پژوهش های جغرافیای انسانی
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره 52 پاییز 1399 شماره 3 (پیاپی 113) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مفهوم رشد هوشمند شهری راهکاری است در برابر گسترش افقی یا رشد اسپرال گونه شهر که در نیم قرن اخیر الگوی رشد جهانی شهرها بوده است. رشد هوشمند در مخالفت با گسترش افقی در بخش مرکزی شهر بر عواملی مانند باززنده سازی محلات، توسعه درونی، کاهش فواصل بین محل کار و زندگی، کاهش آلودگی های زیست محیطی، افزایش کاربرد حمل و نقل عمومی، و حداکثر دسترسی به خدمات شهری و ... تأکید می کند. در حال حاضر، منطقه 6 تهران، به عنوان بخش مرکزی شهر، با چالش های آلودگی زیست محیطی، کم رنگ شدن هویت محله ای، افت جمعیت ساکن، و... روبه روست. بنابراین، در این تحقیق اصول رشد هوشمند برای کاهش مشکلات موجود و افزایش کارایی منطقه مناسب دیده شد. هدف از این تحقیق نخست سنجش درجه فشردگی/پراکنش منطقه 6 تهران و سپس تحلیل و تطبیق 6 شاخص رویکرد رشد هوشمند شهری (تراکم، کاربری ترکیبی، حمل و نقل عمومی، فضاهای سبز و باز، بازسازی بافت قدیمی، و حس تعلق مکان) با استفاده از روش سلسله مراتبی (AHP) بوده است. ماهیت این تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از محاسبات کمّی و روش میدانی و اسنادی استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان منطقه 6 است. با استفاده از فرمول کوکران، 160پرسش نامه برای ساکنان و 30 پرسش نامه برای کارشناسان تهیه و گردآوری شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد فرم کالبدی منطقه 6 تهران فشرده است و در سنجش تطبیقی 6 شاخص انتخاب شدهناحیه 3 منطقه با فاصله نسبتاً زیاد ناحیه سازگارتر با شاخص های رشد هوشمند شهری شناخته شد. سرانجام، راهکارهایی برای سازگاری بیشتر سایر نواحی منطقه پیشنهاد شد.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه پایدار به منظورتحقق پذیری شهرهای خلاق (مطالعه موردی: شهرهای استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق تحلیل فضایی شاخص های توسعه پایدار در تطبیق با شاخص های شهر خلاق به منظور تحقق شهر خلاق است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری 21 نقطه شهری استان یزد است. در سال های اخیر رشد سریع شهرنشینی، افزایش مهاجرت ها، توسعه صنعتی شهرها، و رشد حاشیه نشینی نه تنها شاخص های توسعه پایدار، بلکه شاخص های شهر خلاق را در شهرهای استان تحت تأثیر قرار داده است. یافته های تحقیق نشان می دهد عدم به کارگیری مؤلفه های نوآوری های شهری به عدم خلاقیت و پایین آمدن کیفیت زندگی در فضاهای عمومی شهرهای استان منجر شده است. از نمونه های این عدم خلاقیت، تبدیل خیابان قیام (شریان اقتصادی) در قلب مرکزی بافت تاریخی شهر یزد به یک مسیر پیاده محور برخلاف ضوابط شهرسازی، استقرار تابلوهای شهری برخلاف ضوابط و قوانین سیما و منظر شهری، و تبدیل فضاهای عمومی شهروندان با کاربری فضای سبز به کاربری تجاری بدون رعایت مصوبات شهرسازی است. نتایج حاصله از تحلیل رگرسیونی نشان می دهد بخش نوآوری می تواند بیشترین تأثیر را در پیش گویی و تحقق پذیری شهر خلاق در شهرهای استان داشته باشد. در این رابطه استفاده از دانش های نوین در تولیدات صنعتی با استقرار صنایع با تکنولوژی بالا در شهرهای استان، به کارگیری ایده های جدید در کنترل ساخت وسازها، راه اندازی خانه گفتمان مدیریت یک پارچه شهری، و تقویت رابطه مدیریت شهری و شهروندان راهبردهای اصلاح شاخص های توسعه پایدار در راستای تحقق پذیری شهر خلاق در شهرهای استان است.
ارزیابی توزیع مکانی دمای سطح زمین شهرستان بهبهان در سال های 1378 تا 1392 با کاربرد سنجش از دور حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، گرم ترشدن محیط زیست شهری یکی از آثار ناآگاهانه توسعه شهری ناپایدار است که با کاهش پوشش گیاهی در ارتباط است. بنابراین، آگاهی از درجه حرارت سطح زمین برای اجرای مطالعات علوم زمین، از قبیل تغییرات محیط زیست جهانی و مخصوصاً آب و هوای شهری، ضروری است. بدین منظور، توزیع مکانی و تغییرات دمای سطح با توجه به نقشه های کاربری اراضی و شاخص پوشش گیاهی در شهرستان بهبهان تجزیه و تحلیل شده است. بدین منظور، از تصاویر ماهواره لندست سنجنده های ETM+ و OLI استفاده شد. پس از تصحیحات هندسی و اتمسفری، تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی شد. همچنین، تغییرات دما با مدل LCM ارزیابی شد. نتایج نشان داد طبقه یک دمایی (دمای کمتر از 13 درجه سانتی گراد)، که خنک ترین پهنه هاست، در دو بخش کوهستانیِ شمالی و جنوبی بیشترین گسترش را دارد. در هسته شهرنشینی، طبقه یک دمایی در سال 1378 به صورت لکه هایی پراکنده منطبق بر پارک های شهری گسترده شده است و در سال 1392، برخلاف انتظار، با توجه به کاهش چشم گیر دما نسبت به سال های گذشته نواحی شهری در طبقه اول قرار گرفته است. روی هم گذاری نقشه هر کدام از طبقات دما به کل طبقات با نقشه های کاربری اراضی نشان داد مرکز شهر، بخش هایی از اراضی لخت، و بخش هایی از اراضی کشاورزی در غرب منطقه در طبقه اول قرار گرفته اند. همچنین، بیشتر اراضی لخت و کشاورزی و بخش های اندکی از مراتع در طبقه دوم، بیشتر اراضی مرتعی در طبقه سوم، و بخش های کمی از این اراضی در طبقه چهارم اند.
تحلیل راهبرد فدراسیون روسیه در قبال همسایگان از منظر جغرافیای استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل جغرافیایی در درازای تاریخ نقش برجسته ای در کنش ها و پویش های سیاسی حکومت ها داشته است و کشورها براساس عوارض طبیعی، موقعیت، و اثرهای محیط انسان ساخت اهداف راهبردی خود را در قبال همسایگان و دیگر مناطق و مکان های استراتژیک طراحی می کنند. یکی از مناطق کره زمین، که موضوعات ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک آن کندوکاو شده، روسیه است. روسیه، به دلیل جایگاه ویژه خود در نقشه جغرافیای سیاسی جهان و نیز گستردگی جغرافیایی از کرانه های اقیانوس آرام تا شرق اروپا، از جمله کشورهایی است که شرایط جغرافیایی در بقا و دوام آن نفوذ بسزایی داشته و اکنون نیز جغرافیا در راهبردهای استراتژیک آن تأثیرگذار است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که استراتژی جغرافیایی روسیه در قبال همسایگان و دیگر مناطق همجوار چگونه است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای یافته های اسنادی و کتابخانه ای است. بررسی نشان می دهد از زمان تزارها تاکنون استراتژی های بلندمدت و کوتاه مدت روسیه تحت تأثیر محدودیت ها و فرصت هایی بوده که جغرافیا در اختیار این کشور قرار داده است و برنامه ریزی برای غلبه بر محدودیت های جغرافیایی از ویژگی های اصلی استراتژی این کشور است.
تحلیل سبک مدیریت محلی در مناطق روستایی و تاثیر آن بر میزان مشارکت پذیری روستائیان (منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان زرین گل شهرستان علی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل بسیاری در فرایند اثربخشی مدیریت تأثیرگذار است که یکی از آن ها ویژگی ها یا سبک مدیران و رفتارهای آن ها با زیردستان است. این امر به ویژه در اجتماعات محلی و روستایی، که ارتباط نزدیکی بین مدیران و روستاییان وجود دارد، بسیار مهم است. زیرا مدیران محلی هستند که با رویکردهای اجرایی یا عملکردی خود میزان و زمینه حضور و مشارکت پذیری روستاییان را شکل می دهند. بنابراین،در پژوهش حاضر براساس روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع موجود نخست به بررسی اثرهای سبک مدیریت روستایی پرداخته شده و سپس ارتباط آن بر میزان مشارکت پذیری روستاییان در سکونتگاه های روستایی دهستان زرین گل شهرستان علی آباد مد نظر قرار گرفته است. حجم جامعه نمونه این تحقیق متشکل از 269 سرپرست خانوار از 11 روستای دهستان است که در قالب پرسش نامه محقق ساخته بررسی شده اند. یافته های تحقیق حاکی از میانگین متوسط در اغلب شاخص های پنج گانه (انگیزش، مشارکت در تصمیم گیری، تعامل، ارتباطات، و اعتماد و اطمینان) سازنده سبک های مدیریت است؛ به گونه ای که از میان 11 روستا، 10روستا دارای مجموع میانگین امتیازات شاخص های بین ۶/2 تا ۲۵/۳ یعنی مدیریت مشورتی و یک روستا دارای میانگین امتیازات شاخص های کمتر از2.6 یعنی دارای سبک مدیریتی غالب دلسوزانه است. از طرفی، ارتباط مستقیمی بین میزان سبک مدیریت و مشارکت پذیری روستاییان در روستاهای دهستان زرین گل وجود دارد. سطح معنی داری بیانگر این مطلب است که بین دو متغیر سبک مدیریت و مشارکت پذیری روستاییان همبستگی وجود دارد.
تبیین سناریوهای مسکن گروه های آسیب پذیر شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش سناریونگاری سعی در ترسیم آینده منطقی و باورپذیر(سناریو ها) برای مسکن اقشار آسیب پذیر شده است تا از این طریق به برنامه ریزان کمک کرده باشد راهکارهای بهینه برای حل این مشکل ارائه دهند. بر همین اساس، پس از مرور مبانی نظری، مجموعه پیشران های اثرگذار در آینده کلان شهر تهران شد و براساس روش تحلیل اثرات متقاطع بررسی شد. براساس نتایج تحلیل اثرات متقاطع، چهار پیشران، وضعیت سیاست گذاری سرزمین، فقر شهری، درآمد سرانه، و رشد جمعیت جزو پیشران های کلیدی بوده اند. در این میان، نرخ رشد درآمد سرانه با توجه به اینکه به طور مستقیم بر فقر شهری اثرگذاشته و به نوعی نمایانگر آن است در قالب همان فقر شهری بیان شده است. بر این اساس، چارچوبسناریوها را سه عدم قطعیت تشکیل می دهد: 1. وضعیت فقر شهری کلان شهر تهران؛ 2. نرخ رشد جمعیت کلان شهر تهران؛ 2. نگرش های آمایش سرزمین. شیوه مدیریت سرزمین براساس سه پیشران و هشت سناریوی ممکن وجود دارد که سناریوی سوم و سناریوی هشتم به دلیل تناقض بین وقوع هم زمان تمرکززدایی از تهران و افزایش نرخ رشد جمعیت دارای ناسازگاری درونی بودند و حذف شدند. همچنین، سناریوی پنجم و هفتم به دلیل وجود تناقض بین تداوم تمرکزگرایی در تهران و کاهش نرخ رشد جمعیت دارای ناسازگاری درونی بود و از فهرست سناریوها حذف شد. بدین ترتیب،چهار سناریو باقی ماند و داستان سناریو ها برای هر کدام از سناریوها ارائه شد.
بررسی روند پراکنده رویی و تغییرات فضایی شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکنده رویی از اشکال گسترش استکه در نیم قرن اخیر وارد ادبیات مدیریت و برنامه ریزی شهری کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران،شده است. برخی شهرهای ایران این نوع گسترش را در مرحله رشد شتابان تجربه کرده اند. این شهرها با مشکلات فراوان، مانند توسعه بدون برنامه ریزی، افزایش سکونتگاه های غیررسمی، نوسان شدید قیمت زمین و مسکن، افزایش هزینه زیرساخت ها و خدمات شهری، به زیر ساخت و ساز رفتن اراضی کشاورزی، مصرف بیشتر انرژی، و آلودگی های محیط زیستی مواجه شده اند. سئوال اصلی این پژوهش این است که آیا شهر بابل در فرایند گسترش از سال 1335 تا 1395 با پراکنده رویی و تغییرات فضایی ناشی از آن مواجه شده است؟ بنابراین، هدف از این پژوهش شناخت الگوی گسترش شهر بابل از سال 1335 تا 1395 و تغییرات فضایی آن است. در این پژوهش، با استفاده از داده های آماری و «مدل هلدرن» به تحلیل پراکنده رویی شهر بابل و سایر تغییرات فضایی آن پرداخته شده است. برای تحلیل داده و اطلاعات این پژوهش، از آمار توصیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، مساحت شهر بابل از سال 1335 تا 1395 به صورت مستمر افزایش یافته است. براساس نتایج مدل هلدرن، 74 درصد افزایش وسعت این شهر در این دوره از رشد جمعیت و 26 درصد آن از پراکند رویی ناشی شده است. این روند موجب کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ناخالص زمین شهری و در نتیجه گسترش افقی و بی رویه این شهر شده است. پراکنده رویی این شهر موجب شکل گیری شهرک های مسکونی، سکونتگاه های غیررسمی، و ادغام روستاهای پیرامون در آن شده است.
تبیین سیاست های مستقیم دولت در زمین شهری بر الگوهای رشد پیراشهری کلان شهر (مطالعه موردی: شهرهای شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد شهر، ازآنجاکه با یکی از محدودترین منابع در دسترس انسان یعنی زمین سروکار دارد، از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهری است. بررسی مراحل رشد و توسعه کالبدی کلان شهرهای جهان از گذشته تا به امروز نشان می دهد که سیاست های مستقیم وغیرمستقیم دولت درتغییرات الگوهای رشد،به ویژه در مناطق کلان شهری،بسیار مهم بوده واین سیاست ها در سایر تغییرات از جمله تغییرات تکنولوژیک مؤثر باعث رشد فیزیکی سریع شهرها و تبدیل شهرهای فشرده به شهرهای گسترده شده است. مطالعه الگوهای رشد کلان شهری ناشی از سیاست های دولتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته با توجه به شرایط خاص اقتصادی- اجتماعی کشورها نشان می دهد که مدیریت و برنامه ریزی علمی باید براساس درک مناسبی از فرایندهای فضایی-زمانی رشد شهری باشد. کلان شهر تهران،به عنوان مهم ترین شهر کشور،از شروع تحولات اقتصادی–اجتماعی سدهحاضر سکونتگاه های پیرامون خود را تحت تأثیر قرار داد و این سکونتگاه ها به صور مختلف از تغییرات فیزیکی-اقتصادی و اجتماعی موجود در تهران تأثیر پذیرفتند؛ این امر سبب شد الگوهای رشد متفاوت متأثر از سیاست های زمین شهری در پیرامون کلان شهر تهران شکل یابد. این مقاله با هدف تبیین الگوهای رشد شهرهای پیرامون کلان شهر تهران با تأکید بر سیاست های مستقیم دولت بر زمین شهری تدوین شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی استو شیوهجمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. در این مقاله به بررسی سیاست های مستقیم دولت در دو شهرشرقی کلان شهر یعنی رودهن و پردیسپرداخته شده و سپس با استفاده از مدل سلول های خودکار نوع تغییرات در هر شهر ناشی از سیاست ها ترسیم شده و همچنین رشد آتی این شهرها الگوسازی شده است. نتایج حاصل نشان داد فرایندها و الگوهای فضایی-زمانی رشد شهری در مناطق کلان شهری شرق تهران بازنمایی فضایی ساختارها و سازوکارهای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه بوده واین سیاست ها در شکل دهی الگوهای متفاوت رشد در شهرهای پیرامون نقش اساسی داشتهاست.
تحلیل فضایی شاخص های سالمندی در نواحی شهری و روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات قرن بیست ویکم مسئله سالخوردگی جمعیت و پیامدهای ناشی از آن است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل فضایی نماگرهای جمعیتی سالمندان (جمعیت 65 سال و بالاتر) در نواحی شهری و روستایی ایران است. روش مطالعه توصیفی - تحلیلی است و براساس هدف کاربردی است. برای جمع آورى اطلاعات از روش کتابخانه اى و اسنادى استفاده شده است و داده هاى خام مقاله براساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 است. به منظور بررسى ویژگی هاى فضایى جمعیت سالمند از شاخص های نسبت سالمندی، نسبت وابستگی سالمندی، شاخص سالمندی، و شاخص پیری استفاده شده است. برای تحلیل فضایی شاخص ها از روش های لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی موران در محیط نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد درصد جمعیت سالمند کشور طی دوره 1335 تا 1395 بیش از 5/1 برابر افزایش داشته است و پیش بینی می شود نسبت جمعیت سالمند به کل جمعیت از 1/6 درصد در سال 1395 به 4/20 درصد در سال 1440 برسد. نتایج حاصل از روش لکه های داغ نیز نشان می دهد نواحی شمالی و مرکزی کشور دارای مقادیر بالاتری از شاخص های سالمندی اند و خوشه فضایی داغ را تشکیل داده اند. در حالی که نواحی جنوب شرق، جنوب، و جنوب غرب کشور دارای مقادیر پایین تری از شاخص سالمندی بوده و خوشه فضایی سرد را تشکیل داده اند.
شناخت نقاط حادثه خیز محورهای استان البرز با استفاده از روش تخمین تراکم کرنل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه نقاط حادثه خیز در ایران، به سبب فقدان برنامه ریزی مدون در شناسایی و اولویت بندی این نقاط و فقدان بانک اطلاعاتی مناسبی که شناس نامه نقاط حادثه خیز کشور در آن ثبت شده باشد و پس از تأمین اعتبار و اجرای اقدامات اصلاحی داده های آن بهنگام شود، در سطحی پایین و ناکافی قرار دارد؛ در حالی که برای شناسایی و اولویت بندی آن ها نه از روش های علمی معتبر استفاده می شود نه پس از صرف هزینه و ایمن کردن آن ها میزان اثربخشی و کاهش سوانح در این نقاط ارزیابی می شود. استان البرز با داشتن حدود 407 کیلومتر راه بین شهری از لحاظ طول راه ها دارای کمترین در سطح کشور است و در عین حال به سبب موقعیت استان در شاهراه مواصلاتی غرب، شمال غرب، و شمال کشور مقام اول در ترافیک بین شهری کشور را دارد. بیشترین تعداد متوفیان ناشی از تصادف برون شهری با 58 نفر کشته در هر 100 کیلومتر مربوط به استان البرز است که به رغم دارابودن بیشترین شاخص های سیستم حمل و نقل هوشمند و تعداد نسبی راهدارخانه ها در سطح کشور مقام اول کشته ها در جاده های کشور را به خود اختصاص داده است. در این تحقیق از روش تخمین کرنل از مجموع آنالیزهای فضایی نرم افزار Arc GISاستفاده شده است که از روش های قابل بهره برداری در شناخت مناطق پُرتراکم به شمار می رود. نتایج به دست آمده نشان می دهد محدوده بسیار حادثه خیز استان البرز با طول 3/2کیلومتر در محور چالوس و اتوبان قزوین قرار گرفته است. از مجموع راه های استان 85/11 کیلومتر از راه ها در شرایط حادثه خیز است.
تحلیل فضایی پایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساده ترین شکل مطالعه در عرصه توسعه پایدار روستایی، از دیدگاه جغرافیایی، مطالعه نحوه توزیع فضایی آن هاست. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، سنجش سطوح فضایی پایداری سکونتگاه های روستایی واقع در استان قم است. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش اسنادی به دست آمده است. محدوده مورد مطالعه استان قم و جامعه آماری پژوهش روستاهای دارای سکنه استان قم هستند. وزن دهی به شاخص های پژوهش با استفاده از مدل F’ANP و تحلیل داده ها با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره VIKOR انجام شد. برای طبقه بندی روستاهای مورد مطالعه از جنبه سطوح پایداری از روش تحلیل خوشه ای و نرم افزار GIS و برای تحلیل عوامل مؤثر بر پایداری از رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد از 180 روستای مورد مطالعه ده روستا در طبقه پایدار، 18 روستا در طبقه نسبتاً پایدار، 108 روستا در طبقه پایداری پایین، و 46 روستا در طبقه ناپایدار قرار دارند. روستاهای ناپایدار در مناطق مرکزی استان استقرار یافته اند. همچنین، نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که روستاهای استان در مقایسه با یکدیگر از سطح پایداری پایینی برخوردارند؛ به طوری که الگوی فضایی آن نامتعادل است و این پایداری به طور یکسان در همه شاخص های پایداری روستاها اتفاق نیفتاده است. این وضعیت بیانگر پویش ناقص نظام سکونتگاهی استان است. از نظر کاربرد مدل ها و تکنیک های کمّی، در این پژوهش برای اولین بار از پژوهش F’ANP در تعیین سطوح پایداری روستایی استفاده شده و نتایج تحقیق کارایی این مدل را در مطالعات جغرافیایی اثبات کرده است.
به کارگیری مدل تحلیل مسیر برای ارزیابی طرح ناحیه محوری با معیارهای شهرداری الکترونیک (مطالعه موردی: منطقه 6 و 15 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از رشد سرسام آور شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری، شهرهای بزرگ ایران با مشکلات متعددی روبه رو هستند؛ تردد سنگین وسایل نقلیه، ترافیک، نابودی محیط زیست، آلودگی هوا و آلودگی صوتی، ازدحام جمعیت شهری، بحران کیفیت زندگی از جمله مشکلات است. یکی از راه حل های رفع این معضلات مهیاسازی زمینه های تحقق شهر الکترونیک و شهرداری الکترونیک است. هدف اصلی از این مقاله به کارگیری مدل تحلیل مسیر برای ارزیابی طرح ناحیه محوری با معیارهای شهرداری الکترونیک است و از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری اطلاعات شامل دو بخش تحقیق کتابخانه ای و میدانی است و جزو تحقیقات توصیفی- پیمایشی است.با به کارگیری تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری، شاخص های پژوهش از نظر تأثیر تحلیل و مدل مفهومی ارائه شد. برای برازش مدل از معیار Q2، معیار Gof، روایی واگرا، و روایی همگرا و برای سنجش میزان تأثیرگذاری طرح ناحیه محوری بر مبنای معیارهای منتخب از آزمون فریدمن استفاده شد. براساس یافته های تحقیق.برازش مناسب مدل های اندازه گیری در سطح منطقه 6 و 15 شهرداری تهران تأیید شد وارتباط معنادار بالایی بین متغیرهای مکنون وجود دارد که صحت مدل را تأیید می کند.همین طور با ارزیابی طرح ناحیه محوری مشخص شد این طرح به طور یکسان در همه ابعاد تأثیر نداشته است. بنابراین، برای اجرای کامل طرح ناحیه محوری نیاز به مدیران خلاقی است که بتوانند با استراتژی مناسب راه برون رفت از معضلات را پیدا کنند تا زمینه های تحقق شهرداری الکترونیک فراهم شود.
تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک (مطالعه موردی: مناطق 9 و10 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول پیگیری های پایداری زیست محیطی توجه به مسئولیت دولت ها برای کاهش تخریب محیط زیست به طور مداوم کاهش یافته و به جای آن بر رفتارهای محیط زیستی شهروندان تمرکز شده است. این توجه روزافزون به فرد بر نقش کلیدی، که شهروندان در ایجاد و توسعه یک جامعه پایدار دارند، تأکید دارد. تاکنون محققان اشکالی از شهروندی را، که نشان دهنده تلاش برای پایداری زیست محیطی است، ارائه داد ه اند. هدف از این پژوهش نیز استفاده از شاخص های شهر بیوفیلیک برای معرفی یک شیوه جدید از شهروندی زیست محیطی تحت عنوان «شهروند بیوفیلیک» است که در آن رفتارها و فعالیت های بیوفیلیکی شهروندان مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران به عنوان نمونه تحقیق می شود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری ساکنان این دو منطقه و نمونه آماری براساس فرمول کوکران برابر با 350 نفر از ساکنان این دو منطقه است. برای سنجش اعتبار محتوایی پرسش نامه، از اعتبار صوری (مراجعه به متخصصان) استفاده شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 824/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز، علاوه بر آزمون های توصیفی، از آزمون های استنباطی نظیر کولموگروف- اسمیرنوف، Tتک نمونه ای، و طیف نانلی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون اسمیرنوف حاکی از نرمال بودن آزمون است و نتایج آزمون Tتک نمونه ای نشان می دهد اگرچه هیچ یک از پاسخ دهندگان به گروه و مؤسسه خاصی تعلق ندارند، رفتارها و نگرش های شناسایی شده نشان می دهد رفتارهای شهروندان و میزان اهمیت محیط برای آن ها در وضعیت مطلوبی قرار دارد، اما به دلیل فراهم نبودن شرایط و کمبود زیرساخت های بیوفیلیکی فعالیت ها و آگاهی های بیوفیلیکی شهروندان نامطلوب ارزیابی شده است. زیرا رفتار بیوفیلیکی شهروندان متأثر از محیط محل است و توسعه هنجارها و زیرساخت ها با یک گرایش طرفدارانه زیست محیطی بر ماهیت چندوجهی شهروندی تأثیرگذار خواهد بود.
سنجش عدالت فضایی شاخص های کمی و کیفی مسکن در حوزه های شهری ( مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های مسکن شاید مهم ترین و کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی مسکن باشند. شناخت نابرابری ها و فقدان تعادل در چارچوب محدوده های جغرافیایی مختلف و پی بردن به اختلاف ها و تفاوت های موجود و سیاست گذاری در جهت کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار می رود. با توجه به افزایش جمعیت شهر ارومیه و توجه کم به مقوله مسکن، هدف از این پژوهش شناخت و تبیین نابرابری های فضایی و ارائه راهکارهای توسعه جهت دست یابی به تعادل و توازن بین حوزه های کلان شهر ارومیه است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. داده های خام از Excel بعد ازتبدیل به شاخص های مورد نظرو با 35 شاخص به نرم افزار Spss برای اجرایتحلیل عاملی وارد شد و 8 عامل از تحلیل عاملی به دست آمد که4عامل به عنوان عامل اصلی و4 عامل به عنوان عوامل فرعی شناخته می شود.سپس،عامل های مورد نظر به محیط GIS متصل وتجزیه و تحلیل شد.21/18درصد از حوزه ها جزو حوزه های خیلی محروم،18/18درصد محروم،53/53 درصد متوسط،18/13 درصد برخوردار،و57/9 درصد کاملاً برخوردارند و مناطق 3 و 1، 2 به توجه بیشتر نیازمندند تا نابرابری ها تا حدی کاهش یابد. نتایج این پژوهش نشان داد حوزه های محروم در مناطق ۳و۲حوزه های برخوردار در مناطق ۱و۴ وجود دارند.این وضعیت حاکی از وجود فاصلهطبقاتی و دوگانگی در فضای شهری و تفاوت در برخورداری از شاخص های مورد بررسی در سال 1395 است و یافته ها نشان دهنده توزیع نابرابر و نامناسب شاخص های مسکن در میان شهروندان شهر ارومیه است.
تبیین تمایزات حریم خواهی ساکنان در مسکن بومی چهار پهنه اقلیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طب کهن نیاز های جسمی و خلقی انسان در اقلیم های مختلف را براساس مزاج غالب مناطق متفاوت می داند. معماری در صدد ایجاد ساختمانی پاسخ گو به نیازهای آسایشی و فرهنگی منطبق با مزاج در خانه اقلیم های مختلف است. نیاز حریم و سلسله مراتب فضای زیست و تأکید بر قلمرو و شیوه تعامل اجتماعی یکی از همین ابعاد فرهنگی و روانی است. مطالعات قدیم و جدید آن را تحت اثر مزاج منطقه تا حدودی متفاوت دانسته اند. این پژوهش، با بررسی پیکره بندی حریم فضایی خانه ها در چهار اقلیم، تفاوت های مزاجی حریم با راهکارهای آن را می یابد. روش پژوهش موردی با راهبرد ترکیبی (روش های توصیفی-تحلیلی در گونه شناسی، استدلال منطقی، تفسیر داده ها با مبانی مزاج، و شخصیت شناسی) و تعمیم داده هاست. مطالعهاسناد معماری، با انتخاب شهرهای مبنا(با مقایسه دما، رطوبت نسبی در نمودار بیوکلماتیک انسانی، و ضریب خشکی دومارتن)،تفاوت های معناداری را در درصد مساحت فضای بسته تا باز و خصوصی تا عمومی خانه های چهار اقلیم نشان داد. تفاوت های کالبدی براساس روان شناسی و طب سنتی و جدید تفسیر شد. نتایج با حریم خواهی[1]خانه های اقلیم چهارگانه ایران از درجه 1 اقلیم گرم-خشک تا درجه 4(کم حریم ترین) اقلیم سرد-مرطوب درجه بندی شد. شاخصه فرهنگی-کالبدی(سیالیت و شفافیت زیاد فضایی اقلیم سرد و مرطوب در مقابل درون گرایی اقلیم گرم-خشک) قابل توجه بود. پروفیل حریمی ساکنان خانه های چهار اقلیم براساس امنیت مطلوبشان رسم شد. دانش جغرافیای حریم انسانی به معماران برای تعبیه کالبدی همسو با نیاز حریمی ساکنان کمک می کند. [1]. ویژگی حریم خواهی معادل میزان تمایل افراد به داشتن حریم در مواجهه با دیگران و فضاهای کالبدی درنظر گرفته شده است.
تحلیلی براثرگذاری ابعاد مدیریت شهری بر شاخص های زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت و اهمیت پرداختن به زیست پذیری شهری در ارتباط با وظایف جدید برنامه ریزی و مدیریت در پاسخ دهی به نیازهای جامعه پس از صنعتی شدن که شدیداً در جست وجوی امکانات و تسهیلات و کیفیت زندگی است به شدت افزایش یافته است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نقش مدیریت شهری در زیست پذیری شهرکرد است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل ساکنان شهرکرد است و محدوده آماری کل منطقه دربردارنده شهرکرد است. تعداد جامعه آماری پژوهش برابر با 160000 و تعداد نمونه برابر 383 نفر است که براساس فرمول کوکران و به شیوه تصادفی در دسترس تعیین شده اند. داده های گردآوری شده براساس مدل رگرسیون در محیط نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، در کل، مدیریت شهری اقدام متناسبی در زمینه زیست پذیری شهری در شهرکرد انجام نداده است. در سایر ابعاد زیست پذیری مشاهده شد که مدیریت شهری بر شاخص اقتصادی تأثیرگذار بوده است که به نسبت خوب است و نشان دهنده اقدام مدیریت در بهبود وضعیت اقتصادی است. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی نیز با میزان معناداری پایین تأثیرگذار بوده است و نشان دهنده اقدامات نه چندان چشم گیر مدیریت شهری شهرکرد در بهبود وضعیت اجتماعی شهر است که البته باید در این زمینه اقدامات بیشتری انجام گیرد. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص زیست محیطی تأثیرگذار نبوده است و این نشان از این دارد که مدیریت شهری در راستای بهبود وضعیت زیست محیطی شهر اقدامات متناسبی انجام نداده است.
رتبه بندی عوامل مؤثر بر انتخاب مکان هدف گردشگری در صنعت گردشگری ایران (با استفاده از مدل دیمتل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم تحقق اقتصاد بدون نفت از یک سو و پتانسیل بالای ایران در جذب گردشگر اهمیت پرداختن به مباحث مرتبط با صنعت گردشگری را در کشور دوچندان کرده است. یکی از راه های اصلی کسب درآمدهای ارزی جذب گردشگر توسط کشور است. این صنعت به قدری در رشد اقتصادی کشورها اهمیت یافته است که به آن «صادرات نامرئی» نیز می گویند. همچنین، بسیاری از کشورها برای رشد و پیشرفت اقتصادشان از این صنعت کمک گرفته اند. این در حالی است که کشوری مانند ایران، با وجود پتانسیل های بالا در جذب گردشگر، هنوز رشدی که باید و شاید را در این صنعت تجربه نکرده است. در این مقاله به شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر انتخاب مکان هدف گردشگر پرداخته شده است. این پژوهش از نوع تحلیلی-توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش ترکیبی است از پنج نفر از خبرگان صنعت گردشگری و صاحب نظران در دانشگاه و صنعت و نیز پنجاه نفر از گردشگرانی که یا به تازگی سفری را تجربه کرده اند یا برنامه سفری برای خود دارند. اطلاعات پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای، طوفان فکری، پژوهش های میدانی، و مصاحبه با خبرگان به دست آمده است. در پژوهش حاضر تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین عوامل بر انتخاب یک مکان برای گردشگری و رتبه بندی آن ها در کشور ایران بررسی شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد عامل عملکرد سیستم حمل و نقل بیشترین تأثیرگذاری، و عامل فاصله و مسافت بیشترین تأثیرپذیری، و عامل موقعیت جغرافیایی بیشترین تعامل را با سایر عوامل دارا می باشند.
مرور نظامند و فراتحلیل کیفی پژوهش های اکوسیستم کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه اکوسیستم کارآفرینی نشان می دهد این مطالعات گرفتار برخی ضعف های عمده در ابعاد نظری و روش شناختی است. این مشکلات باعث شده اند تا پژوهشگران به استفاده از مدل های ارائه شده توسط برخی محققان و نهادهای بین المللی روی بیاورند که معمولاً با ماهیت جغرافیایی - منطقه ای تحقیقات متناظر نیستند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا ضمن تحلیل کمیت و کیفیت مطالعات انجام گرفته در حوزه اکوسیستم کارآفرینی، بازیگران کلیدی این اکوسیستم و نقش ها و روابط آن ها شناسایی و بررسی شود. تحقیق حاضر از نوع مطالعات توصیفی است و با توجه به روش اجرا، مطالعه سیستماتیک تلقی می شود که با روش فراتحلیل کیفی انجام شده است. از میان مقالات قابل دسترس، هفتاد مورد که دارای شرایط لازم بودند انتخاب شدند و در تحلیل ها استفاده شد. نتایج به دست آمده از بررسی چارچوب نظری و روش شناختی مقالات در تطبیق با اصول پارادایم اکوسیستم کارآفرینی نشان می دهد بیشتر مطالعات انجام گرفته در این حوزه از نظر چارچوب ایدئولوژیک و ابزار و روش مورد استفاده دارای نواقص اساسی است که ریشه این شکاف بیشتر به دلیل عدم درک کافی محققان حوزه کارآفرینی از مفهوم اکوسیستم است. همچنین، نتایج تحلیل کیفی مطالعات بیانگر این است که اکوسیستم کارآفرینی از نُه بازیگر که در دو سطح و شش حوزه عمده فعالیت می کنند تشکیل شده است که حضور و دامنه فعالیت این بازیگران بسته به سطح توسعه مناطق متفاوت است.
همکاری های ژئواکونومیکی و رقابت های ژئوپلیتیکی چین و امریکا در منطقه آسیا- پاسیفیک در قرن بیست ویکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی کارکرد ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی دو بازیگر جهانی امریکا و چین در منطقه آسیا- پاسیفیک است. چین، به عنوان بزرگ ترین قدرت اقتصادی و نظامی منطقه پاسیفیک و تا یک دهه آینده به عنوان یکی از دو قدرت بزرگ جهانی، و امریکا امروز، به عنوان تنها ابرقدرت جهان، عضو غربی منطقه پاسیفیک و دارای منافع فراوان و شرکای اقتصادی و نظامی در این منطقه است. این دو کشور با دو مدل همکاری و رقابت در منطقه پاسیفیک در برابر یکدیگر در حال نقش آفرینی اند. با افزایش مداوم قدرت اقتصادی، فناوری، و نظامی چین، نگرانی امریکا از این کشور نیز رو به فزونی است. از یکسو، امریکا نمی تواند از ظرفیت بزرگ ژئواکونومیکی چین برای اقتصاد پویای خود بهره نبرد و از سوی دیگر قدرت اقتصادی و نظامی به سرعت رو به رشد چین و اختلافات ژئواکونومیکی، ارضی، مرزی، و امنیتی که چین با همسایگان پاسیفیک خود دارد بهانه مداخله و نظارت امریکا در منطقه را فراهم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد ظرفیت بزرگ ژئواکونومیکی چین و منافع سرشاری که اقتصاد و بازار رو به رشد چین و قدرت نقش آفرینی این کشور در عرصه جهانی نصیب امریکا خواهد کرد، چشم انداز همکاری ژئواکونومیکی بین دو کشور بیش از رقابت های ژئوپلیتیکی در این قرن خواهد بود، اگرچه امریکا از سود نظامی رقابت های ژئوپلیتیکی منطقه پاسیفیک نیز دست نخواهد کشیدو با افزایش قدرت اقتصادی و نظامی و نفوذ جهانی چین و پیشی گرفتن بر امریکا در این قرن، دو کشور سازش و همکاری را بر ستیز ترجیح خواهند داد.
تحلیل موانع مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی (مطالعه موردی: دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مشارکت و تأکید بر نقش آن یکی از عوامل مؤثر در توسعه روستایی شناخته شده است، زیرا مشارکت زمینه را برای افزایش کارایی برنامه ه ای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و کیفیت تصمیم گیری برای مناطق روستایی فراهم می کند. بنابراین، برای دست یابی به توسعه روستایی نیازمند مشارکت مردم در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی هستیم. هدف از این پژوهش تحلیل موانع مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی در دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان قائم شهر است. نوع تحقیق براساس هدف کاربردی و از جهت روش توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری و مدل واس پاس بهره گرفته شد. نتایج آزمون tتک نمونه ای نشان داد میانگین معیارهای موانع اقتصادی- مالی، فردی و شخصیتی، نهادی و سازمانی و اطلاعاتی در توسعه روستایی بیشتر از مقدار میانگین نظری مطلوب است. مقادیر میانگین موانع مشارکت محلی (محیط اجتماعی، اقتصادی، فردی، نهادی، و اطلاعاتی و ارتباطی) در خوشه دوم بیشتر از خوشه اول است. بنابراین، جدول ANOVAنشان داد که براساس میزان معناداری، موانع محیط اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، فردی و شخصیتی، نهادی و اطلاعاتی و ارتباطی با سطح خطای کوچک تر از 01/0 بیشترین نقش را در جداسازی خوشه ها دارد. همچنین، نتایج خروجی مدل WASPAS نشان داد که موانع مشارکت مردم محلی در توسعه روستایی در روستای بالافراکتی نسبت به سایر روستاها شدیدتر و در روستای پاشاکلافراکتی نیز موانع ذکرشده از شدت کمتری برخوردار است.