نوشتار حاضر می کوشد مؤثرترین عوامل اجتماعی جرم از دیدگاه ابن خلدون را با نگاهی به مهم ترین نظریه های جرم شناسی بررسی کند.
ابن خلدون از سویی به اختیار انسان باور دارد و از سوی دیگر، با پذیرفتن اجتماعی بودن انسان، تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی را بر عملکرد او می پذیرد؛ ازاین رو، به عوامل گوناگونی همچون تجمل گرایی و تضاد منافع، بیداد حاکمان، سستی هم بستگی های اجتماعی، جنگ های داخلی و خارجی توجه دارد و این عوامل را سبب وقوع جرایم بی شماری، از جمله مفاسد اقتصادی، قتل، جرایم جنسی و شورش های اجتماعی می داند.
دیدگاه ابن خلدون در تحلیل عوامل اجتماعی جرم به نظریه های تلفیقی و ترکیبی نزدیک تر است؛ اما او تجمل گرایی و بروز تضاد میان شهرنشینان را زمینه ساز بسیاری از جرایم برمی شمارد و از میان همة عوامل اجتماعی جرم، توجه ویژه ای به دولت و مفاسد سیاسی و اقتصادی آن دارد.