توجّه به تأثیر عوامل اجتماعی متفاوت از جمله سن، جنسیّت، تحصیل و طبق ه اجتم اعی ب ر دگرگونی های زبانی حاصل تحوّلاتی است که در پی ورود تفکر نقش گرائی در عرصه زبان پدید آمد. «زبان جنسیّت زده» نه تنها وجود تفاوت های ک لامی دو گ روه جنس یعنی زن ان و م ردان را ب دیهی می شمارد، بلکه بخشی از این تفاوت ها را نشانه نگاه ناهمسان و گاه غیرعادلانه اجتماع به یکی از گروه ها می داند که همان گروه زنان است. در این میان ادبیات به عنوان نمودار فرهنگ و جهان بینی یک منطقه می تواند ابزاری جهت مطالعه انواع ویژگی های کلامی از جمله می زان گرایش های جنسیّت زدگی در کلام باشد. لذا به منظور بررسی جنسیّت زدگی در ادبیات فارسی، تعداد 20 داستان بلند به تفکیک جنسیّت نویسندگان (10 نویسندة زن و 10 نویسندة مرد) و متعلّق به دو بازه زمانی (10 اثر دهه 60 و 10 اثر دهه 80) به لحاظ داده های جنسیّت زده مورد بررسی قرارگرفتند. مقایسه کمّی داده ها با روش آماری کای دو انجام شد. مقایسه فراوانی داده ها در گروه های مختلف جنس و زمان نشان داد که نویسندگان مرد در آثار خود به طرز معنی داری از اقلام کلامی جنسیّت زده بیشتر استفاده نموده اند.