مقالات
حوزه های تخصصی:
پیش از این، پژوهشگران ویژگیهای اقلیمی و روستایی را در مناطق شمال، جنوب، آذربایجان، خراسان و کرمانشاه تحلیل کرده اند؛ امّا به دلیل محدوده تاریخی پژوهش خود به داستانهای ابراهیم یونسی نپرداخته اند. در این پژوهش، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی می کوشند پس از تعریف و تبیین ویژگیهای داستان اقلیمی، عناصر اقلیمی و ویژگیهای مرتبط با رنگ و بوی محلّی را در داستانهای شاخص این نویسنده کُرد بررسی کنند. ویژگیهای اقلیمی در داستانهای یونسی بیشتر به شکل بازتاب واژگان و اصطلاحات کُردی، آوردن جملات به زبان محلّی، ترانه ها و زبانزدهای عامیانه، نام جاهای بومی، اشاره به رویدادهای تاریخی و باورها و آداب و رسوم منطقه کُردستان نمود یافته است و در نتیجه باید یونسی را جزو اقلیمی نویسان حوزه غرب و کردستان به شمار آورد.
ارزشیابی مهارت و خرده مهارتهای نوشتن در آزمون اَمزا در مقایسه با نظامها ی آموزشی متوسطه امریکا و بریتانیا و بررسی دست نوشته های دانش آموختگان نظام متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی خرده مهارتها ی نوشتن در آزمون اَمزا در مقایسه با دو آزمون ارزیابی برنامه درسی ملی بریتانیا NCA و ارزشیابی تحصیلی ملی امریکا NAEP و تحلیل ارزشیابی مهارت نوشتن و ارائه الگویی برای ارزشیابی این مهارت باتوجه به خرده مهارتهای آن، هدف این مطالعه است. مقایسه خرده مهارتها در این سه آزمون نشان داد ارزشیابی تحصیلی ملی امریکا NAEP به خرده مهارت های بیشتری نسبت به دو آزمون دیگر در بریتانیا و ایران توجه کرده است. نمونه آماری موردمطالعه، 270 نفر از دانش آموختگان دوره متوسطه تهران هستند و تصحیح و تحلیل نوشته های آنان براساس جدول ارزشیابی محقق ساخته شامل شش خرده مهارت و هفده شاخص مبتنی بر برجسته سازی خرده مهارتهای نوشتاری انجام شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که متغیر جنسیت در تمام خرده مهارتهای ششگانه مهارت نوشتن معنادار است و مهارت نوشتن دختران از پسران و دانش آموختگان تجربی از دو رشته دیگر بهتر بوده است. برتری نسبی دانش آموختگان رشته انسانی در بخش «محتوا»، رشته تجربی در «انسجام» و رشته ریاضی در «دستور زبان» بوده است. هم چنین ضعف «دستور زبان» در رشته علوم انسانی، و «محتوا» و «شکل» در علوم ریاضی و تجربی قابل توجه است. این نتایج تأکیدی بر این ضرورت است که برای آموزش صحیح نوشتن و ایجاد مهارتهای لازم، نیاز است هرساله ارزشیابیهای استاندارد در تمامی مقاطع سنی و تحصیلی انجام، و از نتایج برای اصلاح و تکمیل برنامه درسی آموزشیِ «نوشتن» استفاده شود.
تحلیلی بر شیوه های بیان اخلاقی در رمان «ملت عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا به شیوه تحلیلی و توصیفی، درونمایه اخلاقی رمان ملت عشق را براساس نحوه بیان نویسنده تفسیر کنند. شافاک در این رمان با وامگیری از اندیشه های شمس و مولانا و با بازخوانی خلاقانه و نوآورانه عشق در دو روایت موازی و با تمرکز بر چهل قانون شمس، ضرورت روی آوردن به اخلاق و معنویت را در زندگی گذشته و امروز یادآور شده است؛ اگرچه رمان در دو زمان و مکان متفاوت روایت شده است که تفاوت چشمگیری دارند از آنجا که هر دو دارای یک بنمایه اند؛ به شکلی بی شباهت به یکدیگر نیستند. یکی از علل توفیق روزافزون شافاک به نحوه تلفیق سنت و مدرنیته و پیوند نامرئی این دو داستان برمی گردد؛ اما دلیل اصلی اقبال خوانندگان به این رمان را می توان معطوف به روایت دوم و نحوه آشنایی و ارتباط شمس و مولوی دانست. مغناطیس رابطه رازناک شمس و مولوی که روایت اول را در خود مستحیل ساخته موجب استحاله معنوی خوانندگان این رمان شده است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که نویسنده، مسائل معنوی را در این رمان به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم در کانون توجه خویش قرار داده و مجدانه در القای ارزش های اخلاقی کوشیده است: در روش مستقیم، نویسنده با تمسک به گزاره های خبری، بهره گیری از مجاوبه ها و استدلال آوری و جمله های قصار و در روش غیرمستقیم از طریق توصیف، بهره گیری از نماد و تشبیه، عملکرد شخصیت داستانی و هم چنین شگردهای آیرونیک، تنگناهای اخلاقی را تبیین کرده و با تصویرسازی و جزئی نگری، زمینه پرورش درک اخلاقی را در مخاطبان فراهم ساخته است. در نهایت، خوانندگان این رمان نیز به مدد شبیه سازی، همدلی و تخیل توانسته اند به تقویت حواس اخلاقی خویش نائل آیند.
بلاغت اسطوره (بررسی بنیاد اساطیری یک تصویر رایج در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است که آیا اسطوره می تواند حضوری ناخودآگاهانه در فرایند شکلگیری فرم ادبی داشته باشد؛ برای پاسخ به این پرسش ابتدا با رویکردی توصیفی تحلیلی لایه های دوگانه باورهای اساطیری درباره رابطه آب و باران، باروری و نعمت بخشی با خویشکاری اصلی پادشاه در یک نظام سیاسی فرهنگی تشریح شده است. در ادامه یافته های این مقاله نشان می دهد که باور به رابطه شاه و مجموعه عقاید مرتبط با آب و باران منبع مهم و مؤثری در شکلگیری ناخودآگاهانه رایجترین و پربسامدترین خانواده تصویری در شعر مدحی فارسی بوده است. هم چنین این مقاله با توضیح رابطه اسطوره و ادبیت و بررسی روابط متناظر مفهوم شاه با آب و باران و باروری و تحلیل ویژگیهای شاه اسطوره ای، ابعاد تکوین یک کلیشه تصویری متکرر را مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی طبیعت در عمارت ممدوحان بر اساس شعر مدیحه سرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا با نظر به شواهد شعری، آشکار کند، طبیعت به چه منظوری، به دلیل کدام عناصر و در قالب چه تمهیداتی در عمارت ممدوح متبلور شده است. از سویِ دیگر نیز بر آن است تا چگونگی بازتاب این تبلور را در کلام مدیحه سرایان بررسی و ذکر کند. طبق بررسیهای در این پژوهش، طبیعت به دلیل دو عنصرِ گیاه و آب در عمارت ممدوح حضور دارد. گیاهان در شکل نقوشی تزیینی، و عمدتاً در قالب باغ و راغ در عمارت تعبیه شده است. آب نیز به دلیل آبراهه ها، آبگیرها و آبنماها در سرای ممدوح به ظهور رسیده است. ایجاد طراوت و زیباییهای سمعی و بصری و تدارک بستر بزم و سرور از اهداف عمده تعبیه طبیعت در عمارت بوده است. در کلام مدیحه سرایان به خرمی و سرسبزی عمارتِ ممدوح، گاه، غیر مستقیم با «بهشت» و «جنت» خواندن و با اشاره به اوصافی نظیر «دلنشینی» و «خوش نسیمی» آن، اشاره شده است. گاه نیز، مستقیم و با توصیف کلی یا جزئی پدیده هایی همچون باغ، آبراهه ، آبگیر و آبنما از وجود طبیعت در عمارت سخن رفته است. در هر دو نوع بیا ن، کلام گاه بدون پیرایه و گاه نیز با فنون ادبی بویژه با به کارگیری اغراق ایراد شده که متعارف مدیحه گویان است.
متن شناسی طنز (با تعریف «طنز» براساس نظریات ادبی معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف این مقاله رسیدن به تعریفی از طنز به عنوان نوعی ادبی است تا بتوان به استناد آن طنز بودن متنی ادبی را بشناسیم. بر مبنای نظریات ادبی معاصر بویژه نظریات خواننده محور، تعریفی تازه از طنز داده شده است: «طنز، متنی ادبی است که کنش آن، ایجاد تقابل بین «مفاهیم ادراکی خواننده از متن» با «الگوهای ذهنی خواننده» است». این تعریف به عنوان مبنای تشخیص متون طنز از دیگر متون می تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ بر این اساس نمونه هایی از طنزها در متون مختلف (قرآن مجید، شاهنامه، رباعیات خیام، اشعاری از شاملو و شفیعی کدکنی) تحلیل شده است. هم چنین بر مبنای این تعریف، نشان داده شده که بعضی از نمونه هایی که در کتابها یا مقالات مختلف، طنز معرفی شده است، مصداق طنز به عنوان نوعی بیان ادبی نیست.