۱.
بسیاری از اوقات، شکست خط مشی به تعریف غلط از مسئله خط مشی بازمی گردد. این امر، چالشی فراگیر در حوزه رشته های مختلف، خصوصاً مطالعات تحلیل خط مشی عمومی است که با واژگان متفاوتی نیز مورد اشاره قرار می گیرد. در عرصه عمل نیز، تعریف مسئله غلط، در قالب بروز خطای نوع سوم، منجر به آن می شود که مسائل خط مشی، حل نشده و پایدار بمانند. علت بروز خطای نوع سوم را باید در چهار دلیل جستجو کرد: سیستم های مسائل، تفاسیر متفاوت، سیاست اطلاعات و تغییرات بیرونی. در این مقاله، ضمن مرور ماهیت مسئله خط مشی و نظریه های تعریف مسئله، یک گونه شناسی از مهم ترین نظریه های تعریف مسئله خط مشی ارائه می شود. ضمنا از قبل بررسی ادبیات، «منشور طیف نوری تعریف مسئله» را به نمایش خواهیم گذاشت که در 7 لایه، طیف فکری نظریه های تعریف مسئله را تشریح می کند: هدف، موضوع محوری، هستی شناسی، پارادایم علمی، روش، رویکرد و سطح تحلیل. پژوهش حاضر تلاش دارد پیچیدگی ها فرایند تعریف مسئله را در معرض دید مخاطبان قرار دهد و از ساده انگاری در تعریف مسائل خط مشی پرهیز دهد.
۲.
شناخت عوامل اصلی موفقیت مدیریت تداوم کسب و کار و تعیین روابط بین این عوامل مهم ترین مسأله برای موفقیت یا شکست شرکت ها است. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی نقشه استراتژیک شناختی فازی برای عوامل اصلی موفقیت مدیریت تداوم کسب و کار در صنعت پتروشیمی است. این پژوهش به لحاظ هدف، یک تحقیق کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل 10 شرکت پتروشیمی است که مدیران ستاد مرکز فرماندهی تداوم کسب و کار این شرکت ها به عنوان خبرگان تحقیق انتخاب شدند. عوامل اصلی موفقیت مدیریت تداوم کسب و کار با استفاده از بررسی نظام مند ادبیات و تحلیل محتوای کیفی شناسایی شدند و به منظور طراحی نقشه استراتژیک فازی از نقشه شناختی فازی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که 9 عامل اصلی موفقیت «استراتژی تداوم کسب و کار»، «برنامه ریزی اقتضایی»، «مدیریت بحران»، «مدیریت اضطراری»، «مدیریت ریسک سازمانی»، «بازیابی فاجعه»، «فرهنگ تداوم کسب و کار»، «تعهد و پشتیبانی مدیریت ارشد» و «تحلیل تأثیر کسب و کار» شناسایی شدند. این تحقیق یک مدل ارتباطات از عوامل مورد بررسی را نشان می دهد که در آن روابط بین عوامل اصلی و فرعی با یکدیگر مشخص شده است. استراتژی تداوم کسب و کار کلیدی ترین عامل اصلی موفقیت برای مدیریت تداوم کسب و کار است که بالاترین شاخص محوریت را به خود اختصاص داده است. این تحقیق می تواند ادبیات نظری درباره عوامل اصلی موفقیت مدیریت تداوم کسب و کار را توسعه دهد و بینشی مفید و اثربخش برای مدیران ارشد شرکت های پتروشیمی به طور خاص و سایر سازمان ها به طور عام جهت اجرای مدیریت تداوم کسب و کار ایجاد نماید.
۳.
تغییر استراتژیک یکی از مهمترین موضوعات عرصه نوین رقابت به حساب می آید و آمادگی شرکت ها در ابعاد مختلف طراحی سازمانی برای این نوع از تغییرات ضروری می نماید. از این رو در مورد نقش ابعاد طراحی سازمانی در تغییرات استراتژیک، پژوهش های متعددی با نتایج متشتت انجام شده است؛ هدف این پژوهش فرامطالعه پژوهش های قبلی در قلمرو موضوعی مذکور می باشد. برای برآورده ساختن هدف مقاله، روش مرور نظام مند انتخاب گردید و طبق آن، مقالات موجود در بازه زمانی1990 تا 21 ژانویه 2021 بررسی شد. در نهایت 71 مقاله دارای صلاحیت بررسی تشخیص داده شد که محتوای این 71 مقاله، با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. مرور نظام مند نقش ابعاد طراحی سازمانی را در تغییرات استراتژیک ذیل چهار بعد «ساختار سازمانی»، «فرهنگ سازمانی»، «منابع و قابلیت های سازمان» و «فرایندها و سیستم های سازمانی» مورد بررسی قرار داد؛ در این تحلیل «ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی» دارای مولفه های «الزامات ساختاری»، «مقررات زدایی و تغییر نوع بروکراسی» و «فرهنگ و جوسازمانی»، «منابع و قابلیت های سازمان» دارای مولفه های «منابع تغییر»، «منابع انسانی»، «دانش سازمانی» و «قابلیت های پویا و استراتژیک» و «فرایندها و سیستم های سازمانی» دارای مولفه های «کنترل و ارزیابی»، «مدیریت تغییر» و «تولید» می باشد. برای هر کدام از مولفه های مورد اشاره، تفصیلاً شاخص هایی در نظر گرفته شد.طی این مرور، چهار شکاف محتوایی و دو شکاف روش شناختی شناسایی گردید که شکاف های محتوایی عبارتند از: «فروکاهش پدیده تغییرات استراتژیک»، «فقدان کاربست دیدگاه شبکه ای به روند رو به واگرایی قدرت در سازمان»، «توضیح مبهم نقش منابع مازاد در اجرای تغییرات استراتژیک» و «تبیین سست نقش متغیرهای محیطی در اجرای تغییرات استراتژیک» و همچنین شکاف های روش شناختی شامل «عدم شناسایی و سامان دهی به متغیرهای متشتت و فراوان میانجی و تعدیلگر» و «عدم در نظر گرفتن گروه کنترل» در پژوهش های تجربی می شود.
۴.
نظام سازی و نگاه نظام مند به پدیده های مختلف در حوزه مدیریت به یک پارادایم برای نظریه پردازی اندیشمندان تبدیل شده و همراستا با این پارادایم، تلاش برای تلفیق علوم انسانی و اسلامی به ویژه در عرصه مدیریت حول مفهوم نظام سازی، به اوج خود رسیده است. لذا هدف مقاله حاضر انجام جستاری تحلیلی از مدل نظام سازی سازمانی مبتنی بر مناسبک اسلامی با استفاده از منابع روایی می باشد. برای برآورده ساختن این هدف، روش پژوهشی آمیخته (کیفی-کیفی-کمی) به کار گرفته شد که در مرحله اول مبتنی بر روش دلالت پژوهی، 232 دلالت از احادیث صلاة کتاب فروع کافی استخراج گردید. پس از آن در مرحله دوم، با تحلیل مضمون، خروجی مرحله قبل بررسی شد و 90 مضمون سازمان دهنده شکل گرفت. در ادامه، هشت مضمون فراگیر به عنوان خروجی این مرحله به دست آمد که به عنوان ابعاد مدل نظام سازی سازمانی مبتنی بر مناسک دینی به حساب می آیند. هشت بعد مذکور که نتایج پژوهش حاضر است عبارتند از: دال مرکزی (بعد اول)، هماهنگی با نظام تکوین/تشریع (بعد دوم)، غایت نظام (بعد سوم)، اصول نظام (بعد چهارم)، ساز و کارهای پایه (بعد پنجم)، عینیت و ساز و کار تبلیغ و اعلان نظام (بعد ششم)، ساز وکار پویایی نظام (بعد هفتم)، متولی نظام (بعد هشتم). در نهایت، در مرحله سوم با به کارگیری روش تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) ارتباط اجزاء این هشت بعد تعیین گردید.
۵.
روند سریع تحولات در فضای کسب و کارها، وجود نوآوری را به نیازی مبرم برای تداوم حیات در بازارهای جهانی مبدل نموده است. حال آنکه توانایی سازمان در پیاده سازی نوآوری تا حد زیادی به میزان توانمندی، تعهد و اعتقاد کارکنان آن به مقوله نوآوری وابسته است. لذا نیروی انسانی و بروز رفتارهای نوآورانه که از رفتارهای پیچیده فردی تلقی میشود از نقشی کلیدی در تحقق و پیشبرد سیاست های نوآورانه سازمان ها برخوردارند. در تبیین رفتارکاری نوآورانه در ادبیات از عوامل گوناگونی سخن به میان آمده است. در این میان، سبک شناختی یادگیری عاملی در ایجاد تمایز افراد در نحوه تفکر و یادگیری افراد محسوب میشود که این مطالعه در پژوهشی پیمایشی و مدلی مفهومی و محقق ساخته به بررسی ارتباط میان سبک های یادگیری و رفتارکاری نوآورانه با در نظر گرفتن متغیرهای تعدیل کننده سن، تحصیلات و سمت سازمانی پرداخته شد. داده های این پژوهش شامل 950 پرسشنامه معتبر است. در بررسی صحت فرضیات از تحلیل رگرسیونی خطی و ابزار SPSS و Minitab استفاده شد. نتایج نشان می دهد ارتباطی میان سبک یادگیری واگرا و بروز رفتار نوآورانه وجود ندارد، همچنین سبک یادگیری همگرا با ابعاد کشف و حمایت از ایده از رفتار نوآورانه در ارتباط بوده و بر پیاده سازی ایده تاثیرگذار نیست و سبک یادگیری انطباق یابنده نیز دارای ارتباط قوی با بعد حمایت از ایده است. همچنین از میان متغیرهای تعدیل کننده، عامل سمت سازمانی تنها بر پیاده سازی ایده تاثیرگذار است، همچنین سن و تحصیلات بر کشف و حمایت از ایده تاثیرگذارند. مطابق با مرور ادبیات ارتباط میان سبک یادگیری و رفتار نوآورانه کاری در مطالعات مرتبط با نوآوری سازمانی بسیار نادر است، لذا این پژوهش می تواند به غنی سازی مطالعات حول این مفهوم و کاربرد آن در ارتقا سطح نوآوری سازمان ها مفید واقع شود.
۶.
نرخ بالای شکست کسب وکارها در ورود به بازار یا ورود به بازار اشباع شده، به عنوان یکی از ناهنجاری های حوزه مدیریت استراتژیک طی سال های اخیر مورد توجه محققان این حوزه قرار گرفته است. پژوهش های پیشین در این زمینه بر نقش خطاهای شناختی مدیران در ورود به بازار اشباع شده تأکید داشته اند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با مرور نظام مند ادبیات این حوزه، خطاهای شناختی دخیل در ورود به بازار اشباع شده را شناسایی و دسته بندی کند. بنابراین، این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی، بر مبنای ماهیت و روش، توصیفی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده های این پژوهش از طریق مطالعه کتابخانه ای گردآوری و از طریق روش مرور نظام مند تحلیل شده است. به این منظور تعداد 22 مقاله در بازه زمانی 1999 تا 2020 با بررسی کلیدواژه ها، چکیده مقالات و در نهایت متن مقالات انتخاب شده است. مرور مقالات شش خطای شناختی مدیران در هنگام ورود به بازار را نشان می د هد. این خطاهای شناختی در سه عامل اساسی ورود به بازار رخ می دهد. نخست، خطاهای شناختی مدیران در مورد قابلیت های شرکت عبارت اند از: اعتماد به نفس بیش از حد (شامل تخمین بیش از حد و دقت بیش از حد)، مغالطه برنامه ریزی و توهم کنترل. دوم، خطاهای شناختی مدیران در مورد رقابت عبارت اند از: اعتماد به نفس بیش از حد (شامل خود برتر انگاری) و نادیده گرفتن رقبا (شامل نقاط کور رقابتی و اثر دیوار آجری). سوم، خطاهای شناختی مدیران در مورد تقاضای بازار عبارت اند از: خوش بینی و لنگر انداختن. در نهایت، چارچوب کلی خطاهای شناختی مدیران در تصمیمات ورود به بازار ارائه شده است. همچنین استراتژی های کاهشی متناسب با خطای شناختی مدیران در ورود به بازار اشباع شده ارائه شده است. پیشنهادهای نظری و کاربردی در این زمینه نیز ارائه شده است.