متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال پانزدهم پاییز 1402 شماره 3 (پیاپی 59) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی واکاوی لایه های معنایی متن برپایه نظریه هایی است که بیشتر، از حوزه های دیگر علوم انسانی گرفته شده است. یکی از تازه ترین نظریه ها در این زمینه تاریخ گرایی نوین است که در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی، استیون گرینبلَت آن را پایه گذاری کرد. برخلاف تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نوین به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. این پژوهش داستان فریدون و ضحاک را برپایه تاریخ گرایی نوین و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل و معنای تازه ای از آن ارائه کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کشمکش گفتمان ایرانی (فریدون و کاوه) با گفتمان انیرانی در این داستان بر سر قدرت است که سرانجام به غلبه گفتمان ایرانی می انجامد. شخصیت های این داستان هریک نماینده گفتمانی در جامعه داستان هستند. در آغاز، گفتمان انیرانی گفتمان مسلّط و در قدرت، و گفتمان ایرانی در حاشیه و خارج از قدرت است؛ اما در پایان داستان، وضعیت دگرگون می شود. پیرنگ داستان حاصل کشمکش گفتمان ایرانی و انیرانی بر سر قدرت است.
مقایسه و تحلیل اقوال مربوط به رضا در تذکره الأولیا، ترجمه رساله قشیریه و کشف المحجوب (بر پایه بینامتنیت ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذکره الأولیای عطار نیشابوری یکی از متون ادبی عرفانی است که در میان آثار عرفانی فارسی، جایگاه ویژه ای دارد. تردیدی نیست که عطار برای تدوین تذکره الأولیا از آثار عرفانی پیش از خود استفاده کرده؛ اما در نقل اقوال و حکایات از همه منابع، به شیوه یکسان عمل نکرده است. مقایسه بینامتنی تذکره الأولیا با متون پیش از عطار یکی از شیوه هایی است که ازطریق آن می توان هم به منابع اصلی عطار دست یافت و هم جایگاه عطار را، در مرتبه نویسنده متنی ادبی عرفانی، تحلیل کرد. در این مقاله برای تحلیل دقیق تر، اقوال مربوط به «رضا» از تذکره الأولیا با کشف المحجوب و ترجمه رساله قشیریه مقایسه بینامتنی شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که «مناسبات بینامتنی تذکره الأولیا با دو اثر عرفانی پیش از خود چگونه است؟». دستاوردهای پژوهش نشان می دهد مناسبات بینامتنی اقوال درباره رضا در این سه اثر، در پنج دسته بینامتنیت مستقیم، کاهشی، افزایشی، چندگانه و تلفیقی قرار می گیرد. بیشترین مناسبت بینامتنیِ میان تذکره الأولیا و ترجمه رساله قشیریه بینامتنیت مستقیم و میان تذکره الأولیا و کشف المحجوب بینامتنیت کاهشی است. این مقایسه بینامتنی نشان می دهد عطار متناسب با اهدافی که در تألیف تذکره الأولیا داشته و نیز ویژگی های متون پیشین، اقوال را نقل کرده است. حذف عبارت های عربی، توضیح و تفسیر، تغییراتی است که عطار در اقوال مأخوذ از کشف المحجوب ایجاد کرده است؛ درحالی که تغییرات واژگانی، صرفی و نحوی متناسب با زبان فارسی و افزایش عناصر مخیّل و تأکیدساز در اقوال برگرفته از ترجمه رساله قشیریه دیده می شود.
حرفی از هزار «آن» شعر حافظ (کاربردشناسی و معنی شناسیِ واژه «آن» در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان حافظ شیرازی از بلندآوازه ترین شاعران زبان فارسی است؛ اما هنوز همه راز و رمزها و علل و عوامل این شهرت و مقبولیّت، با وجود پژوهش های شایسته و فراوان، کشف و بیان نشده است و همچنان پژوهشگرانِ حوزه های مختلف ادبیات و عرفان، به ویژه با روش ها و رویکردهای جدید نقد ادبی و سبک شناسی در این راه می کوشند. در این مقاله، با شیوه ای توصیفی تحلیلی یکی از خلاقیت ها و ظرایف زبانی و معنایی شعر حافظ بررسی می شود و ابعاد و نکته های ناگفته ای از آن کشف و بازنمایی خواهد شد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تعبیر و اصطلاح «آن» را در شعر حافظ کاربردشناسی و منظورشناسی کند و با دو رویکرد صورتگرایی و تأویلی، رفتارها، خلاقیت ها و مقاصد شاعر را از کاربرد «آن» بررسی کند. نگارنده ضمن اشاره به کاربردهای «آن» در دستور زبان (ضمیر و صفت اشاره)، بیشتر به مفاهیم اصطلاحی و عرفانی «آن» در زبان عارفان و به ویژه غزلیات حافظ توجه دارد و به طور خلاصه و در حد توان تبیین می کند که چگونه واژه نشان دار «آن» در شعر حافظ می تواند معانی و کارکردهای مختلف هنری و زیباشناختی ای داشته باشد که پیشتر بیان نشده است. از نتایج عمده این پژوهش آن است که واژه «آن» در شعر حافظ به اغراض مختلفی به کار رفته و با هنر ایهام و ابهام، توسع معنایی یافته است؛ درواقع از این راه، ایجاز و انسجام شعر افزایش یافته و به تفخیم و تعظیم معانی کمک شده است.
بررسی دلالت های ضمنی در مثنوی با توجه به تناسب واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلالت ضمنی یکی از رویکردهای نشانه شناسی است که با معناهای پنهان و ژرف ساخت متون به مثابه کلیت های نظام مند سروُکار دارد و درپی آن است تا با تکیه بر بافت کاربردی واژه و ویژگی های مخاطب، از ظاهر نظام های نشانه ای عبور کند و به لایه های زیرین متن دست یابد. مثنوی به دلیل ساختار تأویل پذیر و تودرتو، قابلیت بررسی از این دیدگاه را دارد و با واکاوی دلالت های ضمنیِ آن می توان به انسجام و وحدت اندام وار و نیز مفاهیم پنهان بسیاری پی برد. هدف این پژوهش، تبیین چگونگی دلالت های ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا از دیدگاه نشانه شناسی گفتمانی، برخی از دلالت های ضمنی مثنوی از دو منظر بررسی و تحلیل می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دلالت ضمنیِ برآمده از تناسب الفاظ در مثنوی به دو شکل دیده می شود: در شکل اول، باهم آیی و تناسبِ واژگان برجسته یک رویداد یا داستان دینی و تاریخی مشهور در محور هم نشینیِ بیت، تداعی کننده آن رویداد برای مخاطب و القاکننده معنای ضمنی دیگری است که با ظاهر بیت و زمینه اصلی بحث در محور عمودی شعر نیز هماهنگی دارد. در شکل دوم، شاعر، واژگان و فرازهای برجسته از داستانی مشهور و مرتبط را با کلام خود می آمیزد؛ ولی این نشانه های زبانی، معنای ثانویّه ای به بیت نمی بخشد؛ بلکه حضور آن واژگان در تعدادی از ابیات متوالی، مخاطب را به دلالت ضمنیِ موجود در کلیّت ابیات رهنمون می کند.
تأملی در تصحیح دکتر امیرحسن یزدگردی از دیوان ظهیر فاریابی با تکیه بر نسخه حکیم اوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهیر فاریابی (متوفی 598 ق.) یکی از شاعران بزرگ قصیده سرای ایران در سده ششم هجری است. دیوان او چندین بار در ایران و هند چاپ شده است؛ اما تصحیح یزدگردی از دیوان ظهیر که به همت شاگردش، اصغر دادبه در 1381 خورشیدی منتشر شد، می توانست بهترین و منقّح ترین تصحیح دیوان ظهیر به شمار آید؛ ولی به دلیل استفاده نکردن مصحّح از نسخه های قدیم تر مانند نسخه کتابخانه نورعثمانیه و نسخه مجموعه حکیم اوغلو و دست نویس سفینه تبریز اشکالاتی در آن راه یافته است. تاکنون محققان بسیاری به این عیب چاپ یزدگردی اشاره کرده اند؛ ازجمله سیّد علی میرافضلی و شریفی صحی که براساس دست نویس سفینه تبریز و نسخه کتابخانه نورعثمانیه به این اشکالات پرداخته اند. در این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی و با مقابله تصحیح مرحوم یزدگردی با نسخه حکیم اوغلو به برخی از این کاستی ها پرداخته ایم. نسخه حکیم اوغلو ازجمله نسخه های به غارت رفته آستانه شیخ صفی در اردبیل است که تاریخ کتابت ندارد و به گواهی نوع خط و محتویات آن احتمالاً در قرن هفتم هجری قمری از روی نسخه های اصیل نوشته شده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که با گردآوری نسخه های بهتر و مجموعه های دیگری مثل جُنگ ها و تذکره ها می توان به چاپی منقّح تر از دیوان ظهیر فاریابی دست یافت. همچنین این پژوهش می تواند مرجعی برای پژوهندگان دیوان ظهیر باشد و مانع از کاستی های احتمالی بعدی شود.
انیس العارفین یا مثنوی ناخدا : یک منظومه غنایی ناشناخته در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انیس العارفین (مثنوی ناخدا) منظومه ای داستانی است. این مثنوی سروده آغا محمدحسین صاحب شیرازی، متخلّص به «ناخدا»ست. آغا محمدحسین صاحب شیرازی این منظومه را در سال 1293 ق. (در عصر حکومتِ ناصرالدین شاه) و به گفته خود در روزگار پیری و در زمانی سرود که سفیر ایران در بنگاله هند بود. محور این مقاله، بررسی و تحلیل زبانی منظومه انیس العارفین براساس دو چاپ سنگی موجود از این منظومه است؛ منظومه ای به زبان فارسی از سراینده ای ترک زبان که در شبه قارّه آن عصر خوانندگانی داشته است. همچنین این متن افزون بر فواید زبانی، ازنظر ادبی، اطلاعات تاریخی عصر قاجار و حکومتیان، به ویژه فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و برخی از مرزبانان محلّی هند و اطلاعات جغرافیایی به ویژه درباره شیراز و هند، زادگاه و زیستگاه شاعر، از دید یک ناظر حاضر در آن عصر، دارای توضیحات و تازگی هایی است. انیس العارفین همچنین ازنظر ادبیات عامیانه، حکایت ها، افسانه ها و تمثیل ها تأمل برانگیز، خواندنی و تازه است. این منظومه در حوزه صورخیال و برخی توصیف های شاعرانه نیز تازگی هایی دارد. شاعر این منظومه شخصیّتی سیاسی ادبی بوده است. این منظومه در شناخت شاعر، سندِ منحصری است و با آن می توان به برخی از اطلاعات شخصی و خانوادگی او دست یافت و برخی از شخصیّت های سیاسی تاریخی را شناخت که نشانی از آنها در تاریخ نمانده است. همچنین به پیوند این اثر با دیگر آثار، به ویژه خسرو و شیرین نظامی اشاره می شود که سراینده انیس العارفین این منظومه را با توجه به آن سروده است.