مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سازمان های دانش بنیان، برای دستیابی به اهداف، بر شایستگی های خاصی تأکید می کنند؛ زیرا مدل شایستگی کارکنان برای سطوح مشاغل متفاوت است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل شایستگی های حرفه ای کارکنان دانشی سازمان های دانش بنیان اجرا شده است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی پژوهش، 12 نفر از خبرگان سازمان های دانش بنیان مشارکت کردند که این افراد با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند. داده های این بخش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری و با تحلیل مضمونتجزیه وتحلیل شدند. جامعه آماری بخش کمّی، 330 نفر از کارکنان دانشی سازمان های دانش بنیان بود که از میان آنها، 178 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های این بخش، از طریق پرسش نامه محقق ساخته گردآوری و با مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: مدل شایستگی های حرفه ای در قالب پنج مقوله اصلی، 20 مقوله فرعی و 78 زیرمقوله ساختاردهی شد که عبارت اند از: 1. دانش (روزآمدسازی دانش، دانش حرفه ای، آگاهی محیطی و مدیریت دانش)؛ 2. مهارت (مهارت اجتماعی، مدیریتی، حل مسئله، مذاکره و بازاریابی)؛ 3. توانایی (توانایی آموزشی، فکری، الگوسازی، مشاوره کسب وکار و توسعه محصول جدید)؛ 4. ویژگی (خودکارآمدی، التزام کاری، اخلاق کاری و روحیه پژوهندگی)؛ 5. نگرش (کارآفرینی و آینده نگری). شایان ذکر است که بر اساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم، ارتباط میان شاخص ها، مؤلفه ها و ابعاد مدل شایستگی معنادار بود. نتیجه گیری: توسعه شایستگی های حرفه ای کارکنان دانشی، از اتلاف وقت، انرژی و منابع سازمان های دانش بنیان جلوگیری می کند و زمینه بازنگری عمیق در معیارهای گزینش و انتخاب کارکنان و تدوین برنامه های توسعه و بهسازی را فراهم می آورد.
واکاوی موانع و راه کارهای تصمیم گیری صحیح در پرتو رهنمودهای قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سعادت انسان و جامعه به تصمیم گیری صحیح بستگی دارد، بنابراین، هر مکتبی که بخواهد به سعادت انسان کمک کند، باید تصمیم گیری صحیح را به او بیاموزد. قرآن، کتاب هدایت است و دستورهایش، برای سعادت دنیوی و اخروی بشر جامعیت دارد، از این رو، پژوهش حاضر، موانع تصمیم گیری صحیح و راه کارهای غلبه بر آنها را با توجه به رهنمودهای قرآنی مدنظر قرار داده است. روش: در این پژوهش کیفی با استفاده از روش تدبر موضوعی در قرآن، دلالت های بسیار مهم قرآنی ناظر بر موانع تصمیم گیری، شناسایی و به کمک روش پنل خبرگان، روایی آن سنجیده شد. همچنین، به منظور تحلیل و فهم بهتر یافته ها با توجه به روش تحلیل شبکه های اجتماعی، از نرم افزار UCINET و NetDraw استفاده شد. یافته ها: در این پژوهش، موانع تصمیم گیری به دو دسته موانع درونی (فردی) و بیرونی (محیطی) تفکیک شده است. موانعی همچون تردید، ترس، خودرأیی، پیروی از هوای نفس، جهل، سطحی نگری، شتاب زدگی، لجاجت و دنیاگرایی در شمار موانع درونی قرار می گیرند و موانعی همچون شیطان، سرزنش و مسخره شدن، مواجهه با زور، تزویر و تهدید از سوی صاحبان قدرت، از جمله موانع بیرونی شمرده می شوند؛ ضمن آنکه بر ضرورت رفع تزاحم گزاره های ناظر بر تصمیم گیری صحیح تأکید شده است. افزون بر این با استفاده از روش تحلیل شبکه های اجتماعی مشخص شد که جهل از مهم ترین موانع تصمیم گیری صحیح است. نتیجه گیری: در صورت درک درست موانع درونی و بیرونی تصمیم، مدیران می توانند از طریق تقویت ویژگی هایی مانند ایمان به خدا، ایمان به غیب و باور به معاد، تقوای الهی، عدالت محوری، دانش تخصصی، مراتب صبر و امید به رحمت پروردگار، در کنار تعقل ورزی و دوری از خودرأیی، بر اعتبار تصمیم های خود بیفزایند.
تجربه زیسته دورکاری کارکنان در دوران همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همه گیری ویروس کرونا و نگرانی های ایجادشده در جهان باعث شد که سازمان ها دستخوش تغییر شوند و پذیرش دورکاری، به یکی از دغدغه های مهم کارکنان تبدیل شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته کارکنان در دوران وقوع این بیماری فراگیر است.
روش: پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با هدف اکتشافی است که رویکرد پدیدارشناسی را در پیش گرفته است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان بخش های دولتی و خصوصی است که به دلیل شیوع پاندمی کووید 19 و پیامدهای آن مانند فاصله گذاری اجتماعی، ملزم شدند که بخش عمده ای از امور شغلی خود را از طریق دورکاری انجام دهند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 47 نفر از افراد جامعه آماری مصاحبه شد. اعتبارسنجی یافته های پژوهش نیز طی فرایند تأیید یافته ها با بهره مندی از مشارکت کنندگان انجام گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش در قالب سه تم اصلی و ده تم فرعی دسته بندی شدند. تم های اصلی پژوهش عبارت اند از: عوامل فردی، عوامل خانوادگی و عوامل سازمانی. در سطح فردی، تم های فرعی آسیب های جسمی و روانی، تغییرات روانی و اجتماعی و یادگیری و رشد فردی قرار گرفت. سطح خانواده، با تم های فرعی فرصت بهبود روابط خانوادگی، چالش های خانوادگی و تاب آوری مالی دسته بندی شد. زیرساخت دورکاری، ادراکات شغلی، مدیریت دورکاری و نگرش/ضرورت های کاری جدید نیز در تم سطح سازمانی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: با توجه به نوظهوربودن بیماری کرونا، سیر مطالعاتی در خصوص پیامدهای این بیماری در حوزه دورکاری نیز در مراحل اولیه توسعه خود است. با وجود این، عوامل استخراج شده، فعالیت های کارکنان را تحت تأثیر قرار داده و توجه به آنان برای پیشبرد فعالیت های کارکنان امری ضروری است.
بهینه سازی برون سپاری آموزش و توسعه منابع انسانی با تکنیک مارکوس (نمونه پژوهی: شرکت برق و انرژی صبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رقابت شدید سازمان ها برای جذب افراد شایسته و مستعد در عصر کنونی، باعث شده است که سازمان ها برای توانمندسازی منابع انسانی خود بکوشند و برای برتری یافتن در این مسئله، به فرایند آموزش و توسعه خود توجه ویژه ای کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی معیارهای مؤثر در برون سپاری فرایند آموزش منابع انسانی و انتخاب مؤسسه آموزشی برتر است.
روش: این پژوهش، به لحاظ هدف، در زمره تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش، در دسته تحقیقات کمّی قرار می گیرد. در گام نخست، با مطالعه پیشینه های نظری و تجربی و همچنین نظرخواهی از خبرگان، معیارهای مؤثر بر انتخاب مؤسسه آموزشی شناسایی شد. در گام بعد با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره مارکوس، چهار مؤسسه آموزشی منتخب رتبه بندی شدند. در این راستا، جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان واحد منابع انسانی شرکت برق و انرژی صبا و شرکت های زیرمجموعه بود که از بین آنها شش مدیر و کارشناس به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین ابعاد بررسی شده، بُعد «مزایا» بیشترین وزن و از بین مؤسسه های آموزشی، مؤسسه «A2» بالاترین امتیاز را به دست آورده است. افزون بر این، استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره مارکوس در حوزه مدیریت منابع انسانی، یکی از دستاوردهای بسیار مهم این پژوهش است.
نتیجه گیری: مدیران ارشد و مدیران منابع انسانی شرکت های زیرمجموعه هلدینگ برق و انرژی صبا، برای دستیابی به اهداف بلندمدت و کوتاه مدت خود، باید به جنبه های مختلف برون سپاری فرایند آمورش منابع انسانی توجه ویژه ای کنند. در این مسیر، توجه به بُعد مزایا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای برون سپاری فرایند آموزش، تکنیک های تصمیم گیری انتخاب مطلوب تری را ارائه می دهد.
شناسایی بسترهای لازم برای دیجیتالی شدن فرایندهای مدیریت منابع انسانی (نمونه کاوی : شرکت آسان پرداخت شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، قرارگرفتن و حرکت در مسیر تحول دیجیتال در سازمان ها، به الزامی اساسی تبدیل شده است که این امر مستلزم بازاندیشی و بازنگری در محتوای فرهنگ سازمانی است. شرکت آسان پرداخت، شرکتی فناوری محور و آشنا به تحولات دیجیتال در فرایندهای سازمانی است، از این رو، افراد شاغل در واحد منابع انسانی شرکت آسان پرداخت، به عنوان جامعه آماری این پژوهش برای شناسایی بسترهای لازم در نظر گرفته شده است.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شده اند. انتخاب مشارکت کنندگان بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند بود و ۱۲ نفر از افراد شاغل در شرکت آسان پرداخت، از جمله معاونت منابع انسانی، کارشناسان منابع انسانی و کارمندان آن برای نمونه انتخاب شدند.
یافته ها: پنج مقوله اصلی شامل بستر همراه سازی، بستر کارکردی، بستر فرایندی، بستر سیستمی و بستر نگهداشت، به عنوان بسترهای اصلی فرهنگی در راستای دیجیتالی شدن فرایندهای مدیریت منابع انسانی شناسایی شدند. برای ارزیابی و سنجش اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری پژوهش، از شاخص های تحقیق کیفی استفاده شد که به تأیید رسید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرهنگ سازمانی، به عنوان یکی از زیرساخت های اصلی تغییر و تحولات دیجیتالی در سازمان ها، در ترکیب بهینه منابع انسانی و منابع فناورانه سازمان، نقش تطبیق کننده و تسهیل کننده ای دارد. فرهنگ سازمانی دیجیتال با یکپارچه سازی نگرش ها، افکار و عملکرد کارکنان، در پذیرش تغییرات فناورانه و استفاده از سیستم های جدید، هم سویی اثربخش آنها را با تحولات دیجیتال امکان پذیر می سازد.
آسیب شناسی نقش آفرینی دانشگاه در پرورش شهروند مسئولیت پذیرو راه کارهای بهسازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در جوامع امروزی، یکی از وظایف اصلی دانشگاه را باید تربیت شهروندان مسئولیت پذیری بدانیم که هم خود را عضوی از جامعه می دانند و هم احساس خودارزشی می کنند؛ شهروندانی که بتوانند هنگام مواجهه با موقعیت های مسئله ساز آنها را حل کنند، در جامعه مسئولیت های مختلفی را بر عهده بگیرند و حضور فعال خود را در مشارکت اجتماعی نشان دهند. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر، آسیب شناسی نقش آفرینی دانشگاه در پرورش شهروند مسئولیت پذیر و ارائه راه کارهای مؤثر است. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا اجرا شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش، مدیران دانشگاه ها، استادان، صاحب نظران و متخصصان مرتبط با موضوع (شاغلان در دانشگاه ها، نهادها و سازمان های مرتبط) با مدرک تحصیلی دکتری و حداقل 15 سال سابقه خدمت بوده اند. برای نمونه گیری از روش هدفمند به شیوه گلوله برفی تا حد کسب اشباع نظری استفاده شد. یافته ها: بر اساس تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده در مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری باز و محوری، آسیب های مهم و اساسی مؤثر در کاهش اثرگذاری مدیران دانشگاه های ج.ا.ا در تربیت شهروند مسئولیت پذیر شناسایی شد که عبارت اند از: گسترش بی رویه کمّی گرایی در توسعه دانشگاه ها و ضعف کیفیت گرایی؛ ضعف ارتباط دانشگاه، جامعه و صنعت و نظام نادرست ارتقای استاد. افزون بر این، راه کارهای مهم و مؤثر برای دستیابی به هدف مدنظر نیز مشخص شد که عبارت اند از: بازاندیشی ارزش های نهادین دانشگاه؛ ایجاد سایت های آموزشی در سطح شهر با کمک سایر نهادهای اجتماعی (شهرداری)؛ بازنگری کارکردهای آموزش عالی توسط متخصصان و صاحب نظران علوم تربیتی. نتیجه گیری: به کارگیری راه کارهای بهسازی نقش آفرینی دانشگاه در تربیت شهروند مسئولیت پذیر می تواند با تولید و ترویج نظم پایدار و تقویت، تعمیق و توسعه ارزش های دموکراسی در جامعه، زمینه و بستر توسعه پایدار را در کشور فراهم کند.
نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک سازمان (نمونه پژوهی: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، گسترش پارادایم اقتصاد دانش بنیان، ضرورتِ پرورش ظرفیت یادگیری سازمان را برای دستیابی به عملکرد استراتژیک برتر دوچندان کرده است. بر پایه پژوهش های گذشته، به نظر می رسد که ظرفیت یادگیری سازمانی با عملکرد سازمان پیوند دارد؛ اما تأثیر آن بر عملکرد، مستقیم نیست. ظرفیت یادگیری به دلیل گرایش به کسب، استفاده، اشتراک و در نهایت انتشار دانش، سبب می شود که قابلیت های نوآوری کارکنان برانگیخته شود. از سوی دیگر، ظرفیت یادگیری سازمانی، به دلیل ترغیب و تشویق یادگیری جمعی، یکی از محرک های اصلی توسعه منابع الکترونیکی انسانی در راستای خودکارسازی، بهبود و تسریعِ ارتباطات و فرایندهای عملکردی است. به این ترتیب، پژوهش حاضر مبتنی بر تعریف مسئله و پیشینه بررسی شده، به دنبال بررسی نقش میانجی توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در تأثیر ظرفیت یادگیری سازمانی بر عملکرد استراتژیک سازمان است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، کارکنان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران است که 162 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس بررسی شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود و تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از طریق مدل سازی معادلات ساختاری با روش کمترین مربعات جزئی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: در این پژوهش، اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، در ارتباط بین ظرفیت یادگیری و عملکرد استراتژیک، اثر غیرمستقیم قوی تر از اثر مستقیم عمل می کند و این بدان معناست که متغیرهای توسعه منابع الکترونیکی انسانی و توانمندی های نوآوری کارکنان در اثر ظرفیت یادگیری بر عملکرد استراتژیک، نقش میانجی دارند. نتیجه گیری: به منظور بهره گیری کارآمد از ظرفیت یادگیری سازمانی به منظور ارتقای عملکرد استراتژیک سازمان، مدیران باید به توسعه منابع الکترونیکی انسانی و همچنین ارتقای توانمندی های نوآوری کارکنان توجه بیشتری کنند. در این رابطه، در پژوهش حاضر برای توسعه منابع انسانی الکترونیک و توانمندی های نوآوری کارکنان، چند راه کارهای مدیریتی پیشنهاد شده است.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ساختارها و رویکردهای کلاسیک سازمان و مدیریت، اغلب در مواجهه با تحولات روزافزون محیطی کارایی چندانی ندارند و سازمان ها ناگزیرند که این رویکردهای سنتی را ترک کرده و به فراموشی بسپارند. هدف این پژوهش، شناسایی پیشایندها و پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای و از نظر روش اجرا، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، مقاله های علمی و پایان نامه های کارشناسی ارشد در زمینه فراموشی سازمانی، از سال 1390 تا زمستان سال 1399 بود که 45 سند با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شد. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. پایایی تحقیق، شامل پایایی شناسایی از طریق توافق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی آنها، پایایی کدگذاری از طریق توافق داوران در خصوص استفاده از مفاهیم خاص برای کدگذاری متغیرها و پایایی سطح معناداری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبه اندازه اثر بین دو فراتحلیلگر به دست آمد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای فناوری اطلاعات، یادگیری سازمانی، مدیریت دانش، هوش سازمانی، رهبری تحول گرا و رهبری خدمتگزار بیشترین ضریب تأثیر را در بین پیشایندها و متغیرهای تغییرات سازمانی، توانمندسازی کارکنان، مدیریت دانش، یادگیری سازمانی، چابکی سازمانی و عملکرد سازمانی بیشترین ضریب تأثیر را در بین پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند دارند. نتیجه گیری: با بهره گیری از پیشایندهای شناسایی شده در پژوهش حاضر، سازمان ها می توانند در جهت قطع وابستگی به عادت ها، ساختار، دانش و فناوری منسوخ شده خود گام بردارند و زمینه لازم را برای پذیرش تغییرات و رویکردهای نوین در عرصه سازمان فراهم سازند.