طرح های ملی پایان نامه ها و رساله های الکترونیکی (پارسا) از کارآمدترین کانال ها برای افزایش مشاهده پذیری پایان نامه ها و رساله ها (پارس) به شمار می آیند. برای راه اندازی و نگهداری چنین طرح هایی در سطح ملی نیاز به مدل کسب وکار مؤثری است که بتواند زیست پذیری آنها را تضمین کند. با این حال، هستی شناسی ها و چارچوب های مدل کسب وکار کنونی کلی هستند و با بافت طرح های پارسا هم خوانی ندارند. هدف این مقاله شناسایی اجزای کلیدی مدل کسب وکار طرح های پارسا در سطح ملی است. رویکرد این پژوهش کیفی است و برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه ساخت نیافته و پروتکلی از پیش تنظیم شده برای انجام مصاحبه ها بهره برداری شده است. با 10 نفر از مدیران پایگاه های ملی پارسا از کشورهای گوناگون مصاحبه، متن مصاحبه ها پیاده سازی، و سرانجام در نرم افزار «مَکس کیو. دی. ای.» تجزیه و تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده از رویکرد «مایلز»، «هابرمن»، و «سالدانا» پیروی شده است که آمیزه ای از روش «گرانند تئوری» و قوم نگاری است. مدل کسب وکار فراهم آوری منابع اطلاعاتی دیجیتال و به ویژه طرح های ملی پارسا در سطح هستی شناسی دربردارنده هشت جزء کلیدی است: کاربران نهایی، مسائل مالی، حاکمیت، تأمین کنندگانِ محتوا، محتوا، خدمات، فناوری، و همکاری. هریک از این اجزا خود مؤلفه های گوناگونی را پوشش می دهند و روی هم رفته باید 46 مؤلفه کلیدی را در مدیریت طرح های ملی پارسا در نظر داشت. جنبه کسب وکاری طرح های پارسا در نوشته های کنونی به شکل مؤثری در کانون توجه نبوده است. این مقاله از نخستین پژوهش هایی است که طرح های ملی پارسا را از دیدگاه کسب وکاری بررسی می کند و می کوشد تا کسب وکار این طرح ها را به شکل فراگیر در سطح هستی شناسی بررسی کند. از آنجا که طرح های ملی پارسا به دنبال گردآوری، سازماندهی، و اشاعه پارسا هستند زیست پذیری آنها بسیار مهم است. پیشنهاد ابعاد و اجزای مدل کسب وکار این طرح ها به مدیران و سیاستگذاران اجازه می دهد تا به طرح و سازماندهی نیازهای کسب وکاری خود بپردازند و از زیست پذیری این پایگاه ها مطمئن شوند.