پژوهش های جغرافیای انسانی
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره 53 تابستان 1400 شماره 2 (پیاپی 116) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در دهه های گذشته ضعف راهبردهای توسعه روستایی، تغییرات اقلیمی و خشکسالی مداوم در استان خراسان جنوبی، سبب شکل گیری مهاجرت بی رویه روستایی-شهری شده، و این مساله خالی از سکنه شدن حدود نیمی از روستاها را در پی داشته است. بر این اساس، پرسش اساسی پژوهش عبارت است از، پیامدهای امنیتی تخلیه جمعیتی سکونتگاه های روستایی در استان خراسان جنوبی کدام اند؟ پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری و تجزیه داده ها از نوع توصیفی-پیمایشی است، که در چهارچوب مراحل مطالعه دلفی انجام شده است. به روش نمونه گیری هدفمند، اعضای پانل دلفی به تعداد 35 نفر از میان متخصصان مرتبط با موضوع انتخاب شد. به منظور تدوین گزاره های دلفی، با رویکرد اکتشافی دو نشست گروه کانونی برگزار و در هر نشست 12 نفر از اعضای پانل دلفی مشارکت کردند. پیمایش دلفی طی دو دور تکرار و پس از رسیدن به اجماع قابل قبول میان اعضای پانل، متوقف شد. آزمون های توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، میانگین رتبه ای برای تجزیه و تحلیل نتایج نظرسنجی دلفی و همچنین ضریب توافقی کندال برای بررسی سطح اجماع میان مشارکت کنندگان به کار رفت. بر پایه یافته های مرحله اکتشافی دلفی 22 گزاره به عنوان پیامدهای تخلیه جمعیتی سکونتگاه های روستایی شناسایی شد. به طور کلی، تضعیف نظم و امنیت شهرهای مهاجرپذیر، اختلال در امنیت عمومی و امنیت اجتماعی نواحی روستایی، دشوار شدن مدیریت انتظامی بحران های انسانی و طبیعی در قلمرو جغرافیای روستایی، افزایش جرم و جنایت و خلاءهای امنیتی در نواحی روستایی، ناپایدار شدن امنیت غذایی و امنیت اقتصادی کسب وکارهای روستایی در مقیاس منطقه ای مهم ترین نتایج پژوهش هستند.
تحلیل مؤلفه های کشاورزی چندکارکردی در شهرستان دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه کشاورزی چندکارکردی مستلزم شناخت شرایط منطقه و تحلیل دقیق کارکردها قبل از هرگونه تصمیم گیری و برنامه ریزی است. هدف این پژوهش توصیفی - پیمایشی، بررسی جامع وضعیت موجود مؤلفه های کشاورزی شهرستان دهلران (استان ایلام) در سه بعد کارکرد تولیدی، زیست محیطی و روستایی است. جامعه آماری شامل کارشناسان و صاحب نظران کشاورزی در جهاد کشاورزی وادارات مربوطه شهرستان دهلران به تعداد 25 نفر (تمام شماری) و کشاورزان سرپرست خانوار روستایی به تعداد 5517 نفر بود که 365 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در پنج بخش مرکزی، موسیان، دشت عباس، زرین آباد و میمه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها با استفاده از تقسیم بندی پرسکات آلن و همچنین اولویت بندی متغیرها با محاسبه درجه بحرانی، پردازش و مورد تحلیل قرار گرفت. می توان گفت بر اساس تقسیم بندی پرسکات آلن کشاورزی شهرستان دهلران در حد متوسطی، چندکارکردی است که مطلوبیت کشاورزی این شهرستان از لحاظ کارکرد زیست محیطی تقریباً نامطلوب و ازلحاظ کارکرد روستایی و تولیدی در حد متوسط می باشدکه از بین دو کارکرد تولیدی و روستایی نیز، کارکرد روستایی نسبت به کارکرد تولیدی وضعیت بهتری داشت. همچنین یافته ها نشان از تفاوت زیاد بین بخش ها از لحاظ کارکردهای سه گانه داشت که لازم است برنامه ریزان توسعه کشاورزی چندکارکردی توجه ویژه ای به متغیرهای مرتبط با هر کارکرد متناسب با هر بخش به خصوص متغیرهای بحرانی داشته باشند تا با شناسایی منابع، امکانات، مشکلات، تنگناها و محدودیت های هر بخش به تقویت کارکردهای کشاورزی و تسهیل در توسعه کشاورزی چندکارکردی شهرستان دهلران بپردازند.
تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفاً اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
تحلیل مؤلفه های سلامت اجتماعی و عوامل اثرگذار بر آن: خانوارهای روستایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین ابعاد سلامت همگانی و عمومی در جامعه همپای سایر ابعاد روانی، معنوی، پزشکی و.. نقش بارزی در توسعه پایدار جامعه در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی و بسترسازی مشارکت افراد در تمام عرصه های جامعه را به همراه خواهد داشت. از این رو این مطالعه با هدف بررسی سلامت اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان شیراز و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است. روش تحقیق پیمایش و جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان شیراز است که تعداد آن ها بر اساس جدول مورگان 384 خانوار و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. بر اساس مقادیر گزارش شده شاخص های برازندگی نیز مشخص شد که مدل تحلیل عاملی تأییدی پژوهش، بر اساس ابعاد پنج گانه دارای برازش مناسب و شایان پذیرشی (04/0=RMSEA) است و مؤلفه های مورداستفاده توان برآورد سلامت اجتماعی را دارند و بنابراین سازه به کاربرده شده جهت سنجش سلامت اجتماعی از اعتبار قابل قبولی برخوردار است. مدل اندازه گیری شده نشان داد که سلامت اجتماعی می تواند تابعی از پنج عامل انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انطباق اجتماعی و شکوفایی اجتماعی برگرفته از نظریه سلامت اجتماعی کییز باشد و تمامی نشانگرهای انتخابی تحقیق به جز یک نشانگر در مؤلفه پذیرش اجتماعی، تأثیر خود را در سنجش سلامت اجتماعی به شکل معناداری نشان داده اند. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون، میزان ضریب تعدیل شده نشان داد که 9/64 درصد تغییرات سلامت اجتماعی توسط متغیرهای مستقل تبیین می گردند. در نهایت پیشنهادهایی در راستای ارتقاء سلامت اجتماعی ارائه شده است.
مرزنشینان و وابستگی به نهادهای حمایتی: مردم نگاری نهادی سیاست های حمایتی در روستاهای مرزی دهستان خاوومیرآباد شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش حول این قضیه می چرخد که مرزنشینان روستایی برای امرارمعاش خود و تأمین هزینه های زندگی دچار مشکلات زیادی شده اند که نتیجه آن، وابستگی به کمک نهادهای حمایتی بوده است. با دستمایه قرار دادن تجربیات مرزنشینان در قالب مصاحبه با ۳۰ نفر از مطلعین کلیدی روستاهای دهستان خاوومیرآباد شهرستان مریوان، در تقابل با سیاست های حمایتی نهادهای دولتی، سیاست ها و راهبردهای اتخاذشده در این وابستگی را مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این راستا، از رویکرد توسعه مشارکتی همچنین روش مردم نگاری نهادی استفاده می شود. نتایج در قالب مقولات ثانویه، شوک توقف فعالیت بازارچه های مرزی، شکست سیاست های ترمیمی، وابسته بودن به کمک های نهادهای حمایتی و اقدامات خودجوش مردمی مورد بحث و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل این مقولات نشان داد که سیاست های نهادی در راستای حمایت ها از مرزنشینان، بی اثر و غالباً نتیجه منفی داده اند. در مقابل اقدامات مرزنشینان روستایی که در مقوله اقدامات خودجوش مردمی تشریح شده است، دال بر رویارویی و پر کردن خلأهای این اقدامات و سیاست ها بوده است. اقداماتی از جمله مشارکت عمومی مردم در کشاورزی و دامداری، ایجاد صندوق های خیریه، همیاری عمومی در عمران و بازسازی روستاها واکنشی به سیاست ها و وضعیت ناپایدار اقتصادی و اجتماعی این مناطق بوده است.
واکاوی محدودیت های نهادی مدیریت منابع آب زیرزمینی در مناطق روستایی استان لرستان با استفاده از روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی نیم قرن گذشته، در کشورهای خشک و نیمه خشک جهان به ویژه ایران، افزایش قابل توجهی در مصرف آب های زیرزمینی به منظور آبیاری به وجود آمده است. به گونه ای که ایران در حال حاضر، یکی از مصرف کنندگان بزرگ آب زیرزمینی در جهان است. اگر هرج و مرج عمومی در مصرف منابع آب زیرزمینی ادامه داشته باشد، مشکلات جدی ممکن است به صورت بلندمدت ظاهر گردند و آینده فجیع تری را رقم زنند. در حالی که، دلایل مختلفی برای بحران اساسی آب های زیرزمینی در ایران وجود دارد، یکی از چالش های فراروی مدیریت منابع آب زیرزمینی کشور، می تواند ناشی از محدودیت های نهادی ذی نفعان دخیل در مدیریت منابع آب زیرزمینی باشد. از این رو، مطالعه حاضر، محدودیت نهادی در مدیریت منابع آب زیرزمینی را با استفاده از روش تئوری بنیانی استراوس و کوربین بررسی نمود. مشارکت کنندگان 16 نفر از مطلعان کلیدی دخیل در مدیریت منابع آب زیرزمینی شهرستان رومشکان بودند و از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. بدین ترتیب، شرکت کنندگان تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند و مصاحبه ها برای تحلیل کیفی بر اساس تئوری بنیانی استراوس و کوربین ثبت و رونویسی شدند. نتیجه حاصل از کدگذاری داده های گردآوری شده به شیوه های مختلف، استخراج 144 مفهوم و 41 زیرمقوله بود که بر اساس مدل پارادایم، مقوله مرکزی شناسایی شده در این پژوهش، سوء مدیریت منابع آب زیرزمینی بود که بقیه مقوله ها در رابطه با آن معنا پیدا کردند.
ارزیابی کیفیت محیط سکونتی در روستاهای پیراشهری (مورد مطالعه: شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط سکونتی از مهم ترین شاخص ها برای ارتقاء سطح کیفیت زندگی و رفاه جوامع روستایی به شمار می آید. این پژوهش به بررسی و تحلیل کیفیت محیط سکونتی روستاهای پیرامون شهری واقع در شهرستان شیراز می پردازد. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. گردآوری داده ها مبتنی بر دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری پژوهش، خانوارهای ساکن و مدیران محلی در 14 روستای پیرامون شهری واقع در شهرستان شیراز هستند و حجم نمونه آماری 398 نفر (370خانوار و 28مدیر محلی) است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد کیفیت محیط سکونتی در روستاهای محدوده مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط قرار گرفته و از لحاظ شاخص های مورد مطالعه بین روستاهای نمونه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد شاخص بهداشت محیطی و امنیت و آرامش به ترتیب بیشترین و کمترین سهم را در تبیین کیفیت محیط سکونتی روستاهای مورد مطالعه به خود اختصاص داده اند.
تحلیل نوع بهره برداری آب و پیامدهای آن بر ساختار سکونتگاه روستایی (مورد مطالعه: روستای عبدالله آباد- شهرستان دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود آب و بهره برداری ناصحیح از منابع یکی از معضلاتی است که در دهه های اخیر گریبان گیر جامعه و تغییرات اساسی در سکونتگاه های روستایی شده است. این پژوهش به اثرات بلندمدت تغییر در نوع بهره برداری از آب بر ساختار سکونتگاه روستایی، جمعیت، مهاجرت و کشاورزی به عنوان اشتغال اصلی روستاییان در روستای عبدالله آباد دامغان به عنوان یکی از روستاهای آسیب دیده و در معرض نابودی پرداخته شده است. با شناسایی و تحلیل منابع تامین آب شهر دامغان و روستای مذکور در بازه زمانی 50 سال، ترسیم نمودار پیزومتریک چاه های منطقه، شناسایی تغییرات نوع بهره برداری ازآب، تحلیل ساختار بافت و اراضی کشاورزی روستا با تصاویرهوایی سال های 1345، 1366، 1397و تحلیل نتایج آماری جمعیت و مهاجرت، به اثرات محلی و منطقه ای تغییر در نوع بهره برداری آب پرداخته شده است. رویکرد عمده پژوهش به جهت محدودیت منابع مبتنی بر تحلیل و مشاهدات میدانی است شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی است که به روش توصیفی - تحلیلی به نگارش در آمده است. در نتیجه پژوهش، تغییر در نوع بهره برداری از قنات (بهره برداری پایدار) به چاه (بهره برداری ناپایدار) سبب ایجاد سه دوره، با شرایط کالبدی، ساختاری و جمعیتی متفاوت در روستا گردید که در پایان به جهت بهره برداری بهینه از اراضی کشاورزی و منابع آب موجود در روستا و همچنین اصلاح زنجیره پیوسته عناصر حیاتی محلی و منطقه ای، طرح پیشنهادی ارائه گردید.
تحلیل علّی عوامل مؤثر بر رکود دامداری سنتی در جوامع محلی (مورد مطالعه: مراتع قشلاقی ندوشن یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش اقتصادی و اجتماعی مراتع از جنبه های مختلف و مدیریت مراتع در روستاها یکی از عوامل تداوم و بقای حرفه دامداری سنتی است. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و زیست محیطی مؤثر بر فعالیت های دامداران در جوامع روستایی ندوشن شهرستان اشکذر استان یزد اﻧﺠﺎم شده است. اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻪ روش ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ و با ابزار پرسشنامه اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، دامداران روستاهای واقع در سامان های عرفی مراتع ندوشن ﺑﻮدﻧﺪ. نتایج نشان داد که گویه مهاجرت روستاییان به شهر و خروج نیروی کار از روستا به عنوان اولین عامل تأثیرگذار با میانگین (87/7) و گویه گرایش نیروی کار جوان به مشاغل غیرکشاورزی به عنوان دومین عامل تأثیرگذار با میانگین (39/6)، در عامل اقتصادی نیز گویه بهره وری کمتر دامداری سنتی در مقایسه با سایر فعالیت های اقتصادی به ویژه در بخش های غیر کشاورزی به عنوان اولین عامل تأثیرگذار با میانگین (48/9) و گویه بالا بودن دستمزد چوپان و اجاره بهای مرتع به عنوان دومین عامل تأثیرگذار با میانگین (35/9) بود. در عامل مدیریتی گویه کمبود علوفه ناشی از چرای بیش از ظرفیت چرا به عنوان اولین عامل تأثیرگذار با میانگین (02/9) و گویه بی توجهی به بیمه روستائیان به عنوان دومین عامل تأثیرگذار با میانگین (43/8) و در عامل زیست محیطی گویه خشکسالی و کمبود علوفه به عنوان اولین عامل تأثیرگذار با میانگین (19/5) و گویه کمبود علوفه ناشی از تغییرات اقلیمی (سرمازدگی، گرمازدگی، آفات و امراض) به عنوان دومین عامل تأثیرگذار با میانگین (92/3) بود.
تحلیل تأثیر قالیبافی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان آق قلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید فرش دستبافت یکی از فعالیت های مهم و یاریگر معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر تحلیل تأثیر قالیبافی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی شهرستان آق قلا است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر پیمایش و جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در 10 روستای شهرستان آق قلا تشکیل می دهد که 367 خانوار دارای زنان شاغل در تولید فرش دستبافت به عنوان حجم نمونه با فرمول کوکران تعیین گردید. به منظور بررسی شاخص های اقتصادی و اجتماعی از 33 متغیر در قالب طیف لیکرت استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته که روایی محتوایی آن توسط اساتید تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اقتصادی 82 درصد و متغیرهای اجتماعی 91 درصد به دست آمده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل همبستگی کای اسکوئر و مقایسه میانگین فریدمن و کروسکال والیس در محیط نرم افزاری SPSS و برای تهیه نقشه از نرم افزار ArcGis استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی در مؤلفه های موردبررسی نشان می دهد که رابطه معنادار در سطح اطمینان 99 درصدی بین سطح تحصیلات با متغیرهای اقتصادی و اجتماعی وجود دارد. همچنین نتایج آزمون کروسکال-والیس بیانگر عدم تفاوت خاص به جز افزایش پس انداز بین روستاهای موردمطالعه بوده و تأثیر تولید فرش دستبافت بر تمام روستاها یکسان است. مهم ترین چالش ها را می توان در غیرقابل پیش بینی بودن قیمت مواد اولیه، مشکلات مربوط به تأمین مالی، تولید و عرضه بعضاً تولیدات غیراستاندارد بیان نمود.
تبیین نقش استقرار خانه های مهارت آموزی در توسعه اشتغال پایدار روستایی با روش سناریونگاری (موردمطالعه: نواحی روستایی شرق گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامع روستایی، تنوع بخشیدن منابع درآمدی از طریق کارآفرینی روستایی با تکیه بر ایجاد خانه های مهارت آموزی می تواند راهکار مناسبی در جهت توسعه اشتغال، کاهش بیکاری، افزایش درآمد و بهبود کیفیت زندگی روستاییان باشد. خانه کارآفرینی و مهارت آموزی، تشکلی مردمی و داوطلبانه است که در راستای اهداف کارآفرینی و توانمندسازی، با رویکرد روستا محوری با همکاری ساکنان، ذی نفعان و ذی مدخلان محلی، ناحیه ای و منطقه ای فعالیت خواهد کرد. ایجاد سازمانی که با مهارت آموزی و کشف ایده های جدید و حمایت از آن ها توسعه روستایی را نوید می دهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین سناریوهای بهینه برای اشتغالزایی مناطق روستایی شرق گیلان و با تأکید بر نقش خانه های مهارت آموزی در ایجاد اشتغال پایدار، در تلاش است تا به این سؤال پاسخ دهد که سناریوی مناسب برای تدوین برنامه اشتغال زایی پایدار مبتنی بر خانه های مهارت آموزی کدام است؟ سطح جغرافیایی شامل پهنه روستایی شرق گیلان و واحد تحلیل روستا است. در این پژوهش 260 روستا موردبررسی قرار گرفته و در ارتباط با تعیین شاخص های تأثیرگذار بر اشتغال روستایی مبتنی بر خانه های مهارت آموزی 385نفر به روش کوکران از فعالان اقتصادی به روش کوکران، 400 تن از مدیران و نخبگان محلی و 150 نفر از کارشناسان سازمان ها و نهادهای متولی توسعه روستایی مشارکت داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که سناریو بهینه برای توسعه اشتغال پایدار مبتنی بر خانه های مهارت آموزی در ناحیه شرق گیلان؛ سناریوی «اشتغالزایی سازگار با محیط طبیعی» است.
طراحی پارادایم معیشت پایدار روستایی با تأکید بر جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی الگوی معیشت پایدار با رویکرد روستا تعاون با استفاده از روش گرندد تئوری انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است. نمونه موردمطالعه شامل 32 نفر از متخصصان، مدیران و صاحب نظران حوزه تعاون کل کشور بودند، که به صورت هدفمند انتخاب شدند، است. برای جمع آوری داده ها از مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق و در نهایت با تشکیل گروه های متمرکز (Focus Group) بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده از داده های تحقیق در فرآیند کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) در قالب مفاهیم، زیر مقوله و مقوله با استفاده از نرم افزار MAXqda18 استخراج و طبقه بندی گردید. مدل پارادایمی شامل شرایط (علی، زمینه ای و مداخله گر)، راهبرد و پیامد است. یافته های تحقیق گویای آن است که آسیب پذیری اقلیمی، آسیب پذیری اجتماعی و آسیب پذیری اقتصادی به عنوان شرایط علی؛ روندها، حمایت های دولتی و تقویت زیرساخت ها به عنوان شرایط زمینه ای و تأمین مالی، توسعه بازار، کنترل بازار و حمایت های دولتی به عنوان شرایط مداخله گر مؤثر بر ایجاد معیشت پایدار با رویکرد روستا تعاون هستند. نتایج نشان دهنده آن است که راهبردهای مقابله و راهبردهای سازش به عنوان راهبردهای دستیابی به معیشت پایدار دارای پیامدهایی چون تعاونی سازی، توسعه پایدار، بهره وری، اشتغال، تقویت سرمایه اجتماعی و کشاورزی هوشمند هستند. در تقویت سرمایه اجتماعی، انسان نقش محوری داشته و در تقابل با بحران های اقلیمی با انسجام افراد روستایی از طریق تعاونی سازی مؤثر باشد.
مدل سازی میزان فرسودگی شهری و گونه شناسی بافت فرسوده شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی و مداخله در بافت فرسوده فرایندی پیچیده و چندبُعدی است. بسیاری از برنامه ریزان شهری بر اهمیت گونه شناسی و گونه بندی به عنوان اولین و مهم ترین گام در فرایند مداخله بافت های فرسوده شهری تأکید کرده اند. بر این اساس، تأکید این مطالعه بر ارائه روشی علمی و سیستمی برای شناسایی شاخص های مؤثر در فرسودگی و گونه بندی بافت فرسوده براساس شدت فرسودگی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و جامعه آماری شامل 1609 بلوک فرسوده شهر قم است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کمی و کیفی است و از روش های آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزارهای SPSSو Arc GISبهره گرفته شده است. در این فرایند، نخست برای بررسی شاخص های مؤثر بر فرسودگی و سپس میزان فرسودگی بلوک ها با استفاده از مدل تحلیل عاملی نوع Rشاخص های پژوهش در چهار عامل کالبدی، جمعیتی-اجتماعی، اقتصادی، و زیست محیطی بارگذاری شدند و با توجه به میزان فرسودگی کل و با بهره گیری از روش تخمین تراکم کرنل گونه بندی شدند. نتایج یافته های پژوهش نشان می دهد شش عامل از عوامل اصلی و تأثیرگذار بر فرسودگی در شهر قم می باشند و این عوامل در مجموع 95 / 67 درصد فرسودگی شهری را تبیین می کنند. عوامل اقتصادی و جمعیتی-اجتماعی مهم ترین عوامل شناخته شدند و میزان فرسودگی با شاخص های اقتصادی از جمله قیمت زمین، گروه های شغلی و درآمدی، و امکانات و تسهیلات مسکن بیشترین ارتباط را داشته است. همچنین، در ارتباط با اولویت های توسعه و مداخله در بافت، نتایج تابع برآورد تراکم کرنل نشان داد پهنه های واقع در شمال و جنوب محدودهبافت فرسوده شهر از مستعدترین و بالاترین احتمال شدت و گسترش فرسودگی برخوردارند که براساس یافته های به دست آمده در اولویت بالایی جهت مداخله قرار می گیرند.
بررسی آثار تحریم های هسته ای بر کیفیت زندگی شهروندان شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی از اساسی ترین مفاهیم در حوزه مطالعات شهری است که متأثر از عوامل اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی داخلی و خارجی شهرها و کشورها دچار نوسان می شود. در ماه ژوئن 2012، به سبب تحریم های امریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، که در راستای توقف برنامه هسته ای این کشور اعمال شد، آسیب هایی به کشور ایزان وارد شده است. از این رو، هدف اصلی از این تحقیق مطالعه چگونگی و شدت تأثیرگذاری ابزار تحریم در کیفیت زندگی شهروندان در راستای آگاه کردن مدیران و سیاست گذاران شهری با شرایط بحرانی تحریم برای اعمال برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های منطقی تر است. هدف راهبردی این تحقیق نیز تببین ضرورت توجه به متغیر «تحریم»، به عنوان یک پیشران مؤثر در توسعه آتی شهرها، ولو به عنوان یک پیشران شگفتانه در قالب متغیرهای فراسیستمی بوده است. نویسنده اول این مقاله تحقیقی علمی در زمینه وضعیت کیفیت زندگی شهر آمل پیش از آغاز تحریم های مذکور انجام داده بود، که نتایج آن منتشر شد (خادمی،1393). انتخاب خانواده ها در آن به تعداد 350 خانوار و به شیوه تصادفی بوده است. نتایج تحقیق سال 1393 با تحقیقی که در این زمینه توسط نویسنده اول این مقاله در سال 1396 و زمان اجرای توافق «برجام» انجام پذیرفت در نرم افزار SPSSمقایسه شد. نتایج آزمون ها نشان داده که وضعیت کلی مؤلفه های اجتماعی، کالبدی، و اقتصادی شهر پیش از تحریم ها با میانگین 2 / 3 شرایط مناسب تری نسبت به میانگین 6 / 2 این شاخص ها در زمان اثرگذاری تحریم ها داشته است. چنانچه نتایج آزمون T در این نرم افزار نیز اختلاف معنی دار میانگین ها را در دو بازه زمانی تأیید کرده است.
تحلیل شاخص های کیفیت زندگی در محلات شهری (مطالعه موردی: شهر کوهبنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف از جمله در ایران است. این مهم به دلیل اهمیت روزافزون مطالعات کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن همچون ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری است. بر این اساس، هدف از این پژوهشتحلیل چگونگی شاخص های کیفیت زندگی محلات شهر کوهبنان در چارچوب روش توصیفی- تحلیلی است. مفهوم کیفیت زندگی در ۴ بُعد، ۸ مؤلفه، و ۲۹ شاخص تعریف عملیاتی شد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنام» خانوار گردآوری شد. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با ۳۷۷ خانوار تعیین شد و نمونه گیری به روش تصادفی - سیستماتیک انجام گرفت. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آمار توصیفی، مدل ANP، مدل همپوشانی فازی، تحلیل واریانس یک طرفه، و روش tاستودنت انجام شد. مطابق نتایج، که بیانگر وجود تفاوت در کیفیت زندگی محلات شهر کوهبنان و محرومیت محله دهمیر است، این محله باید در اولویت رسیدگی و برنامه ریزی قرار گیرد. در این زمینه قراردادن متغیرهای سن و درآمد در کانون توجه با توجه به وجود ارتباط مستقیم و معنادار آن با کیفیت زندگی ضروری است. به علاوه، با توجه به اینکه عوامل میزان درآمد، دسترسی به امکانات بهداشتی، و فرصت های شغلی در بین سایر عوامل بررسی شده تأثیر بیشتری در کیفیت زندگی شهر کوهبنان داشته اند، لازم است این عوامل نیز در اولویت رسیدگی و برنامه ریزی قرار گیرند. نتیجه اینکه در شناخت و بهبود کیفیت زندگی لازم است شرایط محلی، اجتماعی، و محیطی هر شهر به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
تبیین نقش ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای میانی ایران (موردمطالعه: شهرهای سنندج و زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای میانی زنجان و سنندج به نگارش درآمده تا، علاوه بر ارزیابی وضعیت این شهرها به لحاظ ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهری، میزان اثرگذاری ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری آن ها را تعیین کند. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی - تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها به صورت میدانی با استفاده از تکنیک پرسش نامه بوده است؛ بدین ترتیب، داده های تحقیق از دو گروه جامعه آماری یعنی نهادها(مسئولان) و مراجعه کنندگان(مردم) جمع آوری و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهایSPSSوLisrelاستفاده شده است. روش نمونه گیری نهادها غیرتصادفی وهدفمند ومردم به صورت تصادفی بوده است. براساس نتایج پژوهش، وضعیت ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهرهای زنجان وسنندج، براساس نظر هردو گروه، وضعیت قابل قبولی نیست؛ به گونه ای که، ازنظر مسئولان، شهرزنجان با ارزش عددی87 / 2 و سنندج با 91 / 2 و از نظر مردم زنجان با ارزش02 / 3 و سنندج با 82 / 2 از لحاظ ظرفیت نهادی در سطح کلی دروضعیت نامناسبی قرار گرفته اند؛ در این میان، در هر دوشهر، شاخص «سرمایه انسانی» بیشترین ارزش را به خود اختصاص داده و مؤلفه«توانایی نهادی» نیز در شهرهای زنجان(02 / 3) و سنندج(08 / 3) به عنوان مؤثرترین مؤلفه ظرفیت نهادی در رقابت پذیری شهری تعیین شده است. درنهایت، ارزیابی میزان تأثیرگذاری متغیر مستقل بر متغیروابسته درمدل معادلات ساختاری، علاوه بر تأیید معناداری رابطه دو متغیر، تأثیر ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری شهری را درسطحی بالا با ارزش عددی98 / 11 پذیرفته که این امر نشان دهنده تأثیر «بسیار بالای ظرفیت نهادی بر رقابت پذیری شهری» است. بنابراین، برمبنای نتایج پژوهش حاضر، تأثیر بسیار بالای ظرفیت سازی در امورشهری به طور عام و رقابت پذیری شهری به طور خاص نمایان می شود.
مدیریت سیاسی فضا در عصر هخامنشی و تأثیر آن بر همگرایی و واگرایی اقوام ساکن قلمرو آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، با کارکرد و رویکرد سازمان دهی بهینه کشور،به صورت بالقوه و بالفعل شالودهبرنامه ریزی ها در همه سطوح مدیریت سرزمین است. این نوع مدیریت مبتنی بر واقعیت های فضای جغرافیای سیاسی کشور موجب کاهش نابرابری های توزیع فضایی منابع محدود و افزایش پایدار و توسعه در کشور می شود. ایران،به رغم فرازوفرودهای طولانی تاریخی در سازمان دهی سیاسیِ فضا و تقسیمات کشوری،در برخی موارد دچار چالش هایی مانند رقابت های ناسالم در جذب منابع و منافع، خلأ های مربوط به ساختار دولتی مناسب، کارایی به نسبت ضعیف آمایش سرزمین و رقابت های قومی است. این امر، لزوم تحلیل جغرافیایی-تاریخی تقسیمات کشوری ایران در دوره های تاریخی و تأثیر آن در واگرایی و همگرایی اقوام را برای عصر کنونی محسوس می نماید. هدف از انجامپژوهش حاضر بررسی شیوه مدیریت سیاسی قلمرو هخامنشی، راهکارهای اعمال شده توسط آن ها،و میزان موفقیت این راهکارها در حفظ یکپارچگی دولت و قلمرو آنان است که، جدا از افزایش دانش تاریخی ما، با توجه به ترکیب جمعیتی و قومی ایران در عصر حاضر، از بُعد نظری و تجربی درخورتوجه است. داده های مورد نیاز پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و پس از دسته بندی بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که هخامنشیان،به منظور کنترل بهتر قلمرو خود، کشور را به واحدهای سیاسی کوچک ترتقسیم کرده بودند و شاخص اصلی در این تقسیم بندی، گزینش مدلی کارآمد برای اداره کشوری با ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی سرزمین ها و اقوام مختلف ساکن در قلمرو آنان بوده است که همگرایی حداکثری و واگرایی حداقلی از حکومت مرکزی را به دنبال داشته باشد.
واکاوی و پایش سیاست های اجتماعی- فضایی در پهنه ی جغرافیایی شهر (موردپژوهی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های اجتماعی- فضایی زنجیره ای از تصمیم های اختیارشده توسط مراجع عمومی در هر یک از سطوح ملی، منطقه ای، فراشهری، و شهری هستند که بر نحوه زیست انسان ها در شهرها، مشکل های شهرها، و کیفیت زندگی در آن ها اثر می گذارند. در سیاست گذاری شهری ممکن است لابی های سیاسی، رسانه ها، و گروه های فشار خارج از سازوکار رسمی سیاست گذاری نیز قادر شوند ترجیح های خود را بدون پیمودن یک فرایند تصمیم گیری در سیاست ها وارد کنند. بنابراین، تحقیق حاضر به واکاوی و واپایش سیاست های اجتماعی و نابرابری فضایی در شهر گرگان می پردازد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی-کتابخانه ای است. از تکنیک های کمی- ریاضی تصمیم گیری چندمعیاره وازپاس، دابلیو اس آ، کوپراس و برای وزندهی از آنتروپی شانون استفاده شد. همچنین،برای نتیجه گیری بهتر از تکنیک تلفیقی کاندرست استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد شاخص های خدمات شهری در نواحی هشتگانه گرگان به صورت متوازن توزیع نشده و تفاوت چشم گیری بین نواحی شهر گرگان از نظر برخورداری از شاخص های عدالت فضایی ملاحظه می شود. یافته های تکنیک تلفیقی کاندرست بیانگر آن است که نواحی 4 و 1 به ترتیب در بالاترین و پایین ترین سطح شاخص های رفاه اجتماعی قرار گرفته اند. اولویت بندی نواحی از لحاظ برخورداری از شاخص های خدمات شهری نشان می دهد که نواحی 4، 3، و 6 به عنوان نواحی برخوردار، نواحی 7 و 8 به عنوان نواحی نیمه برخوردار، و نواحی 2، 5، و 1 به عنوان نواحی محروم از خدمات زیرساخت شهری قرار دارند. با توجه به یافته های این تحقیق، مدیران و مسئولان شهری،به ویژه سیاست گذاران و مشاوران توسعه برنامه ریزی استراتژیک و راهبردی- عملیاتی شهرداری گرگان، می توانند با تغییر سیاست و اصلاح بودجه بندی فضایی و تدوین برنامه های اجرایی سالانه، نابرابری های فضایی را کاهش دهند و در نتیجه محیط شهری پایدارتری را در محور های مختلف برای شهروندان تضمین کنند.
سنجش و ارزیابی کیفیت محیطی فضای عمومی روستاهای مقصد در جذب گردشگران (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان طرقبه و شاندیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جاذبه های موجود در محیط های روستایی نقش اساسی در جذب گردشگر دارند. فضاهای عمومی موجود در روستاها مانند میدان ها و کوچه ها همراه معماری بیرونی خانه ها و مبلمان های موجود می توانند عناصر جذاب برای گردشگران باشند. کیفیت محیطی فضاهای عمومی و عناصر موجود در آن اولین و مهم ترین جاذبه گردشگری از دیدگاه گردشگران روستایی بوده و می تواند موجب رونق گردشگری شود. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی کیفیت محیطی فضای عمومی روستاهای مقصد در جذب گردشگر است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و داده های مورد نیاز به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. در این پژوهش هشت روستا از شهرستان طرقبه و شاندیز، که دارای جاذبه های گردشگری اند و گردشگری در آن ها رواج یافته، بررسی شده است. جامعه آماری شامل گردشگران روستایی و جامعه نمونه شامل 194 گردشگر است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی پیرسون، Tتک نمونه ای، و مدل ویکور استفاده شده است. براساس آزمون Tتک نمونه ای، از بین چهار مؤلفه انتخاب شده بیشترین مقدار آن مربوط به مؤلفه عملکردی با میانگین 08 / 3 و کمترین مقدار مربوط به مؤلفه زیباشناختی با میانگین 94 / 2 است. براساس آزمون همبستگی، در بین مؤلفه های کیفیت محیطی رابطه معناداری وجود دارد و قابلیت تعمیم به کل جامعه را دارد. همچنین، نتایج مدل ویکور نشان داد که روستای جاغرق در بهترین شرایط به لحاظ برخورداری از کیفیت محیطی فضاهای عمومی قرار دارد و روستای کنگ در پایین ترین رده است.
سنجش تأثیرپذیری شهر از نماگرهای شهر هوشمند (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال تجدید ساختار اقتصادی و اجتماعی جهانی، تحولی در مفهوم توسعه شهری و پارادایم های آن به وجود آمده است؛ از آن جمله شهر هوشمند پارادایمی برای توسعه شهرها در جامعه اطلاعاتی است. شهرهای هوشمند،به عنوان آینده شهرهای انسانی، شهری فعال در زمینه فناوری، انعطاف پذیری، پایداری، خلاقیت،و قابل زندگی در جهان پیش بینی شده اند و در حال تبدیل شدن به بخشی از چشم انداز دولت های ملی اند، زیرا با هدف افزایش کیفیت زندگی شهروندان ظهور یافته اند. این پژوهش با هدف تدقیق، بومی سازی و اولویت بندی، و همچنین سنجش اثر معیارهای شهر هوشمند در شهر زنجان انجام شده است. جامعه آماری تحقیق کارشناسان آشنا با مفاهیم شهر هوشمند در شهر زنجان است و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه است. تحلیل در دو بخش انجام یافته است: بخش اول توسط آزمون های آماری Spssانجام گرفته است و بخش دوم توسط نرم افزار میک مک. نتایج نشان داد معیارهای زیرساخت فناوری، خدمات عمومی- اجتماعی، و دسترسی به ترتیب با وزن های 01657/0، 01636/0، و 01619/0 در اولویت های اول تا سوم برای هوشمندی شهر قرار دارند. همچنین، نتایج تحلیل اثرهای متقابل معیارها نشان دهنده پراکنش نامنظم معیارها در پلان تأثیرگذاری و تأثیر پذیری است. تحلیل نشان داد که متغیرها در بخش تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متوسط دارای تراکم زیادی است و سیستم مورد مطالعه دارای ناپایداری است. در نهایت، شش معیار راهبردی، کلیدی، و استراتژیک سیستم شناسایی شدند که برای هوشمندی شهر زنجان بسیار مهم اند؛ این معیارها عبارت اند از 1. زیرساخت های فناوری؛ 2. توانمندی و صلاحیت شهروندان؛ 3. حکمروایی شفاف؛ 4. مشارکت شهروندان؛ 5. امکانات فرهنگی؛ 6. جاذبه های گردشگری.
سنجش و ارزیابی بعد عینی زیست پذیری شهری در مناطق دهگانه کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیتِ زندگی شهری به عنوان استاندارد سلامت، راحتی،و شادی است که به تازگی دغدغه اصلی در جغرافیا و سیاست شهری است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی زیست پذیری محیط های شهری تبریز از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های زیست پذیری گام به عرصه تحقیق نهاده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی، به حیث روش توصیفی-تحلیلی، و ابزار سنجش پرسش نامه بوده است. جامعه آماری در این پژوهش متخصصان و مدیران شهری در دسترس آشنای کامل با وضعیت هرمنطقه است که تعداد آن ها برابر با 140 نفر است. بر اساس جدول مورگان، 104نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و رتبه بندی نهایی شاخص ها از آزمون هایt تک نمونه ای و کروسکال والیس بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد به طور کلی زیست پذیری شهر تبریز از حد متوسط پایین تر بوده است که مناطق 5 و2 به ترتیب با میانگین رتبه ای10 / 71 و 33 / 69 زیست پذیرترین و منطقه 7 با میانگین رتبه ای10 / 10 در رتبهآخر زیست پذیری در بین مناطق دهگانه قرار گرفته است. همچنین، از نظر شاخص های خدمات و زیرساخت های شهری، محیط شهری، اقتصاد شهری، مدیریت شهری، تاریخ شهری، و اجتماع شهری به ترتیب مناطق 2، 6، 2، 5، 8، و 5 در اولویت اول رتبه بندی قرارگرفته اند.با توجه به نتایج آزمون کروسکال والیس، در سطح معنی داری 99 درصد مشخص شد بین مناطق دهگانه شهر تبریز از لحاظ مطلوبیت شاخص های زیست پذیری تفاوت معناداری وجود داشته است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ضریب مکانی اشتغال زنان کشاورز روستایی ایران با استفاده از رویکرد ESDA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجا که زنان نیمی از جمعیت روستایی کشور را تشکیل می دهند،می توان با شناسایی عوامل مؤثر بر اشتغال با توجه به مقتضیات محلی - منطقه ای و درنهایت درگیرکردن پیش از پیش آن ها توسعه اقتصادی- اجتماعی کشور را تسریع کرد. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد با استفاده از رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی به تحلیل الگوی توزیع فضایی ضریب مکانی اشتغال (LQ) زنان روستایی کشاورز ایران پرداخته شود. داده های پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های محلی به عنوان رویکردی از ESDA استفاده شد. یافته های شاخص موران نشان داد توزیع فضایی ضریب مکانی اشتغال (LQ) زنان روستایی کشاورز کشور به صورت اتفاقی یا پراکنده نبوده، بلکه به صورت خوشه ای توزیع شده است. توزیع فضایی ضریب اقتصاد پایه و ارتباط فضایی آن با شاخص نرخ بیکاری نشان می دهد که شهرستان های جنوب شرقی و غربی و غرب کشور مناطق دارای نرخ بیکاری بالا و ضریب مکانی اشتغال بالا می باشند. در مرکز و برخی از شهرستان های شمال غرب و شمالی کشور از الگوی تأثیر ارزش های خوشه ای مشابه پایین به پایین احاطه شده است. همچنین، ارتباط فضایی نرخ باسوادی نیز نشان می دهد که بخش اعظم آن در شهرستان های جنوب شرقی و نسبتاً در غرب ایران از الگوی ناخوشه ای پایین به بالا فراگرفته اند. ارتباط فضایی ضریب اقتصاد پایه با نرخ روستانشینی نیز حاکی از آن است که مناطق روستایی کشور از یک الگوی خاص پیروی نمی کنند، بلکه هر منطقه با توجه به مقتضیات محلی -منطقه ای الگوی خاصی از ارتباطات را پذیرا هستند.
سنجش کیفیت زندگی شهری با الگوبرداری از شاخص های بارومتر اروپایی (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی شهری بیانگر رفاه افراد، اجتماعات، و محیط های شهری است و با افزایش جمعیت شهرها و سرعت شهرنشینی بیش از پیش مهم تر شده است. سنجش کیفیت زندگی شهری پتانسیل شناسایی الگوهای فضایی و روندهای پیش روی جوامع را دارد و می تواند مسیر مطمئنی برای شناخت، ارزیابی، و نیازسنجی در برنامه ریزی شهری باشد. مرور نظام مند پژوهش های این حوزه معیارهای متنوعی را در شاخص های ارزیابی نشان می دهد. پایایی برخی از معیارهای پژوهش داخلی گزارش نشده است. در این پژوهش با الگوبرداری از مدل سنجش کیفیت زندگی در شهرهای اروپایی (بارومتر اروپایی) مقیاسی با دسته بندی نسبتاً مختصر و جدید از معیارهای سنجش کیفیت زندگی طراحی شده و با به کارگیری عوامل پایای مدل نهایی به ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی در شهر قزوین پرداخته شده است. با نظرسنجی از ساکنان شهر قزوین توسط پرسش نامه و اجرای تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS، پایایی شش عامل توسط آلفای کرونباخ محرز شد. سپس، میزان کیفیت زندگی در این شهر با استفاده از آزمون T تعیین شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. بر اساس یافته های پژوهش، معیارهای رضایت از زندگی، پاکیزگی و نظافت، کالبد شهری و ایمنی، امنیت و اعتماد به ترتیب بیشترین رضایت کلی را کسب کردند. بیشترین نارضایتی مربوط به عوامل وضعیت اقتصادی و خدمات آموزشی و رفاهی است. بر اساس نتایج پژوهش، میزان کیفیت زندگی در شهر قزوین بسیار اندک ارزیابی شد و رتبه بندی عوامل رضایت و مناطق سه گانه شهری نیز به دست آمد. همچنین، شاخص سنجش بومی و پایا با دسته بندی جدیدی از معیار های سنجش کیفیت زندگی شهری حاصل شد.
نقش کیفیت محیطی بر دلبستگی به مکان در فضاهای شهری (مطالعه موردی: میدان مرکزی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان براساس تعامل شناختی، عاطفی، و عملکردی بین افراد، گروه ها، و مکان کالبدی- اجتماعی طی زمان شکل می گیرد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر کیفیت های محیطی در میزان دلبستگی به مکان در فضاهای شهری است. شاخص ها و معیارهای مورد سنجش در ارتباط با میزان دلبستگی به مکان شامل مؤلفه های اجتماعی - معنایی، کالبدی - عملکردی، زمینه ای - ساختاری، و ادراکی - احساسی است. میدان مرکزی شهر همدان با توجه به ویژگی های فضایی - تاریخی آن به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. روش تحقیق این پژوهش به صورت تفسیری - تحلیلی و به صورت کمی و کیفی است. در بخش کمی، تحلیل ها بر اساس آزمون مدل معادلات ساختاری و ضریب ماتریس های همبستگی برای بررسی ارتباط میان اجزای متغیرهای تحقیق بهره گرفته شد. به منظور تحلیل یافته ها در این بخش، از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. حجم نمونه حدود 400 نفر بوده که از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است. در بخش تحلیل های کیفی از ابزار مشاهده غیرمشارکتی، تحلیل نقشه های رفتاری، تصاویر و نقشه ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد عوامل کالبدی، اجتماعی، و معنایی رابطه مستقیمی با دلبستگی به مکان در میدان های شهری ایفا می کند. «احساس محصوریت مطلوب در فضای میدان»، «نقش میدان به عنوان نشانه ادراکی در شهر»، « موقعیت و جانمایی میدان در پیوند با بافت اطراف»، و در نهایت، «تنوع کاربری های موجود» مهم ترین عوامل مؤثر در دلبستگی به میدان های شهری است.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری در مناطق مرزی بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به لحاظ جاذبه های فرهنگی و طبیعی در بین پنج کشور برتر دنیا و از نظر جاذبه های تاریخی در رتبه 10 قرار دارد. به رغم نقش راهبردی و کلیدی گردشگری در توسعه پایدار منطقه ای، فقدان برنامه مناسب از سوی برنامه ریزان، ناآگاهی گردشگران از پتانسیل های گردشگری، و تمایل ضعیف سرمایه گذاری بخش خصوصی در این حوزه باعث شده است صنعت گردشگری در برخی مناطق دچار توسعه نیافتگی شود. پژوهش حاضر در منطقه مرزی سردشت با توجه به ظرفیت های موجود گردشگری آن و در راستای پاسخ گویی به چالش ها و محدودیت های گردشگری در این منطقه و ارائه راهکارهای مناسب انجام شده است. برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو، با تعدادی از گردشگران و صاحب نظران مرتبط با صنعت گردشگری، هتلداری، و صاحبان آژانس های گردشگری در سطح شهرستان و استان به شیوه اشباع نظری مصاحبه شد و با استفاده از مدل SWOT استراتژی های WT،WO ،ST ، و SO تعیین شد. برای انتخاب بهترین استراتژی جهت توسعه این صنعت، ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی(QSPM) و برای تعیین وزن های عوامل پرسش نامه ای SWOT بر اساس مقیاس لیکرت به صورت پنج گزینه ای طراحی و توسط پنجاه نفر از کارشناسان و خبرگان گردشگری تکمیل شد. یافته ها نشان داد با وجود نقاط قوت و فرصت میزان تهدیدها و ضعف ها بسیار بالاست و منطقه به لحاظ توسعه گردشگری از سطح آسیب پذیری برخوردار است و توزیع مجدد منابع و برنامه ریزی بهینه در منطقه امری الزامی است. همچنین، راهبرد WO3 با نمره 56/4 یعنی تقویت و ارتقای سطح زیرساخت ها و خدمات گردشگری به عنوان بهترین راهبرد پیشنهاد شده است.
بررسی چالش های فضایی توسعه شهری و اثرات آن برای امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مسائل کشور، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، بی توجهی به شاخص ها و معیارهای مناسب جهت سازمان دهی سیاسی فضا بوده است که عدم شکل گیری واقعی واحدهای سیاسی از جمله شهر را موجب شده است. درواقع، بیشتر شهرهای کشور با فلسفه وجودی شهر در معنای واقعی آن مطابقت نداشته و فضاهای معلقی بین شهر و روستا هستند. جایگاه و نقش مهمی که شهر در کشور پیدا کرده موجب شده تا روند و میل به ایجاد شهرها در ایران از چنان سرعتی برخوردار شود که در برهه زمانی 63ساله (1335-1398) بیش از 560 درصد رشد را در تعداد شهرهای کشور شاهد باشیم. چنین افزایش بی رویه و نسنجیده شهرها در کشور چالش هایی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و توسعه آن دربر داشته و خواهد داشت. در همین راستا، این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل مکانی و فضایی با تحلیل استخراخ مناطق ساخته شده از تصاویر AVHHRو مدل سازی تغییرات مناطق ساخته شده بین سال های 1990 تا 2018 به بررسی این مسئله بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش بدون ضابطه و مبتنی بر واقعیت های فضایی- جغرافیایی و اصول صحیح تقسیمات کشوری باعث شده تا امنیت ملی جمهوری اسلامی با چالش هایی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی، و حتی نظامی مواجه شود.
اصول توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه 3 شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت شهری در کشورهای در حال توسعه مشکلاتی مانند آلودگی زیست محیطی و بهداشتی، تردد زیاد اتومبیل های شخصی، و عدم سرزندگی شهرهارا به وجود آورده است. جنبش هایی مانند نوشهرگرایی در اواخر قرن بیستم در جهت رفع این مشکلات و افزایش پایداری شهرها ایجاد شدند. «توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی» (یکی از مشتقات جنبش نوشهرگرایی) رویکردی است که با تأکید بر افزایش سیستم حمل ونقل عمومی و مناسب سازی محلات برای پیاده روی سعی در کاهش استفاده از خودروی شخصی دارد. از این الگو در دهه های اخیر با هدف افزایش کیفیت توسعه های جدید و بهبود وضع موجود استفاده شده است. قزوین پس از انقلاب رشد چشم گیری داشته و ازآنجا که رشد کالبدی شهر با گسترش زیرساخت های حمل ونقل عمومی مطابقت نداشته موجب بروز مشکلات مختلفی شده است. این پژوهش با هدف بررسی معیارهای توسعه حمل ونقل در منطقه۳ قزوین انجام شده است. برای دست یابی به هدف، نخست نظریات در زمینه توسعه حمل ونقل مطالعهو معیارهای بررسی این توسعه تدوین شد و در قالب پرسش نامه در محدوده مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در زمره پژوهش های کمی و کیفی قرار می گیرد. در این پژوهش از روش تحلیل کیفی (تحلیل محتوا) و تحلیل کمی (آمار توصیفی و استنباطی) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منطقه۳ قزوین از نظر معیارهای توسعه حمل ونقل وضعیت متوسطی دارد. معیارهایی مانند دسترسی و پیاده مداری وضعیت متوسطی داشته و بایستی در جهت ارتقای وضعیت آن ها در منطقه برنامه ریزی شود. در انتها راهبردهایی برای بهبود منطقه از نظر توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی ارائه شده است.
بررسی نگرش شهروندان به اثرات خزش شهری (مورد مطالعه: شهر دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش کالبدی سکونتگاه های شهری در چارچوب مفهوم خزش شهری یکی از عوامل اصلی تغییر چشم انداز جغرافیای شهری در جهان معاصر به شمار می آید؛ این پدیده پیامدها و چالش های بسیاری برای توسعه پایدار و زیست پذیری نواحی شهری در پی دارد. در اغلب موارد خزش به مفهوم گسترش فیزیکی و رشد کنترل نشده و بی برنامه سکونتگاه های شهری در قلمرو فضاهای پیراشهری شناخته می شود. هدفِ این پژوهش، بررسی ادراکات شهروندان از اثرات خزش شهری در دماوند از توابع استان تهران است. در چارچوب روش شناسی کمّی با رویکرد توصیفی پیمایشی، از 384 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از یک پرسش نامه استاندارد پرسشگری به عمل آمد. آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی وضعیت نرمالیتی داده ها به کار رفت. پس از اطمینان از نرمال بودن داده ها، آزمون تی تک نمونه ای برای تجزیه و تحلیل آماری به کار رفت. پایایی هر یک از ابعاد پنجگانه مورد بررسی، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه شهروندان اثرات منفی خزش شهری در همه ابعاد بررسی شده بالاتر از از حد متوسط است. در این میان، مهم ترین اثرات منفی خزش شهری در دماوند از دیدگاه شهروندان عبارت ا ند از: "تغییر غیراصولی کاربری زمین های کشاورزی"، "افزاش آلودگی هوا"، "افزایش هزینه های احیای طبیعت و حفاظت از محیط زیست"، "اختلال در نظم و امنیت اجتماعی و اقتصادی شهر"، " رشد فیزیکی شهر به طور بی برنامه، خودجوش و کنترل نشده". یافته های پژوهش دربردارنده نتایج کاربردی برای نهادهای مرتبط با برنامه ریزی شهری و منطقه ای و همچنین آمایش سرزمین در شهرستان دماوند است.
مقایسه تطبیقی رتبه بندی کارکردی کلان شهرهای ایران بر اساس داده های صفتی و رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه نظام های شهری دو رهیافت صفت مبنا و شبکه مبنا قابل تمایز است؛ رهیافت نخست صفات منتسب به شهرها را ناظر اصلی بر اهمیت نسبی آن ها می داند و معطوف به سطح تمرکز فعالیت ها یا کارکردها در نقاط شهری است؛درحالی که رهیافت دوم بر اساس تعاملات بین شهرها و با استفاده از داده های جریانی جایگاه هر شهر را در نسبت با موقعیت قرارگیری آن می سنجد. اگرچه بنیان های نظری هر دو رهیافت به خوبی مستند شده، از یک سو ماهیت ارتباط بین این دو تاکنون به طور وسیعی نامشخص باقی مانده و از سوی دیگر در مطالعه تعاملات بین نواحی تفاوت جغرافیایی انواع مختلفی از جریان ها کمتر موردتوجه بوده است. ازاین رو، هدف از پژوهش پیش رو سنجش و رتبه بندی جایگاه کلان شهرهای کشور مبتنی بر هر دو رهیافت صفتی و تعاملی با استفاده از داده های رابطه ای جریان هوایی و زمینی افراد، مقایسه میزان همبستگی نتایج به دست آمده از هر یک با یکدیگر، و تشریح شباهت ها و اختلافات ممکن بین این دو است. نتایج نشان داد نه تنها رتبه بندی کارکردی کلان شهرهای ایران مبتنی بر رهیافت تعاملی با استفاده از دو جریان هوایی و زمینی افراد اختلافات آشکاری نسبت به یکدیگر دارند، بلکه میزان پشتیبانی رتبه بندی کلان شهرها در رهیافت اندازه مبنا و شبکه مبنا نیز باهم متفاوت است؛ به طوری که ضریب تعیین رتبه بندی تعاملی مبتنی بر جریان هوایی افراد و رتبه بندی صفتی برابر 85/0 درصد به دست آمده که نشان دهنده پشتیبانی این دو از یکدیگر است؛درحالی که همبستگی نهایی دو رهیافت مبتنی بر جریان زمینی افراد (36 / 0) از ضعف چنین حمایتی حکایت دارد. این تفاوت مؤید آن است که تعاملات بین شهری که در قالب جریان هوایی افراد روی می دهد بیش از دیگر انواع جریان ها ناشی از کارکردهای درونی شهرهاست و می تواند سازمان یابی فضایی شهرها را در سطح کلان منعکس کند.
مدیریت خشکسالی در نواحی روستایی با تأکید بر رویکرد تاب آوری (مورد مطالعه: شهرستان کنگاور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند فزاینده ای در بروز بلایای طبیعی وجود دارد؛ روندی که در طول زمان افزایش یافته و بلایای مرتبط با تغییر اقلیم از جمله خشک سالی شایع ترین آن ها بوده است و هنگامی تبدیل به مسئله می شود که اثرهایی در جامعه داشته باشد و این نیز به آسیب پذیری جامعه نسبت به خشک سالی بستگی دارد. بنابراین،آنچه اهمیت دارد نحوهمواجهه با آن است؛یعنی با توجه به اثرهایچشم گیری که دارد، چه اقداماتی برای مقابله با آن انجامگرفته است. به این معنی که اعمال مدیریت در خشک سالی گامی مهم در جهت کاهش میزان خسارت این پدیده و تحت کنترل درآوردن آثار آن است. رویکرد غالب برای مدیریت آن در بیشتر نقاط جهان هنوز انفعالی است؛به این صورت که تمرکز اقدامات پس از وقوع حادثه را شامل می شود. بنابراین، با واردکردن رویکرد تاب آوری به فعالیت های چرخه مدیریت بلایا می توان به رویکرد جامعی برای مدیریت خشک سالی دست یافت که در آن با به کارگیری ظرفیت های روستایی می توان اثرهای نامطلوب خشک سالی را به حداقل رساند. در این رویکرد بر ظرفیت ها، مشارکت، و توانمندسازی و یادگیری جامعه روستایی برای مقابله با بلایا تأکید می شود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به روش کمّی انجام شده است.نگارندگان در صدد بررسی ارتباط بین سرمایه های اجتماع و تاب آوری با میانجیگری متغیرهای مدیریت بلایا در برابر خشک سالی اند. داده های مورد نیاز در این پژوهش با بهره گیری از روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 13000 نفر از افراد روستایی شهرستان کنگاور است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران و به تعداد 492 نفر انتخاب شده است. پایایی پژوهش با روش آلفای کرونباخ نشان دهنده پایایی0 / 7است که ضریب به دست آمده قابل اتکاست. به منظور بررسی وضعیت سرمایه های اجتماع قبل و بعد از اقدامات انجام شده از آزمون تی زوجی استفاده شد که نشان دهنده معناداربودن تفاوت بود. همچنین، به منظور بررسی ارتباط و تأثیر متغیرها معادلات ساختاری به کار گرفته شد که با استفاده از آزمون تی روابط بین متغیرها معنادار شناخته شد و سرمایه های اجتماع با میانجیگری چرخه مدیریت بلایا 50درصد از تغییرات تاب آوری را تبیین می کند؛ به این صورت که سرمایه اجتماعی کمترین و سرمایه فیزیکی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری داشته است.
ارزیابی کمّی و کیفی کاربری اراضی شهر با استفاده از ماتریس چهارگانه جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً ارزیابی چگونگی کاربری اراضی شهری منعکس کننده تصویری گویا از نظر سیمای شهری، تخصیص فضای شهری به کاربری های مختلف مورد نیاز در طی زمان، و در جهت رسیدن به اهداف توسعه شهری است. هدف از این پژوهش ارزیابی کمّی و کیفی کاربری اراضی در شهر مرند است. روش پژوهش میدانی و توصیفی- تحلیلی است. براساس کار میدانی، کاربری اراضی در شهر مرند از لحاظ کمّی و کیفی، چگونگی توزیع، و جانمایی فضایی آن در سطح شهر بررسی شده است. برای تحلیل توزیع و پراکنش کاربری ها از شاخص ویلیامسون (یا ضریب اختلاف CV)، ماتریس ها (سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت، و وابستگی) استفاده شده است. همچنین، برای تخمین فاصله مناسب یک کاربری از کاربری های دیگر از نرم افزارهای رایانه ای Auto cadبهره گرفته شده است. نتایج پژوهش گویای این مطلب است که در شهر مرند در بخش کاربری حمل و نقل و انبارداری سرانه 5 / 25 متر مربع است که بیشتر از استاندارد است و وضعیت مطلوبی دارد. اما متأسفانه سرانه کاربری های دیگر مطابق با استانداردهای رایج در کشور نیست و حتی کمتر از آن است. بنابراین، با توجه به نتیجه نهایی تحلیل ماتریس های چهارگانه و تنظیم ماتریس ترکیبی، می توان بیان کرد که کاربری های شهر مرند به لحاظ کیفی روند توزیع، استقرار، و کارکردهای متقابل کاربری های شهری در شرایط فعلی منتفی و نامناسب است و توزیع ناعادلانه برخی خدمات شهری باعث تمرکز بیشتر جمعیت در برخی نواحی شهر شده است.
بررسی نقش مولفه های جغرافیایی در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران ها سرچشمه ها و انواع مختلف دارند؛ اما بحران ژئوپلیتیکی عبارت است از منازعه و کشمکش کشورها و گروه های متشکل سیاسی - فضایی و بازیگران سیاسی بر سر کنترل و تصرف یک یا چند ارزش و عامل جغرافیایی. هدف اصلی از این مقاله عبارت است از تحلیل و بررسی نقش متغیرهای جغرافیایی در وقوع بحران های ژئوپلیتیکی ایران. سؤال اصلی مقاله این است که متغیرهای جغرافیایی به ویژه آلودگی هوای کلان شهرها چه نقشی در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران دارند؟ روش تحقیق پژوهش توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در گردآوری اطلاعات میدانی از هر دو روش کمّی و کیفی استفاده شده اس ت. در بخش کمّی، چهل نفر از متخصصان حوزهجغرافیای سیاسی به عنوان جامعه آم اری م ورد اس تناد ق رار گرفتند و در قسمت کیفی هفت نفر از متخصصان حوزهمدیریت بحران به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای ارزیابی میزان تأثیر بُعد جغرافیایی در شکل گیری بحران های ژئوپلیتیکی در کلان شهرهای ایران از آزمون t تک نمونه و برای اولویت بندی میزان تأثیر هر یک از عوامل مربوط به بُعد جغرافیایی از آزم ون فریدمن استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که متغیرهای جغرافیایی از آنجا که باعث نزاع بر سر منابع کمیاب می شود در بحران های ژئوپلیتیکی کلان شهرهای ایران نقش دارند و نهایتاً اینکه بحران های ژئوپلیتیکی، که عمدتاً حاصل تلاش برای تسلط بیشتر بر منابع کمیاب جغرافیایی هستند، اغلب، به دلیل آنکه این منابع در بعضی مناطق دچار بحران طبیعی می شوند به وقوع می پیوندد و بنابراین بحرانی جغرافیایی به بحرانی ژئوپلیتیک تبدیل می شود.
بررسی نقش عوامل طبیعی بر امنیت رودخانه های مرزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله آب در میزان توسعه و امنیت کشورها تأثیر زیادی دارد. بنابراین، توجه به منابع آب در کشور و مسائل رودخانه های مرزی و مطالعه نقش آب در رفتارهای سیاسی بسیار حائز اهمیت است. در طول چند دهه اخیر، تنش های امنیتی زیادی در خاورمیانه در اثر آب های مرزی یا رودخانه های مرزی وجود داشتهاست. کشور ایران از این تنش ها و درگیری ها مستثنا نیست. برقراری امنیت در مناطق مرزی مستلزم طراحی و تدوین برنامه ها و سیاست های گوناگون است که به نوع مرز و چگونگی پیدایش مرز بستگی دارد. در این میان، رودخانه ها، به عنوان مرزهای طبیعی دو واحد سیاسی، به دلیل ماهیت تغییرپذیری و تنوع مورفولوژیکی خود، آثار محسوسی بر روابط سیاسی دو کشور، به ویژه بر سر مسائل مرزی، دارند. تغییرات این رودها، که مرزهای ایران و همسایگان را تشکیل داده اند، به دلایل مختلف از زمان شکل گیری مرز همواره روابط دو کشور دو سوی مرز را به شدت تحت تأثیر قرار داده و کاهش سهم هر کدام پیامدهای امنیتی بسیاری در پی داشته است. این پژوهش بنیادی با روش توصیفی - تحلیلی در صدد بررسی این موضوع است که عوامل طبیعی بر شکل رودخانه های مرزی و در نهایت امنیت ملی تأثیرگذارند. درواقع، مرزهایی که از مناطق کوهستانی، باتلاق ها، یا جنگل های متراکم عبور می کنند کمتر باعث منازعه و کشمکش می شوند. اما، مرزهایی که از مناطق دشتی و کم ارتفاع عبور می کنند، به ویژه رودخانه ها، دارای اهمیت بیشتری هستند. بنابراین، هر عامل و مسئله ای که در تحدید و تغییر مرز اثرگذار باشد باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد. از جمله عوامل جغرافیایی مؤثر در سیمای رودخانه ها عبارت است از: روابط مکانی و فضایی، توپوگرافی و زهکشی، زمین شناسی و خاک، پوشش گیاهی، آب و هوا (اقلیم)، و انواع فرسایش. نتایج تحقیق نشان می دهد تغییر خصوصیات و سیمای طبیعی رودخانه ها در طول زمان باعث بروز اختلافات مرزی و به چالش کشیدن امنیت در دو طرف مرز شده است.