مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، منابع انسانی یکی از سرمایه های بسیار مهم در سازمان به شمار می رود و راه کارهای زیادی برای به کارگیری بهینه و مؤثر اقدام های این افراد صورت می گیرد. فناوری بلاکچین این پتانسیل را دارد که چشم انداز منابع انسانی را به طور اساسی تغییر دهد. به منظور درک بهتر کارایی این فناوری در مدیریت منابع انسانی، در پژوهش حاضر نتایج پژوهش های انجام شده در خصوص این موضوع مرور شده است.. روش شناسی: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی و توصیفی است. جامعه آماری آن، مقاله های منتشر شده مربوط به فناوری بلاکچین در مدیریت منابع انسانی بوده است که در سه پایگاه داده علمی اسکپوس (الزویر)، وب آو ساینس و گوگل اسکولار جست وجو شدند. یافته ها: پس از بررسی مطالعات استخراج شده، نتایج در سه بخش مجزا با عناوین کاربردها، فرصت ها و چالش های پیش روی فناوری بلاکچین در مدیریت منابع انسانی شرح داده شد. بر اساس نتایج، فناوری بلاکچین بیشتر در اقدام های مرتبط با استخدام کاربرد دارد و فرصت هایی مانند جلوگیری از تقلب، نگهداری سوابق امن و کاهش هزینه را به همراه می آورد. نتیجه گیری: این یافته ها در باب بلاکچین برای مدیریت منابع انسانی بینش کلی ارائه داده است؛ پس با توجه به فرصت ها و کاربردهایی که ایجاد می کند، استقرار آن برای انجام اقدام های بهینه و مؤثر در مدیریت منابع انسانی توصیه می شود.
طراحی سیستم خبره فازی برای پیش بینی اثربخشی نظام جبران خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با تمرکز بر تنوع سرمایه های انسانی موجود در سازمان ها و نقش احتمالی آنها در اثربخشی نظام جبران خدمات، هدف از اجرای این پژوهش، پیش بینی اثربخشی نظام جبران خدمات برای انواع سرمایه های انسانی در نیروی انتظامی استان قزوین بوده است. روش شناسی: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) است. جامعه آماری مدیران عالی، میانی و عملیاتی نیروی انتظامی استان قزوین به تعداد 53 نفر بود که از این میان، دسترسی به نظرهای 46 نفر از آنان برای محقق ممکن شد. ابزار سنجش، پرسش نامه بود. به منظور تحلیل داده ها، از روش های تحلیل شبکه ای و سیستم استنتاج فازی استفاده شد. یافته ها: بنا بر نتایج پژوهش، اثربخشی نظام جبران خدمات با توجه به نوع سرمایه های انسانی متفاوت است. اولویت عناصر جبران خدمات برای سرمایه های انسانی هسته ای، به ترتیب عبارت است از: جذب، پاداش، حقوق، مزایا، خدمات رفاهی و جایزه. اولویت عناصر برای سرمایه های انسانی ویژه عبارت است از: حقوق، مزایا، جذب، پاداش، خدمات رفاهی و جایزه. این اولویت برای سرمایه های انسانی ضروری به این ترتیب است: حقوق، مزایا، خدمات رفاهی، پاداش، جایزه و جذب و در نهایت، برای سرمایه های انسانی کمکی اولویت عناصر عبارت است از: مزایا، پاداش، حقوق، خدمات رفاهی، جایزه و جذب. همچنین، ارزیابی مدل در نیروی انتظامی نشان داد که بیشترین اثربخشی مشاهده شده در این سازمان، سرمایه های انسانی ضروری تعلق دارد. نتیجه گیری: مهم ترین دستاورد این مقاله، طراحی سیستمی در زمینه جبران خدمات اثربخش در نیروی انتظامی است که با توجه به مقادیر ورودی ها، به طور پویا مقدار خروجی را تعیین خواهد کرد. برای پیش بینی میزان اثربخشی نظام جبران خدمات، این الگو بسیار کاربردی است.
ارائه چارچوب جامع مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر جدید، سازمان های دولتی و خصوصی آگاهی از مسائل زیست محیطی را امری مهم و لازم برای ادامه حیات خود می دانند. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب جامع مدیریت منابع انسانی سبز، به بررسی نظام مند مطالعات مدیریت منابع انسانی سبز پرداخته است. روش شناسی: روش پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از حیث گردآوری اطلاعات، ترکیبی اسنادی است. پژوهشگران از طریق رویکرد فراترکیب و مرور نظام مند مطالعات منتشرشده در خصوص مدیریت منابع انسانی سبز از سال 1379(2000) تا 1398(2019)، به ارزیابی پایگاه های داده خارجی اسکپوس و تامسون روترز و پایگاه های داده داخلی مگ ایران و نورمگز پرداختند و 21 مقاله مرتبط را انتخاب و تحلیل کردند. شایان ذکر است که تعیین اهمیت و اولویت ابعاد استخراج شده با استفاده از روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته ها: در مجموع، پس از تحلیل محتوای مطالعات انتخاب شده، 100 کد، 27 مفهوم و 10 مقوله استخراج شد که مقوله ها عبارت اند از: طراحی و تجزیه وتحلیل شغل سبز، فرایند جذب سبز، جامعه پذیری سبز، ارزشیابی عملکرد سبز، مشوق ها و پاداش سبز، آموزش و توسعه سبز منابع انسانی، روابط و مشارکت سبز کارکنان، نظام پاسخ گوی سبز، ایمنی و سلامت کار سبز و انضباط سبز. بر اساس یافته های پژوهش، مفهوم پیوند پرداخت به عملکرد زیست محیطی، بیشترین ضریب اهمیت را دارد. در نهایت، پس از اجرای گام های پژوهش، چارچوب جامع مدیریت منابع انسانی سبز ارائه شد. نتیجه گیری: چارچوب ارائه شده در این پژوهش می تواند مبنای مناسبی برای پیاده سازی مدیریت منابع انسانی سبز در سازمان ها باشد تا سازمان ها با آگاهی از پتانسیل ها، سیاست های آتی خود را هم راستا با محیط زیست سازمان و افزایش عملکرد سبز سازمانی تنظیم کنند. همچنین، انتظار می رود که اجرای چارچوب مدیریت منابع انسانی، بر سلامت و بهداشت جامعه اثرگذار باشد و در زمینه بهره وری کارا و مؤثر از منابع طبیعی با استفاده از شیوه ها و راهبردهای مدیریت منابع انسانی سبز کمک کند.
ارائه مدل جنبه های تاریک سازمان مبتنی بر نظریه تعامل گرایی اجتماعی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جنبه های تاریک سازمانی، بخش جدایی ناپذیری از هر سازمان است و تمام جنبه های سازمان را دربرمی گیرد. نظریه تعامل گرایی اجتماعی نیز به بررسی رفتارها و تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی می پردازد. بر این اساس، هدف این پژوهش ارائه مدل جنبه های تاریک سازمان در نظام آموزش عالی، مبتنی بر نظریه تعامل گرایی اجتماعی است. روش شناسی: نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای، از لحاظ روش اجرا توصیفی اکتشافی و از لحاظ نوع داده ها کیفی محسوب می شود. نمونه مشارکت کنندگان در پژوهش، 15 نفر از خبرگان علمی و صاحب نظران حوزه مدیریت آموزش عالی استان فارس بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها با ابزار مصاحبه انجام شد. مصاحبه ها تا زمان دستیابی به مرحله اشباع نظری ادامه یافت و این اشباع بعد از 12 مصاحبه به دست آمد. داده ها نیز با استفاده از رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته ها: تعداد 118 مفهوم از کدهای باز مصاحبه ها در قالب 24 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی دسته بندی شدند که به صورت مدل پارادایمی در قالب شش طبقه اصلی قرار گرفتند که عبارت اند از: شرایط علی (علل سازمانی و علل فردی)، زمینه ای (محیط درون سازمانی و محیط برون سازمانی)، مداخله گر (ویژگی های کارکنان و ویژگی های مدیران)، پدیده محوری (جنبه های تاریک سازمانی)، راهبردها (راهبردهای توسعه فردی و راهبردهای سطح سازمانی) و پیامدها (پیامدهای فردی، سازمانی و اجتماعی). مدل به دست آمده، جنبه های تاریک سازمان در نظام آموزش عالی مبتنی بر نظریه تعامل گرایی اجتماعی را به صورت عمیق و غنی توصیف می کند. نتیجه گیری: شناخت عوامل اثرگذار، راهبردها و پیامدهای جنبه های تاریک سازمان در نظام آموزش عالی با استفاده از مدل پیشنهادی می تواند به سیاست گذاران، برنامه ریزان و کارگزاران نظام آموزش عالی در مدیریت این پدیده کمک کند.
شناسایی و رتبه بندی پیشایندهای توسعه برند کارفرمایی با استفاده از روش کیو (نمونه کاوی: دانشگاه های دفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برند کارفرمایی به عنوان یکی از ابعاد برند سازمان و عامل مهم تمایز از سایر رقبا، در حوزه حفظ و افزایش دارایی نامشهود سازمان نقش بسیار مهمی دارد. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی پیشایندهای توسعه برند کارفرمایی، از دیدگاه استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های دفاعی منتخب است. روش شناسی: این پژوهش از نظر جهت گیری، کاربردی و از منظر فلسفی، اثبات گرایانه به شمار می رود و با استفاده از روش کیو اجرا شده است. در این پژوهش، نخست با مرور ادبیات و مصاحبه، پیشایندهای توسعه برند کارفرمایی استخراج و عوامل نهایی با نظرسنجی از خبرگان مشخص شد؛ سپس این عوامل در قالب کارت های کیو، در اختیار 23 نفر از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه دفاعی مدنظر که به صورت هدفمند انتخاب شدند، قرار گرفت و در نهایت، دیدگاه آنان با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. یافته ها: الگوی ذهنی مشارکت کنندگان این پژوهش 7 نوع بوده است: کارکردگرا، ذهنیت گرا، روابط عمومی، مبتنی بر ساختارهای غیربوروکراتیک، کارمندمحور، چندبُعدی و نگهداشت منابع انسانی. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بینش مفیدی را در اختیار مدیران و تصمیم گیران دانشگاه های مدنظر قرار می دهد تا با شناخت این عوامل، برند کارفرمایی دانشگاه ها را توسعه دهند.
طراحی الگوی سقف شیشه ای با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هم زمان با رشد جوامع، امروزه زنان بسیار بیشتر از گذشته در سازمان ها و مشاغل نقش دارند و به نوعی، نیروی کار تأثیرگذار و فعالی به شمار می روند. هرچند حضور زنان در مقایسه با گذشته افزایش یافته است، موانع و فشارهای ساختاری و اجتماعی، به منظور ایجاد سقف شیشه ای برای زنان کماکان ادامه دارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای شکست سقف شیشه ای با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد است.
روش: این پژوهش از نظر نتیجه، توسعه ای و از نظر هدف، اکتشافی و از نظر روش، کیفی است و با مشارکت ۱۵ نفر از مدیران و مسئولان متخصص و کارشناسان صاحب نظر در سطوح مختلف یکی از شرکت های نفتی زیرمجموعه وزارت نفت اجرا شده است. داده های پژوهش به کمک ابزار مصاحبه جمع آوری و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد تحلیل شده است.
یافته ها: در این پژوهش به منظور شناسایی کدهای مفهومی برای مفهوم سازی مناسب موضوع، 1۵ مصاحبه عمیق انجام شد. تحلیل کدهای پژوهش پس از انجام کدگذاری های باز و محوری، در مجموع به شناسایی 829 کد باز اولیه، 424 کد مفهومی، 307 تم فرعی و 61 تم اصلی انجامید.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، شناخت عوامل علّی و شرایط زمینه ای و مداخله گر سقف شیشه ای، می تواند ضمن افزایش سطح ادراک توانمندی های زنان، به ارتقای سطح کارکردهای سازمانی منجر شود و عدالت و برابری جنسیتی میان مردان و زنان را افزایش دهد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل درهم تنیدگی شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از چالش های مهم سازمان های امروزی، ترک خدمت ارادی و داوطلبانه کارکنان است. ترک خدمت داوطلبانه، هزینه های مستقیم و غیرمستقیم فراوانی برای سازمان ها به همراه دارد. از این رو، سازمان ها همواره در پی یافتن و به کارگیری رویکردهایی برای حفظ و نگهداشت کارکنان خود هستند. یکی از رویکردهای نوین برای پیشگیری از ترک خدمت داوطلبانه کارکنان، درهم تنیدگی شغلی است و این پژوهش قصد دارد مدلی برای درهم تنیدگی شغلی کارکنان ارائه دهد.
روش شناسی: پژوهش حاضر آمیخته از نوع متوالی اکتشافی و راهبرد آن، نظریه پردازی داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در پژوهش، مدیران ارشد و معاونان منابع انسانی در صنعت بیمه کشور بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و رعایت قاعده اشباع نظری، با 13 نفر مصاحبه انجام شد. ابزار جمع آوری اصلی داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته برای اعتبارسنجی مدل مفهومی به دست آمده بود. برای سنجش پایایی مصاحبه ها، از روش پایایی بین دوکدگذار و برای سنجش روایی، از روایی هفت مرحله ای بهره گرفته شد.
یافته ها: مدل مفهومی در قالب الگوی پارادایمی، شامل عوامل علّی، پدیده اصلی، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ای، سازوکارها و پیامدها تعیین شد که هر یک از عوامل، این ابعاد را دربرمی گیرند. عوامل علّی: شامل عوامل فردی، شغلی، سازمانی و عوامل برگرفته از جامعه. پدیده اصلی: دربرگیرنده پیوستگی، تناسب و فداکاری. شرایط مداخله گر: شامل نوع سازمان، فرهنگ فردگرا جمع گرا و جنسیت. شرایط زمینه ای: دربرگیرنده عوامل تسهیل کننده و عوامل محدودکننده. سازوکار ها: دربرگیرنده پیوندهای برون سازمانی، پیوندهای درون سازمانی، حفظ کرامت انسانی، اقدام های مدیریت منابع انسانی و برنامه های توانمندسازی و مشارکت. پیامدها: دربرگیرنده پیامدهای سطح فردی، سطح سازمان و سطح کلان (جامعه). شایان ذکر است که نتایج اعتبارسنجی مدل از طریق مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که از نظر خبرگان، مدل مفهومی از اعتبار کافی برخوردار است.
نتیجه گیری: استفاده از این مدل و رعایت ملاحظات حاکم بر آن در هر مرحله، به سازمان ها، به ویژه شرکت های بیمه کمک می کند تا از خروج داوطلبانه کارکنان خود پیشگیری کنند و آنها را در سازمان نگه دارند. این موضوع برای پژوهش های آتی در خصوص نگهداشت کارکنان در سازمان بستر جدیدی است و توجه به جامعه در این زمینه را بیش از پیش فراهم می کند.