متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال دهم زمستان 1397 شماره 4 (پیاپی 40) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در میدان گسترده ادبیات فارسی، بزرگانی مانند میرزایف و براگینسکی و سعید نفیسی، پیش از سایر پژوهشگران، درباره اشعار رودکی (پدر شعر پارسی) پژوهش کردند. انان با تامل های شایسته خود در جمع اوری اشعار رودکی، زمینه را برای پژوهش های دیگر درباره شعر این شاعر فراهم کردند. با توجه به نقل بسیاری از اشعار رودکی در فرهنگ های لغت و دسترسی نداشتن این بزرگان به برخی از این فرهنگ ها، همچنین وجود ابیات نو، ضبط های متفاوت و انتساب های برخی ابیات رودکی به شاعران دیگر و برعکس، یکی از این فرهنگ های لغت در این پژوهش بررسی می شود. این اثر، فرهنگ شرح بحر الغرایب یا لغت حلیمی است. نگارندگان با استفاده از دو نسخه خطی این فرهنگ، به متن کامل تری از انچه علامه نفیسی استفاده کرده است، دست یافته اند. در این پژوهش با نقل برخی از این شواهد، سه بیت تازه منسوب به رودکی معرفی خواهد شد و با تکیه بر فرهنگ نامبرده، درباره انتساب برخی از ابیات به این شاعر، در تصحیح های مختلف از دیوان او، بحث می شود.
رویکردهای مذهبی و بنیادهای ایدیولوژیک در سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از ورود و پذیرش ایین اسلام در ایران، موج گسترده ای از باورها، اسطوره های اسلامی و سامی و در پی ان عناصر عرفانی، ادبیات حماسی ایران را تحت تاثیر قرار داد. این تاثیرات دامنه وسیعی از تغییر و دگرگونی های ساختاری و محتوایی را در بر گرفت؛ به گونه ای که تغییر ایدیولوژی نویسنده بر مسایل بسیاری اثر گذاشت که از ان جمله به جریان داستان، اعمال و رفتار قهرمانان، تعامل میان شخصیت های داستان و حتی تعیین سرنوشت قهرمانان می توان اشاره کرد. با تحلیل تاثیرهای عنصر مذهب در سام نامه می توان دریافت اندیشه ها و مضامین اسلامی و قرانی در این اثر نمود بسیاری دارد؛ به طوری که خویشکاری پهلوان و قهرمان اصلی حماسه و یاران و همراهان او در ترویج عقاید یکتاپرستانه و حتی گاهی اشکارا در راستای گسترش باورهای اسلامی است و اهداف ملی در اولویت های بعدی قرار می گیرد. مضامین و تفکر عرفانی و صوفیانه در سایه دین اسلام، نمودهایی در این اثر دارد که در بخش های سروده خواجوی کرمانی می توان انها را دریافت. این پژوهش از نوع بنیادی و مبنای کار برپایه شیوه تحلیلی، توصیفی و کتابخانه ای است. نگارندگان کوشیده اند اصلی ترین تاثیرهای دین را در حماسه سام نامه واکاوی کنند و از این راه افزون بر دست یابی به اهداف بالا که اساس این پژوهش است، این نکته را تایید کنند که سام نامه حماسه ای است که در دوران های مختلفی از تاریخ سروده شده است.
مفهوم شناسی آز در حماسه های پس از شاهنامه با تاکید بر کوش نامه و فرامرزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از یکی از مفاهیم حکمت عملی است که در پندار و گفتار و کنش ادمیان اشکار می شود. این مفهوم در ادبیات کلاسیک ایران در انواع و قالب های مختلف ادبی به شکل های روایی و غیرروایی بازنمایی شده است. شعر حماسی ایران به سبب ساختار روایی و توجه به کنش قهرمانان و ضدقهرمانان، با دقت بیشتری این مفهوم را نشان داده است. درباره بازتاب مفهوم از در ادبیات حماسی، بیشترین توجه پژوهشگران به شاهنامه بوده است و به حماسه های پس از شاهنامه توجه ویژه ای نداشته اند. ازاین رو در این جستار سعی می شود با روش توصیف و تحلیل، خاستگاه مفهوم از و چگونگی بازنمایی ان در ساختار روایی دو منظومه پهلوانی پس از شاهنامه ( کوش نامه و فرامرزنامه ) در سه حوزه مفهوم شناسی و شیوه بیان و کنش مندی قهرمانان و ضدقهرمانان تبیین شود. مضمون از در هر دو منظومه جلوه گری دارد؛ اما در کوش نامه از اغاز تا فرجام، مضمونی حاکم است و در فرامرزنامه نسبت به کوش نامه ، حضور کم رنگ تری در جهان روایت دارد. پیوند حکمت خسروانی و اسلامی در تبیین مفهوم از در هر دو منظومه کاملاً نمایان است. گویندگان سخن درباره از و ازمندی در هر دو منظومه به راویان و قهرمانان تقسیم می شوند.
تحلیل کارکرد سبک شناختی فعل در رباعیات خیام نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل رکن اصلی و هسته بخش گزاره در دستور زبان فارسی و یکی از محورهای تحلیل سبکی در لایه نحوی زبان است. در این گفتار، نقش و کارکرد سبک شناختی افعال در رباعیات عمر خیام نیشابوری بررسی و تحلیل می شود. نگارندگان در این جستار درپی پاسخ گویی به این پرسش ها هستند: 1) ویژگی های کلیدی فعل در رباعیات خیام چیست؛ 2) بسامد ویژگی های افعال در رباعیات خیام چگونه است؛ 3) چگونه ویژگی های مهم فعل با سبک فکری و محتوای رباعیات خیام پیوند یافته است. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا افعال رباعیات خیام به روش استقرای تام استخراج و ویژگی های کلیدی فعل ازنظر دستور زبان توصیف می شود؛ سرانجام پیوند میان افعال و لایه اندیشگانی سبک در رباعیات خیام تحلیل خواهد شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد افعال رباعیات خیام ازنظر زمانی متعلق به زمان حال و همسو با دم غنیمت شماری خیام است. ازنظر وجه فعل نیز به طورکلی در مرتبه نخست، از وجه خبری برای بیان قطعیت پیام در رباعی و در مرتبه دوم از وجه امری برای دعوت مخاطب به زیستن با خوشی استفاده شده است. ازنظر شخص نیز شاعر بیشتر، از سوم شخص برای جلب توجه مخاطب به دیدن واقعیت هستی و جهان پیرامون و ارجاع به جهان بیرونی بهره می برد. ازنظر گذر، بیشتر افعال از نوع گذراست. همچنین همنشینی اجزای ساختاری جمله در خدمت نمایش اشکار و مستقیم پیام جمله است.
واکاوی اسطوره کیومرث در شاهنامه از دیدگاه ساختارگرایی اساطیری لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره کیومرث یکی از اسطوره های مهم فرهنگ ایرانی است. این اسطوره ازنظر پژوهشی ظرفیت بسیاری دارد و ان را از جنبه های مختلف می توان بررسی کرد؛ از این رو به پژوهش های روش مند و منسجم بر مبنای نظریه و نقد ادبی نیازمند است. در این پژوهش کوشش می شود تا اسطوره کیومرث در شاهنامه برپایه نظریه ساختارگرایی اساطیری از لوی استروس تحلیل شود. بر متونی مانند شاهنامه، نقدهای روش مند و امروزی کمتر و نقدهای سنتی و ذوقی، بسیار انجام شده است؛ به همین سبب شایسته است در این زمینه پژوهشی بر مبنای نظریه و با توجه به رویکردهای نقد ادبی انجام شود. روش تحقیق در این مقاله تحلیل کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. ابتدا روایت های مربوط به اسطوره کیومرث از متون مختلف استخراج و رده بندی خواهد شد. سپس یکان ها یا واحدهای اسطوره ای از میان انها استخراج و به صورت تقابل های دوگانه در برابر هم چیده و تحلیل می شود. برپایه نتیجه این بررسی می توان دریافت ساختار اسطوره کیومرث مبتنی بر سه تقابل است: تقابل مقدس و نامقدس، قدرت و افول قدرت، طبیعت و فرهنگ.
ضرورت تصحیح دوباره دیوان غزلیات کاتبی نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاتبی نیشابوری از شاعران معروف قرن نهم هجری و از زمینه سازان سبک هندی است. دیوان غزلیات او تنها یک بار با استفاده از نسخه های خطی محدودی، تصحیح و چاپ و منتشر شد. دیوان چاپی کاتبی همه غزل های او را در بر ندارد؛ به طوری که در مجموع نسخه های خطی دیگر که مصححان از انها استفاده نکرده اند 124 غزل بیش از نسخه چاپی وجود دارد. افزون بر این، دیوان تصحیح شده کاستی های دیگری نیز دارد که تصحیح دوباره ان را ضرورت می بخشد؛ اشکال هایی مانند نداشتن مقدمه کامل و فهرست های لازم، نبود بخشی با عنوان تعلیقات، درست نبودن ترتیب الفبایی غزل ها برای اسانی رجوع به انها، اشتباهات تایپی بسیار، افتادگی حروف و کلمات، تصحیفات، ترجیحات نادرست، و... که برای رفع همه این کاستی ها لازم است تصحیحی منقح و دقیق از دیوان این شاعر برجسته ارایه شود. هدف این مقاله شرح مشکلات دیوان چاپی و اصلاح انهاست. برای تصحیح مشکلات دیوان چاپی، از هفت نسخه خطی جدید استفاده شد که تصحیح کنندگان از انها بهره نبرده بودند. هیچ یک از نسخه ها ازنظر دقت و قدمت و کامل بودن، بر دیگری برتری درخور توجهی ندارد؛ به همین سبب اشکالات دیوان چاپی با روش التقاطی زدوده شده است.
تصحیح چند بیت از سوزنی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران همواره به سبب لغات و ترکیبات کمیاب در دیوان سوزنی سمرقندی، به این اثر توجه داشته اند و استنادهای پی درپی فرهنگ نویسان به شواهد شعری این شاعر، گواهی روشن بر این سخن است. دیوان سوزنی تاکنون دو بار به چاپ رسیده است؛ اما به سبب های متعدد (نقص ها، تحریف ها و تصحیف های فراوان نسخه های خطی، غلط خوانی و...) لغزش های بسیاری در این چاپ ها مشاهده می شود که تصحیح دوباره این دیوان را ضرورت می بخشد. در این پژوهش با مراجعه به نسخه های خطی نویافته و با بهره گیری از فرهنگ ها، به روش تحلیلی انتقادی، دوازده بیت از ابیات مصحف و محرف سوزنی سمرقندی بازخوانی و تصحیح می شود.
بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه کاشانی با نهج البلاغه برپایه نظریه بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ترامتنیت ژرار ژنت از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون ادبی است. این رویکرد در محور بینامتنیت خود، سه نوع پیوند «اشکارا تعمدی»، «پنهانی تعمدی» و «ضمنی» را در میان دو متن مطرح می کند. در حوزه مطالعات ادبی نیز در موضوع اثرپذیری متون از یکدیگر، نکات مهمی در صنعت های ادبی مانند اقتباس، تضمین، حل، درج، تلمیح و گاهی سرقت های ادبی مطرح می شود که همواره اهل بلاغت به انها توجه داشته اند. کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین محمود کاشانی (متوفی 735 ق) جایگاهی استوار در مطالعات عرفان اسلامی دارد. این اثر برپایه نظریه ژنت در مباحث اصلی عرفانی، تعریف اصطلاحی از واژه های عرفانی، هر سه نوع اثرپذیری را از نهج البلاغه داشته است. در این مقاله سعی می شود از این دیدگاه چهار فصل از کتاب نامبرده بازخوانی شود. با توجه به انچه بیان می شود می توان گفت نهج البلاغه ابرمتنی است که کاشانی با توجه و توسل به ان، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه را تالیف کرده است. حضور کلام مولا علی (ع) در بیشتر سطرهای این اثر پررنگ و انکارناپذیر است. شیوه تحقیق در این پژوهش تحلیلی توصیفی است که با بررسی تطبیقی و ارایه شواهد انجام می شود.
نقد دیوان نظام الدین استرابادی (قصاید) تصحیح و چاپ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در سال 1391 تصحیح دیوان نظام استرابادی را منتشر کرد. با احترام به تصحیح کنندگان و سپاس از زحمات انان برای معرفی این اثر به جامعه علمی، در این مقاله تصحیح این دیوان نقد می شود. درون مایه این اثر، دینی است و با ادبیات شیعی (پیش از دوران صفویه) ارتباط دارد؛ به همین سبب انتظار می رود تصحیح کنندگان با گذاشتن وقت بسیار، این تصحیح را با دقتی ستودنی به انجام رسانده باشند. مسیله اصلی این پژوهش بررسی شیوه تصحیح و ارایه کاستی های اثر است تا شاید در چاپ بعدی زدوده شود؛ همچنین نشان دادن مبنایی برای کارهایی از این دست است تا تصحیح کنندگان دیگر، چنین خطاهایی را تکرار نکنند. با بررسی این تصحیح و مقابله ان با نسخه های خطی ای که تصحیح کنندگان از ان بهره برده اند، نکته های درخور توجهی به دست امد؛ مهم ترین انها عبارت اند از: ناهماهنگی عنوان کتاب با محتوا و اشاره نکردن به مثنوی سعادت نامه و دستور معما ، نقص مقدمه، نداشتن روش علمی در شیوه تصحیح، ترجیح های نادرست در نسخه بدل ها، بی دقتی های بسیار املایی و انشایی و چاپی، بی توجهی به معنا در تصحیح، افتادگی های ابیات، نداشتن فهرست قصاید، نداشتن شماره ابیات در قصاید و قالب های دیگر شعری، ارجاع های ناقص در متن و پاورقی، بیان مطالب تاریخی بدون پایه علمی، تسلط نداشتن به معنای متن، پایبندنبودن به ارزش گذاری نسخه ها، معنی نشدن واژه های نااشنا برخلاف انچه در مقدمه گفته شده است، حذف کمابیش همه نسخه بدل ها و اوردن سلیقه ای بعضی از نسخه بدل ها با اشتباه، نااشنایی تصحیح کنندگان با شیوه نگارش کاتبان و درنتیجه خوانش های نادرست، توجه نداشتن به وزن های عروضی در خوانش اشعار و خطاهای خوانشی اشکار، افتادگی واژه ها، مشخص نبودن ابیات تضمین شده، تکراری چاپ شدن ابیات و مصراع ها، اشفتگی پاورقی ها در ارجاع به نسخه بدل ها.
نقدی بر مقاله «نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه باستان ، اثر میرجلال الدین کزازی، در ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی است. این اثر در حوزه ویرایش و نشانه گذاری و حرکت گذاری، خواننده را در خواندن و فهمیدن متن یاری می کند؛ البته بار اصلی این اثر، در زمینه گزارش است. بحث های زبانی و ادبی، ریشه شناسی واژه ها در زبان های ایرانی و بحث های اسطوره شناختی، دربردارنده نکته های مفیدی است؛ اما نامه باستان می تواند بهتر از این باشد. به همین سبب کزازی، خود ویراست های تازه ای از این اثر منتشر کرد. اشکار است که نقد، یاریگر این بهترشدن است؛ البته نقد باید ویژگی هایی مانند درستی، دقت، صداقت و امانت داشته باشد. مقاله « نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان )»، درباره نقص هایی در نامه باستان کزازی به ویژه در گزارش ابیات و ضبط انهاست؛ اما بحث ها در شمار بسیاری، نابسنده و کوتاه و ساده گیرانه، بدون استنادات و شواهد کافی، گاه مبتنی بر خوداستنادی و دریافت های ذوقی و بسیار دور از تخصص، بدون دقت در عبارت ها و ارجاع ها و گاهی برخاسته از در نظر نگرفتن گزارش کزازی به تمامی و با دقت است. در این پژوهش برای نشان دادن نقص ها در مقاله نامبرده، پنج نمونه از انتقادهای ثبت شده در ان بیان و بحث می شود. البته هدف دیگر و چه بسا غرض اصلی از این بحث، گزارش گسترده و پرشواهد همان ابیات نقدشده است.