مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تمایل به انجام اقدامات سازنده داوطلبانه در سازمان به همسویی ارزش های ذینفعان مختلف آن بستگی دارد. این پژوهش به بررسی نقش میانجی درگیری شغلی، رضایت شغلی و آوای کارکنان تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی پرداخته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه گیلان به تعداد 326 نفر است که از میان آنها 177 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با کمک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از از نرم افزارهای SPSS و لیزرل در قالب است. یافته ها: مسئولیت اجتماعی شرکتی با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان، درگیری شغلی، رضایت شغلی و آوای کارکنان رابطه معناداری دارد. همچنین درگیری شغلی، رضایت شغلی و آوای کارکنان بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان اثرگذارند و در تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: تمرکز بر مسئولیت اجتماعی شرکت می تواند کارکنان را با شغل خویش درگیر کند و با رضایت از حضور در سازمان، مشارکتی فعالانه و داوطلبانه برای پیشبرد اهداف سازمانی داشته باشند.
مدل سازی روابط هوش هیجانی فروشنده با وفاداری مشتری از راه میانجی گرهای عملکرد فروشنده و رفتار هم آفرینی ارزش مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توانایی تعامل موثر با مشتری نیازمند شناخت حالات روحی و روانی و مهارت متقاعدسازی است که می تواند موجب ارتقای عملکرد فروش شود. این پژوهش با هدف تبیین روابط هوش هیجانی فروشنده با وفاداری مشتری از طریق میانجی گرهای عملکرد فروشنده و رفتار هم آفرینی ارزش مشتری انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری آن را فروشندگان ده مرکز خرید شهر تهران تشکیل می دهند. نمونه گیری با استفاده از روش در دسترس انجام شده است. جمع آوری داده ها به کمک ابزار پرسشنامه انجام شده است. فرضیه های تحقیق در قالب مدل تحلیل مسیر با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس آزمون شده است. یافته ها: روابط بین هوش هیجانی فروشنده با عملکرد فروشنده، عملکرد فروشنده با وفاداری مشتری، هوش هیجانی فروشنده با رفتار هم آفرینی ارزش مشتری، هم آفرینی ارزش مشتری با وفاداری مشتری و هوش هیجانی فروشنده با وفاداری مشتری از طریق میانجی گرهای عملکرد فروشنده و رفتار هم آفرینی ارزش مشتری معنی دار بوده اند. نتیجه گیری: مدیران مراکز خرید می توانند از راه تقویت هوش هیجانی فروشندگان خود با بالا بردن سطح عملکرد فروشنده و رفتار هم آفرینی ارزش مشتری، گامی در ارتقای میزان وفاداری مشتریان خود برداشته و در رقابت با دیگر مراکز خرید زمینه های موفقیت خود را تقویت کنند.
تأثیر اعتماد عاطفی و شناختی بر یادگیری فردی: مطالعه نقش میانجی شبکه های اجتماعی و تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شبکه های اجتماعی بر پایه اعتماد گسترش یافته اند و می توانند با آسان سازی به اشتراک گذاری دانش به یادگیری فردی یاری رسانند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر اعتماد عاطفی و شناختی بر استفاده از شبکه های اجتماعی و تسهیم دانش بر یادگیری انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نگاه هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت جمع آوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری آن را معلمان مدارس متوسطه آموزش و پرورش مشهد که در شبکه های اجتماعی عضو هستند تشکیل می دهند که از میان آن ها 375 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها نیز از معادلات ساختاری و نرم افزار اموس و اس پی اس اس استفاده شده است. یافته ها: اعتماد عاطفی و شناختی بر استفاده از شبکه های اجتماعی تأثیر مثبت داشته اند. اثر مثبت کاربرد شبکه های اجتماعی بر تسهیم دانش و همچنین تأثیر مثبت تسهیم دانش بر یادگیری فردی تأیید شده است. نتیجه گیری: با افزایش اعتماد میان فردی می توان بستری مناسب برای ترویج استفاده از شبکه های اجتماعی، برای به اشتراک گذاری دانش در میان معلمان فراهم ساخت که نتیجه آن ارتقای کیفی نظام آموزشی در مدارس خواهد بود.
تأثیر ترومای سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان: نقش تعدیل کننده فرهنگ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شوک ها و ضربه های روحی و روانی شدیدی که در اثر عوامل مختلف به کارکنان سازمان وارد می شوند می توانند پیامدهای ناخوشایند بسیاری برای افراد و سازمان در پی داشته باشند. پژوهش حاضر تأثیر ترومای سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان با نقش تعدیل کننده فرهنگ سازمانی بود. روش شناسی: این پژوهش کاربردی و توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان دانشگاه کاشان به تعداد 386 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل مسیر و آزمون تی تک نمونه ای و با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و ایموس انجام شد. یافته ها: میانگین ترومای سازمانی، رفتار اخلاقی، وجدان کاری و فرهنگ سازمانی در این دانشگاه بالاتر از حد متوسط بود. همچنین ترومای سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان، تأثیر منفی و غیرمعنادار و فرهنگ سازمانی بر رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان، تأثیر مثبت و معنادار دارد. نتیجه گیری: ترومای سازمانی می تواند اثرات ویرانگری روی رفتار اخلاقی و وجدان کاری کارکنان داشته باشد اما وجود فرهنگ سازمانی قوی و مثبت می تواند این اثر مخرب را تعدیل و کمتر کند.
واکاوی میانجی گری کارآفرینی سازمانی در تأثیر نوآوری سازمانی بر عملکرد سازمانی (مورد مطالعه: کارکنان بانک کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی و بهره برداری از فرصت های موجود زمینه ساز ارتقای مستمر عملکرد سازمانی به شمار می رود و به پیش نیازهای مناسبی هم نیاز دارد. این پژوهش به مطالعه نقش میانجی کارآفرینی سازمانی در تأثیر نوآوری سازمانی بر عملکرد سازمانی می پردازد. روش شناسی: این پژوهش کاربردی و توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل مدیران و کارشناسان بانک کشاورزی استان تهران است که از میان آنها 292 به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد است. برای آزمون فرضیه ها از آزمون کلوموگروف اسمینروف، همبستگی و برای بررسی روابط علی بین متغیرهای موجود از تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها: میان نوآوری سازمانی، کارآفرینی سازمانی و عملکرد سازمانی همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین نوآوری سازمانی از طریق تسهیل و تسریع کارآفرینی سازمانی موجب ارتقای عملکرد سازمان می شود. نتیجه گیری: با ترویج نوآوری در محصول، فرایند و فناورانه امکان پیشگامی، ریسک پذیری و رقابت پذیری سازمان بهبود خواهد یافت و بدین ترتیب شاخص های عملکرد سازمانی ارتقا خواهند یافت.
تسهیم دانش در صنعت بانکی: نقش ظرفیت جذب دانش فردی و چابکی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تسهیم دانش برای کسب مزیت رقابتی و نوآوری پایدار ضروری است. از دیگر سوی، انطباق پذیری مؤثر سازمان نیز به توانایی سازگاری با همه عناصر کسب وکار از جمله نیروی کار بستگی دارد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ظرفیت جذب دانش فردی بر تسهیم دانش با میانجی گری چابکی کارکنان در سیستم بانکی پرداخته است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و علّی است. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه و از نظرات 226 نفر از کارکنان شعب بانکی شهر تبریز انجام پذیرفته است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شده است. یافته ها: خروجی نرم افزارها نشان می دهد که تمامی روابط مستقیم در رابطه بین متغیرها معنادار است. همچنین، چابکی کارکنان رابطه بین ظرفیت جذب دانش فردی و تسهیم دانش را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: تقویت چابکی کارکنان می تواند در رابطه بین ظرفیت جذب دانش فردی و تسهیم دانش مؤثر باشد و به توسعه و بهبود تسهیم دانش در میان کارکنان و حرکت به سوی مزیت رقابتی بهتر بانک ها یاری رساند.
نقش میانجی حمایت سازمانی در تأثیر ادراک از عدالت، توانمندسازی و انطباق پذیری کارکنان بر تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعهد سازمانی به عنوان یکی از مهم ترین نگرش های شغلی همواره مورد توجه محققان و اندیشمندان بوده است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر متغیرهای توانمندسازی کارکنان، ادراک کارکنان از عدالت و انطباق پذیری کارکنان بر تعهد سازمانی انجام شده است که در این بین، نقش حمایت سازمانی نیز مورد توجه بوده است. روش شناسی: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان منطقه شش شهرداری تهران بودند که نمونه ای تصادفی از آن ها انتخاب شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که هر سه متغیر توانمندسازی روان شناختی کارکنان، ادراک کارکنان از عدالت و انطباق پذیری به طور مستقیم و همچنین از طریق متغیر حمایت سازمانی ادراک شده به طور غیرمستقیم بر تعهد سازمانی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری: باتوجه به مدل ارائه شده در این تحقیق، با تمرکز بر متغیرهای توانمندسازی روان شناختی، عدالت ادراک شده و انطباق پذیری کارکنان می توان موجبات بهبود حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی کارکنان را فراهم ساخت.