پژوهشنامه بیمه (صنعت بیمه سابق)
پژوهشنامه بیمه سال بیست و نهم زمستان 1393 شماره 4 (پیاپی 116) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا فرم ریاضی سیستم پاداش-جریمه ایران ارائه می شود. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و بر اساس 5 معیار «سادگی»، «جذابیت»، «طبقه بندی صحیح بیمه گذاران»، «سرعت همگرایی» و «احتمال ورشکستگی» سیستم پاداش- جریمه ایران با سیستم های پاداش-جریمه چهار کشور بلژیک (با 35 سطح)، برزیل (با 7 سطح)، ژاپن (با 16 سطح) و آلمان (با 29 سطح) مقایسه و نشان داده می شود که بر اساس نظرات کارشناسان بیمه شخص ثالث، سیستم موجود، مناسب ترین سیستم پاداش-جریمه برای ایران است. در گام بعد به کمک روش های باورمندی تقریبی و بیزی حق بیمه سیستم پاداش-جریمه ایران محاسبه می شود. در انتها با ارائه یک پیشنهاد ساده چگونگی بهبود سیستم پاداش-جریمه ایران با به کارگیری هم زمان شدت و تعداد خسارت ها در قانون انتقال مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس یافته ها چندین پیشنهاد برای بهبود سیستم پاداش-جریمه موجود ایران ارائه می شود.
قیمت گذاری مستمری های عمر با استفاده از نرخ بهره فنی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیمه مستمری یکی از انواع محصولات بیمه عمر است که در آن پرداخت های دوره ای معینی تا زمان زنده بودن ذی نفع بیمه نامه تضمین می شود. در قیمت گذاری مستمری های عمر بایستی نااطمینانی پدیده های جمعیت شناسی و متغیرهای مالی درنظرگرفته شود. نااطمینانی پدیده های جمعیتی با استفاده از احتمالات فوت جدول عمر در قیمت گذاری وارد می گردد ولی به صورت متداول، متغیرهای مالی در طول قرارداد ثابت درنظرگرفته می شوند. در مطالعات اخیر دانش بیمه سنجی، جهت وارد کردن نااطمینانی پارامترهای اقتصادی - که مهم ترین آن نرخ بهره فنی است- از متغیرها و فرایندهای تصادفی استفاده می شود. در این مقاله، قیمت گذاری مستمری های عمر را توسعه داده و بیان تصادفی مرگ ومیر را با بیان فازی نرخ بهره فنی ترکیب می کنیم تا همگی منابع نااطمینانی در قیمت گذاری مورد توجه قرار گیرد. این مدل بندی، امکان کمیت پذیر کردن ریسک انتظاری ناشی از منابع عدم حتمیتِ مورد اشاره را به دست می دهد. از این رو، مدل بندی ارزش حال مستمری ها توسط متغیر تصادفی فازی ارائه می شود و در نهایت، یک مثال عددی بیان می گردد.
عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه عمر در کشورهای درحال توسعه منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیمه عمر در جهان کنونی، از ابزارهای مهم اقتصادی است و استفاده های متعددی از آن می شود و مهم ترین نقش آن در تأمین و تضمین آتیه خانواده هاست. بیمه های عمر از منابع سرمایه گذاری های عظیم هستند و نقش پس اندازی برجسته ای دارند. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر عوامل اقتصادی (سطح درآمد سرانه، تورم، سطح توسعه مالی و بیکاری)، عوامل جمعیتی (نسبت وابستگی افراد، سطح تحصیلات و شهرنشینی) و عوامل نهادی (ثبات سیاسی، حاکمیت قانون و اثربخشی دولت) بر تقاضای بیمه عمر در ایران و کشورهای درحال توسعه منتخب جهان طی دوره 2009- 2001 با استفاده از روش پنل دیتا (داده های مقطعی) است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سطح درآمد سرانه، سطح توسعه مالی، حاکمیت قانون، سطح تحصیلات و شهرنشینی از جمله عواملی هستند که تأثیر مثبتی بر تقاضای بیمه عمر در کشورهای مورد مطالعه دارند. متغیرهای تورم، بیکاری و اثربخشی دولت، رابطه معکوسی با تقاضای بیمه عمر دارند و دو متغیر نسبت وابستگی افراد و ثبات سیاسی، رابطه معناداری با تقاضای بیمه عمر در کشورهای مورد مطالعه ندارند.
سنجش ریسک تمرکز رشته فعالیت های صنعت بیمه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریسک تمرکز مؤسسات بیمه، نوع خاصی از ریسک بازار است که مؤسسه بیمه یا صنعت بیمه به دلیل تمرکز بر یک رشته فعالیت یا یک منطقه جغرافیایی با آن مواجه می شود. در این مقاله شاخص ریسک تمرکز رشته فعالیت های صنعت بیمه کشور طی سا ل های 1357 تا 1392، با داده های ضریب خسارت و با استفاده از شاخص های تمرکز هرفیندال-هیرشمن، آنتروپی تایل، هانا-کی، هال-تایدمن و ضریب جینی محاسبه شده است. آزمون علیت گرنجری، فرضیه وجود رابطه معنی دار بین سری های زمانی ضریب خسارت و شاخص های ریسک تمرکز برآوردشده طی دوره را تأیید می کند؛ نتایج تحقیق نشان می دهد که اندازه تمرکز صنعت بیمه در رشته فعالیت های مختلف بر ضریب خسارت پرداختی صنعت بیمه مؤثر است. بنابراین صنعت بیمه یا مؤسسات بیمه می توانند بر اساس نتایج حاصل و با تخصیص مجدد منابع در رشته فعالیت های مختلف و مناطق جغرافیایی کشور، ضریب خسارت پرداختی خود را تا سطح معقولی کاهش دهند.
مدلی برای شناسایی نمایندگی های بیمه با ارزش و با ریسک تنظیم شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمام تلاش های یک سازمان برای دسترسی به سهم بیشتری از مشتریان و در نهایت خلق ارزش برای مشتریان با ارزش متمرکز می شود. در این تحقیق مدلی جهت اندازه گیری و محاسبه ارزش عمر مشتریان در صنعت بیمه معرفی می گردد. برای این منظور نمایندگی های یک شرکت بیمه از سال 1390-1387 انتخاب و مبنای تحلیل و پیاده سازی مدل قرار گرفته اند. پس از محاسبه CLV نمایندگی ها، به بخش بندی آنها بر اساس معیارهای مؤثر بر CLV که شامل فاکتورهای ریسک و اطلاعات دموگرافیک است، پرداخته شد که براین اساس نمایندگان به سه خوشه تقسیم بندی شدند از بین سه خوشه به دست آمده در این پژوهش، مشخص گردید که خوشه اول با ارزش ترین خوشه است و برای شرکت از اهمیت بالایی برخوردار است. خوشه دوم و سوم از نمایندگانی تشکیل شده که تجربه کافی دارند و می توان به عنوان نمایندگان وفادار از آ نها نام برد.
خوشه بندی مشتریان بیمه بر اساس ارزش های مورد انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ما در این پژوهش، بخش بندی مشتریان یک شرکت بیمه است. برای این منظور، ابتدا با بررسی پیشینه پژوهش و همچنین مصاحبه با مشتریان و خبرگان صنعت بیمه، تعداد 30 متغیر به عنوان ارزش های موردانتظار مشتریان شناسایی شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی، تحلیل خوشه ای K میانگین و آزمون کای دو پیرسون استفاده شد. بعد از مشخص شدن متغیرها، پرسش نامه ای با مقیاس پنج گزینه ای لیکرت تهیه و پس از مشخص شدن روایی و پایایی توزیع و در نهایت تعداد 371 پرسش نامه گردآوری شد. پس از مهیا شدن داده ها با انجام تحلیل عاملی این متغیرها در قالب 5 عامل (کیفیت، مالی، انسانی، ملموس ها و سهولت) خلاصه شدند که این عوامل در مجموع بیش از 62% از واریانس کل را تبیین می کردند. سپس بر اساس نتایج به دست آمده و انجام تحلیل خوشه ای، 4 خوشه از مشتریان (قیمت گرا، خدمت گرا، سهولت گرا و رابطه گرا) شناسایی شد. درنهایت نتایج حاصل از آزمون کای دو پیرسون نشان داد که خوشه های مشتریان از نظر متغیر های سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و میزان درآمد تفاوت معناداری با هم دارند.
امکان سنجی پیاده سازی هوش تجاری در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های سازمان ها، امکان سنجی و آگاهی از میزان آمادگی سازمان برای پیاده سازی هوش تجاری است. در این مقاله با استفاده از رویکردی که استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز ارائه داده اند، هفت شاخص برای سنجش آمادگی سازمان ها برای پیاده سازی هوش تجاری درنظرگرفته شد که عبارت اند از: همراستایی استراتژیک کسب و کار و فناوری اطلاعات، مدیریت پورتفولیو، مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده، فرهنگ مهندسی فرایند تصمیم گیری، فرهنگ بهبود فرایندی مداوم و فرهنگ به کارگیری اطلاعات و ابزارهای تحلیلی. براین اساس پرسش نامه ای شامل 39 گویه تدوین شد و یک شرکت بیمه با 245 نفر کارمند تمام وقت، به عنوان جامعه آماری انتخاب شد. نمونه ای مشتمل بر 150 نفر از کارکنان آن شرکت با استفاده از روش تصادفی انتخاب و پرسش نامه تهیه شده در بین آنها توزیع گردید. روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد. نتایج نشان داد که شرکت مورد بررسی از نظر همراستایی استراتژیک و مدیریت پورتفولیو در وضعیت مطلوبی قرار دارد ولی از نظر مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، فرهنگ بهبود فرایندی مستمر، فرهنگ استفاده از اطلاعات و ابزارهای تحلیلی، فرهنگ روشمندساختن و مهندسی جریان تصمیم گیری و آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده ها در وضعیت متوسط قرار دارد. درنهایت برمبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای آمادگی بهتر سازمان ها در پیاده سازی هوش تجاری مطرح شد.
مدلی برای سنجش سطح رضایت مندی بیمه گذاران شرکت های فعال در صنعت بیمه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسب رضایت مشتری، مهم ترین عامل رقابت میان سازمان هاست. به همین جهت آگاهی از میزان رضایت مشتریان اهمیت زیادی برای مدیران دارد. شرکت های فعال در صنعت بیمه و مدیران بیمه مرکزی ج.ا.ا نیز جهت بهبود فعالیت های خود نیازمند آگاهی از میزان رضایت بیمه گذاران هستند، اما پیش از آن برای سنجش رضایت بیمه گذاران، نیاز به طراحی ابزاری است که با ویژگی های این صنعت متناسب باشد. در این پژوهش مدلی برای سنجش رضایت بیمه گذاران ارائه شده که از ده شاخص تشکیل شده است که در سه دسته متغیرهای فرایندی، متغیرهای محتوایی و متغیرهای متنی دسته بندی شده اند. همچنین شاخص های مدل مزبور با درنظرگرفتن سه فرایند بیمه ای؛ پیش از خرید یا تبلیغات، خرید بیمه نامه و فرایند خسارت طراحی شده است. قلمرو مکانی این پژوهش 10 استان است که نمونه مورد نظر نیز از 10 رشته بیمه ای انتخاب شده اند. در این تحقیق از نمایندگان و بیمه گذاران 16 شرکت بیمه ای برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه استفاده شده است. به منظور برازش مدل از آزمون معادلات ساختاری نشان به وسیله نرم افزار لیزرل استفاده شده است و داده های حاصل از بررسی37.064 نمونه پرسش نامه جمع آوری شده نشان داد که مدل طراحی شده دارای برازش بالایی است.
الگوی رابطه قابلیت اجرا با اثربخشی راهبرد (مورد مطالعه: صنعت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، الگوی رابطه بین قابلیت اجرا و اثربخشی راهبرد در صنعت بیمه بررسی شده است. این تحقیق براساس نتیجه، توسعه ای؛ بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی؛ بر اساس نوع داده، کمّی- کیفی (ترکیبی) و بر اساس نقش محقق، مستقل از فرایند تحقیق است. راهبرد این تحقیق به لحاظ کمّی، پیمایش و به لحاظ کیفی نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری گروه اول برای اجرای روش کیفی تحقیق، شامل 17 خبره از اعضای هیئت مدیره ، مدیران عامل و ارشد شرکت های بیمه است که برای شناسایی عناصر اجرایی کردن راهبرد با آنها مصاحبه اختصاصی صورت گرفته است. انتخاب این گروه بر اساس شیوه قضاوتی هدفمند است. جامعه آماری گروه دوم برای بخش کمّی تحقیق شامل مدیران عامل، ارشد و معاونت های صنعت بیمه است که با استفاده از فرمول جامعه نامحدود کوکران 102 نفر است و به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با تعداد مدیران هر شرکت بیمه انتخاب شده اند. به منظور سنجش میزان پایایی پرسش های تحقیق از روش آلفای کرونباخ و برای سنجش روایی سازه پرسش نامه از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. نتایج این آزمون ها نشان می دهد که پرسش ها از پایایی و روایی لازم برخوردار است. از روش نظریه داده بنیاد برای تحلیل داده های مصاحبه و از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری برای تحلیل داده های پرسش نامه استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از وجود رابطه معنی داری بین اجرایی کردن راهبرد و اثربخشی آن در صنعت بیمه است. ضریب همبستگی بین این دو متغیر 73/0 است. نتایج تجزیه وتحلیل داده های کیفی نشان می دهد که از دیدگاه خبرگان صنعت، ابعاد اجرایی کردن راهبرد در صنعت بیمه شامل عوامل انسانی، سازمانی، راهبردی و محیطی است که توجه به این عوامل، میزان اثربخشی آن یا به عبارتی دیگر میزان تحقق هدف های راهبردی را افزایش می دهد.
نگرشی بر ضرورت های مقررات گذاری مطلوب در صنعت بیمه کشور (با نگاهی به استانداردهای IAIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثبات صنعت بیمه -به عنوان رکنی از بازار مالی کشور- و تضمین حقوق طرفین عقد، امری ضروری است. امروزه تأمین کارایی و پایداری آن با گذار از رویکرد کلان دولت ها از شکل سنتی نظام کنترل-دستور که جنبه اجباری و غیرانعطافی داشته به نظام درون سازی مقررات که تحت تأثیر تئوری اصیل-نماینده شکل گرفته، صورت می گیرد. در این مقاله با توجه به فرضیه کارایی بهتر در پرتو مقررات گذاری مطلوب با توجه به اصول صحیح و استانداردهای جهانی، ضرورت تمییز جایگاه دولت و نهاد مقررات گذار (با رویکرد ارتقای بخش خصوصی) مدنظر قرار گرفته و ضمن آسیب شناسی وضعیت مقررات گذاری آن در کشور، دغدغه دستیابی به مدلی متناسب با این استانداردها از منظر شکلی و ماهوی در تعامل و نسبت متعین مؤلفه های لازم در فرایند مقررات گذاری شایسته، مورد مطالعه است. بنابراین در این مقاله ضمن تبیین وضعیت مقررات گذاری موجود بیمه ای با لحاظ اصول مطلوب مقررات گذاری و استانداردهای (IAIS)، سعی می شود مدلی شایسته برای رگولاتور بخش در نسبت سنجی دوگانه دولت-بخش خصوصی با کاربست سازوکارهای مناسب حقوقی، صورت پذیرد. لذا ضرورت اصلاح، تدوین و تهیه مقررات شایسته در راستای حرکت به سمت خودتنظیمی این صنعت بیان می گردد.