متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال نهم زمستان 1396 شماره 4 (پیاپی 36) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شناخت سبک و زبان هر اثری به دریافت و فهم درونمایه و مطالب آن، کمک بسیاری خواهد کرد؛ به ویژه زمانی که متن عرفانی و ادبی باشد. زبان در این متون تاحدّی از شکل معیار و ساختار اصلی خود خارج می شود. معارف،تنها اثر بهاءولد، بیانگر دل نوشته ها و حاصل حالات روحانی و عرفانی نویسنده است. مؤلف در آن با زبانی خاص و بیانی ویژه و شعرگونه عرفان و جهان بینی خود را به تصویر کشیده است؛ به همین سبب ازجمله متونی است که بی تردید در گروه متون ادبی قرار می گیرد و آن را برپایة الگوی سبک شناسی لایه ای (لایه های پنج گانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک) می توان بررسی کرد. این مقاله می کوشد تا با دیدگاهی سبک شناسانه، نحو و ویژگی های نحوی معارفرا بررسی کند و با واکاوی لایه نحوی این اثر، برجستگی های نحوی و دستوری آن را تحلیل و تبیین کند. با این بررسی آشکار می شود که ساختار زبانی و نحوی معارفچه اندازه از شیوه گفتار شفاهی و زبان گفت و شنود رودررو تأثیر پذیرفته است. هم چنین دریافته می شود محتوای عرفانی متن و پیشه وعظ نگارنده آن تا چه اندازه بر ساختمان نحوی کلام تأثیر گذاشته است.
تأملی در نمودهای اندیشه افلاطون در باب چهارم مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت های فکری و نظری میان بزرگان اندیشه، همواره موضوع درخور توجهی برای پژوهشگران بوده است. علاقه مندان به این حوزه مطالعاتی، با بررسی های تطبیقی خود کوشیده اند بسیاری از تأثیر و تأثرهای جریان ساز در تاریخ اندیشه بشری را نمایان کنند. در این نوشتار اندیشه ها و آراء افلاطون در باب چهارم مرزبان نامهبازشناسی می شود؛ هم چنین با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و به روش تحلیل محتوا چشم اندازی کلی از آنها ارائه می گردد؛ سپس با بهره گیری از شیوه استقرایی، افزون بر بیان شواهدی از باب چهارم مرزبان نامه، شباهت های فکری مؤلف کتاب با افلاطون نمایان می شود. نکته درخور توجه این است که برای دست یابی به فهمی دقیق تر از آثار ماندگار ادبیات تعلیمی، باید با خاستگاه های فکری پدیدآورندگان این گونه متون آشنا شد. بازخوانی دقیق باب چهارم مرزبان نامهنشان می دهد که گویا نویسنده آن نیز مانند افلاطون بر آن است که تنها یک سکه حقیقی وجود دارد که باید همه چیز را با آن سنجید و آن معرفت است؛ تنها خردورزی است که آدمی را از دام اشتغال به جهان بی اعتبار محسوسات و فریفته شدن به وهم و خیال می تواند برهاند. همین نکات بن مایة اصلی فرضیه های تحقیق این جستار است. باید سؤالات تحقیق و فرضیة تحقیق بر همین مبنا شکل گیرد. پژوهش هایی از این دست، امکان فهم دقیق تری از آثار ارزشمند ادبی را فراهم می کند؛ هم چنین زمینه ای مناسب برای تعاملات فکری سازنده میان پژوهشگران ادب فارسی و فلسفه است.
بررسی تطبیقی مفهوم خرد در اندرزهای دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد در اندیشة ایرانی، شالودة جهان هستی است و جنبه های گوناگون زندگی مادی و معنوی انسان را در بر می گیرد. اندرزنامه های پهلوی، آیینة باورهای کهن زرتشتی هستند و خردگرایی در آنها نمود بارزی دارد؛ از آن جمله به کتاب ششم دینکرد، مهم ترین پندنامه به زبان پهلوی، می توان اشاره کرد. در شاهنامةفردوسی نیز که میراث دار اندیشه ها و ذخایر اندرزی پیش از اسلام است؛ خرد یکی از مفاهیم بنیادی است و در نقش ها و کارکردهای متنوع جلوه گر می شود. نگارندگان این مقاله می کوشند به شیوة تطبیقی و با تحلیل محتوا، نقش و جایگاه خرد را در اندرزهای دینکرد ششمو شاهنامهفردوسی بازنمایند. برپایة نتایج پژوهش، مفهوم خرد در این دو کتاب، همسانی های بسیاری دارد؛ خرد در دینکرد ششم، به جز معنای اصلی خود، نیروی فهم و درک، بخشی از نظام جامع دینی اورمزد است که خداوند از طریق آن، جهان را آفریده است و نگاهداری می کند؛ بنابراین همه نیکی ها و بدی ها برپایه آن سنجیده می شود. این نگاه به مفهوم خرد، در شاهنامهنیز بسیار آشکار است. برخی از اندرزهای خردگرایانة دینکرد ششمو شاهنامه، نه تنها ازنظر معنایی، بلکه در شیوة بیان و صور خیالی مانند تشبیه و تمثیل نیز به یکدیگر شباهت دارند.گفتنی است برای برخی از همسانی های دینکرد ششمو شاهنامهشاهدی در متون دیگر پهلوی یافت نشد؛ چنان که در دینکرد ششمبرای بیان ارتباط خرد و دانش، تمثیل زیبای زمین و آب به کار رفته است و شبیه این تمثیل در شاهنامهنیز مشاهده می شود. این شباهت ها دلیلی بر تأثیر پذیری مستقیم شاهنامهاز دینکرد ششمیا منبع یکسان دو کتاب است.
نمادشناسی حیوانات در کتاب طرب المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقعیت ها و حوادث گوناگونی در جهان هستی وجود دارد که فراتر از درک و فهم انسان است و آدمی برای شناخت آنها ابزار و توانایی خاصی ندارد؛ به همین سبب برای بیان و توصیف آنها از ابزاری ابداعی به نام نماد استفاده می کند. نمادها با انواع و شکل های گوناگون و متنوع، در همه ارکان زندگی بشری به ویژه در ادبیات و هنر و فرهنگ و اعتقادات انسان حضور دارند. استفاده از نماد حیوانات در آثار گذشته بیش از نمادهای دیگر رواج داشته است. طرب المجالسیکی از کتاب هایی است که نویسنده در بخشی از آن، در قالب مناظره، از نمادهای حیوانات بسیار استفاده کرده است. برای تأویل و فهم بهتر متن، قبل از هر چیز باید نمادها و سمبل های این اثر شناخته و رمزگشایی شود. برای این کار، نخست حیوانات این اثر بررسی و استخراج شد و سپس با استفاده از آثار تمثیلی و نمادین دیگر و نمونه های به کاررفته در آنها، نقش های رمزی این حیوانات و معانی سمبلک آنها بیان شد تا خوانندگان با استناد به این معانی، محتوای اثر و هدف آن را بهتر دریابند. این پژوهش نشان می دهد که نویسندة این اثر با بهره گیری از نمادهای رایج ادب فارسی و شیوه ای رمزآمیز، تفکری انتزاعی و عقلانی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است و با این روش مفاهیم اخلاقی، عرفانی، فلسفی، مذهبی، اساطیری، عامیانه را در فکر مخاطب پرورش داده است.
توتم در منظومه های حماسی پس از شاهنامه با تکیه بر منظومه های گرشاسب نامه، سام نامه، کوش نامه، برزونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ابتدایی اسیر طبیعت و جغرافیای زیستی خود بود و هر چیزی در اطرافش، رمز و راز غریبی داشت؛ به همین سبب برای زیستی کم خطرتر، باتوجه به دانش اش به بسیاری از ترس ها تقدّس بخشید. باورهای توتمی برخاسته از چنین ضرورت و اقتضایی است. انسان ابتدایی ای که به توتم باور دارد بر آن است که برخی حیوانات و گیاهان تأمین کنندة خوراک آدمی، حامل روح اجداد قبیله و نگهدار و نگاهبان آن قوم و قبیله اند و بنابراین از ارزش و تقدّس ویژه ای برخوردار هستند. هدف این پژوهش، بررسی توتم و نشانه های آن در منظومه های حماسی پس از شاهنامهاست. این منظومه ها دربردارندة بسیاری از باورها و آیین های کهن ایرانی پیش از ورود اسلام به ایران هستند؛ برخی از مهم ترین آنها مانند گرشاسب نامه، سام نامه، کوش نامهو برزونامهاساس کار این پژوهش قرار گرفته است. با ردیابی باورهای توتمی در این منظومه ها، نشانه های بسیاری از قداست جانورانی مانند گاو، اسب، سیمرغ و پرستش گیاهان و درختان، هم چنین نمونه هایی از توتم گرایی گیاهی و افسانه های مربوط به گیاه تباری و نقش درمانگری درختان و گیاهان مشاهده می شود که نشان دهندة وجود توتمیسم در اسطوره ها و باورهای ایرانیان باستان است؛ چنین اندیشه ای توجیهی برای نمونه های تابویی مثل منع کشتن و خوردن موجودات توتمی، در جامعه است.
تحلیل دگرگونی شخصیت شیرین از روایت فردوسی تا روایت نظامی با تکیه بر عناصر گفتمان مدار شاهنامه و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود تا شخصیت شیرین و دگرگونی آن در دو روایت داستانی شاهنامهو خسرو و شیرینبه روش تحلیل گفتمان بررسی شود. نویسندگان می کوشند تا نشان دهند چگونه عوامل زبانی و فرازبانی مانند شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی و نیز جهان بینی فردوسی و نظامی در بازنمایی این شخصیت مؤثر بوده است. در این جستار افزون بر تغییر گفتمان سیاسی فرهنگی عصر سامانی و غزنوی به گفتمان عصر سلجوقی، نگرش فردوسی و نظامی به زن نیز بررسی می شود تا دریافته شود که این نگرش ها تا چه اندازه در دگرگونی شخصیت شیرین تأثیر داشته اند. برپایة این پژوهش شیرین در شاهنامهدو چهرة متفاوت منفی و مثبت دارد که به سبب جهان بینی طبقاتی و روابط قدرت حاکم بر متن شکل گرفته است. شیرین در خسرو و شیرینبه سبب تغییر نوع ادبی متن و برخورد جهان بینانة نظامی با این شخصیت، هویّتی متفاوت می یابد و از کنیزکی رومی به شاهدختی ارمنی تبدیل می شود.
تصحیح چند تصحیف و تحریف در قصیدة نهزة الارواح و نزهة الاشباح خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی، شاعر بزرگ و نام آور قرن ششم، به راستی یکی از درخشان ترین چهره های ادب ایران است که به سرودن شعر پیچیده و دیریاب شناخته شده است. زبان ویژة شعر خاقانی، کاربرد انواع ترکیبات بدیع، آفرینش مضامین نو، کاربرد علوم زمانه در شعر، التزام به رعایت انواع آرایه های لفظی و معنوی، کاربرد تشبیهات و استعاره های دور از ذهن و کنایات و... ازجمله نکاتی است که با پیچیده کردن شعر خاقانی، آن را دور از دسترس همگان قرار داده است؛ افزون بر این نکات بخش درخور توجهی از دشواری های شعر این شاعر به سبب ضبط های نادرست اشعار اوست. در این جستار کوتاه سعی شده است تا یکی از قصاید شورانگیز خاقانی با عنوان «نهزة الارواح و نزهة الاشباح» از نظر تصحیفات نقد و بررسی شود. این قصیده نتیجة دومین سفر حج اوست و در آن از شور و احساسات حاجیان و وصف منازل کعبه از بغداد تا مکه سخن به میان آمده است؛ بی توجهی به ویژگی های سبکی خاقانی برخی از این تصحیفات و تحریفات را ایجاد کرده است و البته بخشی از آن با توجه به متون جغرافیایی، طبی، فقهی و... تصحیح پذیر است.
تأثیرپذیری متون عرفانی از افسانههای وهب بن مُنَبِّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسراییلیّات، اصطلاحی است که علمای اسلامی برای عقاید و داستان های خرافی ای به کار بردند که علمای اهل کتاب از قرن اوّل هجری درمیان مسلمانان رواج دادند. این افسانه های ساختگی، برخی از مفسّران و تاریخ نویسان بزرگ مانند طبری، یعقوبی، ابن اثیر و... را تحت تأثیر قرار داد. شاعران و نویسندگان ادب فارسی با متون تفسیری و تاریخی مأنوس بوده اند و به همین سبب از این افسانه ها و احادیث ساختگی تأثیر گرفتند و ناخواسته مانند مفسّران و تاریخ نگاران در ترویج اسراییلیّات نقش اساسی داشتند. متأسفانه بخش اصلی این افسانه بافی ها دربارة زندگی انبیاست. یکی از معروف ترین چهره های مؤثّر در گسترش اسراییلیّات، وهب بن مُنَبِّه است که بسیاری از داستان ها وافسانه های او دربارة انبیا در نظم و نثر فارسی ازجمله متون عرفانی بازتاب فراوانی داشته است. گفتنی است بسیاری از این افسانه ها برخاسته از منابع یهودی و نصرانی است. نگارندة این جستار می کوشد تا با بیان ریشه و خاستگاه اصلی این افسانه ها پیشگاه مقدس انبیا را از این گونه اهانت ها پاک کند.