مطالعات بین المللی
مطالعات بین المللی سال 18 تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 69) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تمامی جریان های فکری موجود در نسل های مختلف نظریه انقلاب تنها قادر به شناخت و تفسیر ابعاد آن دسته از انقلاب هایی هستند که در صدد شناخت آنها برآمده اند، به نظر می رسد استفاده از آنها برای توجیه نظری انقلاب های آتی معقول و کارآمد نباشد. بر این اساس، شاکله اصلی نظریه های انقلاب در طول چهار نسل نظری پیشین مبتنی بر یک مجموعه از عوامل و مولفه های از پیش تعیین شده به عنوان عوامل پیشبرد انقلاب است که بنا بر ضرورت در تمامی انقلاب-ها به ویژه انقلاب هایی که بعد از زمان ارائه آنها به وقوع پیوسته اند موضوعیت ندارد. با توجه به این توضیحات و عنوان نوشتار حاضر می توان این سوال را مطرح کرد، آیا تمامی ابعاد انقلاب های عربی به واسطه دیدگاه های موجود در نسل های چهارگانه نظریه انقلاب قابل توجیه و تبیین نظری هستند؟ نتیجه بررسی های بعمل آمده گویای آن است که حداقل در سه حوزه یعنی اتصال فرآیندی سطوح داخل و بین الملل در یک چارچوب تاریخی خاص، نقش بی طرفانه ارتش در تبدیل ناآرامی ها به انقلاب و در نهایت پیروزی انقلاب ها در شرایط فقدان رهبری با عوامل مورد اشاره در نظریه های پیشین تفاوت عمیقی دارند. مولف در این اثر قصد دارد بر پایه روش انطباق عوامل تاثیرگذار بر بروز ناآرامی های عربی در سه حوزه مذکور با عوامل مورد اشاره همسان در نظریه های چهارگانه انقلاب تفاوت های یاد شده را بررسی نماید.
ایران و عربستان؛ بلوغ منازعه و دوگانه مذاکره - فاجعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کنه تنش دامنه دار و مستمر ایران و عربستان به عنوان جنگ سرد خاورمیانه مؤلفه های گوناگونی ریشه دارد. این منازعه را می توان در چارچوب تحولات عمیق خاورمیانه و با توجه به سلسله رویدادهای دهه اخیر تا ۲۰۲۱ تبیین نمود. پیش تر در راهبردهایی چون امنیت منطقه ای ۱۹۸۶، مجمع گفت وگوی منطقه ای ۲۰۱۶، و ۲۰۱۹در ابتکار صلح هرمز در کنار اقداماتی میانجیگرانه گام هایی در راستای حل منازعه برداشته شده اما اوج گیری تنش تا سر حد جنگ نظامی در ۲۰۲۰نشان از نافرجامی آن ها دارد. حال پرسشی که به ذهن متبادر می شود این است که «تداوم و تعمیق منازعه میان ج.ا.ایران و عربستان در پرتو تحولات دهه اخیر خاورمیانه چگونه قابل تحلیل است؟» در پاسخ می توان مطرح کرد که «با توجه به تحولات دهه اخیر خاورمیانه ج.ا.ایران و عربستان در وضعیت بن بست آزاردهنده متقابل قرارگرفته و سیر آتی روابط طرفین مبتنی بر دوگانه مذاکره، فاجعه خواهد بود»با بهره از روش تحلیلی توصیفی و ابزار کتابخانه ای،نظریه بلوغ منازعه می تواند در کنار بررسی تحولات اخیر منطقه تنش و بن بست آزاردهنده متقابل را تبیین و به آزمون فرضیه کمک کند.هدف این نوشتار،تبیین شرایطی است که می تواند بهترین زمان جهت تحقق مذاکره و رسیدن به صلحی میان دو قطب قدرت منطقه باشد؛تبیینی که بر ساختاربندی تئوری بلوغ منازعه مبتنی است.
بررسی بحران های نظامی و سیاسی سوریه و راه حل های خروج از این بحران (ابعاد و رویکردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه به دلیل موقعیت حساس جغرافیایی و استراتژیکی، ورود بازیگران منطقه ای و بین المللی، ظهور پدیده گروه های تروریستی و مسئله مهاجران ، به یکی از بزرگترین بحران سیاسی- اجتماعی جهان بعد از جنگ دوم جهانی تبدیل شده است. علت شروع ، استمرار و ابهام درافق این بحران را می توان در شکاف های اجتماعی و سیاسی داخل سوریه، رقابت کشورهای منطقه و دخالت قدرت های بزرگ جستجو کرد.راه حل سیاسی برای بحران سوریه به یک مسئله تبدیل شده است که بازیگران حاضر در بحران تاکنون به آن دست نیافته اند. هدف از انجام این پژوهش بررسی بحرانهای نظامی و سیاسی سوریه و راه حل های خروج از این بحران می باشد.سوالی که در این زمینه مطرح می شود آن است که افق راه حل بحران سوریه با وجود تفاوت استراتژی بازیگران چگونه ممکن است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی وگردآوری اطلاعات آن منابع کتابخانه ای می باشد.یافته های پژوهش نشان می دهد که، که اتحاد ایدئولوژیک محور مقاومت [ایران، سوریه و حزب الله] و حمایت نظامی روسیه و همچنین تفاوت اهداف ائتلاف علیه دولت سوریه، موجب شده تا بشار اسد از موقعیت برتری در مذاکرات صلح سوریه برخوردار شود؛ و امکان ائتلاف برای مبارزه با گروههای تکفیری بین دولت سوریه با قدرت های منطقه ای و بین المللی و مذاکره بین معارضان و دولت این کشور در آینده نزدیک فراهم گردد.
منابع حقوق بین الملل سرمایه گذاری؛ تفوق قوانین داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بین الملل سرمایه گذاری به عنوان یک نظام حقوقی، از نظام های فرعی یا تخصصی حقوق بین الملل عمومی شناخته می شود. فارغ از ماهیت این نظام حقوقی، هنجارها و قواعد آن برای سالیان متمادی نسبت به دولت ها و سرمایه گذاران ( اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) اعمال گشته است. در خصوص منابع این نظام هنوز در میان علمای حقوق اجماع به وجود نیامده است؛ برخی در پرتو منابع مقرر در ماده (38) اساسنامه دیوان، منابع حقوق بین الملل سرمایه گذاری را تعریف می نمایند و گروهی با تفاوت هایی، نظم دیگری را برای منابع این نظام حقوقی ترسیم نمودهاند. به هر روی، کماکان منابع این حوزه به نحوی مستدل و مستند تبیین نشده است. در جهت اثبات چنین درکی، این مقاله بدنبال ارائه پاسخ به این سوال است که «منابع حقوق بین الملل سرمایه گذاری کدام است و هرکدام از این منابع چه نقشی در تکامل قواعد حقوق بینالملل سرمایه گذاری داشته اند؟». از این رو با روش توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای، در راستای اثبات این فرضیه قدم برداشته شده که قوانین داخلی کشورها، معاهدات، حقوق بین الملل عرفی و اصول کلی حقوقی از منابع اصلی این حوزه محسوب میشود و منابع فرعی آن نیز شامل تصمیمات قضائی و آموزه های مولفین میباشد. در همین راستا پس از بیان مقدمه، پیشینه پژوهش، مبانی نظری و تاریخچه مبحث، به آزمون فرضیه مقاله پرداخته شده و در پایان این نتیجه حاصل شده که قوانین داخلی همچنان مهمترین منبع حقوق بین الملل سرمایه گذاری است و دیگر منابع اصلی و فرعی در حقیقت نقش تکمیلی برای قوانین داخلی کشورها را ایفاء می نمایند.
بررسی رویکرد چین و روسیه به نظم منطقه ای در اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای چین و روسیه نسبت به منطقه اوراسیا به ویژه در سال های اخیر در تعامل فزاینده با یکدیگر قرار داشته است. اگرچه مسکو برای اداره روابط منطقه ای خود به نهادهای منطقه ای چندجانبه از جمله اتحادیه اقتصادی اوراسیایی متوسل شده است و چین نیز ابتکار عمل کمربند- راه را عنوان وسیله اصلی بلندپروازی های خود در منطقه اوراسیا قرار داده است، اما در حال حاضر واقعیت های ژئوپولیتیک هر دو طرف را به همکاری در چارچوب طرح های مزبور سوق داده است. از اکتبر 2015 توافقات و گفتگوهایی برای ادغام طرح های منطقه ای دو کشور در جریان است و مسکو و پکن تعمیق بی سابقه و هماهنگی روابط خود در این منطقه را همواره مورد تاکید قرار می دهند، اما با وجود تلاش چین و روسیه برای ادغام و هماهنگی در اجرای طرح های منطقه ای این پرسش مطرح است که آیا می توان همکاری راهبردی فعلی چین و روسیه در ابتکارات منطقه ای را دلیل کافی برای ادامه یافتن چنین رویکردی توسط دو کشور در آینده دانست؟ در پاسخ به مساله تحقیق و در چارچوب مفهوم نظم های منطقه ای، نتیجه کلی این نوشتار نشان می دهد که وجود محدودیت ها و موانعی که از عمق ادغام و هماهنگی ابتکارات دو کشور می کاهد و در کنار آن رویکرد کلان دو کشور نسبت به نظم منطقه ای در اوراسیا را می توان دلایلی برای حرکت مسکو و پکن از نظم کنسرتی کنونی به سمت نظم هژمون محور تلقی نمود.
رقابت هژمونیک آمریکا و چین و تاثیر آن بر جریان انرژی و نفت در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده بعنوان کشوری که که دارنده معیارهای یک هژمون است، تلاش می کند تا آن را حفظ نماید و چین بعنوان یک قدرت نوظهور در صحنه بین الملل تلاش دارد که خود را به عنوان یک رقیب هژمونیک آمریکا به جامعه جهانی بشناساند. نقطه مشترک در تقابل هژمونیک میان آمریکا و چین در زمینه انرژی گرایش هر دو کشور به منطقه خاورمیانه است. هرچند برای ایالات متحده این مسئله جدیدی نیست، اما گرایش روز افزون چین برای مقابله با تهدید امنیت انرژی خود اهمیت زیادی دارد، زیرا چین از این طریق در پی آن است که نفوذ خود در سایر حوزه را نیز اعمال نماید. پژوهش حاضر با تاکید بر دیدگاه های مختلف در حوزه هژمونیک بویژه تئوری گرامشی تلاش کرده به سوال اصلی خود در مورد تاثیر رقابت هژمونیک آمریکا و چین بر جریان انرژی و نفت در جهان پاسخ دهد. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی رقابت هژمونیک آمریکا و چین و تاثیر آن بر جریان انرژی و نفت در جهان است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. پژوهش به این نتیجه رسیده که میان آمریکا و چین رقابت هژمونیک برقرار است تا تقابل هژمونیک. زیرا چین در مراحل اولیه رقابت هژمونیک با آمریکا قرار دارد و معلوم نیست این رقابت به موفقیت چین بیانجامد و بتواند خود را بعنوان یک هژمون معرفی نماید. چین معیارهای لازم جهت معرفی خود بعنوان هژمونیک در تمام زمینه ها را ندارد و همانگونه که گرامشی بیان می کند مقبولیت لازم را نیز ندارد.
اجرای حقوق بین الملل محیط زیست در نظام حقوقی ایران: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مؤلفه های نگران کننده نظام های حاکمیتی با هر ایدئولوژی متفاوت، حفاظت محیط زیست از گذر اجرای حقوق بین الملل محیط زیست است. این رویکرد می تواند در چگونگی و حفاظت از کره زمین و مخاطرات احتمالی پیش روی آن، مؤثر واقع شود. در این پرتو، اصل بر آن است که حقوق بین الملل محیط زیست در نظام حقوقی ایران اجرا شود. این مهم در مؤلفه فراقانونی و از رهگذر اساسی سازی حقوق بین الملل محیط زیست که در اصول 77 و 125 قانون اساسی و قانونی از نگاه ماده 9 قانون مدنی که عهود و اسناد بین المللی را در حکم قانون می پندارد؛ هویدا می باشد. بدین سان، از یک سو، فرصت های حقوقی- قانونی به عنوان بستری ضروری برای اجرای حقوق بین الملل محیط زیست مهیا و فراهم می باشد. نوشتار پیش رو که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که اجرای حقوق بین الملل محیط زیست در نظام حقوقی ایران، با چه فرصت ها و تهدیدهایی مواجه است؟ پژوهش حاضر در نهایت به این نتیجه رسیده است که گرچه ماده 9 قانون مدنی راه حلی کلی برای اجرای معاهدات بین المللی ارائه داده ولی علاوه بر تفسیر بردار بودن آن، نسبت به سایر منابع حقوق بین الملل ساکت و صامت است.
چالش های امنیت سایبری در کشورهای «آسه آن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبدیلِ امنیتِ سایبری به یک مشکل اساسی در جهان، باعث شده «آسه آن» نسبت به رفع مشکل امنیتِ سایبری با احساس فوریت اقدام کند. انجام اقداماتِ حفاظتی و سایر تلاش های صورت گرفته برای مقابله با حوادثِ سایبری در سطح منطقه ای و ملی نشان دهنده آگاهی «آسه آن» از اهمیت وجود یک روش مقاومِ سایبری است که دستیابی به آن از طریق بررسی شاخص های مربوط به امنیتِ سایبری با موضوعات دفاع در برابر حملاتِ سایبری نوآورانه، راهبردهایی در برابر تهدیداتِ امنیتِ سایبری، سیاست های دولت و محافظت در برابر حریمِ خصوصی، حمایت از زیرساخت های رایانه ای در دولت و مسائل حقوقی و اخلاقی در فضای سایبری به عنوان هدف این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی میسر می باشد و سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که کشورهای «آسه آن» برای دستیابی به روش مقاوم سایبری، محورهای مطالعاتی امنیت سایبری را بر کدام یک از شاخص ها استوار ساخته و تاکنون چه تعداد تحقیق در این شاخص ها انجام داده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در مورد شاخص های مطالعاتی امنیتِ سایبری به خصوص در زمینه سیاست های دولت و محافظت در برابر حریم خصوصی در برخی کشورهای «آسه آن» تحقیقات محدود صورت گرفته است که این موضوع ارتباط مستقیم با افزایش جرایم سایبری دارد.
اثرات استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق بر انسجام ملی مناطق کردنشین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ستقلال خواهی اقلیم کردستان عراق و تاثیر عوامل خارجی بر مباحث قومی ایران به دلیل مجاورت و پیوندهای قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی اقلیم کردستان عراق با مناطق کُردنشین ایران در تشدید مطالبات قومی و تبدیل استقلال خواهی این اقلیم به عنوان کانون و محور هم گرایی مناطق کُردنشین ایران با کُردهای اقلیم کردستان عراق نقش اساسی داشته و موجب بحران قومی و تضعیف انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران شده است. هدف این تحقیق تبیین و بررسی اثرات استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق بر انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران می باشد و با بهره گیری از ابزار فیش برداری و روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق چه تاثیری بر انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران داشته است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق از طریق تهدیدهای فرهنگی، تهدیدهای سیاسی (مطالبات قومی و تجزیه طلبانه، قومیت و هویت، ناسیونالیسم قومی، فدرالیسم عراقی) و تهدیدهای اقتصادی موجب تضعیف انسجام ملی مناطق گُردنشین ایران شده است.
جنبش های اجتماعی جدید آمریکای لاتین و تاثیر آن ها بر مسایل سیاسی این منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی جدید در آمریکای لاتین، برای دستیابی به اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، فعالیت می کنند و توانسته اند روابط قدرت در آمریکای لاتین را از نو تعریف کنند. موضوع این پژوهش بررسی ظهور و کنشگری این جنبش های اجتماعی و چگونگی تحولات عرصه سیاسی آمریکای لاتین ناشی از فعالیت آن ها است. در این مقاله جنبش های مذهبی، جنبش زنان، جنبش های قومی و بومیان، انجمن های محلی و جنبش محیط زیستی فعال در منطقه مورد بررسی قرار گرفته اند. سوال اصلی پژوهش این است که «کنشگری جنبش های اجتماعی جدید چگونه عرصه سیاسی آمریکای لاتین را تحت تاثیر قرار داده است؟» و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی استفاده شده است. هدف از این تحقیق، مطالعه وضعیت کنونی جنبش های اجتماعی جدید فعال در آمریکای لاتین، عملکردها و دستاوردهای آنان و بررسی نوع تعامل آن ها با عوامل قدرت در منطقه و نحوه ی تحت تاثیر قرار دادن عرصه ی سیاسی آمریکای لاتین است. طبق یافته های این پژوهش، خیزش جنبش های اجتماعی جدید تاثیر بسزایی بر عرصه ی سیاسی آمریکای لاتین داشته است، به نحوی که ضمن به چالش کشیدن روابط قدرت، باعث مشارکت افراد بیشتری در فعالیت های سیاسی - اجتماعی شده است. جنبش های اجتماعی این منطقه گزینه های جایگزین سیاسی از «قدرت مردم» را ارائه دادند و به سیاسی شدن و قدرت یافتن آنان کمک کرده اند.