مقالات
حوزه های تخصصی:
دردوران پس از جنگ جهانی دوم تاکنون کشورهای ابرقدرت و پیروز در جنگ ابرپروژه های اقتصادی برای گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود و توسعه و گسترش تجارت با کشورهای همپیمان و گاهی رقیب ارائه کرده اند. برخی از این طرح ها با اهداف ایدئولوژیک یا تقابل با رقیب طراحی و ارائه شدند و برخی دیگر بر اهداف اقتصادی تمرکز بیشتری داشته اند. این پژوهش دنبال پاسخ به این سوال است که این ابتکارات و طرح های بین المللی دنبال چه اهدافی بودند و این اهداف تا چه میزان با یکدیگر شباهت دارد. این مقاله مهمترین ابتکارات بین المللی از این دست در 70 سال گذشته را معرفی کرده و برای اولین بار ابتکار جاده و کمربند چین (BRI) را با روش مطالعه تطبیقی از منظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تجاری و ژئوپولتیک با طرح مارشال آمریکا (Marshall Plan) و طرح شورای همکاریهای اقتصادی متقابل شوروی (CMEA یا Comecon) مقایسه میکند. هدف اصلی مقاله پاسخ به این سوال است که چه نقاط تشابه و افتراق بین طرح جاده و کمربند چین با طرح مارشال آمریکا و طرح مولوتوف شوروی وجود دارد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. این مقاله استدلال می کند که گرچه این ابتکارها شباهت هایی با یکدیگر دارند و هدفشان پاسخگویی به نظم نابسامان جهانی و بهبود اقتصادی از طریق سرمایه گذاری های کلان سیاسی-اقتصادی و کمک به روند توسعه دیگر کشورها میباشد، اما نتایج و تاثیر آنها بر ساختارهای اقتصادی ملی و بین المللی می تواند متفاوت باشد.
فهم تفاوت سیاست امنیتی- نظامی ایالات متحده در دولت های ترامپ و بایدن بر اساس پسامدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست و رفتار دولت های مختلف در یک کشور در عرصه های سیاسی، امنیتی- نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... با یک دیگر تفاوت دارد. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی است که «چرا سیاست امنیتی- نظامی ایالات متحده در دولت های ترامپ و بایدن (و اصولاً تمامی دولت های ایالات متحده) متفاوت و متضاد می باشد؟». در این پژوهش از پسامدرنیسم و مفهوم «دولت در حال جریان» به منظور بررسی و فهم تفاوت های دولت های مختلف ایالات متحده بهره گرفته می شود، زیرا از منظر پسامدرنیسم هویت دولت هیچ گاه کامل نمی گردد. دولت همیشه در حال قوام یافتن [یا تکوین یافتن] است، اما هرگز به آن لحظه نهایی کامل شدن دست نمی یابد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. متدولوژی این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه است. هدف پژوهش حاضر آن است که با کاربست پسامدرنیسم و مفهوم «دولت در حال جریان» به فهم چرایی تفاوت در استراتژی امنیتی- نظامی ایالات متحده در دولت های ترامپ و بایدن نائل آید. نتیجه کلی آن است که «هویت متفاوت، ناتمام و ناکامل دولت های مختلف ایالات متحده (در این جا دولت های ترامپ و بایدن) موجب گردیده که آن ها گفتمان های مختلفی را در حوزه امنیتی- نظامی مطرح نمایند و این گفتمان های مختلف موجب اعمال و کاربست کردارهای اجرایی و سیاست های متفاوت در حوزه امنیتی- نظامی شده است».
مقابله با خشونت خانگی علیه زنان با رویکردی بر رویه قضایی دادگاه حقوق بشر اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توصیه عمومی شماره 19 کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، خشونت علیه زنان برای اولین بار به عنوان نوعی تبعیض بر اساس جنسیت پذیرفته و در سیستم رفع تبعیض علیه زنان ادغام شد، که قبلا به صراحت خشونت علیه زنان را مورد پذیرش قرار نمی داد. لاجرم دولت ها موظف به مبارزه با خشونت علیه زنان شده اند که به عنوان نوعی تبعیض بر اساس جنسیت در حقوق بین الملل حقوق بشر پذیرفته شده است. کنوانسیون اروپایی حقوق بشر نیز در همین راستا مقرراتی را در جهت مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان وضع کرده است. مطابق با این تعهدات، دولت نه تنها موظف به حمایت از قربانیان خشونت و مجازات مرتکب است، بلکه باید ریشه ها و علل خشونت را نیز از بین ببرد. سوالی که در این رابطه مطرح می شود این است که این مقررات به چه نحوی در رسیدگی و آرای دیوان حقوق بشر اروپا نمود پیدا کرده است؟ بنابراین به صورت نظری و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین رویکرد رویه قضایی دادگاه حقوق بشر اروپا در خصوص مقابله با خشونت خانگی علیه زنان هستیم. وقتی خشونت خانگی علیه زنان در چارچوب حقوق بین الملل حقوق بشر در تصمیمات دادگاه حقوق بشر اروپا مورد تحلیل قرار می گیرد، مشاهده می شود که آرای دادگاه حقوق بشر اروپا نیز این شکل از خشونت را با احکام حقوق بشر اروپایی ناسازگار می داند و می پذیرد که دولت های عضو تعهدات عملی در این زمینه داشته باشند.
تحلیل تطبیقی نقش ایدئولوژیک ایران و عربستان در تحولات یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان بازیگران اصلی منطقه ای در بحران یمن را می توان به عنوان جلوه ای از رقابت ایدئولوژیکی مورد ملاحظه و بررسی قرار داد. ایدئولوژی نقش بسیار مهم و پررنگی در این مسئله دارد و نیز زمینه ساز افزایش رقابت دو کشور در منطقه گردیده است. روش تحقیق مقاله حاضر تطبیقی– تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز از نوع کتابخانه ای است و از کتاب ها، مجلات علمی و پایگاه های اینترنتی استفاده شده است. مطالعه موضوع نیز به صورت تطبیقی در چارچوب نظریه «مجموعه امنیتی» باری بوزان می باشد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که؛ «رقابت عربستان و ایران در بحران یمن چگونه قابل ارزیابی است؟» به نظر می رسد که با توجه به چارچوب نظری پژوهش؛ در چهار مؤلفه ی نقش، هدف، سطح و راهبرد رقابت ایدئولوژیک دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در یمن قابل بررسی است. به واقع در این رقابت، دو کشور در این چهار مؤلفه تفاوت هایی دارند که در این مقاله به تشریح آن پرداخته ایم. همواره به طور سنتی این دو کشور در منطقه خلیج فارس به رقابت با هم پرداخته اند. لذا پژوهش حاضر با تمرکز بر این مسئله و با هدف اصلی افزایش شناخت جمهوری اسلامی ایران از طریق بررسی دقیق سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه، به سبب فراهم سازی زمینه صحیح برای مقابله ی منطقی و واکنشی مناسب در جهت حفظ موقعیت ایران در منطقه و موازنه قوا صورت پذیرفته است.
لیبرالیسم، حقوق بین الملل و حکمرانی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر رئالیست ها، «هژمون» برای تداوم مشروعیت و نهادینه نمودن ارزش های خود، نیازمند استفاده از ابزاری نظیرحقوق بین الملل است. زیرا ثبات نظم هژمونیک و تداوم وضع موجود بیشترین سود را نصیب او می سازد. مشروعیت سازی در سایه اجرای قواعد حقوق بین الملل، توانسته برای تثبیت موقعیت برترکشورهای مسلط کارآمد عمل کند. دولت ها به عنوان کنش گران محوری سیاست بین الملل برای تحکیم قدرت در محاسبه ی سود و هزینه غوطه ورند و زمانی همکاری را ترجبح می دهند که به سود منافع ملی آنان باشد. در مقابل لیبرالیسم با خوشبینی به حقوق بین الملل برای دستیابی به صلح پایدار نقش بی بدیلی را در توسعه آن ایفاء کرده است و با گره زدن تحقق صلح بین المللی به مشروعیت نظام نمایندگی و مولفه های داخلی دولت ها، راهی برای تقویت رعایت قواعد حقوق بشرگشوده است. با این پیش فرض که همبستگی و صلح بین المللی لیبرالی در سایه برقراری حکمرانی مطلوب در سطح داخلی محقق می شود، این مقاله به این سوال پاسخ می دهدکه آیا رویکرد لیبرالیسم به حقوق بین الملل، توانسته استانداردهای حکمرانی را در جامعه جهانی ارتقاء بخشد؟ ما با تمسک به روش گردآوری داده ها از گونه اسنادی که از طریق کتاب ها، مقالات، سایت ها و منابع اینترنتی انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که لیبرالیسم به عنوان یکی از پایه های نظری حکمرانی خوب با جهانی نمودن هنجارهای حقوق بشر سعی نموده تا با استانداردسازی شیوه ی حکومت داری و افزایش دولت های لیبرال، هم اجرای حقوق بشر تضمین و فراگیرشود و هم صلح و امنیت در جامعه جهانی پایدار گردد.
تبیین هستی شناسانه « قدرت » در قرآن کریم از منظر نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم مبدأ و منشأ تمام قدرت عالم هستی را در همه ابعاد آن ناشی از اراده خداوند می داند؛ بنابراین، ضروری است به تبیین هستی شناسانه قدرت؛ ابعادی چون ماهیت وجودی، نقش و عناصرتشکیل دهنده آن و تبیین عوامل مادی و غیرمادی مؤلفه قدرت پرداخته شود. بر همین اساس پژوهش کنونی به دنبال بررسی این مسئله است: دیدگاه قرآن کریم و نظریه های روابط بین الملل، نسبت به قدرت چیست؟ روش پاسخگویی به این پرسش توصیفی–تحلیلی و گردآوری اطلاعاتی آن کتابخانه ای و اینترنتی است. نتیجه کلی این مقاله نشان می دهد، نظریه های روابط بین الملل به لحاظ هستی شناسی مؤلفه های قدرت را منبعث از ساختار مادی و غیر مادی، اعم از نظامی، اقتصادی یا ایدئولوژیکی می دانند و آن را مذموم در ایجاد و عملیاتی و اجرایی کردن می دانند. اما قرآن کریم برخلاف نظریه های روابط بین الملل قدرت و مؤلفه های غیر مادی آن را تقدم بر عوامل مادی دانسته و به نوعی «قدرت» ممدوح تلقی می شود. نظریه های روابط بین الملل به دنبال کسب قدرت در جهت سلطه و برتری بر دیگران را برای رضای نفس خود دانست و منازعه و جنگ اصالت دارد و صلح پدیده عارضی و مقطعی است. درحالی که قرآن کریم هرکسی که (افراد و جامعه) قدرت و عناصر آن از طرف خداوند دریافت کند و قدرت تولید شده به اراده الهی را در مسیر رضایت حق تعالی صرف کند، در هیچ زمان و مکانی غالب نخواهد شد.
نقض حق بر سلامتی ناشی از تحریم های بین المللی و مسئولیت بین المللی دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحریم ها بعنوان کاربردی ترین ابزار اعمال فشار در نظام بین المللی در اشکال مختلف به وسیله ی یک یا چندین دولت ، با هدف حمایت از حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و جلوگیری از جنگ وغیره وضع و به اجرا در می آیند. بررسی مسئله تحریم و نقض مسائل حقوق بشری و اثرات آن بویژه نقض حق بر سلامتی همواره بحث برانگیز بوده است. هدف از این مقاله پاسخ به این سوال است که مسئولیت بین المللی دولت ها در قبال نقض حق بر سلامتی ناشی از تحریم ها چگونه می باشد؟ در این بررسی فرض بر این است که تحریم ها از جوانب مختلفی بویژه اقتصادی، موجب نقض حقوق بشر از جمله نقض حق بر سلامتی می گردد. با توجه به فرضیه طرح شده و با تکیه بر اسناد و دلایل حقوقی؛ مبنای حقوقی و آثار وضع تحریم ها بر موازین حقوق بشر، اسناد حقوقی بین المللی، منع تحریم های بین المللی، مفهوم مسئولیت بین المللی دولت ها در حقوق بین الملل، و مبانی ایجاد مسئولیت بین المللی دولت ها (ناشی از تحریم) مورد بررسی قرار گرفته است.
ضرورت همکاری دولت ها در تقویت امنیت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حملات سایبری معضلی جهانی است که امنیت جهان را با تهدیدات زیادی مواجه نموده است. همه روزه شاهد حملات سایبری در سطح جهان هستیم به نحوی که فعلا هیچ نقطه ای از جهان در برابر این حملات مصون نمی باشد. ظرفیت ها و پتانسیل هایی که فضای سایبری برای جامعه بشری به ارمغان آورده باعث گردیده تعدادی از کشورها از این ظرفیتها برای مقاصد سیاسی و اقتصادی خود سوءاستفاده نمایندکه این باعث بر هم خوردن امنیت سایبری جهانی گردیده است.آنچه می تواند به حل این معضل در جهان کمک نماید همکاری دولتها در سطح بین المللی برای تقویت امنیت سایبری شان می باشد. سؤالی که در این تحقیق مطزح می گردد این است که چه ضرورتی برای دولتها وجود دارد تا جهت تقویت امنیت سایبری با یکدیگر همکاری نمایند؟با روش توصیفی- تحلیلی به این سؤال پاسخ داده شده که به دلیل اینکه تمام جنبه های زندگی بشری به فناوریهای حوزه سایبری وابسته شده و چنین سطح از وابستگی موجب سوء استفاده بعضی از دولتها در ارتکاب حملات سایبری به زیر ساختهای حیاتی دولتها می گردد نیاز است تا جهت تقویت امنیت سایبری همکاریهایی در سطح بین المللی توسط دولتها صورت گیرد.
مدل های حقوقی حاکمیت قانون با تمرکز بر حق وتو اعضای دائم شورای امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادها و مبانی حاکمیت قانون برابری دولت ها در حقوق و تکالیف است، در حالی که حق وتو به رغم قانونی بودن ناقض این اصل می باشد. برقراری صلح و امنیت جهانی و ایجاد همکاری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از اساسی ترین نیازهای بشر بوده، با تاسیس سازمان ملل متحد، سعی بر این بوده است که از طریق ارکان اصلی این نهاد و با پیشبرد هدف های صلح بین المللی، رفاه عمومی جهانیان، را جامه عمل پوشاند. ولی تا کنون خاصیت سیاست قدرت برخاسته از رهیافت رئالیستی به کندی هرچه بیشتر روند صلح و رفاه بین المللی دامن زده است. حق وتو در اختیار قدرت های بزرگ از جمله ابزارهای موثر سیاست قدرت رئالیستی است و از فعلیت یافتن اهداف حاکمیت قانون ممانعت می نماید. بر همین مبنا، این پژوهش با روش توصیفی– تحلیلی در صدد پاسخگویی به این سوال می باشد که، چه راهکارهای برای محدود کردن حق وتو که حاکمیت قانون را مخدوش نموده، وجود دارد ؟ که برای اطمینان از حاکمیت قانون و حفظ و ترویج چندجانبه گرایی، اصلاحات شورا نه فقط یک گزینه است و نه یک گزینه اختیاری؛ بلکه تنها راه حل است. هدف مقاله مزبور، بررسی راهکارهای است که در زمینه تحدید حق وتو وجود دارند.
قابلیت های دولت جهانی حق بنیاد در اجرای حداکثری حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقرار دولت جهانی حق بنیاد (اتحاد بشریت تحت یک قدرت سیاسی مشترک و مقید به هنجارهای حقوق بشری) به عنوان غایت سازه آنارشی دولت-کشوری به زعم برخی از اندیشمندان شدنی و اجتناب ناپذیر بوده و پیش فرض ما برای تبیین قابلیت های این دولت در اجرای حداکثری حقوق بشر قرارگرفته است. در پژوهش پیش رو پرسش اصلی آن است که دولت جهانی چه جذابیت هایی برای اجرای حداکثری حقوق بشر دارد؟ درمقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین قابلیت های دولت جهانی، ویژگی های این دولت در اجرای هنجارهای حقوق بشر به تفکیک نسل های سه گانه حقوق بشری بحث شده و نتیجه پژوهش،گویای جاذبه های ممتاز دولت جهانی به جهت استفاده انحصاری و مشروع از زور(دولت وبری) شناسایی متقابل تمامی کنش گران (دولت هگلی) همبسته کردن بشریت و کنترل منازعات و هماهنگی بین کشوری (دولت کانتی) کارکرد حداقلی و ضروری (تضمین حق منفی) استقرار عدالت توزیعی و بازپخش منابع ثروت در جهان (تضمین حق مثبت) و.. است که می تواند موجب اجرای حداکثری حقوق بشرگردد.
تحول مفهوم تجاوز در حقوق بین الملل کیفری و کیفیت تعامل ایران با دیوان کیفری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر آینده پژوهی تاثیر تحول مفهوم تجاوز در کنفرانس کامپالا (2010) بر کیفیت تعامل ایران با دیوان کیفری بین المللی است. این پژوهش شامل سه بخش می باشد. بخش نخست طرح مساله، کلیات پژوهش و بررسی منابع موجود را شامل می گردد. در بخش دوم به بررسی پیشینه کنفرانس کامپالا و تحول مفهوم تجاوز پرداخته می شود و در نهایت در بخش سوم سناریوهای محتمل و مطرح در ارتباط با کیفیت احتمالی تعامل ایران با دیوان کیفری بین المللی بر اساس تعریف تجاوز در حقوق بین الملل کیفری مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان جمع بندی شده است که تعریف تجاوز در کنفرانس کامپالا و همچنین انحصاری نبودن شروع تحقیقات درخصوص ارتکاب تجاوز به تشخیص شورای امنیت ملل متحد، دو شاخص مهم در موفقیت کشورهای درحال توسعه دراین کنفرانس می باشد. این دو شاخص مهم و مثبت در روند متعادل تدوین حقوق کیفری بین المللی، احتمال تغییر وضعیت عضویت ایران و الحاق به اساسنامه دیوان را در زمان مناسب تقویت می کند.
بررسی مقایسه ای الگوی حکمرانی خوب بین دو کشور مصر تونس از ۲۰۱۱تا ۲۰۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از جنگ جهانی دوم، خشونت های داخلی در شکل هویت بنیاد قومی و مذهبی، به مثابه یک واقعیت بسیار تلخ در جهان بروز کردند. سهم خواهی بر سر قدرت سیاسی، اعتراض به سیاست های توزیعی تبعیض آمیز وعدم بی طرفی دولت ها از مهم ترین دلایل وزمینه های بروزچنین خشونت ها ومنازعاتی بوده است. نمونه بارز این مسئله را می توان در خاورمیانه مشاهده نمود. خاورمیانه به مهم ترین منطقه ی کانونی تروریسم و خشونت های قومی-مذهبی بدل شده است. در این پژوهش به بررسی دو مورد از مهم ترین کشورهای دستخوش بحران یعنی مصر و تونس می پردازیم. جهت ارزیابی میزان موفقیت این دو کشور در حل بحران های منجر به انقلاب، از شاخص های حکمرانی خوب استفاده می شود. این شاخص ها ناظر بر شش حوزه ی مهم از جمله کنترل فساد، حاکمیت قانون، کیفیت قوانین ومقررات، کارایی و اثربخشی دولت، ثبات سیاسی و حق اظهارنظر و پاسخگویی است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه به صورت مقایسه ای، آیا تونس و مصر پس از بهار عربی توانسته اند برای توسعه و پیشرفت خود به حکمرانی خوب دست یابند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تونس به علت برخورداری از طبقه ی متوسط پویا و بادوام، جامعه مدنی نسبتاً قوام یافته و متکثر، ارتش کوچک و حرفه ای، تجانس قومی و مذهبی، انسجام و همبستگی جناح های مختلف، تا حدودی به ثبات سیاسی در منطقه دست یافته است و دارای امتیاز نسبتاً بهتری در زمینه ی حکمرانی خوب است، اما کشور مصر به دلیل تنش های سیاسی و مذهبی، در نوعی بی ثباتی سیاسی به سرمی برد و این امر به نوبه ی خود در کاهش امتیاز مصر در زمینه ی حکمرانی خوب اثرگذار بوده است. روش پژوهش این مقاله مقایسه ای است.
برکسیت: سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا و بریتانیا از منظر سازه انگاری نوکارکردگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هژمون بریتانیا و سیاست های انزواطلبانه اش در تعارض با همگرایی در اتحادیه اروپا و تکروی در اتخاذ راهبردهای سیاسی متغایر با سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا پرسش اصلی پژوهش حاضر است که چگونه می توان از منظر سازه انگاری نوکارکردگرایانه عطف به برکزیت به سیاست دفاعی و امنیتی مشترک اروپا پرداخت؟در باب رویکرد این پژوهش اینکه ارزیابی و تلقی نوکارکردگرایی در اهمیت فشارهای کارکردی و ساختاری درون اتحادیه اروپا و سیاست خارجی امنیتی مشترک آن در چارچوب پویشهای تسری و سیاسی شدن این است که این استراتژی خروج ممکن است به تسری در دیگر بخش های اتحادیه بیانجامد. نقصان نظریه نوکارکردگرایی اغماض از نقش و کارکرد دولت هایی نظیر بریتانیا در همگرایی سیاسی و جبرگرایی آن در نادیده انگاشتن متغیرها و عوامل خارج از اروپا و بازیگران فرااروپایی در تدوین سیاست خارجی امنیتی مشترک بوده (CFSP ) است. در خاتمه آنچه نوکارکردگرایی در واکاوی نظری خود می بایست بازنگری و اصلاح کند لحاظ کردن اهمیت و نقش حکومت های ملی و اختیار و نفوذ تصمیم گیری مستقل نخبگان ملی همانند دولت بریتانیا از لحاظ احصا سیاستی مستقل نظیر رفراندوم برکسیت می باشد. هر دو نظریه نوکارکردگرایی و سازه انگاری اهمیت ایده ها و ارزش ها را به عنوان توضیح عملکرد نمایان می سازند و قدرت محدود کننده نهادهای چندجانبه را می پذیرندو مبین و شاهد پیوندهای مهم فی مابین تصمیم گیری در سیاست داخلی و سیاست خارجی هستند. پژوهش حاضربا تئوریزه کردن فرضیه فوق، تعبیه و تلفیق نوکارکردگرایی را به سازه انگاری به نظاره خواهد نشست.
محیط زیست خاورمیانه و پیمان ابراهیم: بررسی نقش عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل در کاهش بحران های آب و کشاورزی این کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه یکی از بزرگ ترین مناطق خشک جهان است که با پیامدهای تغییرات اقلیمی مواجه است. این شرایط باعث شده تا منابع محدود آب شیرین و وضعیت نامطلوب حوزه کشاورزی جزو چالش های بزرگ این منطقه باشد. هرچند این منطقه دارای سابقه طولانی در همکاری جمعی میان کشورها نیست اما فشارهای ناشی از بحرانهای زیست محیطی می تواند تهدیدات تغییرات اقلیمی را به فرصتی برای همکاری بیشتر بین کشورها تبدیل کند. در این فضای جدید، «پیمان ابراهیم» در سال 2020، نشانه ای از ورود منطقه خاورمیانه به مرحله جدیدی است. در این مقاله، به این پرسش پاسخ می دهیم که عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل، چه نقشی می تواند در کاهش بحرانهای زیست محیطی این کشورها به خصوص در دو حوزه آب و کشاورزی داشته باشد. مقاله، ضمن بررسی شرایط زیست محیطی کشورهای عضو در زمان شکل گیری پیمان ابراهیم، به فرصت ها و مزیت های این پیمان برای آنها می پردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که این پیمان فرصتی برای رژیم اسرائیل جهت جذب سرمایه های بیشتر در حوزه های زیست محیطی چون آب و کشاورزی و رفتن به مدارهای بالاتر نوآوری است و برای کشورهای امارات و بحرین نیز فرصتی برای کاهش دامنه بحرانهای آب و امنیت غذایی و تحقق توسعه پایدار است.