است که ملاصدرا در مواضع مذکور دو نگرش کاملا متفاوت داشته و نگرش نهایی وی در ین خصوص متلائم با نگرش خاص وی در مبنای اصالت وجود(رویکرد خاص)است.
استنتاج و نسبت مفاهیم حق و سیاست بر اساس کتاب بنیادهای حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیشته در کتاب بنیادهای حق طبیعی در دیالکتیکی دو سویه نه تنها مفهوم و اصل حق را از اصطلاحاتی در آغاز انتزاعی چون موجود متعقل، کنش گری، آزادی، آگاهی، دیگری و مفهوم بیناسوژه ای استنباط می کند بلکه در عین حال انضمامی شدن تمامی آن اصطلاحات را بر اساس مفهوم و اصل حق تحقق می بخشد. بنابراین در نظام فکری فیشته تمامی این مفاهیم مجموعه ی پیچیده ای را تشکیل می دهند که تنها با یکدیگر فهمیده می شوند چرا که به صورت دیالکتیکی از درون یکدیگر به وجود می آیند و تنها با یکدیگر امکان تحقق دارند. اما در پایان راه به دلیل استنباط قانون حق و تمامی نسبت های آن از طریق عقل، موجود متعقل آزاد را زماناً و منطقاً در رأس هرم اصطلاحات بنیادین فلسفه ی حق و سیاست فیشته نشان خواهیم داد. در ادامه فیشته در صدد متحقق کردن قانون حق و ضمانت آن برای افراد در جهان خارج، به استنتاج حکومت (در مقام اراده ی عمومی همگان) و سیاست به عنوان علم دولت گام برمی دارد و این علم جدید را همچون خدمتگزار حقی در نظر می گیرد که اساس ماهیت خود را به طور پیشینی از موجود متعقل آزاد کسب کرده است.
بررسی نقش میانجی سبک تفکر در رابطه بین هوش هیجانی معلمان و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل رابطه هوش هیجانی معلمان و میزان خلاقیت دانش آموزان با میانجیگری سبک تفکر دردانش آموزان به روش همبستگی انجام شد.جامعه آماری،همه دانش آموزان دختر پایه دهم و یازدهم شهر قم در سال تحصیلی 98-97 بودند.نمونه شامل 415 دانش آموز و معلمان هنر و انشاء آنها( حدود28 نفر) بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند.ابزار پژوهش،پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (ویژه معلمان) و پرسشنامه های سبک تفکر استرنبرگ و خلاقیت تورنس(ویژه دانش آموزان) بود.یافته های حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان دهنده آن بود که مدل از برازش خوبی با داده های پژوهش برخوردار بود(X2/df=0.438,RMSEA=0.0001,CFI=1,IFI=1,GFI=0.99,NFI=0.99) .نتایج تحلیل مسیر نشان داد که هوش هیجانی بر سبک تفکر و سبک تفکر برخلاقیت اثر مستقیم داشتند. نقش واسطه ای سبک تفکر در رابطه بین هوش هیجانی معلمان و خلاقیت دانش آموزان مورد تایید قرار گرفت.احتمالا ازیافته های این پژوهش چنین برمی آید که برای پرورش خلاقیت دانش آموزان، هوش هیجانی معلمان و سبک تفکر دانش آموزان اهمیت ویژه ای دارند.پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده جهت تبیین خلاقیت دانش آموزان،مدل ارائه شده مجددا در فرهنگ های مختلف آزمون شود.
مفهوم صورتِ زندگی ، سنگِ بنایی برای فلسفه متأخر ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «صورتِ زندگی» یکی از مهم ترین مفاهیم در فلسفه متأخّر ویتگنشتاین به حساب می آید؛ اصطلاحی که یکی از پر ابهام ترین مفاهیم فلسفه اوست. مقاله حاضر ، به تبیین نقش ویژه و مبنایی مفهوم صورتِ زندگی به عنوان سنگ بنایی برای تمامی فلسفه متأخّر ویتگنشتاین می پردازد؛ نقشی که تا کنونْ توجه چندانی از جانب ویتگنشتاین پژوهان به خود جلب نکرده است. به نظر نگارندگان ، توصیف صورتِ زندگی به عنوان شرط امکان زبان می تواند به برخی شبهات موجود در باب فلسفه متأخّر ویتگنشتاین _ اعم از رفتارگرایی ، در افتادن به نسبیت عام زبانی و فروکاستن تمامی امور واقع به زبان _ پایان دهد. در این پژوهش با بررسی موضع گیری ویتگنشتاین متأخّر در برابر تبیین فلسفی به طور عام ، و نظریه تصویری زبان به طور خاص و تحلیل مفصل مفهوم صورتِ زندگی در متنِ آثار متأخّر او ، در اثبات نقش مبنایی این مفهوم در زمینه فلسفه پسین ویتگنشتاین کوشیده ایم. در پایان با بررسی انتقادی تفسیرهای چهارگانه شارحین از مفهوم صورتِ زندگی ، باب ارائه تفسیر پنجمی با عنوان «تفسیر پدیدارشناختی» از سوی نگارندگان گشوده می شود.
language and philosophy: an analysis of the turn to the subject in modern philosophy with historical linguistic approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
263-274
حوزههای تخصصی:
One of the main characteristics of the philosophy of Descartes which marked the starting point of modern philosophy and was continued by English empiricism and German Idealism is a special attention to the subject instead of cosmos, being or God. But what caused such a turn to subject? With a historical linguistic approach it can be shown that the replacement of old languages of philosophy namely Greek, Arabic and Latin language by modern European languages namely French, English and German can be one of the causes of that turn in the history of philosophy. It seems interesting that the change in modern European language occurred exactly at the same time the modern philosophy appeared. In this research we will concentrate on the word order and the possibility of the omission of the subject in the sentence. In modern European languages there is a insistence on the subject to appear at the beginning of the sentence. This can lead to a special attention to the subject in philosophical aspect. It may seem interesting that old languages of philosophy are null-subject languages in the sense that in these languages the subject can be omitted. In these languages the subject sometimes comes after the verb or even will not appear in the phrase. That may seem why in those languages a philosophy similar to modern philosophy did not appear. Finally it will be shown that the change in language did not confine to mere language and has important philosophical implications.
نقش فقه در تکوین هویت تشیع امامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
59 - 81
حوزههای تخصصی:
هویت مقوله ای است که امروزه در علوم اجتماعی اهمیت فراوان دارد و از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار می گیرد. یکی از ابعاد آن، هویت دینی است که فقه، قانون رفتارهای آن است. درباره نقش فقه در هویت شیعه امامیه، با سه دیدگاه روبه رو هستیم. برخی پژوهشگران با نادیده گرفتن بُعد فقهی تلاش کرده اند بعد عرفانی شیعه امامیه را برجسته نموده، به نوعی هویت شیعه را با تصوف پیوند بزنند. برخی دیگر مانند ابن تیمیه با آنکه نقش فقه امامیه در شکل گیری هویت شیعه را می پذیرد، مشروعیت آن را انکار کرده، بنیان تشیع را برکفر و نفاق و ساخته فردی یهودی معرفی می کند. نظریه مختار در این پژوهش که دیدگاه رسمی امامیه است و برخی از شیعه پژوهان غربی نیز کمابیش به آن اذعان دارند، آن است که از آغاز شکل گیری شیعه، احکام شرعی و چگونگی استنباط آن و مراجع صلاحیت دار برای آن نقش پررنگی در هویت شیعه داشته است. روایات تقیه، احادیثی که انحرافات و بدعت های فقهی پدیدآمده پس از عصر رسول خداJ را گزارش می کند و نیز برخی گزارش های تاریخی از شواهد صدق این مدعاست.
بررسی انقطاع وحی و انفتاح باب الهام در اندیشه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
153 - 176
حوزههای تخصصی:
انقطاع وحی و ختم نبوت یکی از اندیشه های مسلم و مورد اجماع علمای اسلامی است. انفتاح باب الهام نیز پس از ختم نبوت از دیگر مسائل کلامی است که مورد توجه و عنایت علما با رویکردهای مختلف قرار گرفته است. از جمله علمای امامیه با تأکید بر انقطاع وحی بر انفتاح باب الهام نیز توجه خاص نموده اند؛ زیرا امامان خویش را برخوردار از علم ویژه الهی می دانند که از آن به الهام و تحدیث یاد می کنند. اخیراً با توجه به این تقریری که شیعه از علم امام ارائه می کند، بعضی خواسته اند شیعه را تنزل دهنده خاتمیت و علم امام را ناقض انقطاع وحی قلمداد نمایند. ازاین رو در این جستار برآنیم پس از بررسی مفاهیم دخیل در بحث، حقیقت وحی، رابطه آن با الهام و انواع تبیین هایی را که اندیشمندان امامیه با رویکردهای مختلف درباره تفاوت نبوت و امامت یا وحی و الهام داشته اند، بنمایانیم و ساحت شیعه را از این نسبت ناروا مبرا سازیم.
نقد و بررسی تفسیر اخلاقی از استنتاج زیباشناختی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۶
213-232
حوزههای تخصصی:
نیاز به استنتاج در نقد سوم ناشی از ادعای اعتبار کلی و ضروری حکمی است که ابژکتیو نیست، بلکه سوبژکتیو و شخصی است. کانت در بخش استنتاج نقد قوه حکم در صدد پاسخگویی به این مساله است که چگونه یک حکم شخصی می تواند ضرورتاً برای همگان معتبر باشد؟ به عبارت دیگر حکم زیباشناسی که اساسا سوبژکتیو است چگونه می تواند همانند احکام عینی ادعای اعتبار کلیت داشته باشد؟ عده ای از مفسران کانتی با اعتقاد به عدم رضایت بخشی مباحث کانت در مورد استنتاج در بندهای رسمی بر آن شده اند تا با پیوند دادن زیبایی با اخلاق مبنایی عینی و قابل سنجش برای حکم زیباشناختی فراهم سازند و از این طریق ادعای کلیت احکام زیباشناختی را تبیین نمایند. این مقاله ابتدا بر آن است تا ضمن بیان مباحث اصلی کانت در مورد استنتاج به بررسی قرائت های مختلف تفسیر اخلاقی (از استنتاج) و نقد آن بپردازد. به نظر می رسد که اعتقاد به دیدگاه اخلاقی در بحث از استنتاج با نقض خودآیینی حکم و در نتیجه مشروط نمودن احکام ذوقی همراه خواهد بود.
عقل منفی و ضد عقل: عقل گرایی انتقادی پوپر و ساختارزدایی دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
117 - 140
حوزههای تخصصی:
به لحاظ معرفت شناسی، پوپر متعلق به نحله عقل گرایی انتقادی و دریدا به رویکرد ساختارزدایی است. هر دوی این جریان ها بر آن هستند که هر گونه بنیادگرایی فلسفی، اجتماعی، سیاسی، زبانی... را به پرسش بگیرند. آن ها می خواهند بر فراز دوگانه رئالیسم و ایده آلیسم بایستند، اما در این مسیر هر کدام تعریف مختص خود را از ماهیت عقل و قلمرو آن ارائه می دهند. پوپر میان دو وجه ایجابی و سلبی عقل تمایز قائل می شود. وجه ایجابی عقل را بنیادگرایانه می داند که باید کنار گذاشته شود و وجه سلبی و منفی عقل را قوه ای ضروری برای تبیین هر گونه فلسفه علمی می داند. در حالی که دریدا در قالب نقد به لوگوس محوری و متافیزیک حضور غربی، تمامیت ماهیت عقل را به پرسش می گیرد. این مقاله در ادامه رویکرد پوپر و دریدا را در فلسفه علم مورد مقایسه قرار می دهد و در ضمن آن، ماهیت فلسفه علم ساختارزدایانه را تشریح خواهد کرد.
ارائه تحلیل زبانی گیلبرت رایل از مبحث «خود» و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
43 - 64
حوزههای تخصصی:
ارائه و تحلیل سنت اندیشه اسلامی به زبان فلسفه معاصر می تواند ثمربخش باشد. در این پژوهش پس از ارائه نظریه رایل از مبحث «خود»، به سراغ اندیشه ملاصدرا رفته ام، و در این سپهر مقایسه ای جنبه هایی از علم النفس ملاصدرا را کاویده ام. به مقتضی تحلیل زبانی رایل، «من» هیچ گونه نامی نیست که بخواهد دلالتی خاص داشته باشد بلکه «من»، «واژه فهرستی» است که معادل «قید» در زبان فارسی است و دلالت آن بر گوینده ای است که آن را اظهار می دارد. رایل براساس تحلیل زبان این نتیجه را گرفته است که در استعمالاتی که «من» قابل جانشینی با «بدن من» نیست، فیلسوفان و غیرفیلسوفان را مجاب ساخته که باید بر «غیربدن» دلالت کند؛ حال آن که این پندار اساساً خطاست. نیز پدیده خودآگاهی به عنوان مصداقی از عمل «خود» بر «خود» تبیین زبانی می شود؛ حال آن که در اندیشه ملاصدرا، «من» دلالت دارد بر وجودی که دارای جلوه های گوناگون است و در عین بساطت می تواند محسوس یا متخیل یا معقول باشد، لذا «من» در هر استعمال خود معنای یگانه ای دارد که پرده از هستی برمی دارد که در آن مقام محقق شده است و ظهور کرده است بدون این که هیچ گونه دلالت مجازی در میان باشد. لذا هویدا می شود نگاه وجودی ملاصدرا لوازم جالبی به لحاظ تحلیل زبان دارد.
چرخش زبانیِ فرگه: چگونگی و تاثیرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیّت و نقش زبان طبیعی در فلسفه بر کسی پوشیده نیست. ارسطو برای نظام بخشی به منطق و ارائه قواعد آن به میزان قابل توجهی متکی به زبان طبیعی بود به گونه ای که قوانین منطقی خود را در چارچوب همین زبان مطرح کرد. با گذر زمان و ایراد نقدهایی بر منطق ارسطویی برمبنای ناتوانی و محدودیت های زبان طبیعی، فرگه با بنیان نهادن یک زبان صوری و منطقی نوین، یک نظام فلسفی جدید را پایه ریزی کرد. البته این تحولات محصور به فرگه نماند و در نظام های فلسفی پس از او ادامه یافت. در این نوشتار ابتدا زبان طبیعی و تاثیرات آن در منطق ارسطویی و نارسایی های کاربرد آن در منطق قدیم مورد توجه قرار گرفته است. سپس برخی از ابداعات فرگه در زبان صوری و منطق بحث و بررسی می شود. پس از آن، چرخش زبانی فرگه، نقطه عطف آن، چرایی و همچُنین چگونگی آن تبیین و بررسی شده است. تاثیر زبان جدید در تاسیس نظام فلسفی فرگه نیز هدف نهایی این نوشتار است که در انتها بدان پرداخته شده است.