مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای واکه /æ/ در لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش این واکه در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی شرکت کرده اند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه معیار هستند. داده های این تحقیق شامل 4 کلمه می باشد که با استفاده از میکروفون Shure و نرم افزار Praat در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده شده و ضبط شده اند. سپس مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه موردنظر اندازه گیری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیرش، انرژی و فرکانس پایه این واکه در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آن در فارسی معیار است. همچنین، نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه موردنظر تأئیدی است بر این ادعا که واکه /æ/ در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارد؛ بنابراین، این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده می شود.
بررسی مهجورشدگی واژگان عربی در مطبوعات زبان فارسی در سده اخیر
حوزه های تخصصی:
مهجورشدگی یکی از مباحث مربوط به بسامد واژگان است. بحث پیرامون بسامد یک واژه یعنی بحث پیرامون یک طیف، طیفی که یک سوی آن بسامد صفر و سوی دیگر آن بسامد بی نهایت است. مقاله حاضر به بررسی مهجورشدگیِ واژگان قرضیِ زبان عربی در مطبوعات زبان فارسی می پردازد. برای این منظور روزن امه اطلاعاتِ سال های 1310 و 1311 هجری شمسی انتخاب شده و برخی از واژگان زبان عربی که به زبان فارسی راه یافته و کاربرد وسیعی در مطبوعات آن زمان داشته، گلچین شده است. نحوه گردآوری این واژه ها بدین صورت بوده است که طی چن د ماه، غ الب صفحات روزنامه اطلاعات سال های مذکور بررسی شده و واژگان مهجور همراه با جملات آنها استخراج شدند. پس از گردآوری وازگان مهجور و حصول اطمینان از مهجور بودن آنها، این واژگان ب ه همراه معادل های فارسی شان دسته بندی شدند. علّت اصلیِ مهجور شدن این واژه ها، معادل سازی یا واژه گزینی و گرایش به جایگزینیِ واژه های بیگانه با واژه های فارسی (پارسی گرایی) است. نگرش منفی به عربی و عربی مآبی و در مقابل نگرش مثبت به فارسی و پاکسازی زبان فارسی از دلایل مهمّ واژه گزینی فارسی است که در این امر فرهنگستانِ زبان و ادب فارسی نقش بسزایی داشته است. علاوه بر این ثقیل بودن واژه های ع ربی و سره گرایی و وطن پ رستی نی ز ب اعث واژه گزینی شده است. علاوه بر واژه گزینی، دلایل دیگری برای مهجورشدگی واژگان عربی وجود دارند که عبارتند از: تحوّلات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تابوها و حُسن تعبیر. در این مقاله، تنها به واژه گزینی که علّت اصلیِ مهجورشدگی است می پردازیم.
بررسی واژگان خویشاوندی هورامی براساس معیار های مورداک
حوزه های تخصصی:
به رغم مطالعات بسیاری که با هدف توصیف مسائل زبان شناختی زبان های ایرانی انجام گرفته اند، مسائل معنی شناختی و مردم شناختی این زبان ها تا حدی مورد غفلت بوده است. این مسأله به ویژه در مورد زبان ها و گویش های غرب کشور مصداق پیدا می کند. مطالعه حاضر در پی آن است تا با بهره گیری از مفاهیم نظری موجود در معنی شناسی و انسان شناسی، به ویژه آرای مورداک، واژگان خویشاوندی و مفاهیم مرتبط با آن را در زبان هورامی، گونه ای که در شهر پاوه بدان تکلم می شود، مورد بررسی قرار دهد. در نتیجه این پژوهش تعداد 63 واژه خویشاوندی هورامی، شامل 27 واژه نسبی، 18 واژه سببی، 9 واژه ناتنی و 9 واژه خویشاوندی جمعی، استخراج شده و بر اساس معیارهای مورداک و ارزشهای چندگانه هر کدام طبقه بندی شدند.
ساخت هجا در زبان هورامی (گویش هورامان تخت)
حوزه های تخصصی:
ساخت هجا در هر زبانی طبق قواعد خاص آن زبان صورت می پذیرد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و توصیف همخوان ها و واکه ها، ساختمان هجا و خوشه های همخوانی در زبان هورامی (گویش هورامان تخت) است که یکی از اعضای خانواده زبان های ایرانی نو شاخه شمال غربی است. برای گردآوری داده ها با پنج نفر گویشور بومی از زن و مرد، بی سواد و باسواد، در بین سنین سی تا هفتاد سال در حدود پنج ساعت ثبت و ضبط داده ها انجام شده است. به علاوه، از شمّ زبانی یکی از نگارندگان که گویشور بومی این گویش است و همچنین منابع مکتوب در این زمینه استفاده شده است. پژوهش به صورت همزمانی انجام گرفته و روش آن، توصیفی– تحلیلی است. داده ها براساس الفبای آوانویسی بین المللی IPA آوانگاری شده اند. در پایان، 30 همخوان و 8 واکه ساده شناسایی شدند. از دیگر نتایج این تحقیق، تعیین ساخت هجا در این گویش است که در زیرساخت به صورت (C)(C)V(C)(C) می باشد. خوشه بیش از دو همخوانی چه در جایگاه آغازی و چه در جایگاه پایانی هجا وج ود ن دارد. در ساخت های هجایی ب ا یک همخوان در آغ ازه، همخوان های /ɫ/، /r/ و /ɹ/ نمی توانند در آغازه هجا قرار گیرند. در این گویش، همخوان هجایی وجود ندارد و تنها واکه ها در هسته هجا ظاهر می شوند.
نظام بازبینی در زبان فارسی معاصر: تحلیلی از مشخّصه های حالت و تتا با رویکرد کمینه گرا
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به توصیف چگونگی بازبینی حالت های ساختاری فاعلی، مفعول رایی، ازی، برایی، بایی و به ای و نقش های تتا می پردازد. پیکره مورد بررسی 182 جمله دارای فعل مرکّب متعدّی است که در چارچوب فرضیه های موجود در برنامه کمینه گرا تحلیل می شود. تمامی حالت های ساختاری در رابطه هسته - مشخّص گر بازبینی و به محض ادغام با هسته گروه، نقش تتای آنها بازبینی می شود. برخلاف فرضیه های کمینه گرا، بازبینی حالت مفعول رایی توسّط عنصر «را» صورت می گیرد؛ اگر بروز واجی داشته باشد. در بازبینی سایر حالت های مفعولی، همزمان با بازبینی حالت ساختاری، نقش تتای گروه های حرف تعریف نیز بازبینی می شوند، به طوری که مشخّصه بازبینی کننده با نقش تتای حرف اضافه ارتباط دارد. همچنین نمی توان رابطه معناداری میان همه حالات دستوری و نقش های تتای گروه های اسمی قائل شد، بنابراین نمی توان افعال را به دسته بندی های مشخّصی تقسیم کرد.
چند کاربرد کلامی دیگر از «که» در فارسی گفتاری
حوزه های تخصصی:
«که» از جمله تکواژهای دستوری زبان فارسی است که برایش کاربردهای متعدّدی در گونه نوشتاری زبان فارسی می شناسیم. با وجود این، این تکواژ در فارسی گفتاری هم چن دین ک اربرد کلامی دارد که باعث می شود بتوانیم آنرا فارغ از حوزه کارکردهای رایج یک تکواژ دستوری هم مورد مطالعه قرار دهیم. در این پژوهش، با استفاده از داده های واقعی ضبط شده، تعدادی از کاربردهای کلامی «که» معرّفی می شوند تا نظریات پیشین در مورد کاربردهای این حرف کامل تر و جامع تر شوند، چراکه نشان داده خواهد شد که برخی از کارکردهای کلامی «که» در فارسی گفتاری، نتیجه برخی فرایندهای نحوی، مانند حرکت سازه ای است.
فعل های کمکی وجهی در کردی سورانی
حوزه های تخصصی:
در کنار زمان دستوری و نمود، وجه نمایی از مفاهیم اصلی معناشناسی گزاره است که توسط دسته بزرگی از ابزارهای زبانی بیان می شود، اما هر زبانی، با توجه به ویژگی های خود، دست به انتخاب تعدادی از این اقلام زبانی می زند. زبان مورد مطالعه این تحقیق کردی سورانی است و ابزار زبانی مورد مطالعه آن افعال کمکی وجهی در این زبان است که عبارتند از ʔeše ’باید/شاید‘، bu:in ’شدن‘و twanin ’توانستن‘. با توجه به نقش گذر بودن این افعال، این تحقیق تلاش می کند نشان دهد هر فعل وجهی کدامیک از معناهای مختلف وجه نمایی را نشان می دهد. نتیجه به دست آمده بیانگر این است که هر یک از این افعال سه نوع وجه نمایی معرفتی، تکلیفی و پویایی را نشان می دهند و آنچه آنها را از هم متمایز می کند، مرتبه های وجه-نمایی (امکان و الزام) و انواع آنها (حدسی، استقرایی و فرضی برای وجه نمایی معرفتی، قانون و مقررات، عرف و هنجارها و اقتدار فردی برای منبع قدرت در وجه نمایی تکلیفی و میل و خواست و توانمندی برای وجه نمایی پویایی) است. همچنین، مشاهده می شود که زبان کردی سورانی فاقد فعل کمکی خ اصی برای بی ان وجه نمایی گواه نمایی است.