متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 48) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از شرایط مهم و اساسی برای به کارگیری روشی علمی و هدفمند و برنامه محور در تحقیقات عرفانی تعیین و تبیین سنت و مشرب عرفانی اهل تصوف یا به تعبیر دیگر واکاوی اصول و فروع مبانی عرفان اسلامی است. روش شناسی معرفت یکی از ویژگی های اصلی سنت های عرفانی است که می تواند برگرفته از منابع مختلف نقل، عقل و کشف و شهود باشد. نویسندگان این پژوهش می کوشند ضمن بررسی بازتاب روش های نقلی و عقلی در مثنوی، اثبات کنند تنها روش متقن معرفت شناسی روش کشف و شهود است و دو شیوه دیگر زمانی ارزشمند است که با روش کشف و شهود مطابقت یابد. به بیان دیگر، مطابق سنت و مشرب عرفانی مولانا خداشناسی (معرفت الرب) وابسته به خودشناسی (معرفت النفس) است؛ بنابراین سالک با کاربرد ابزار مختلفِ شیوه شهودی می کوشد، پلّه پلّه و به تدریج میزان مواجید عرفانی خود را ارتقا دهد تا از خود و ماسوی الله بیرون آید و به خودشناسی رسد. این امر در مثنوی معنوی از مرتبه تزکیه نفس آغاز می شود و با عشق ادامه می یابد. سپس مراتب کمال آن در سکر و حیرت طی می شود تا سرانجام در مرتبه فنا این توفیق نصیب سالک شود؛ در این مرتبه سالک به کل از غیر خدا تهی می گردد و تنها به اختیار و اراده او حرکت می کند؛ بنابراین به مقصود و غایت نهایی خود یعنی توحید و معرفت الرب دست می یابد.
چهره اسماعیلیان ایران در منظومه های تاریخی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تصویر ترسیم شده از اسماعیلیان الموت و رهبران ایشان در سه منظومه تاریخی مهم دوره ایلخانی، یعنی تاریخ منظوم کاشانی ، ظفرنامه مستوفی و شهنشاه نامه تبریزی پرداخته می شود و همچنین انگیزه های مغولان برای نابودی نزاریان ایران بررسی خواهد شد؛ افزون بر آن، مقایسه ای نیز با تاریخ جهانگشای جوینی ، جامع التواریخ و تاریخ گزیده به عمل آمد تا نگرش کلی هر شاعر نسبت به این حادثه تاریخی و علل دیدگاه های متفاوت و اختلاف نظر میان آنها بهتر مشخص شود. به نظر می رسد سه رویکرد متفاوت در این آثار وجود دارد: در ظفرنامه از پیشوایان اسماعیلی و پیروان آنها تصویری بسیار نکوهیده ارائه شده است و مستوفی نسبت به آنها نگاهی متعصبانه و بدبینانه دارد. این تصویر منفی و ضددینی از حسن صباح و جانشینان او، به نگاه و بیان جوینی بسیار نزدیک است؛ این در حالی است که در تاریخ گزیده که مستوفی آن را پنج سال پیش از ظفرنامه به پایان رسانده است، چنین نگاه سخت گیرانه ای دیده نمی شود. کاشانی همانند خواجه رشیدالدین نگرش معقول تر و متعادل تری نسبت به اسماعیلیان دارد و صفات منفی کمتری به آنها نسبت داده است که معمولاً رنگ دینی ندارد. در شهنشاه نامه به ندرتاز اسماعیلیان به بدی یاد می شود و هیچ گاه از صفات و کلماتی که بار معنایی دینی دارد، درباره آنها استفاده نشده است. تبریزی بارها خورشاه، آخرین رهبر اسماعیلی را ستوده و از نابودی اسماعیلیان ابراز تأسف کرده است. شاید دلیل این رویکرد در شهنشاه نامه این باشد که تبریزی جنبش اسماعیلیان را قیامی ایرانی با آرمان های ملی می دانسته و روحیه ایران دوستی او در تفسیر این حادثه تاریخی مؤثر بوده است.
تصحیح ابیاتی از دیوان رشیدالدین وطواط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان رشیدالدین وطواط تصحیح سعید نفیسی تنها چاپ دیوان شاعر است. کتابخانه بارانی در تهران این کتاب را در سال 1339 منتشر کرد و از آن تاریخ تا امروز هیچ تصحیح دیگری از دیوان اشعار رشید وطواط صورت نگرفته است. تصحیح سعید نفیسی با وجود محاسن بسیار، به ویژه ازنظر جامعیت و گردآوری اغلب اشعارِ منسوب به رشید وطواط، از ورطه لغزش و خطا مصون نمانده است. اشتباهات، تحریف ها و تصحیف های فراوانی در تصحیح نفیسی راه یافته و اشعار بسیاری از شاعران دیگر در دیوان وطواط وارد شده است. محققان و پژوهندگان پیشتر در مقالات پژوهشی خود به برخی خطاهای دیوان وطواط، تصحیح سعید نفیسی توجه کرده و به لزوم تحصیح دوباره این میراث گرانبها از قرن ششم هجری تأکید داشته اند. در این پژوهش نیز برپایه یازده نسخه خطی گردآوری شده، چهارده مورد از مهم ترین خطاهای سعید نفیسی در تصحیح دیوان وطواط ذیل چهار عنوان کلی بررسی می شود. حاصل این پژوهش گامی برای غنای مطالعات مربوط به اشعار رشیدالدین وطواط و دیوان اوست و پژوهندگان را در حل و فصل پاره ای از دشواری ها و تعقیدهای متون ادب فارسی یاری می دهد.
مقایسه خروج بند موصولی در سفرنامه های زبان فارسی (با تمرکز بر سه سفرنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خروج بند موصولی یک فرایند نحوی اختیاری است که تحت تأثیر عوامل سبکی و گفتمانی رخ می دهد. این پژوهش وضعیت بندهای خروج یافته در سه سفرنامه منتخب از سه دوره تاریخیِ زبان فارسی را مطالعه و بررسی می کند. پژوهندگان می کوشند این بندها را براساس جایگاه موصولی سازی، شیوه نحوی نمایش ارتباط بند موصولی با هسته آن و همچنین مقایسه بندهای خروج یافته براساس عوامل گفتمانی مانند ساخت اطلاعی، وزن دستوری و فراوانی خروج بند موصولی بررسی کنند؛ البته با تمرکز بر میزان همگرایی/ واگرایی نتایج حاصل از خروج بند موصولی به عنوان یک فرایند نحوی سبکی و ویژگی های سبک شناختی این آثار. بدین منظور سه سفرنامه انتخاب شد: سفرنامه ناصرخسرو (ناصرخسرو قبادیانی مروزی)، سفرنامه خطای نامه (علی اکبر خطایی)، کارنامه سفر به چین (محمدعلی اسلامی ندوشن). با نمونه گیری نظام مند از متن سفرنامه های منتخب، تعداد 645 بند موصولی استخراج شد و سپس این بندهای موصولی براساس پنج شاخص خروج یا خارج نشدن بند، جایگاه موصولی سازی، شیوه نحوی ارتباط بند موصولی با هسته اسمی، ساخت اطلاعی فعل و وزن دستوری بررسی شد. نتایج مطالعه نشان دهنده فراوانی نسبتاً بالای خروج بند موصولی در دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی (63 درصد) و کارنامه سفر به چین (45 درصد) و وقوع بسیار پایین آن در خطای نامه (22 درصد) است. همچنین میزان ظهور گروه اسمی مرجع در جایگاه افزوده بندهای پیرو در دو کتاب ذکرشده پایین تر (28 درصد) و در سفرنامه خطای نامه بالاتر (36 درصد) است. همچنین براساس ملاک وزن دستوری بندهای خروج یافته، بین دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو و کارنامه سفر به چین ازسویی و کتاب خطای نامه از دیگر سو، تفاوت معناداری مشاهده می شود. براساس مجموع تفاوت های ذکرشده و با در نظر گرفتن اثر پردازشی خروج بندهای موصولی بر درک بهتر متن توسط مخاطب، این پژوهش شیوه دو کتاب سفرنامه ناصرخسرو (متعلق به نثر مرسل فارسی) و کارنامه سفر به چین (نثر ساده معاصر) را در زمینه خروج بند موصولی مشابه و برای پردازش هرچه بهتر متن در نظر می گیرد؛ درحالی که کتاب خطای نامه که به متون متکلف و مصنوع دوره صفویه تعلق دارد، با دو کتاب دیگر متفاوت است و در آن، در مقایسه با دو اثر پیشین، وقوع فرایندهایی کم بسامد تلقی می شود که به پردازش بهتر متن کمک می کند.
تحلیل ظرفیت های مطلوب برزونامه برای اقتباس بازی رایانه ای رزمی- مبارزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی های رایانه ای ترکیبی از هنرهای سینما، گرافیک، موسیقی، ادبیات و زیرمجموعه های آنهاست. این بازی ها در بستر رسانه و تجلی در فضای شبیه سازی و مجازی، کارکرد ویژه ای میان قشرهای گوناگون جامعه و به ویژه کاربران کودک و نوجوان دارد. بازی های رایانه ای ازنظر تأثیرگذاری، محبوبیّت و گردش مالی، هم تراز و در بسیاری از موارد حتی گسترده تر از صنعت بزرگی مانند سینماست؛ اما در ایران ازنظر زاویه تولید به جایگاه ممتاز این بازی ها به دلایل مختلف با وجود داشتن متقاضی و مصرف کننده توجه نشده است؛ حال آنکه می توان با اقتباس از آثار ادبی به عنوان محور ایده پردازی خلاقانه برای روایت بازی های رایانه ای بستر مؤثرتری در تولید این محصولات ایجاد کرد؛ ازاین رو هدف در این پژوهش آن است که با تکیه بر ویژگی های مطلوب ادبیات کلاسیک فارسی، با روش توصیفی تحلیلی به این سؤال پاسخ داده شود: در گستره آثار حماسی و متونی مانند برزونامه، وجود و تعدد و تنوعِ چه ویژگی هایی باعث ایجاد مطلوبیت اقتباس برای بازی های رایانه ای می شود؛ به گونه ای که این اقتباس با تمرکز بر رویکردهای فرهنگ بومی و با درنظرگرفتن هنجارهای مناسب ارزشی اخلاقی همراه باشد؟ با این وصف، به نظر می رسد برخی ویژگی ها در آثار حماسی، این نوع متن ها را به گزینه هایی مطلوب برای اقتباس بازی های رایانه ای تبدیل کرده است؛ ازجمله این ویژگی ها عبارت است از: وجود داستان جذاب و روایت پرحرکت؛ حضور قهرمان (ضدقهرمان)؛ تعدد انواع شخصیت های جذاب با قابلیت ایجاد تعامل در بستر کشمکش های متنوع؛ بیان تصویرمحورِ درون مایه های مناسب. درواقع این ویژگی ها آثار حماسی را به گزینه هایی مطلوب برای اقتباس بازی های رایانه ای تبدیل کرده است که می توان با رویکرد وفادارانه و با تغییراتی اندک و متناسب با سن و فرهنگ مخاطب، در ژانر پرکاربر رزمی مبارزه ای از آنها بهره برد.
نقد و بررسی تصحیح حدیقهالحقیقه به اهتمام محمدجعفر یاحقی و سیّد مهدی زرقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه والای حد یقه الحقیقه در ادب فارسی موجب شده است تا پژوهش های فراوانی درباره آن انجام گیرد؛ با وجودِ این، مسائلی مانندِ پیچیدگی های زبانی، کاربرد اصطلاحات سایرِ دانش ها، کهنگی زبان، اشارات تاریخی و مذهبی و ساختار نامنظمِ منظومه موجب شده است گرهِ پاره ای از ابهاماتِ این اثر ناگشوده باقی بماند. در این میان نباید از نبودِ یک تصحیحِ مطلوب از حدیقه غافل بود؛ تصحیحی که می تواند با در نظر گرفتنِ تمام ساحت های این کتاب و هندسه ذهنی سنایی، نزدیک ترین متن به متنِ زمان او را در اختیارِ جامعه ادبی قرار دهد. این مسئله ای است که توجه پژوهشگران معاصر زبان فارسی را به خود جلب کرده است و از همین روست که در سده اخیر، پژوهش های چشمگیری در حوزه تصحیح یا شرح مشکلاتِ این منظومه انجام گرفته است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام می گیرد، جدیدترین تصحیحِ حدیقه بررسی و کاستی های آن برجسته خواهد شد. بایستگیِ پرداختن به سنایی و آثار او در ادب فارسی و همچنین اهمیت نقد و بررسیِ تصحیح های انجام گرفته از ضرورت های این پژوهش است. به نظر می رسد در تصحیحِ یاحقی و زرقانی، اتّخاذِ شیوه تصحیح به صورت نسخه اساس و همچنین انتخاب نسخه منچستر به عنوان نسخه اساس، موجبِ راه یافتنِ کاستی هایی در متن مصحَّح شده است که در این پژوهش، در چهار قالب کلی به آنها پرداخته خواهد شد. افزون بر این، مفهوم برخی از واژگان، عبارات، تعابیر و ابیات حد یقه الحقیقه نیز مشخص خواهد شد.
گاو لقمه ربا (توضیح بیتی از مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زهره نه کس را که لقمه نان خورد زانکه آن لقمه ربا گاوش برد وقتی متعالی ترین معانی و مفاهیم الهی در سلک عبارت کشیده می شود، آن را به شرح و تفسیر نیازمند می کند. مثنوی از آن رو که مشتمل بر دُرر دلالات و احسن مقالات است، توجه شارحان بسیاری را به خود جلب کرده است. در کنار معانی و مفاهیم، مباحث لغوی هم ناگزیر مجال ظهور می یابد و شارحان به این مباحث هم توجه کرده اند. قریب به اتفاق شارحان مثنوی از خواندن درست و درک دقیق مفهوم بیت یادشده در دفتر دوم مثنوی درمانده اند. در این پژوهش با استخراج داده ها و تحلیل محتوا به بازبینی نظر آنان و نکاتی پرداخته می شود که درباره این بیت بیان شده است. پس از نقل و نقد سخنان ایشان، سرانجام مفهوم دقیق بیت گفته می شود. خوانشِ نادرست بیت سبب شده است تا برخی شارحان به اصالت بیت تردید کنند و به نسخه های نادرستی ارجاع دهند که کمکی نمی کند. علاوه بر توسل به نسخه ها، بیشتر شارحان مثنوی با استناد به آنچه گوهرین در فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی با عنوان «گاو (کسی را) بردن» آورده است، به خطای دیگری دچار شده و آن را یک کنایه پنداشته اند که موجه نیست و چنین کنایه ای در فرهنگ دهخدا هم نیامده است. در بیت منظور، «بردن» فعل تام در معنای دزدیدن است؛ گاو نیز کنایه از انسان شکم باره است. این بیت را نمی توان از ابیات دشوار مثنوی به شمار آورد که نیازمند شرح و تفسیر باشد؛ اما خوانشِ نادرست آن و درنتیجه برداشت های ناصواب، در نام آشناترین شروح مثنوی ، آن را به بیتی بحث انگیز تبدیل کرده است.
ضرورت تصحیح مجدّد دیوان مجدالدین همگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجه مجدالدین همگر، شاعر توانای عصر اتابکان فارس، به ویژه ابوبکر سعد و سعد ابوبکر زنگی است. دیوان او بیش از 7000 بیت دارد و تصحیح علمی آن مانند دیگر میراث های مکتوب، به حفظ و ماندگاریِ نمونه ای از متون کهن می انجامد؛ همچنین این تصحیح از دیدگاه بررسی های تاریخی، فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبیِ این دوران و نیز نمایاندن زوایایی از احوال و آثار شاعر نیز بایسته و شایسته است. نخستین بار احمد کرمی دیوان مجد را در سال 1375 به چاپ رسانید و بار دیگر مصطفی منصف بخشی از آن را برای پایان نامه کارشناسی ارشد خود در سال 1376 تصحیح کرد. این مقاله با اشاره به ضرورت تصحیح دوباره دیوان، ضمن بررسی و مقابله هجده نسخه و جُنگ، نمونه هایی از نارسایی ها و خطاهای موجود در دو تصحیح پیشین (به ویژه دیوان چاپی) را نشان می دهد؛ از آن جمله است: معرفی نکردن دقیق نسخ؛ ضبط نکردن کامل نسخه بدل ها؛ خطا در بیان قالب اشعار؛ غلط های فراوان در متن؛ بدخوانی نسخ و غیره. همچنین تصحیح دوباره دربردارنده اشعار نویافته ای در غزلیات و رباعیات است که دیوان چاپی از آن بی بهره است؛ به سبب در دسترس نبودن نسخ کامل و اقدم و برتری نداشتن کامل یک یا چند نسخه بر دیگر نسخه ها (به جز در رباعیات که گاهی نسخه اقدم و گاهی نیز ناقص موجود است)، مصحّح در تصحیح دوباره، به شیوه التقاطی و بینابین کوشیده است متنی ارائه دهد که به متن برآمده ذهن شاعر نزدیک باشد؛ همچنین با بررسی سخنان ذکرشده در تذکره ها و بخشی از اشعار مجد در سفینه ها و تنظیم مقدمه و تعلیقاتی چند از نکات لازم، برخی نکته های فراموش شده بیان می شود.