مقالات
حوزه های تخصصی:
ح الت نمایی افت راقی پدیده ای در نظام صرفی زبان هایی است که مشخّصه حالت را به شکل آشکار و به وسیله وندهای تصریفی بر روی گروه های اسمی نمایش می دهند. این پدیده در زبان های دارای نظام حالت مفعولی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه مفعول و در زبان های واجد نظام کنایی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه فاعل است. این مقاله ضمن معرّفی و توصیف موارد فاعل نمایی و مفعول نمایی افتراقی در گویش هورامی، شرایط ظهور این پدیده ها را در ساخت های کنایی و مفعولیِ این گویش تبیین می نماید. در این راستا، با معرّفی قدرت موضوعات فعلی و نحوه محاسبه آن در ساخت های مفعولی و کنایی، نشان می دهیم که تفاوت در میزان قدرت موضوعات فعلی موجب پدیدآمدن حالت نمایی افتراقی در این گویش می شود؛ بدین معنا که تنها موضوعات فعلی قوی و برجسته میزبان پایانه صرفی حالت نما هستند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که حالت نمایی آشکار در ساخت های مفعولیِ گویش هورامی برای بازشناسی روابط دستوری و در ساخت های کنایی این گویش جهت بازنمایی برجستگی کلامی سازه گیرنده تکواژ حالت نما به کار می رود.
توصیف زبان شناختی ویژگی های واژگانی گفتمان مکالمه پیام کوتاه زنان و مردان فارسی زبان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تفاوت های موجود میان پیام کوتاه زنان و مردان از منظر زبان شناسی می پردازد. به این منظور، نگارندگان با جمع آوری پیام های کوتاه افراد مختلف، به مقایسه 100 پیام کوتاه زنان به زنان، 100 پیام کوتاه مردان به مردان، 50 پیام کوتاه زنان به مردان و 50 پیام کوتاه مردان به زنان پرداخته اند تا به کمک آن ها تأثیر عامل فرازبانی جنسیّت را بر این پیکره بررسی کنند. درخصوص تفاوت میان دو گروه از پیام های کوتاه زنان به مردان و مردان به زنان نیز باید گفت، در پیام های کوتاه زنان به مردان گفتمان با پیام زن آغاز می شود، در حالی که در پیام کوتاه مردان به زنان گفتمان با ارسال پیام مرد آغاز می شود و این نکته ممکن است بر نتیجه بررسی تأثیرگذار باشد. پرسش این پژوهش این است که پیام های کوتاه زنان و مردان از لحاظ واژگانی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ بدین منظور به بررسی برخی از ویژگی های واژگانی از جمله نوع واژگان به کاررفته مانند صفات، تعدیل کننده ها، تردیدنماها، تشدیدکننده ها و کلمات تابو و همچنین تعداد این واژگان می پردازیم. نتایج نشان می دهند که تفاوت معناداری میان پیام کوتاه زنان و مردان از لحاظ تعداد و نوع واژگان به کاررفته وجود ندارد.
وزن شعر در اشعار یازده هجایی شهرضایی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله براساس توصیف لازار (1985 و 2007) از اشعار پارتی و توصیف طبیب زاده (1382 و 1392) از اشعار فارسی عامیانه و فهلویات، چهار فرضیه کلّی را در مورد ویژگی های وزنی در اشعار محلّی شهرضایی بررسی می کنیم. اوّلین فرضیه ما ای ن است که هجای پایانی هر پایه که تکیه وزنی می گیرد، هجایی سنگین است. فرضیه دوّم این است که در صورت سنگین نبودن هجایی که تکیه وزنی می گیرد، این هجا لزوماً در پایان واژه قرار دارد و درنتیجه دارای تکیه واژگانی است. فرضیه سوّم این است که هجاهایی که در پایان هر پایه قرار ندارند و درنتیجه تکیه وزنی نمی گیرند دارای رابطه خاصّی با وزن هجا نیستند، یعنی ممکن است سبک باشند یا سنگین. و فرضیه چهارم هم به محلّ مکثِ شطر و پایه در این اشعار مربوط می شود، به این معنا که محلّ مکث در این اشعار مانند اشعار عامیانه فارسی از نوع قطع است، یعنی لزوماً در پایان واژه قرار نمی گیرد بلکه در وسط هم واژه هم ممکن است ظاهر شود. برای تحلیل آماری این موارد، هجاهای پایانی و غیرپایانی را در پایه های 50 مصراع از اشعار عامیانه شهرضایی در برنامه اکسل مدخل کردیم و با مطالعه ای آماری ب ه ای ن نتیجه رسیدیم که فرضیه های دوّم، سوّم و چهارم ما صحیح بوده اند.
دستوری شدگی طبقه نمای «done / ne» در گونه تاکستانی زبان تاتی
حوزه های تخصصی:
یکی از فرایندهای مهم تغییر زبانی، دستوری شدگی است. طیّ این فرایند، واحد های واژگانی به تدریج نقش معن ایی خ ود را از دست می دهند و از یک واح د ق اموسی به واحد نقشی یا دستوری تبدیل می شوند و یا واحدهای دستوری، دستوری تر می شوند. طبقه نماها نشان دهنده سازمان دهی دانش سخنگوی ان یک زب ان هستند و براساس ج وانب ف رهنگی مشترک بی ن سخنگویان آن زبان برای طبقه بن دی مف اهیم به کارمی روند. س اخته شدن طبقه نماهای ع ددی در زب ان تاتی نمونه ای از دستوری شدگی است. بررسی طبقه نماهای عددی نشان می دهد که این کلمه ها حاصل دستوری شدگی یک اسم به طبقه نما هستند. این عناصر زبانی، ویژگی های کلمه های قاموسی را از دست داده اند و ویژگی های کلمه های نقشی را کسب کرده اند. این تحقیق به بررسی فرایند دستوری شدگی طبقه نمای عددی «done» یا «ne» در تاتی تاکستانی می پردازد. طبقه نمای عددی عام «done» در گونه تاکستانی زبان تاتی جایگزین سایر طبقه نماهای عددی در این گونه زبانی شده و در اثر کاربرد زیاد به صورت «ne» کاهش آوایی یافته است. براساس معیارهای مطرح شده در ای ن مق اله می توان گفت که دستوری شدگی تا حدّ زیادی در مورد طبقه نمای عددی عام «ne» در گونه تاتی تاکستانی رخ داده است.
فعل سبک در افعال مرکّب فارسی
حوزه های تخصصی:
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجّهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکّب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکّب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکّب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.
سیر جنسیّت زدگی در ادبیات داستانی معاصر زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
توجّه به تأثیر عوامل اجتماعی متفاوت از جمله سن، جنسیّت، تحصیل و طبق ه اجتم اعی ب ر دگرگونی های زبانی حاصل تحوّلاتی است که در پی ورود تفکر نقش گرائی در عرصه زبان پدید آمد. «زبان جنسیّت زده» نه تنها وجود تفاوت های ک لامی دو گ روه جنس یعنی زن ان و م ردان را ب دیهی می شمارد، بلکه بخشی از این تفاوت ها را نشانه نگاه ناهمسان و گاه غیرعادلانه اجتماع به یکی از گروه ها می داند که همان گروه زنان است. در این میان ادبیات به عنوان نمودار فرهنگ و جهان بینی یک منطقه می تواند ابزاری جهت مطالعه انواع ویژگی های کلامی از جمله می زان گرایش های جنسیّت زدگی در کلام باشد. لذا به منظور بررسی جنسیّت زدگی در ادبیات فارسی، تعداد 20 داستان بلند به تفکیک جنسیّت نویسندگان (10 نویسندة زن و 10 نویسندة مرد) و متعلّق به دو بازه زمانی (10 اثر دهه 60 و 10 اثر دهه 80) به لحاظ داده های جنسیّت زده مورد بررسی قرارگرفتند. مقایسه کمّی داده ها با روش آماری کای دو انجام شد. مقایسه فراوانی داده ها در گروه های مختلف جنس و زمان نشان داد که نویسندگان مرد در آثار خود به طرز معنی داری از اقلام کلامی جنسیّت زده بیشتر استفاده نموده اند.
کلمات مرکّب راجی براساس طبقه بندی بیستو و اسکالیس
حوزه های تخصصی:
یکی از طبیعی ترین روش های گسترش و تقویت واژگان در اکثر زبان های مطالعه شده، روش ترکیب است. هدف این مقاله بررسی فرایند ترکیب در زبان راجی به عنوان یکی از ابزارهای مهم توسعه واژگانی، براساس طبقه بندی بیستو و اسکالیس است.زبان راجی به شاخه مرکزی از دسته زبان های شمال غربی تعلّق دارد که روزگاری دراز در یک قلمرو گسترده مرکزیّت داشته و امروزه نشانه های آن در بخشی از مرکز ایران همچون دلیجان، محلات و نراق دیده می شود. براساس این طبقه بندی، کلمات مرکب زبان راجی را در سه گروه همپایه ، توصیفی و تابعی و هر گروه را در دو دستة برون مرکز و درون مرکز و هر دسته درون مرکز را براساس راست هسته یا چپ هسته بودن تقسیم بندی می کنیم.