زن و جامعه (جامعه شناسی زنان سابق)
زن و جامعه سال دهم زمستان 1398 شماره 4 (پیاپی 40) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل و بررسی تفاسیر قضات از «مصلحت» در ازدواج کودکان و چگونگی احراز آن توسط قضات صورت گرفته است. بدین ترتیب در راستای اجرای ماده 1041 قانون مدنی، معیارها و شاخص های تشخیص مصلحت در محاکم، بررسی و تحلیل و سپس جنبه حمایتی این ماده در راستای حمایت از کودکان مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور با به کارگیری روش کیفی، بررسی میدانی، مصاحبه عمیق با قضات و مطالعه رویه قضائی موجود، پرونده های قضائی (در مجموع 50 پرونده) مرتبط با ازدواج کودکان زیر سن قانونی مورد بررسی قرار گرفت و پس از گردآوری داده ها با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رویه قضایی موجود در خصوص نحوه چگونگی احراز مصلحت و مصادیق عینی مصلحت در نگاه و آراء قضات مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که به دلیل ابهام موجود درمتن قانونی، قضات دررسیدگی به پرونده های مربوط به ازدواج کودک طبق ماده 1041 قانون مدنی، غالبا بدون توجه به مصلحت شخصی طفل و با توجه بیش از اندازه به مصلحت نوعی، به صرف تحقق دو معیار رضایت پدر و (گاها) بلوغ جسمی کودک، ازدواج را به مصلحت کودک دانسته و رای اذن ازدواج را صادر نموده اند. عدم به کارگیری قضات مشاور زن در پرونده هایی از این نوع، امکان تشخیص واقعی مصلحت کودک دختر را در ازدواج به حداقل می رساند. در واقع به دلیل تعارض میان قوانین عرفی و مذهبی با قوانین رسمی در خصوص سن قانونی ازدواج، ماده 1041 قانون مدنی نه تنها تاثیر قابل توجهی در کاهش ازدواج کودکان و حمایت از آنان نداشته است بلکه به دلیل ابهامات موجود در متن ماده، عدم تعیین گزاره ها و معیارهای مشخص و عینی در جهت احراز مصلحت توسط قضات محاکم و ابهام در مفهوم و قلمرو ولایت یا اذن، موجبات تشتت، عدم انسجام و سردرگمی در آراء قضایی در خصوص این ماده را فراهم ساخته و به نوعی امکان قانونی ازدواج کودکان را فراهم و تسهیل نموده است. بدین ترتیب در پایان این پژوهش اصلاح دیدگاه قانونگذار و به تبع آن، اصلاح ماده قانونی 1041 قانون مدنی پیشنهاد می شود.
نگاهی گفتمانی به برساخت مفهوم ازدواج در ایران قبل از انقلاب با تاکید بر برساخت «زن مطلوب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ی پهلوی (1941- 1979) در ایران جریانات مدرنیته و تلاش های فمینیستی در تقابل با اندیشه های روحانیت و هم چنین روشن فکری دینی قرار گرفتند. در این مقاله نویسندگان با نگاهی گفتمانی، چهار کتاب قبل از انقلاب را انتخاب کردند تا به این سؤالات پاسخ دهند که چه گفتمان هایی از ازدواج و زن مطلوب برای ازدواج در آن دوره وجود داشته است و آیا تغییرات اجتماعی و فرهنگی بر گفتمان ازدواج هم تأثیر داشته اند یا خیر. برای بررسی این متون، از نظریه ی گفتمان لاکلاو و موفه (1985) و نشانه شناسی گفتمانی (Soltani, 2015) به مثابه ی چارچوب نظری و روش استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که گفتمان دینی اسلامی با نگاهی ذات گرایانه به ازدواج، تولید مثل را از اهداف مهم در آن می داند و زن مطلوب را برای ازدواج، زنی قلمداد می کند که خویشتن دار، لطیف، تأمین کننده ی نیاز جنسی مرد و مادری فداکاری باشد. به علاوه، گفتمان عمومی نیز نگاهی ذات گریانه به امر ازدواج داشته است و زن مطلوب را زنی زیبا، باوقار و رئیس خانه می داند. این دو گفتمان تنها تحت تأثیر گفتمان روحانیت هستند.
پذیرش اجتماعی از مسیر مدیریت بدن در راستای کسب رضایت از زندگی با رویکرد GT (مورد مطالعه: زنان شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه ی مدرن، بدن دارای اهمیت ویژه ای می باشد. افراد با دستکاری و تغییر ویژگی های ظاهری خود مبادرت به ساخت بدن اجتماعی می کنند که مورد پذیرش جامعه قرار گیرد. هدف پژوهش، شناسایی جایگاه مقبولیت اجتماعی در مدل مفهومی مدیریت بدن زنان و رضایت آنان از زندگی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ی ساخت نیافته و داده های مورد نیاز از مصاحبه با 15 نفر از زنان ساکن شهر گرگان که تجربه مدیریت بدن داشتند؛ جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. بر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش مقایسه اجتماعی، همنوایی با دیگران و جزئی نگر و حساس بودن شناسایی شدند. پدیده محوری پذیرش اجتماعی که در زمینه جایگزینی برای جبران کمبودها، محدودیت ها و محرومیت ها، ازدواج و بچه دار شدن مانع اندام زیبا، اضطراب بدن و باور به دوسویگی جنسیتی پدید آمده است. انزواطلبی، پذیرش سازمانی، پذیرش گروه همسالان، منزلت اجتماعی و ترس از طرد شدن به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت مشخص شد که زنان، با بهره گیری از استراتژی های افزایش پایش بدن، حفظ و پیگیری زیبایی و ارتقای جذابیت پیامدهایی چون کسب رضایت از زندگی، سانسور بدن، پیدایش وضعیت روحی مناسب، گسترش روابط اجتماعی، احراز فرصت ها و امتیازات در زندگی و رسیدن به من مطلوب را خلق کردند.
بررسی عوامل مؤثر بر نگرش به منزلت اجتماعی زنان در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات در هر جامعه ای، نقش های زنان و نوع نگرش جامعه به منزلتی است این نقش ها دارند. از این رو، پژوهش حاضر درصدد سنجش عوامل مؤثر بر نگرش به منزلت زنان در شهر کاشان برآمده است. این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و حجم نمونه ی پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران، 338 نفر بوده است. نتایج نشان می دهد که: بین نگرش به مشارکت اجتماعی زنان، نگرش به وضعیت بیولوژیک زنان، ارزش گذاری کار زنان، نگرش به استقلال مالی زنان، نگرش به اقدامات دولتی در مورد زنان و ساخت قدرت در خانواده و متغیر نگرش به منزلت اجتماعی زنان رابطه ی معنادار وجود دارد. اما بین متغیرهای جامعه پذیری جنسیتی، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، میزان دینداری و باورهای مذهبی پاسخگویان و متغیر نگرش به منزلت اجتماعی زنان رابطه ی معنادار وجود نداشته است. نتایج تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نیز نشان می دهد که از میان شش متغیر مستقل اول، سه متغیر، یعنی نگرش به مشارکت اجتماعی زنان، نگرش به وضعیت بیولوژیک زنان، ارزش گذاری کار زنان، وارد معادله ی رگرسیونی شده و متغیرهای دیگر از معادله خارج شده اند. در نتیجه، می توان گفت نگرش به منزلت اجتماعی زنان بیش تر متأثر از سه متغیر مذکور است؛ با این حال، سه متغیر بعدی دارای ارتباط غیرمستقیم با متغیر وابسته ی پژوهش بوده اند.
پیامدها و دلایل ورود زنان به مشاغل مردانه(سخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی پیامدها و دلایل ورود زنان به مشاغل مردانه (سخت) می باشد. استفاده از نظریه زمینه ای برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شد. موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر در زمره پژوهش های کیفی قرار می گیرد. ازاین رو، با اتخاذ یک طرح اکتشافی از نوع کیفی به اجرا درآمد. میدان تحقیق زنانی بودند که در مشاغل مردانه فعالیت داشتند. نمونه گیری به شیوه ی هدفمند و مشارکت کنندگان به روش گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از یک منشور مصاحبه نیمه ساختار یافته با شش سؤال استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کد گذاری که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی است، استفاده شد. بیشترین مشکلات آنان «ناهماهنگی انتظارات نقش های خانوادگی شغلی و تبعیض جنسیتی» بوده است. پاسخ دهندگان، احترام گذاشتن، تشویق کردن، توجه بیشتر زنان به مشتری، بی تفاوتی نسبت به زنان را مهم ترین واکنش مشتریان نسبت به اولین برخورد با زنان و واکنش سایر هم صنفی ها بیان کردند. زنان از بعد اجتماعی، مدیریت خوب و تصدی در پست های اجرایی، قدرت، امنیت شغلی، بعد اقتصادی، بعد فرهنگی، بعد اجتماعی و نیاز به حضور در جامعه را از مزایای ورود زنان به مشاغل مردانه دانسته بودند. عوامل روحی و روانی، مسائل ارتباطی، دور بودن از خانواده، وقت ناکافی برای خانواده، آسیب های فیزیکی، سوءاستفاده رفتاری را می توان به عنوان آسیب های ورود زنان به این مشاغل مطرح نمود.
نقش عملکرد خانواده اصلی و روان رنجورخویی در باورهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت باورها و الگوهای ارتباطی در شکل دادن و تعیین کیفیت روابط زوجین غیر قابل انکار است. این باورها نیز مانند هر متغیر دیگری نشأت گرفته از عوامل بسیاری نظیر فرآیندهای درونی و ویژگی شخصیتی هر فرد و نیز عوامل محیطی و بافت اجتماعی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، نقش عملکرد خانواده ی اصلی و روان رنجورخویی در باورهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق می باشد. در مطالعه ی حاضر که از نوع همبستگی می باشد، از بین زوج های متقاضی طلاق شهر اردبیل، 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: خرده مقیاس روان رنجورخویی از پرسش نامه ی شخصیتی NEO-FFI (McCrae & Costa, 1985)، مقیاس خانواده ی اصلی (Hovestadt et al, 1985) و پرسش نامه ی باورهای ارتباطی (Eidelson and Epstein, 1982). داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که باورهای ارتباطی زوجین با روان رنجورخویی، رابطه ی مثبت و معنی داری دارد. از بین مؤلفه های عملکرد خانواده ی اصلی، مؤلفه ی صراحت بیان، احترام و حل تعارض با باورهای ارتباطی زوجین رابطه ی منفی و معنی داری دارند. نتایج روش رگرسیون نیز نشان داد که روان رنجورخویی و مؤلفه های صراحت بیان و اعتماد، بهترین پیش بینی کننده ی باورهای ارتباطی زوجین بوده اند. البته در این میان، روان رنجورخویی سهم بیشتری در تبیین تغییرات باورهای ارتباطی زوجین نسبت به مؤلفه های عملکرد خانواده ی اصلی دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که سطح پایین روان رنجور خویی و کارکرد بهنجار خانواده ی اصلی قادر به پیش بینی باورهای کارآمد ارتباطی می باشد که نتیجه ی این امر، کاهش تعارضات زناشویی می باشد.
بررسی الگوی ساختاری انزوای شغلی با قصد ترک کار با میانجی گری خودکارآمدی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی مدیران زن مدارس شهرستان آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی الگوی ساختاری انزوای شغلی با قصد ترک کار با میانجی گری خودکارآمدی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی مدیران زن مدارس شهرستان آباده بود. نوع این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و از نظر تکنیک اجرا، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل مدیران زن مدارس شهرستان آباده (60 نفر) بوده است که کل جامعه با استفاده از روش نمونه گیری سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های انزوای شغلی داسالت و دیبودا (1997)؛ خودکارآمدی تچانن موران و گاریس (2004)؛ فرسودگی شغلی شیروم و ملامد (2006)؛ رضایت شغلی بچاراچ (1988) و تمایل به ترک کار ویسبرگ (1994) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و PLS با استفاده از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که انزوای شغلی بر خودکارآمدی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی دارای اثر مستقیم می باشد. هم چنین انزوای شغلی از طریق خودکارآمدی، رضایت شغلی و فرسودگی بر قصد ترک کار دارای اثر غیر مستقیم(میانجی) است. علاوه بر این نتایج نشان داد انزوای شغلی با خودکارآمدی و رضایت شغلی رابطه منفی و با فرسودگی شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارد. در مجموع نتایج پژوهش نشانگر نقش واسطه ای خودکارآمدی، رضایت شغلی و فرسودگی شغلی در رابطه ی بین انزوای شغلی با قصد ترک کار در مدیران زن بوده است. هم چنین بررسی مدل نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است.
تحلیل حق به شهر در فضاهای عمومی شهری با تأکید بر رویکرد عدالت جنسیتی.نمونه ی موردی:شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اشکال جدیدی از حقوق ساکنان در شهرها از منظر جنسیتی و ارتباط آن به زندگی روزمره در فضاهای عمومی شهری می پردازد. به این منظور بر آن است تا با بررسی نظریه ی حق به شهر به ردیابی انگاشت عدالت جنسیتی در شهرها بپردازد. روش مورد استفاده بر حسب هدف از نوع کاربردی و از نظر روش بررسی، توصیفی- تحلیلی و همبستگی می باشد. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار سنجش، پرسش نامه ی پنج گزینه ای مبتنی بر مقیاس لیکرت است. در مراحل طراحی و تنظیم و با تأیید متخصصان، کمیت و کیفیت پرسش نامه مورد تأیید قرار گرفت. در بحث پایایی، روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر به دست آمد که با استفاده از ترکیب دو روش نمونه گیری خوشه ای و شیوه طبقه بندی متناسب انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS صورت گرفت. با توجه به شاخص های الگو سازی می توان استدلال کرد که مدل ارائه شده از برازش خوبی برخوردار بوده است. نتایج نشان داد که رابطه ی معنی داری بین شاخص های متغیرهای مستقل حق به شهر با متغیر وابسته عدالت جنسیتی و اختلاف معنی داری در بهره مندی زنان و مردان از حق به شهر وجود دارد.
پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی در دختران مجرد دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال دوم سال تحصیلی 1397-1396 انجام شد. در این پژوهش که از نوع همبستگی بود از بین جامعه، 240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه های ویژگی های شخصیتی مک کرا و کاستا(1985)، سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987) و انتظار از ازدواج جونز و نلسون(1996) پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی نشان داد که سبک های دلبستگی می توانند 7/43 درصد از انتظار واقع گرایانه ، 7/16 درصد از انتظار ایده ال گرایانه و10درصد از انتظار بدبینانه به ازدواج را پیش بینی کنند. هم چنین ویژگی های شخصیتی می توانند 5/4 درصد از انتظار واقع گرایانه ، 8/5 درصد از انتظار ایده ال گرایانه و 6/5 درصد انتظار بدبینانه از ازدواج را پیش بینی کنند. هر دو متغیر سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در مجموع می توانند 2/48 درصد از انتظار واقع گرایانه، 5/22درصد از انتظار ایده آل گرایانه و 6/15درصد از انتظار بدبینانه از ازدواج را در گروه نمونه پیش بینی کنند.
بررسی دیدگاه های دانش آموزان دختر دوره متوسطه در مورد معیارهای اجتماعی- آموزشی انتخاب مدرسه غیردولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی دیدگاه های دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه در مورد معیارهای اجتماعی-آموزشی انتخاب مدرسه ی غیردولتی انجام شد. روش انجام تحقیق کمّی و از نوع توصیفی - پیمایشی بود. جامعه آماری، دانش آموزان دختر پایه ی یازدهم مدارس غیردولتی شهرستان فیروزآباد بود. حجم نمونه با جامعه مساوی و تعداد 119 دانش آموز بود. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه محقق ساخته در دو بعد اجتماعی -آموزشی شامل چهار مؤلفه ی اجتماعی (امور پرورشی، امور انگیزشی، ویژگی های معلمان و نتایج مدرسه) و پنج مؤلفه ی آموزشی (امکانات فیزیکی و آموزشی، کیفیت آموزشی، فناوری اطلاعات، ارزشیابی مستمر و مدیریت مدرسه) با 45 شاخص بود. نتایج نشان داد که دانش آموزان، مؤلفه ی مدیریت مدرسه را مهم ترین معیار انتخاب مدرسه غیردولتی می دانند. هم چنین ویژگی های معلمان و امور انگیزشی در اولویت های بعدی قرار گرفت. ضمن این که از 45 شاخص پرسش نامه، شاخص های آشنایی مدیر مدرسه با شیوه های علمی مدیریت، برخورداری از معلمان متخصص و ارتباطات دائمی معلمان با اولیاء، از دیدگاه دانش آموزان حائز بیشترین اهمیت بودند. در مجموع معیارهای اجتماعی با میانگین 04/5 و معیارهای آموزشی با میانگین 00/5 در انتخاب مدرسه دخالت داشتند.
بررسی جامعه شناختی تبلیغات تلویزیونی و تاثیر آن بر نگرش کارکنان زن سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی در مصرف کالای خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه های جمعی از جمله رادیو، تلویزیون، روزنامه، ماهواره و اینترنت در امر تبلیغات نقش اساسی دارند. در این پژوهش با عنوان "بررسی تاثیر تبلیغات رسانه ای (تلویزیون) بر نگرش کارکنان زن سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بر مصرف کالای خانگی"، در مطالعات اکتشافی به اسناد و مدارک، کتاب ها، مجله ها و اینترنت مراجعه شد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تبلیغات تلویزیونی بر انتخاب کالاهای خانگی، تاثیر تبلیغات بر افزایش تمایل به خرید و مصرف و همچنین بررسی رابطه میزان تحصیلات و متوسط درآمد و توجه به تبلیغات بوده است. برای روش پژوهش، از روش پیمایشی استفاده شده است. برای ابزار پژوهش از پرسشنامه ای با طیف لیکرت استفاده شده است. جامعه آماری از کارکنان زن سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل شده و حجم نمونه با جدول مورگان تعداد 317 نفر و برای اعتبار بیشتر 350 نفر درنظر گرفته شد. از این تعداد ۱۴۴ نفر زن و ۱۰۶ نفر مرد بودند. همچنین در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک استفاده شد. نتایج بررسی های انجام شده نشان داد که فرضیه های پژوهش در سطح کاملا معنی دار تایید شدند، با توجه به نتایج بدست آمده تاثیر تبلیغات بر مصرف کالای خانگی از نظر پاسخگویان مورد تایید قرار گرفت.
اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهر رشت در سال 1394 تشکیل دادند که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی خود-دلسوزی شناختی آموزش داده شد. برای گردآوری داده ها در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه ی انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) استفاده شد. داده های گردآوردی شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمره های پیش آزمون، تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل در سطح آلفای 01/0 معنادار بود؛ بنابراین، فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و مولفه های آن در زنان سرپرست خانوار و تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ میزان انعطاف پذیری شناختی و مولفه های آن در پس آزمون مورد تائید قرار گرفت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش خود-دلسوزی شناختی در افزایش انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانوار اثربخش است. لذا می توان از آن به عنوان آموزشی سودمند برای ارتقاء انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
تحلیل جامعه شناختی از نابرابری جنسیتی در ورزش( از منظر زنان ورزشکار قهرمان ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری جنسیتی یکی از نابرابری هایی است که در جهان بطور اعم و در ایران بطور اخص زنان از آن رنج می برند، این نابرابری در ورزش دو چندان تشدید شده و تأثیر نامطلوبی بر ورزش بانوان داشته است. تحقیق حاضر با استفاده از تئوری های؛ جامعه پذیری جنسیت ، نابرابری های جنسیتی، جامعه شناسی در قالب هوشیاری سی رایت میلز، نظریه تضاد کالینز، نظریه نابرابری جنسیتی بلوم برگ، نظریه نابرابری جنسیتی چافتز، نظریه های کلیشه های جنسیتی و نظریه موانع فیزیولوژیکی به یک مدل تحلیلی برای تبیین نابرابری جنسیتی در ورزش ایران رسیده است. بر اساس مدل نظری تحقیق متغیرهای مستقل؛ پایگاه اجتماعی- اقتصادی ، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی ،الگوپذیری از والدین، نوع فعالیت ورزشی زنان ، تحصیلات زنان ،استفاده از رسانه ها بر متغیر وابسته نابرابری جنسیتی در ورزش تأثیر داشته اند. روش تحقیق پژوهش حاضر استفاده از شیوه پیمایشی در میان زنان ورزشکار در سطح ملی و بین المللی بعنوان جامعه آماری بود ، تعداد 200نفر از این افراد بعنوان نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش تحقیق پرسشنامه بود که پایایی آن با استفاده آلفای کرونباخ تأیید گردید. یافته های تحقیق از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، نتایج تحلیل رگسیون چندگانه نشان دادند؛ متغیرهای ؛ پایگاه اجتماعی- اقتصادی ، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی ، الگوپذیری از والدین ، تحصیلات زنان و استفاده از رسانه ها به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته تحقیق داشته و در مجموع بیش از 48 درصد از تغییرات متغیر تابع را تبیین نموده اند.
تأثیر ترکیب جنسیتی هیأت مدیره بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد تجربی در مطالعات حاکی از آن است که حضور زنان در هیأت مدیره، کمیت و کیفیت افشای عمومی اطلاعات را افزایش می دهد. در این راستا انتظار بر آن است که افزایش ترکیب جنسیتی در هیأت مدیره ی شرکت ها به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی منجر گردد. لذا پژوهش حاضر به دنبال بررسی تجربی این موضوع با استفاده از اطلاعات مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این مطالعه، اطلاعات مربوط به 173 شرکت که در طی سال های 1386 تا 1395 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های آماری از تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره ی تابلویی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده ی آن است که بین ترکیب جنسیتی که با حضور زنان در ترکیب هیأت مدیره نشان داده می شود و عدم تقارن اطلاعاتی، یک رابطه ی منفی بر اساس شاخص های شکاف قیمت و اندازه ی شرکت وجود دارد. نتیجه ی کلی این پژوهش دلالت بر این دارد که چنان چه ابزارهای نظارتی نظیر حضور زنان در ترکیب هیأت مدیره به نحوی مطلوب و مطابق با مبانی مطرح شده در این پژوهش مورد توجه قرار گیرد، می تواند باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی شود.
بررسی تحلیلی خشونت، مجازات و محدودیت علیه زنان در دوره ی صفویه با تکیه بر سفرنامه نویسان فرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین خشونت، مجازات و محدودیت های زنان در جامعه ی ایران عصر صفویه و با تکیه بر منابع سفرنامه ای به انجام رسیده است. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است. ابزار اصلی پژوهش، استناد به سفرنامه های آن دوره می باشد. در نهایت بر پایه ی یافته های حاصل از منابع استنتاج، تبیین و تحلیل به عمل آمده است. این پژوهش وضعیت زنان را در قالب دو گروه زنان درباری و زنان عادی مورد واکاوی قرار داده است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که: زنان قربانیان اصلی نظام سنتی و پدرسالار جامعه ی ایران عصر صفوی بوده اند. در آن دوره تفاوتی میان زنان طبقات بالا (درباری) و زنان عادی جامعه، به جهت در امان ماندن از خشونت مردان و یا داشتن آزادی عمل، وجود نداشت. مجازات های اعمال شده علیه زنان به شدیدترین نحو اعمال شده و وابستگی طبقاتی در شدت این مجازات تأثیر چندانی نداشت.اصولا زنان عناصری درجه دوم در جامعه ی ایران عصر صفویه تلقی می شدند و فاقد هرگونه استقلال و امنیت (در برابر مردان) بودند. منابع قدرت به طور کامل در اختیار مردان بود و این امر سبب اعمال هرگونه خشونت، مجازات های خشن و محدودیت علیه زنان می شد.