پژوهش های جغرافیای انسانی
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره 56 تابستان 1403 شماره 2 (پیاپی 128) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از نگاه راهبردی، تعاونی ها به لحاظ کارکرد، شرایط عضویت و نوع گرایش اقتصادی انواع گوناگونی دارد که باید دید ظرفیت ها ، آسیب ها و شرایط هر منطقه برای پذیرش کدام یک مناسب است. از این رو پژوهش حاضر به منظور تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای با مطالعه موردی تعاونی های فعال شهرستان خوانسار در استان اصفهان صورت گرفته است. هدف پژوهش، شناخت کارکرد تعاونی موثر بر توسعه منطقه ای است که براساس شاخص های بررسی وضع موجود تعاونی ها، انواع تعاونی ها و کارکرد آن به دست آمده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف انجام مطالعه ای کاربردی با بررسی های اسنادی و میدانی انجام شده است. شاخص های این تحقیق با تأکید بر ابعاد مطالعات منطقه ای و تعاونی، با هدف تاثیر مثبت این نهاد بر برنامه ریزی توسعه منطقه ای استخراج شد. در این پژوهش، با روش دلفی و آزمون ضریب هم بستگی با توجه به نظر تعاونگران، شاخص های کلان توسعه منطقه ای یعنی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سیاسی به بحث گذاشته شد. در نهایت تحلیل متغیرهای استخراجی از بین 330 تعاونگر فعال شهرستان خوانسار، استان اصفهان، با روش تصادفی سیستماتیک نشان داد که انتخاب تعاونی چند منظوره بهترین نوع تعاونی برای دستیابی به توسعه پایدار و متوازن منطقه ای است. در بخش تعاونی متغیر قیمت و دلالی با 4/95 و در توسعه منطقه ای متغیر آموزش با 1/90 درصد در بالاترین سطح قرار گرفت که می تواند در برنامه ریزی آینده با تحلیلی سیستمی جهت توسعه پایدار و متوازن منطقه به کمک تعاونی ها برای برنامه ریزان در اولویت باشد.
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهرهای متوسط، مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : امروزه شهرها با مش کلات عم ده شهرنش ینی و ناپایداری در ابعاد مختلف روبرو هستند. مطالعات نشان می دهد شهرهای متوسط از جمله نقاط شهری هستند که از یک سو تحت تاثیر مکانیسم های ملی با مشکلات عدیده ای از جمله ناپایداری منابع درآمدی، نابرابری در تخصیص خدمات و امکانات مواجه می باشند و از سوی دیگر در سطح منطقه ای و محلی هم فرایندهایی وجود دارد که ناپایداری در شهرهای متوسط را تشدید نموده است. شهر کاشان به عنوان یک شهر متوسط از جمله نقاط شهری است که طی چند دهه اخیر، تحت تأثیر یک سری فرایندها با مشکلات عمده شهرنشینی و ناپایداری در ابعاد مختلف مواجه است. هدف: این پژوهش بر آن است ضمن آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهر کاشان به ارائه راهکار بهینه جهت برون رفت از جنبه های مختلف ناپایداری و رسیدن به تعادل در نظام فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی در استفاده از مطالعات و یافته های قبلی محقق در ارتباط با موضوع پژوهش است.نتایج و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد، عم ده مشکلات شهرنش ینی و ناپایداری شهر کاشان در قالب فرایندهای از جمله الگوی رشد پراکنده شهری، توسعه فضایی – مکانی نامتعادل در سطح نواحی و مناطق شهر و ناکارآمدی طرح های توسعه شهری قابل شناسایی است نتیجه گیری : راهکار بهینه جهت برون رفت از این مشکلات در چهارچوب راهبردهای توسعه شهری می تواند گام مؤثری در تمرکز زدایی امکانات، توزیع عادلانه منابع و درآمدها و تحقق زمینه های پایداری نظام فضایی شهر در ابعاد مختلف به شمار آید
سناریوهای فرا روی حکومت ها با ورود رمزارزها به جریانات مالی و پولی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه اقتصاد یکی از ابعاد اصلی قدرت ها و حکومت ها است. در سال های اخیر، توسعه سریع رمزارزها توجه گسترده ای را از سوی محققان برانگیخته است، اگرچه ادبیات زیادی در مورد جنبه های مختلف ارز دیجیتال وجود دارد، اما درک مردم از اثرات اقتصادی و سیاسی رمزارها نسبتاً محدود است. نقش اثرگذار و قابل توجه رمزارزها و تأثیرات شگرف این نوع پول بر مناسبات بین حکومت ها که بعضاً می تواند تأثیرات شگرفی نیز بر شریان اقتصادی کشورها بگذارد، می تواند منشاء سناریوهایی بر این مناسبات باشد. لذا این پژوهش به دنبال ترسیم سناریوهای فرا روی حکومت ها با ورود رمزارزها به جریانات مالی و پولی آنها است. پژوهش از نوع کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی اکتشافی است که ب ر پای ه رویک رد کیفی انجام شده و در پی گردآوری داده ها به منظور مفهوم سازی و ارائه تحلیل های تجویزی می باشد. جامعه آماری مدنظر پژوهش 20 نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان وزارت خانه های ارتباطات و فناوری اطلاعات و اقتصاد و دارایی و سازمان های برنامه وبودجه و فناوری اطلاعات کشور هستند. شیوه گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از روش آینده پژوهی پنل های خبرگی بود. به منظور سناریونویسی از روش سناریوپردازی GBN استفاده شد. با استفاده از این روش سناریونویسی، 12 کنشگر، 54 پیشران و چهار عدم قطعیت شناسایی شد که از برهم کنش عدم قطعیت ها 16 سناریو استخراج که با نظر خبرگان 5 سناریو باورپذیر ترسیم شد. این سناریوها به نام های «یکپارچگی مالی»، «افول اقتصادی»، «بازار نوپا»، «استراتژی نوآور» و «اقتصاد بینابینی دیجیتالی» ترسیم و نام گذاری شدند که می توانند مبنایی برای پیش نگری در خصوص پیامدهای سیاست های اقتصادی حکومت ها باشند.
نقش هوشمندسازی در مدیریت شهری با تاکید بر شهرداری منطقه یک مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در الگوی شهر هوشمند، تکنولوژیهای گوناگون برای بهبود زندگی شهروندان با هم ترکیب و استفاده می شوند. بنابراین، شهر هوشمند نه یک واقعیت، بلکه یک استراتژی در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری است، در واقع آنچه یک شهر را به سمت هوشمندی پیش می برد صرفا استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. بنابراین این الگو به عنوان راهکاری بی-بدیل در جهت حل معضلات شهری باید مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل هوشمندسازی بر مدیریت شهری در شهرداری منطقه مشهد است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آن به کمک پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل همه ساکنین منطقه یک شهرداری مشهد می باشند و با توجه به جمعیت 201373 نفری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد. برای دستیابی به میزان پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های بدست آمده بر اساس نظرات شهروندان نشان می دهد، هوشمندسازی در بُعد محیطی با ظریب 729/0، در بُعد قلمرو با ضریب 745/0، در بُعد حکمرانی با ضریب 533/0، در بُعد اقتصادی با ضریب 400/0 و در بُعد پویایی با ضریب 337/0 بر عملکرد مدیریت شهری تاثیرگذار بودند همچنین رابطه مثبت و معناداری نیز بین هوشمندسازی و مدیریت شهری بر قرار بوده است.. در نهایت مشخص شد شاخص قلمرو هوشمند بیشترین اهمیت را در بین مولفه های شش گانه تحقق شهر هوشمند در منطقه یک مشهد را داشته و تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر شاخص های هوشمندسازی بر عملکرد مدیریت شهری این منطقه داشته است. لذا مولفه ای است که از دیدگاه شهروندان دارای اهمیت بوده است.
سنجش و تحلیل عدالت فضایی در توزیع کاربری های خدماتی در سطح محلات شهری، مطالعه موردی: محلات منطقه پنج شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع، تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در مناطق و محلات مختلف شهر بر حسب نیازهای جامعه شهری است. توزیع نشدن بهینه خدمات میان مناطق و محلات مختلف شهر، زمینه بروز مسائل ناشی از بی عدالتی ها و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را فراهم می آورد. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، بررسی و ارزیابی کاربری های خدمات شهری با تاکید بر عدالت فضایی در محلات یازده گانه منطقه پنج شهر رشت می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی - تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای می باشد که از هفت شاخص خدمات شهری، برای نیل به هدف پژوهش استفاده گردیده است. برای تحلیل و رتبه بندی محلات از منظر برخورداری از خدمات عمومی و جایگاه کاربری های شهری در منطقه، از مدل های جدید تصمیم گیری چند معیاره نظیر کوکوسو (Cocoso) و ماباک (Mabac) استفاده شده است. نتایج تحلیل کوکوسو نشان می دهد که از میان محلات یازده گانه پژوهش حاضر، محله ۳ دارای بهترین رتبه و محله ۵ دارای بدترین رتبه از نظر توزیع شاخص های کاربری شهری بوده اند. همچنین با استفاده از روش ماباک مشخص گردید که در منطقه پنج شهر رشت، کاربری پارک و فضای سبز به عنوان جایگاه اول و کاربری آموزشی در جایگاه دوم دارای بیشترین میزان سرانه و کاربری تجاری در جایگاه آخر دارای کم ترین میزان سرانه بوده است. بنابراین مدیریت شهری رشت نیازمند توجه به محلات محروم علی الخصوص محلات کم برخوردار از منطقه پنج در شاخص های مرتبط می باشد.
تدوین الگوی شهر بیوفیلیک در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون توسعه شهرها و بهره کشی از زمین و طبیعت امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های بشری شده است. این روند در دهه های اخیر باعث شد تا جریان های جدیدی در خصوص حفاظت از محیط زیست، توسعه پایدار و مباحثی همچون رد پای اکولوژیک، بهینه سازی در مصرف انرژی و روی آوری به انرژی های نو و تجدید پذیر مطرح شود. از آنجا که این موضوعات به طور اخص به شهر و شهرسازی مربوط می شد، خیلی زود اندیشمندان شهری و برنامه ریزی شهری را نیز دغدغه مند ساخت. به طوریکه سیل عظیمی از تحقیقات در خصوص توسعه پایدار شهری و مباحثی از این دست صورت گرفت. یکی از این نظریه ها که علاوه بر وجه محیطی آن به ویژگی های ذهنی انسان نیز توجه بسیاری داشته است، نظریه شهر بیوفیلیک بوده است. از اینرو هدف مقاله حاضر تدوین الگوی شهر بیوفیلیک اصفهان براساس شاخص های مستخرج از مطالعات جهانی در خصوص شهر بیوفیلیک بوده است. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- تحلیلی است و برای شناسایی پهنه ها(یا محلات) مستعد توسعه بیوفیلیک در شهر اصفهان از مدل های آماری و گرافیک مبنا، خوشه بندی و تحلیل عاملی در تلفیق با محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده است. یافته های این پژوهش در مرحله اول الگوی خاص شهر بیوفیلیک برای شهر اصفهان نشان می دهد که به طور کلی راهبردهایی را در بستر مکانی شهر اصفهان پیشنهاد می دهد. در مرحله دوم رتبه بندی محلات شهری از منظر شهر بیوفیلیک مشخص کرده است و در مرحله سوم خوشه بندی محلات شهر اصفهان بر اساس اصل همگنی در ویژگی های بیوفیلیک است که محلات شهر اصفهان را به 10 خوشه تقسیم بندی شده است. نتایج نشان می دهد محدوده های ناژوان و محله های نقش جهان، چرخاب، عباس آباد از نظر ویژگی های شهر بیوفیلیک از سایر محدوده ها برخوردارتر و هماهنگ تر هستند.
رویکرد حق به شهر و تغییرات کاربری زمین شهری راهی به سوی شهر پایدار و عادلانه، مطالعه موردی:کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم با مدیریت و برنامه ریزی ناموفق به نفع مالکان و توسعه گران در حال اتفاق است و منجر به ناپایداری و ناعادلانه شدن فضای شهری شده است. مطالعات موجود بیشتر به نمایش فضایی تغییرات، علل، پیش ران ها و فرایندها و ساختارهای این تغییرات پرداخته و کمتر این مطالعات با رویکرد تجویزگرایانه به راه حلی برای عادلانه و پایدار شدن این تغییرات پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تجویزی مبتنی بر رویکرد حق به شهر برای تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم (مطالعه موردی:کلانشهر تهران) است که بتواند در طرح ها و برنامه های شهری به صورت تجویزی، راه حلی برای آثار منفی تغییرات کاربری زمین شهری ارائه دهد. در این پژوهش مبتنی بر راهبرد کیفی، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در ارائه مدل تجویزی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و تجویزهای مناسب از این رویکرد برای هرکدام از عوامل موثر بر تغییرات کاربری زمین شهری استخراج شده و با روش تحلیل تماتیک مدل تجویزی ارائه شده است. مدل تجویزی ارائه شده نشان می دهد که تجویزهای منبعث از رویکرد حق به شهر برای عوامل و شاخص های موثر بر تغییرات کاربری زمین می تواند از آثار کالایی شدن فضا کم کرده و شرایط را برای زایاشدن فضا مناسب تر کند و طی این فرایندها شهر به اجتماعی شدن فضا و افزایش قدرت اقتصادی بخش عمومی نزدیک تر می شود. تحقق این دو نتیجه شرایط را برای ایجاد شهری عادلانه و پایدار محیا می گرداند. مدل تجویزی ارائه شده با سیستم استنتاج فازی اعتبارسنجی شده که متخصصان اذعان داشتند که این مدل از لحاظ معیارهای مورد مطالعه از سطح قابل قبولی برخوردار است.
واکاویِ ابعاد شهروند بیوفیلیک و ارزیابی آن در جامعه شهری؛ پیش درآمدی بر برنامه ریزی شهری طبیعت محور، مطالعه موردی: شهر خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری بیوفیلیک، یکی از راهبردهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری است. اهمیت مشارکت شهروندان در تحقق پذیری طرح ها موجب شده است تا در انجام این پژوهش به بررسی نقش عوامل پنج گانه (ویژگی های جمعیتی، رفتار و فعالیت های بیوفیلیک، نگرش و آگاهی بیوفیلیک، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک، سازمان ها، نهادها و مؤسسات بیوفیلیک) بر تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک پرداخته شود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی است که اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic و روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. وجه تمایز این پژوهش با مطالعات گذشته، بررسی تأثیرات متقابل ویژگی های جمعیت، زیرساخت ها و نگرش شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک است. محدوده موردمطالعه، شهر خواف و جامعه آماری تعداد 180 نفر از شهروندان آن شهر است. شهر خواف با دارابودن شرایط اقلیمی گرم و خشک، با مشکل کمبود آب و ازبین رفتن پوشش گیاهی روبرو است. تحلیل پرسش نامه ها بیانگر آن بود که شهروندان نسبت به معیارهای شهروند بیوفیلیک بازخورد مطلوبی داشته اند. توسعه زیرساخت های سبز شهری نظیر پارک ها و بوستان ها نیز می تواند موجب افزایش تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری شود. از سوی دیگر مشخص شد، مؤلفه «ویژگی های جمعیتی» نظیر سن، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات و جایگاه اجتماعی بر فعالیت های بیوفیلیکی و نگرش و آگاهی بیوفیلیکی اثرگذار است؛ مؤلفه های «زیرساخت های بیوفیلیک» و «نهادها و سازمان های بیوفیلیک» بر دو مؤلفه «فعالیت های بیوفیلیک» و «آگاهی و نگرش بیوفیلیک» اثرگذار است. در پایان می توان اذعان داشت که باتوجه به بازخورد مطلوب شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک و ابعاد آن، به نظر می رسد که در صورت اجرایی شدن چنین برنامه ریزی طبیعت محوری در سطح شهر، می توان شاهد نمایان شدن اثرات مثبت و زدودن شهر از مشکلات و معضلات ناشی از نبود چنین ایده ای بود.
ارزیابی توزیع فضایی سرمایه اجتماعی در شهرهای ساحلی، مطالعه موردی: بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: امروزه علاوه بر سرمایه انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری نیز سرمایه اجتماعی نامیده می شود. این مفهوم از سرمایه به تعاملات و ارتباطات بین اعضای یک شبکه به عنوان منبعی ارزشمند می نگرد که با ایجاد هنجارها و اعتماد متقابل، به تحقق اهداف جمعی و فردی اعضا می انجامد. همچنین سرمایه اجتماعی یک فرصت مهم برای جامعه شهری محسوب می گردد که می تواند در جامعه مد نظر محققان جهت مطالعات کاربردی شهری تلقی گردد بر این مهم است که سرمایه اجتماعی هم می تواند به عنوان یک ابزاری اثر گذار باشد.این سرمایه با وجود یک جامعه آگاه شهری قابل دسترس است و توانایی این را دارد که در جامعه تغییرات مثبتی به نفع مردم در محله ها ایجاد نماید و زمینه ساز تحول جوامع شهری و محله های شهری باشد.هدف: هدف این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی سرمایه اجتماعی در محله های شهری، بندر بوشهر است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی – پیمایشی بوده است. ابزار به کاررفته به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه هست. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شهروندان شهر بوشهر می باشد. نمونه آماری پژوهش بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر به دست آمده است، اما به منظور کسب اطلاعات دقیق تر، 403 پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج: نتیجه سؤالات پژوهش حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی و هنجارگرایی اجتماعی در محله های شهری تفاوت معناداری وجود ندارد. مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، شبکه و نهادهای محلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و تعامل اجتماعی در محله های شهری تفاوت معناداری وجود دارد. نوآوری: جنبه نوآوری پژوهش، ارزیابی مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله های شهر بوشهر است.
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی فیروزآباد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری اراضی یکی از مهمترین جنبه های بررسی مدیریت منابع طبیعی و بازنگری تغییرات محیطی است . با بررسی های تغییرات کاربری در سیستم اطلاعات جغرافیایی میتوان عوامل توسعه فیزیکی شهر را نیز استخراج کرد که می توان به مواردی از جمله تغییرات کاربری اراضی اشاره کرد و مورد بررسی قرار داده و پیش بینی نمود.در این تحقیق با استفاده از قابلیت های سنجش از دور و و GIS تغییرات کاربری اراضی شهرستان فیروز آباد واقع در استان فارس در بازه زمانی بین سال های ( 2003-2013-2018) با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (ETM , ETM+) مورد پایش قرارگرفته وسپس کلاس های کاربری اراضی ، تجزیه و تحلیل روش ها و تغییرات آنها در نرم افزار ENVI و EDRISI طبقه بندی شده است .تجزیه تحلیل و تغییرات زمانی دردوره 15 ساله منطقه مورد مطالعه نشان داد که سطح اراضی مسکونی افزایش داشته و بیشترین تغییرات کاربری در مناطق زمین های کشاورزی ایجاد شده است . بر مبنای این تغییرات ، پتانسیل تبدیلات کاربری وپیش بینی برای سال 2023 ، با استفاده روش زنجیره مارکوف مدلسازی گردید .در مدل LCM نقشه های پتانسیل تبدیل حاصل از اجرای شبکه های عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه با کاربری اراضی سال های 2013 و 2018 و متغیر های تاثیر گذار انجام شد . لازم به ذکر میباشد که با توجه به خشکسالی منطقه در سال های اخیرو عدم توجه و مدیریت مناسب در وضعیت هیدرولوژی و فقدان ثبات وضعیت اقتصادی از عوامل موثر بر تغییرات کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه میباشد .
تحلیلی بر جهانی شدن و تأثیر آن بر کشورهای منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای قرن 21 موضوع جهانی شدن به عنوان یکی از مسائل و پدیده های مهم جهان مطرح و بیشترین تأثیر را بر پدیده های جغرافیایی داشته است. کشورهای منطقه خلیج فارس که یکی از مناطق راهبردی جهان به شمار می روند و در برخود با این پدیده نوظهور با چالش ها و فرصت های مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی زیادی مواجه بوده اند. این منطقه به جهت دارا بودن بیشترین میزان از ذخایر نفت و گاز جهان دارای موقعیت ژئواکونومی و ژئوپلیتیک خاصی است که همواره مورد توجه قدرت های بزرگ فرامنطقه ای بوده و این موقعیت و ظرفیت ممتاز باعث حضور این قدرت ها از همه ابعاد در منطقه و پیدایش چالش های منطقه ای شده است و با وجود دارا بودن ویژگی ژئوپلیتیکی خاص نسبت به پیرامون خود؛ یعنی خاورمیانه در برخورد با مقوله جهانی شدن فرایند پیچیده تری به خود گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، آرشیوی، اینترنتی و سایت های مهم بین المللی و تهیه پرسشنامه به تبیین ابعاد مختلف جهانی شدن در منطقه خلیج فارس پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد در ابعاد امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای این منطقه تحت تأثیر فرایند جهانی شدن قرار گرفته اند. جهانی شدن برای کشورهای منطقه هم می تواند فرصتی مطلوب برای توسعه ملی کشورها باشد و هم می تواند تهدیدی برای نظام فرهنگی و هویتی و اجتماعی این کشورها به شمار رود. این کشورها می توانند با همگرایی و اتحاد در قالب تئوری هم تکمیلی به راهکاری مناسب برای توسعه علمی و افزایش درآمد و ثروت و همچنین اقتصاد پویا همراه با رفاه نسبی و از همه مهمتر برقراری امنیت و آسایش دست پیدا کنند.
تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیری در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر توجه به بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر، یکی از مهم ترین مسائل توسعه پایدار مناطق روستایی است. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایداری روستایی در کشورهای ایران، آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند است تا از تجربیات این کشورها در جهت کاهش نقاط ضعف و ارتقای بهره برداری از انرژی تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور بهره گرفته شود. نوع تحقیق بنیادی، روش مورداستفاده تطبیقی با شیوه تحلیل محتوا می باشد. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز از روش های اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که موفقیت کشورهای آلمان، لهستان، پاکستان و تایلند از طریق برنامه های تعاملی و مشارکت ذی نفعان و دادن اختیار به آن ها در سطوح ملی، منطقه ای و محلی بوده است. اما کشور ایران در سطح ملی و منطقه ای، با دیدگاه ساختار متمرکز و نگرش بخشی به برنامه ها، عدم استقلال و سیاسی بودن مدیران مواجه و در سطح محلی با عدم اختیارهای قانونی به نهادهای محلی و عدم مشارکت های تعاملی در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر روبرو است. از جمله کاربرد این پژوهش می توان به آگاهی از نقاط قوت و ضعف کشورهای موردمطالعه در زمینه بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و مقایسه آن با کشور ایران و بسترسازی آن در جهت بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر در مناطق روستایی کشور اشاره کرد. این دیدگاه کمک می کند تا زمینه تشویق نهادهای مردمی و محلی در سطوح گوناگون مناطق روستایی فراهم شود.
نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی، مورد مطالعه: روستاهای شهرستان نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد کسب وکار یکی از زمینه هایی است که قادر است نواحی روستایی را از ناتوانی خارج کند. پیش نیاز محقق شدن این مهم، شناخت مراکز دارای امتیاز و اولویت در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات می باشد. این پژوهش با هدف شناسایی نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی روستاهای دهستان های شهرستان نطنز از استان اصفهان انجام شد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و تحلیلی است. نمونه ها مطابق با فرمول کوکران به تعداد ۳۸۱ نفر از ۲۴ روستا انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تعیین پایایی و روایی ابزار پژوهش از روش ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوا استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از آزمون T تک نمونه ای و T تست و آزمون تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS انجام شد. 6 بعد (شاخص) و ۴۷ متغیر به عنوان نقش مهاجرت معکوس در توسعه اقتصادی روستاهای شهرستان نطنز شناسایی و در چارچوب پرسشنامه موردسنجش قرار گرفت. اعتماد و اطمینان پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ ۹۴۸/۰ تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد عوامل مختلفی در مهاجرت معکوس نقش داشته است که از بین آن ها بعد سرمایه گذاری با مقدار ویژه ۳.۴۴ و درصد واریانس تبیین شده ۴۲.۲۰۷ بالاترین و بعد درآمد با مقدار ویژه ۱.۴۰۳ و درصد واریانس تبیین شده ۳.۷۰۵ کمترین تأثیر را در بین ابعاد داشته است. درمجموع ابعاد عوامل مؤثر در مهاجرت معکوس ۷۱.۶۸۲ درصد از مجموع واریانس مهاجرت را توصیف و تبیین کرده است.
الگوی بازآفرینی پایدار کیفیت گرای بافت های نابسامان شهری؛ مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند توسعه شتابان شهرها مفهوم کیفیت زندگی شهری حلقه ای مفقوده در همه وجوه زندگی شهری است. یکی از پرچالش ترین مباحث مطرح در چند دهه اخیر، موضوع بازآفرینی شهری و حل چالش بافت های فرسوده و نابسامان شهری است. دغدغه و مسئله اصلی سیاست و رویکرد بازآفرینی پایدار ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سیاست بازآفرینی پایدار و ارتقاء کیفیت زندگی شهری و چگونگی تأثیرات آن و ارائه الگویی جهت اقدام در بافت های نابسامان شهری می باشد. روش شناسی پژوهش روش تحلیلی- تبیینی با استفاده از مدل تحلیل مسیر و معادلات ساختاری با نرم افزار SPLS استفاده شده است. بافت فرسوده و نابسامان شهر کرمانشاه با 1228 هکتار در حدود 33/12 درصد از کل بافت های شهر کرمانشاه را در بر گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، از میان ابعاد بازآفرینی پایدار، بعد اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بیشترین تأثیرگذاری را داشته و همچنین در مؤلفه کیفیت زندگی شهری، بعد کالبدی- زیرساختی بیشترین اثر مستقیم و بعد اقتصادی بیشترین اثر کلی را به صورت اثر مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی شهری داشته است. در این پژوهش به بررسی تأثیر کلی تمام ابعاد بازآفرینی پایدار بر کیفیت زندگی شهری در شهر کرمانشاه با ضریب تأثیر 594/0 و مقدار R2 آن برابر 2/35 درصد از تغییرات متغیر وابسته (کیفیت زندگی شهری) به واسطه بازآفرینی پایدار شهری تبیین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، بازآفرینی پایدار شهری بر کیفیت زندگی شهری تأثیر معنادار و مثبتی دارد. بازآفرینی پایدار کیفیت گرای شهری با رویکردی اجتماع محور، جامع و یکپارچه با تأکید بر مقوله کیفیت زندگی به عنوان یک دستور کار شهری جدید می تواند برنامه مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای کنونی شهر و شهروندان باشند.