اندیشه مدیریت راهبردی
اندیشه مدیریت راهبردی سال نهم بهار و تابستان 1394 شماره 1 (پیاپی 17) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه با عبور از اقتصاد سنتی به اقتصاد نوآوری، مدیریت راهبردی نیازمند طرز فکری جدید و دیدگاهی تعاملی است و این دیدگاه در مفهوم «اکوسیستم کسب وکار» تجلی می یابد. اکوسیستم کسب وکار شبکه ای است از بازیگران مختلف که موفقیت و بقای آن ها به یکدیگر وابسته است. این مفهوم بیان می کند سازمان ها نه به صورت بازیگران مجزا، بلکه باید به صورت جزئی از یک اکوسیستم در نظر گرفته شوند و در تدوین راهبرد های آن ها باید به تعامل بازیگران اکوسیستم کسب وکار نیز توجه شود. این تحقیق با دیدگاهی تعاملی به تبیین اهداف راهبردی کارت امتیازی متوازن در صنعت بانکداری ایران پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) است. جامعه آماری این تحقیق صنعت بانکداری و نمونه آماری آن خبرگان نظام بانکی کشور است و از فن گلوله برفی برای تعیین خبرگان استفاده شده است. ابتدا در فاز کیفی، اهداف راهبردی در سطح سازمان و اکوسیستم کسب وکار از طریق مصاحبه عمیق و سؤالات باز استخراج و با کمک روش داده - بنیاد تلخیص و طبقه بندی شده و سپس در فاز کمی، این اهداف از طریق پرسش نامه توسط خبرگان تأیید شده اند. برای برآورد ضریب اعتبار ابزار پژوهش حاضر، از روش آلفای کرونباخ و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. از نتایج مهم این تحقیق می توان به شناسایی و تبیین 22 هدف راهبردی شامل 17 هدف در سطح سازمان و 5 هدف در سطح اکوسیستم کسب وکار در صنعت بانکداری کشور نام برد که جزو نوآوری این تحقیق نیز به شمار می آید.
تبیین ارکان الگوی بازاریابی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام دارای دیدگاهی جامع درباره نحوه سامان دادن فردی و جمعی نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر اساس مبانی معرفت شناختی، هستی شناسی و انسان شناختی است. این مطالعه با هدف شناسایی مبانی، اصول و ابزارهای بازاریابی بر اساس مبانی اسلامی و ارائه الگویی مفهومی در این زمینه انجام شده است. در این تحقیق که یک پژوهش بنیادی است، به منظور بررسی ارکان بازاریابی اسلامی از رویکرد تحقیق کیفی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است. برای گردآوری داده ها و شناسایی مضامین مرتبط با بازاریابی اسلامی، با بررسی و مطالعه قرآن کریم و 5 کتب فقهی دیگر (الحیات)، مبانی فلسفی و اعتقادی، اصول و ابزارهای مرتبط با بازاریابی اسلامی استخراج و کدگذاری گردیده و فراوانی آن ها شمارش شده اند.
به منظور تدوین الگوی بازاریابی اسلامی از نرم افزار تحقیق کیفی MAXQDA برای انجام تحلیل مضمون استفاده شده است. بر اساس مضامین استخراج شده الگوی بازاریابی اسلامی شامل 3 رکن اصلی مبانی؛ مشتمل بر مبانی اعتقادی و ارزشی، اصول و ابزار (شامل چهار رکن فرعی تولید، فروش، قیمت و توزیع)، 58 مضمون اصلی و 22 مضمون فرعی می باشد. روابط میان این متغیرها نیز در قالب یک الگو ارائه شده است. در پایان ارکان بازاریابی متعارف با بازاریابی اسلامی مقایسه شده است.
تجزیه وتحلیل مقایسه ای وضعیت علمی ایران و مالزی به منظور شکل گیری همکاری علمی دوجانبه در حوزه مدیریت اسلامی؛ در جست وجوی همگرایی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشه برانگیزترین موضوعات در چند دهه اخیر، پدیده جهانی شدن و مسائل ناشی از آن است که به باور بسیاری از صاحب نظران، مسائل جدی ای فراروی کشورهای مستقل ایجاد می کند. به باور عده ای، همکاری های چندجانبه و یکپارچه سازی، راهکاری است که می تواند آن ها را آماده ورود به فضای جهانی کند. به رغم اهمیت موضوع فوق، ضعف جدی ای در کشورهای اسلامی در این خصوص مشاهده می شود. هدف پژوهش حاضر، در گام اول، یافتن راهکاری برای ایجاد و گسترش همکاری ها در میان کشورهای اسلامی و در گام دوم، بهبود وضعیت علمی دوجانبه و سودآوری اقتصادی است. ایده اصلی آن است که با توجه به فرایند شکل گیری همگرایی، باید از طرق مختلف در جهت شکل گیری همکاری های چندجانبه تلاش کرد. به همین دلیل، موضوع همکاری علمی در حوزه مدیریت اسلامی، به عنوان آغازی بر همکاری های دوجانبه، انتخاب شده و این موضوع بین دو کشور اسلامی ایران و مالزی بررسی می شود. سؤال اصلی تحقیق آن است که «این دو کشور چه ظرفیت هایی برای همکاری علمی در زمینه مدیریت اسلامی دارند؟». در این پژوهش از مصاحبه کیفی با خبرگان و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. نتیجه پژوهش، وجود پتانسیل لازم و قوت های متقابل برای همکاری بین دو کشور در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری است.
فهم خاتمه خط مشی های عمومی در ایران؛ پژوهشی بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاحب نظران علم خط مشی معتقدند که خاتمه خط مشی از گام های فرآیند خط مشی گذاری است که نسبت به سایر گام های این چرخه کمتر مورد مداقه قرار گرفته است. خط مشی های خاتمه یافته را می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد: 1) خط مشی هایی که خاتمه بخشی آن بر مبنای منطق و عقلانیت صورت گرفته است (مرتفع شدن مسئله عمومی، ناکارایی خط مشی جاری و...)، 2) خط مشی هایی که پس از تدوین و ابلاغ از سوی مجریان رها، معطل و در نهایت خاتمه می یابند. این پژوهش کیفی تلاش دارد فرایند رخداد خاتمه بخشی از نوع دوم را نظریه پردازی کند. در مرحله اول داده ها از طریق انجام مصاحبه های ساختاریافته با مسئولان و مدیران نظام خط مشی گذاری ایران گردآوری می شوند. در مرحله دوم «تم های کلیدی» استخراج شده و بر اساس راهبرد پژوهشی نظریه پردازی داده-بنیاد، که روشی نظام مند و کیفی برای خلق نظریه است، نظریه خاتمه خط مشی های عمومی در ایران خلق می گردد. نظریه حاصل نشان می دهد که پدیده محوری چنین فرآیندی مضمونی تحت عنوان خط مشی عمومی لرزان است که در فرآیندی از عوامل بستری و مداخله گر و به اتکای دسته ای از عوامل علی، خاتمه خط مشی را تبیین می کند.
ارائه الگویی طبقه بندی شده از ابزارهای کنترل راهبُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری نظریه ها و مدل های کنترل راهبُردی از نیازهای اساسی سطح سازمانی و ملی است کهدر نبود آن با چالش هایی مواجه هستیم. از طرف دیگر رقابت سازمان ها، چالشی و ملازم با فرصت ها و تهدیدهای رقابتی فراوانی است. هدایت راهبردی اثربخش درحالی که محیط به طور پیوسته متلاطم، غیرقابل پیش بینی و رقابتی می شود، می تواند به ارتقای عملکرد شرکت ها کمک نماید. از طریق طراحی یک سیستم کنترلی مناسب می توان اطلاعات لازم، به هنگام و دقیق را در زمینه تصمیم گیری در شرایط پیچیده فراهم کرده و با انعطاف پذیری لازم گزینه های راهبُردی را برای امکان واکنش مناسب و سریع به تغییرات ناگهانی محیط را مهیا ساخت. طراحی یک سیستم کنترلی راهبُردی، شرایط سازمان را به منظور حرکت منسجم در بستر محیط فراهم می سازد و کوشش های پراکنده مدیران را انسجام می بخشد. مقاله حاضر به دنبال دستیابی به مدلی از کنترل راهبُردی با ابزارهای کاربردی و قابل استفاده در سطح شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد و با استفاده از پیمایش میدانی به جمع آوری اطلاعات و با روش های تحلیل آماری به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات پرداخته است.
بررسی انتقادی مبانی انسان شناسی پارادایم های مدیریت منابع انسانی بر اساس نظریه انسان شناسی پارادایم رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت حوزه ای است که عمر دانشگاهی آن زیاد نیست؛ اما از گذشته های دور، از هماهنگی کارها گرفته تا کنترل انسان ها مدنظر بوده است. از ابتدای توجه به مدیریت، انسان یکی از ارکان اساسی آن بوده است. ازسوی دیگر، با توجه به تغییرات چشمگیر در محیط های سازمانی اجتماعی و تشدید عرصه رقابت در جهان امروزی سازمان ها بیش از گذشته به دنبال جذب و از آن مهم تر حفظ و توسعه افراد برای انجام فرایندهای جاری و آتی خویش هستند. یکی از حوزه های دانش مدیریت، مدیریت منابع انسانی است؛ این حوزه که به شکل مجزا از چند دهه قبل به آن پرداخته شده و مورد توجه قرار گرفته، به نگرش های گوناگون تعریف و توصیف شده است که محور همه آن ها استفاده کارا و اثربخش از کارکنان در جهت تحقق اهداف سازمانی است. بر این اساس، در یک نگاه کلان از نظریه های حوزه منابع می توان از دو نگرش در آن سخن گفت که به پارادایم هزینه گرا و سرمایه گرا یاد می شود.
در این پژوهش، ضمن برشمردن مبانی انسان شناسی پارادایم های مذکور و نقد آن ها، با روش پژوهش انتقادی، نگاه سومی به مدیریت منابع انسانی معرفی می شود که انسان در آن از حالت ابزارگونگی خارج شده و خود اصالت می یابد. این پارادایم که آن را «پارادایم رشد» می نامیم، مبانی انسان شناسی خود را از دیدگاه متفکران مسلمان گرفته و بر آن است تا از یک دیدگاه متعالی به نیروی انسانی بنگرد. دیدگاهی که در تلاش است تا تضاد جوهری نهفته در ادبیات مدیریت، میان اهداف کارگر و کارفرما را از میان بردارد و رنگ وحدت بر آن بزند. براین اساس، در این مقاله بعد از تقریر انتقادی مبانی انسان شناسی پارادایم های اثرگذار حوزه مدیریت منابع انسانی، تلاش شده است چشم اندازی از تأثیرات مبانی انسان شناسی پارادایم رشد بر حوزه مدیریت منابع انسانی بیان گردد.