لیبرالیسم، حقوق بین الملل و حکمرانی مطلوب (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
از منظر رئالیست ها، «هژمون» برای تداوم مشروعیت و نهادینه نمودن ارزش های خود، نیازمند استفاده از ابزاری نظیرحقوق بین الملل است. زیرا ثبات نظم هژمونیک و تداوم وضع موجود بیشترین سود را نصیب او می سازد. مشروعیت سازی در سایه اجرای قواعد حقوق بین الملل، توانسته برای تثبیت موقعیت برترکشورهای مسلط کارآمد عمل کند. دولت ها به عنوان کنش گران محوری سیاست بین الملل برای تحکیم قدرت در محاسبه ی سود و هزینه غوطه ورند و زمانی همکاری را ترجبح می دهند که به سود منافع ملی آنان باشد. در مقابل لیبرالیسم با خوشبینی به حقوق بین الملل برای دستیابی به صلح پایدار نقش بی بدیلی را در توسعه آن ایفاء کرده است و با گره زدن تحقق صلح بین المللی به مشروعیت نظام نمایندگی و مولفه های داخلی دولت ها، راهی برای تقویت رعایت قواعد حقوق بشرگشوده است. با این پیش فرض که همبستگی و صلح بین المللی لیبرالی در سایه برقراری حکمرانی مطلوب در سطح داخلی محقق می شود، این مقاله به این سوال پاسخ می دهدکه آیا رویکرد لیبرالیسم به حقوق بین الملل، توانسته استانداردهای حکمرانی را در جامعه جهانی ارتقاء بخشد؟ ما با تمسک به روش گردآوری داده ها از گونه اسنادی که از طریق کتاب ها، مقالات، سایت ها و منابع اینترنتی انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که لیبرالیسم به عنوان یکی از پایه های نظری حکمرانی خوب با جهانی نمودن هنجارهای حقوق بشر سعی نموده تا با استانداردسازی شیوه ی حکومت داری و افزایش دولت های لیبرال، هم اجرای حقوق بشر تضمین و فراگیرشود و هم صلح و امنیت در جامعه جهانی پایدار گردد.Liberalism, International Law, and Good Governance
Within the framework of realism, hegemony requires the use of certain instruments such as the international law to maintain its legitimacy and institutionalize its values. In fact, the stability of a hegemonic order and the continuation of the current situation could be really advantageous. Legitimization through the implementation of the international law has proven efficient in stabilizing the superior positions of the dominant countries. Known as central players in international politics to consolidate power, governments are immersed in the calculation of profits and costs. Hence, they prefer cooperation to favor their national interests. However, liberalism plays an undisputed role in developing the international law to establish ever-lasting peace. By tying the realization of international peace to the legitimacy of representative systems and the internal components of states, liberalism has opened an opportunity to improve human rights. Assuming that liberal international solidarity and peace are established through good governance at a domestic level, this paper aims to determine whether the approach of liberalism to the international law has managed to enhance the standards of governance in the community. For this purpose, the research literature was reviewed to collect data from documents, books, articles, websites, and other Internet-based sources. Finally, liberalism was introduced as a theoretical foundation of good governance to globalize the norms of the human rights in a bid to standardize governance, analyze the rise of liberal governments, and ensure and enforce the human rights.