متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال پانزدهم زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 60) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از داستان های عبری است که روایت آن در سوره ای با نام یوسف در قرآن کریم آمده است. این داستان بعد از ورود اسلام به ایران مدّنظر بسیاری از ادیبان قرار گرفت و در روایت ها و اوزان مختلفی به نظم درآمد. از مهم ترین یوسف و زلیخاهایی که اکنون در دسترس دانش دوستان است، می توان به یوسف و زلیخای طغان شاهی و یوسف و زلیخای جامی اشاره کرد که دو روایت متفاوت را بازگو می کنند. محمدکاظم صاحب اصفهانی ملقب به مسیح البیان از شاعران عهد عالم گیر، از ایران به هند سفر می کند و ضمن اشتغال به داروغگی دارالشفای پادشاهی، با طبع موزون خود، آثاری را به یادگار می نهد. ازجمله مثنوی های او صباحت یوسفی است که شاعر آن را در بحر خفیف به رشته نظم کشیده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن معرفی کامل اثر، روایت آن را با روایت یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی مقایسه نموده اند. نتیجه به دست آمده این است که ازنظر نوع روایت، زبان، وزن و مضمون سازی های ادبی، تفاوت آشکاری بین این دو اثر وجود دارد. نوع پژوهش بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی، متن یادشده بررسی شده است.
ضرورت بازتحلیل نظریه مند شعر فارسی با رویکرد سبک شناسی کلامی (نمونه: مؤلفه امکان رؤیت خداوند در شعر نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ ایرانی اسلامی ما در طول ادوار روشن و تاریک خود، دست خوش تغییرات نظریه مند ازسوی دو اَبَرجریان تصوّف و کلام اسلامی بوده است. علم کلام که با انگیزه مستدل ساختن اصولِ دین، پای در زندگی انسانِ ایرانی نهاده بود، همه ابعاد فرهنگ ایرانی را از سیاست و شعر و ادبیات و ... در تأثیر و سیطره خود قرار داد. خراسان بزرگ و ماوراءالنهر قدیم که مهد و میزبان کلان فرقه های جبریه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، حشویه، مشبهه، کرّامیه، مرجئه و فِرَق شیعه بود، به ویژه تا قرن های چهار و پنج به معرکه ای برای منازعات مذهبی و تشتت آراء مبدّل شده بود. این منازعات مذهبی که گستره عظیمی از صف آرایی های برون فرقه ای و درون فرقه ای را دامن می زد، به تدریج در ذهن و زبانِ شاعران ایرانی نمود یافت و طیف رنگارنگی از باورهای نظریه مند را در شعرشان پدید آورد. متأسفانه مطالعات کلامی صورت گرفته در ادبیات فارسی تا روزگار ما از کلّی گویی های کلامی و پیش داوری ها مبرّا نبوده است. نویسندگان در این نوشتار برای پرهیز از کلّی گویی ها و نشان دادن انحراف از معیارهای اعتقادی فِرَق در شعر فارسی، «سبک شناسی نظریه مند با رویکرد کلامی» را معرّفی و پیشنهاد می کنند. از این نظر، مؤلفه اعتقادی «رؤیت خداوند» در بین فِرَق اسلامی را به بن مایه های فکری جزئی تری تقسیم کرده اند و ضمن بررسی تطبیقی عقاید فِرَق کلامی درباره رؤیت، رابطه نظریه مند واژگان نشان دار و معنادار را در شعر حکیم نظامی با دو لایه دستوری و بلاغی نشان داده و مواضع کلامی حکیم نظامی را در حوزه «رؤیت خداوند در معراج» با عقاید ابوالحسن اشعری هم سو دانسته اند.
تحلیل نظام ریسک پذیری حکایت «سفرِ هندوستان و ضلالتِ بت پرستان» بوستان بر پایه نظریّه گفتمان خیزابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان خیزابی مبتنی بر نظامی رخدادی شکل می گیرد و زمینه تکثیر گفتمانی را فراهم می کند. درنتیجه با وضعیت هایی سیال، باز و جهشی روبه رو می شویم که دامنه حضور کنشگر را وسعت می بخشد و حضوری را برای کنشگر رقم می زند که دیگر در کنترل او نیست. نظام های گفتمانی به دو نوع کلی تقسیم می شوند: محافظه کاری و خطرپذیری. محافظه کاری برپایه تطبیق و خطرپذیری برپایه تصادف شکل می گیرد. گفتمان خیزابی نیز برآیند نظام خطرپذیری است که با ایجاد فرایند گسست، به شکل دهی معناهایی رخدادی و نامنتظر می انجامد. در این پژوهش، حکایت «سفر هندوستان و ضلالت بُت پرستان» بوستان سعدی از منظر نظریه گفتمان خیزابی بررسی خواهد شد و نوع تعامل و بده بستان های میان دو نظام محافظه کاری و خطرپذیری و شرایط و بایسته های این دو نظام تحلیل می شود. درواقع، مسئله اصلی پژوهشِ پیشِ روی این است که در این حکایت، نظام گفتمانی تطبیق و خطر در شرایط گذار و در قالب چرخش گفتمانی چگونه و برپایه کدام معیارها بازنمود می یابد. همچنین شیوه رویارویی این نظام ها با یکدیگر چگونه است و گفتمان خیزابی چگونه تبیین می شود. بررسی حکایت منظور نشان می دهد گفته پرداز پیوسته فضای گفتمان را در وضعیتی چالشی قرار می دهد؛ به گونه ای که نظام های محافظه کاری و خطرپذیری به موازات هم و در یک فضای رقابتی روایت را به پیش می برند. کنشگر نیز با توجه به موقعیت نشانه ای که در آن قرار می گیرد در این فضای رقابتی مشارکت می کند و سرانجام با کنش قتل، فضایی رخدادی را رقم می زند که سبب شکل گیری خطرپذیری و تحقق گفتمان خیزابی می شود.
معرفی و متن شناسی معدن الجواهر و بررسی نسخ خطی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب معدن الجواهر تنها اثرِ در دست از دولت خان طرزی دهلوی، شاعر و نویسنده سرزمین شبه قاره است که در سال های 1024‑1025 ق. تألیف و به جهانگیرشاه گورکانی تقدیم شده است. این کتاب به صورت نسخه های خطی در کتابخانه های جهان نگهداری می شود که از میان آنها سه نسخه در ایران موجود است. مقاله حاضر که به شیوه توصیفی انجام شده است به متن شناسی و معرفی نسخه های خطی معدن الجواهر اختصاص دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این کتاب در هفده باب و به شیوه گلستان سعدی، یعنی نثر آمیخته به نظم، تألیف شده است. کتاب مشتمل بر سی و شش حکایت است و طرزی دهلوی خود را گردآورنده این حکایات می داند، نه خالق آنها. اغلب شواهد شعری کتاب از خود نویسنده است؛ اما به اشعار شاعران دیگر فارسی سرا مثل سعدی، حافظ، نظامی، جامی و دیگران نیز استشهاد شده است. بیشترین اشعار تضمینی کتاب از سعدی است؛ این امر نشان می دهد که طرزی دهلوی علاوه بر اینکه در نثرپردازی به تقلید از گلستان پرداخته، به بوستان سعدی نیز نظر داشته است. کاربرد لغات نادر هندی مثل سُکهپال، موتی، جوگی و غیره، تطبیق صفت و موصوف، واژه سازی و کاربرد افعال در معانی خاص، کاربرد حشو و غیره از ویژگی های سبکی کتاب معدن الجواهر است.
معرفی نسخه خطّی مثنوی ثاقب، منظومه ای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گنجینه نسخ خطّی فارسی، منظومه های حماسی و دینی بسیاری با موضوعات سیره، مناقب و مغازی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر جای مانده است. مثنوی ثاقب (حمله حیدری)، منسوب به محمدحسین ثاقب اصفهانی (م. 1258ه . ق.)، منظومه ای حماسی و دینی در بحر متقارب مثمن محذوف است که نسخه منحصر به فرد آن با شماره 15752 در کتابخانه ملی ایران نگه داری می شود. نسخه خطّی این منظومه ناشناخته، در سال 1255ه . ق. به کتابت درآمده است؛ اما به دلیل از بین رفتن برگه های نخستین و دیباچه آن، نام سراینده، عنوان منظومه، تاریخ و سبب نظم آن به طور دقیق مشخص نیست. پژوهش حاضر، ضمن معرفی این نسخه خطّی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که مثنوی ثاقب از نظر ادبی، بلاغی و واژه شناسی چه اهمیتی دارد و چگونه انتساب آن به سراینده اثبات می شود. تصحیح و بررسی این دست نویس نشان می دهد مثنوی ثاقب از منظومه های دینی مهم و باارزش است که افزون بر ارزش دینی و مذهبی به دلیل اشراف سراینده آن بر متون کهن ادب فارسی از نظر ادبی، زبانی و اشتمال بر نوادر لغات و واژگان کهن متون فارسی در خور توجه است. همچنین با استناد به متن نسخه و تذکره های آن دوره و نیز انطباق سبک منظومه با دیوان اشعارِ شاعر، فرضیه انتساب منظومه به ثاقب اصفهانی قوّت می یابد. این پژوهش براساس روش کتابخانه ای و سندپژوهی، نسخه خطّی مثنوی ثاقب و اثبات انتساب آن به سراینده را بررسی می کند.
معرفی نسخه های آمدنامه و صفوه المصادر و تحلیل روش آموزش «دستور زبان فارسی» در آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستورنویسی فارسی در شبه قاره قدمتی چند صدساله دارد. نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در آنجا سبب شده است که بسیاری درپی آموزش و یادگیری این زبان بروند و درنتیجه آموزش زبان فارسی نیز شکلی جدی در آنجا بگیرد. آمدنامه ها و همچنین رساله صفوه المصادر، ازجمله رسالاتی بوده اند که در شبه قاره هند برای آموزش دستور زبان فارسی و به صورت خاص برای تصریف مصادر فارسی تألیف شده اند. در این تحقیق، ابتدا به سیری از نفوذ فرهنگ و زبان فارسی در هند و سنت آمدنامه نویسی در شبه قاره اشاره می شود؛ سپس به معرفی نسخه های خطی و چاپ سنگی این رساله ها پرداخته خواهد شد. توضیح هر اثر و تصحیح بخش های منتخب رسالات که دربردارنده مسائل مهمی از شیوه تصریف و روش های دسته بندی مصادر است، گام های بعدی این پژوهش است. در ادامه با مقایسه سه رساله آمدنامه و رساله صفوه المصادر با هم، شباهت ها و تفاوت های این رسالات با یکدیگر بررسی می شود. در روش تصریف رسالات تفاوتی با هم دیده نمی شود؛ اما جامعیت آمدنامه حیات علی هندی و صفوه المصادر نشان می دهد که این دو رساله به صورت منسجم تر و مطابق با روش علمی نگارش یافته اند و دو رساله آمدنامه دیگر به صورت سطحی و احتمالاً برای سطوح پایین ترِ آموزش دستور زبان فارسی تألیف شده اند؛ نیز شباهت کلی روش این آمدنامه ها و صیغه های تصریف شده مشترک در آنها نشان می دهد که شاید در یک بازه زمانی مشترک و با منابع مشترکی تألیف شده باشند. مقایسه این رساله ها با دستورهای فارسی جامعی که در هند و چین در سال های بعدی نوشته شده است، این فرض را ثابت می کند که آمدنامه ها در تصریف مصادر فارسی اصول علمی را رعایت کرده اند و ممکن است منبع دستورهای بعدی در شبه قاره بوده باشند.