متن شناسی ادب فارسی
پژوهش های زبان و ادبیات فارسی سال سوم بهار 1390 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در روانشناسی تحلیلی یونگ، آنیما مجموعه ناخودآگاهی است که منشأ بسیار دوری دارد و نمونه نوعی همه تجارب اجدادی بشر در باب موجود مؤنث و باقی مانده همه احساسات و تأثّرات حاصل آمده از زن و نظام سازش یابی روانی است که به میراث رسیده است. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر جلوهها و کارکردهای کهن الگوی آنیما، همچنین ویژگی های نهادینه در این بخش از روان، اشعار اخوان ثالث را به گونهای دقیقتر مورد کند وکاو قرار دهد. از آنجا که دوقطبی بودن، خاصیت ذاتی کهن الگوها است، در اشعار اخوان ثالث نیز میتوان بسیاری از کارکردها و فرافکنیهای مثبت و منفی آنیما را بررسی نمود و تحت تأثیر این کارکرد دوگانه، دیدگاه اخوان را نسبت به جامعه و محیط پیرامونش بخوبی توصیف کرد.
تصحیح و تحلیل یک تصحیف در سه بیت از مخزن الأسرار و اقبالنامه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به عقیده بسیاری از محقّقان، شعرِ کمتر شاعری به اندازه نظامی و خاقانی دچار تحریف و تصحیف شده است و علّت آن نیز توجه بیش از اندازه عموم مردم به شعر آنها - بیشتر در مورد نظامی- و دیگر، دشواری شعر آنهاست که گاهی، کاتبان نُسخ هنگامی که با واژهها و ترکیبهای غریب و پیچیده آنها مواجه شدهاند، جای این ترکیبها و واژههای نامأنوس را با واژهها و ترکیبهایی که به نظر آنها رسیده و با آن آشنایی داشتهاند و معنی و مفهوم آن را نیز می فهمیده اند، عوض کردهاند؛ به همین سبب است که در برخی موارد، شارحان و حتّی فرهنگنویسان با برخی ترکیبات در شعر قدما مواجه میشوند که از گزارش معنی و مفهوم آن ترکیبها، فرو میمانند.
آنچه در این مقاله از نظر خوانندگان میگذرد، تصحیح تصحیفی مشابه در سه بیت مختلف از خمسه نظامی است که این تصحیفها، تا حدودی در شعر نظامی و حتّی دیوان خاقانی فراگیر است. همچنین به شرح چند بیت از خمسه نظامی که بنوعی با ترنج و نارنج مرتبط است، پرداخته شده است.
هنجارگریزی مولوی در ردیف غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در غزلیات خود، بیش از شاعران دیگر به هنجارگریزی و نوآوری، روی آورده است؛ این رویکرد در همه زمینه های شعر او؛ بویژه در ردیف آشکار است. وی از موسیقی ردیف و اهمّیت آن در شعر فارسی کاملاً آگاه بوده و بیشترین بهره را از قبَل ردیف برده است. او از حیث تنوّع و هنجار شکنی ردیف در تأمین ابعاد موسیقایی سخن، ممتاز است. هیچ یک از شاعران پارسی گوی به اندازه او از این امتیاز برخوردار نبوده است؛ غزلهای او اغلب از تأثیر وجد و شور سماع پدید آمده اند و همین امر باعث سنّت شکنی ها از جمله در ردیف شده است. طولانی بودن و شورانگیزی ردیف و گاه عدم رعایت قافیه پیش از آن و تبدیل قافیه به ردیف، امتزاج ردیف و قافیه، هم معنی نبودن ردیفها از جمله مواردی است که در این پژوهش بدانها پرداخته می شود.
الگوی ساختاری - ارتباطی حکایت های حدیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه اولین منظومه مهم تعلیمی- عرفانی در زبان فارسی است. سنایی در این اثر ارزشمند، علاوه بر پرداختن به موضوعات عرفانی و بیان معارف اسلامی، از حکایت و داستان برای مستند و مستدل ساختن مطالب و قابل فهم ساختن آن ها برای عامه استفاده کرده است. در این مقاله، برای رسیدن به پاسخ این پرسش که حکایات حدیقه، چه نقشی در تحقق اهداف تعلیمی این منظومه عرفانی دارند؛ الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن، ادیب و زبان شناس روسی، اساس کار قرار گرفته است. یاکوبسن در هر ارتباط کلامی، شش عنصر فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز وتماس را دخیل می داند. از دیدگاه وی، در فرآیند ارتباط این عناصر، تعیین کننده کارکردهای زبان هستند و در هر ارتباط کلامی، همواره یکی از این کارکردها برجسته تر است. بررسی عناصرِ فرستنده، گیرنده و زمینه و کارکردهای این عناصر در حکایات حدیقه نشان می دهد که در حدیقه، کارکرد ارجاعی مهم ترین و پربسامدترین کارکرد است و در جهت توضیح وتبیین زمینه معنایی متن عمل کرده است. کارکردهای کنشی و عاطفی در مراتب بعدی قرار می گیرند و بر تأثیر و نفوذ کلام راوی می افزایند.
اندیشه های عرفانی سنایی در بابِ دعا (با تکیه بر حدیقه الحقیقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبادت، فطری و ذاتیِ انسان است. یکی از این عبادتها، دعا و نیایش است که هرکس ممکن است، نسبت بدان تلقّی و برداشتی متفاوت از دیگران داشته باشد؛ به همین جهت، دعا ممکن است عابدانه، زاهدانه یا عارفانه باشد. دعای عابدانه معمولاً با معامله گری و دعای زاهدانه با ترس و بیم همراه است؛ اما دعای عارفانه از آنجا که عاشقانه است، فی نفسه مطلوبیّت دارد و داعی با چنین نگرشی، دیگر منتظر برآورده شدنِ حاجت های خود؛ بخصوص، نیازهای مادّیِ خویش نیست، همین که معشوق به عاشق اذنِ گفتگو داده، لذّتبخش است.
در این مقاله سعی برآن است که ابتدا مباحثی چون: سرّ وجوبِ عبادتها، ذکر و یادِ حق تعالی و درجه عبادتها مطرح شود، سپس اندیشه های عرفانی سنایی شامل: خواسته های سنایی به دعا، رابطه دعا و رضا، ردّ درخواست هایِ مادّی، شرایطِ برآورده شدنِ دعا و رازهای عدم اجابتِ آن ذکر گردد. بنابراین، اوج لذّت و سرمستی سنایی را در مراحل مختلفِ دعاهای عرفانیِ وی (مرحله تجلّیِ افعالی، مرحله تجلّیِ صفاتی و مرحله تجلّیِ ذاتیِ پروردگار) ملاحظه می نماییم.
بررسی کارکرد قدرت و فرهنگ سیاسی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه از جنبه های مختلف در تاریخ تمدن هند، ایران و جوامع اسلامی اهمیت داشته است. این کتاب بخوبی نگرش به انسان و اجتماع را در جامعه سنّتی (پیش از عصر بیداری) منعکس می کند. این کتاب به علّت امتزاج با فرهنگ های مختلف شرقی از لایه های متعدد برخوردار است. به طوری که حداقل نقش، سه تمدن بزرگ شرق؛ هند، ایران و عرب در آن قابل مشاهده و بررسی است.
بیشتر داستان های کلیله و دمنه تمثیلی و به زبان حیوانات است. احتمالاً دلیل عمده استفاده از شخصیت های حیوانی، محتوای سیاسی آن است. این شخصیت ها نویسنده را قادر ساخته، مسائلی را بیان کند که طرح آن در قالب شخصیت های انسانی، مشکلاتی را ایجاد می کرد. داستان های کلیله و دمنه غالباً انعکاس هرم قدرت در جامعه شرق (هند، ایران و جهان اسلام) است؛ بنابراین به بهترین وجهی ساز و کار فرهنگ سیاسی، منشأ قدرت و چگونگی رفتار و تأثیر آن را بر طبقات دیگر نشان می دهد. با تجزیه و تحلیل متن می توان ساختار فرهنگ سیاسی و تأثیر آن را بر رفتارهای فردی و اجتماعی کشف و بررسی کرد.
آرا و عقاید نظریه پردازان مدرن و پست مدرن، خصوصاً میشل فوکو این واقعیت را آشکار می سازد که قدرت و فرهنگ سیاسی منشأ بسیار پیچیده دارد و بر تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. چگونگی به وجود آمدن قدرت و کنش و تعامل آن با جامعه و نهادهای اجتماعی، موجب بروز رفتارها و اندیشه هایی می شود که در تمایز رفتارهای مردم یک جامعه از دیگر جوامع تأثیرگذار است. به عبارت دیگر در پرتو این نظریه و نظریه های دیگر می توان ادّعا کرد، فرهنگ سیاسی در یک جامعه رابطه معناداری با نوع روابط انسانی دارد. در اینجا با بررسی قدرت، فرهنگ سیاسی و پیامدهای آن در کلیله و دمنه، در حد امکان رفتارها و باورهای انسان شرقی را در این اثر که به تعبیری ملتقای فرهنگ هند، ایران و جهان اسلام است، بررسی خواهیم کرد.
بررسی قصّه های «دیوان» در شاهنامه فردوسی (بر اساس نظریه ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصهها و داستانها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصههای روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارائه کرد و معتقد بود، این الگو را میتوان در مورد سایر قصههای عامیانه و حتی رمانها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققّان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.
شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستانها و داستانوارههای فراوانی دیده میشود. از جمله آنها، داستانهایی است که در آنها دیوان از نقشورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاریهای پراپ و روش ریختشناسانه وی در داستانهای دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسیها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصههای دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریختشناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکتهای موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکتهای پراپ یعنی «بسط از طریق خویشکاری H-I (جنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شدهاند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثهای که رخ میدهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود میآورد.
تحلیل کارکرد کهن الگوها در بخشی از داستان بهرام چوبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگذشت قومی و ملّی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حدّ و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزیّن به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات میکند و در پی این ملاقات، تحوّلی عظیم در شخصیت وی پدید میآید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر میپروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه میشورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران مینشیند. اما این پادشاهی دیری نمیپاید و بهرام محکوم به مرگ میشود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بیحرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فرّه پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فرّه شاهی برخوردار باشد.