مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش پسوند «-گر» زبان فارسی را از نظر ساختواژی و معنایی بر پایه داده هایی از دو گویش زبان کردی بررسی می کند. در گویش سورانی این پسوند به صورت «-کَر» به کارمی رود. در گویش هَورامی، ستاک حال فعل کردن، «-کَر» و در گویش سورانی، «-کَ» است. سورانی یک پسوند «-َر» ()، مشابه پسوند -er انگلیسی، نیز دارد که نقش عمده اش ساخت اسم فاعل و اسم ابزار است.
در مورد ساختواژه «-گر»، در این نوشتار دو فرضیه مطرح شده است: نخست اینکه این وند از دو تکواژ مقیّد درست شده است (ستاک حال فعل کردن+پسوند «-َر»، هر دو در سورانی)؛ دوم اینکه این وند خود به تنهایی ستاک حال فعل کردن در هَورامی است. سپس این دو فرضیه بر پایه معنی شناسی واژگانی لیبر (2004) و (2009) (اسکلت معنایی، بدنه معنایی، مشخّصه های معنایی و اصل هم نمایگی) به روش توصیفی-تحلیلی ارزیابی و این دستاورد حاصل شده که پسوند «-گَر»، از افزوده شدن پسوند «–َر» به ستاک حال فعل کردن یعنی «-کَ» به دست آمده است.
ساختار تصریفی فعل در بلوچی سرحدی گرنچین
حوزه های تخصصی:
بلوچی سرحدّی رایج در منطقه گرنچین زیر شاخه ای از بلوچی غربی (رخشانی) است که عناصر ساختواژی مختلفی در ساختار فعل به کار می برد. هدف از پژوهش حاضر ارائه توصیفی همزمانی از ساختار تصریفی فعل در قالب صورت های خودایستا و ناخودایستا در بلوچی سرحدّی گرنچین است. داده های پژوهش از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 10 گویشور بومی بیسواد با میانگین سنی 50-80 سال گرد آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در ساختار فعل خودایستای بلوچی سرحدّی چهار عنصر ساختواژی می توان یافت: (1) جزء فعلی ، (2) ستاک فعلی در قالب ستاک حال یا ستاک گذشته، (3) وند ها به صورت پیشوندی (پیشوند وجوه امری و التزامی، پشوند نفی و پیشوند نهی) و پسوندی (پسوند زمان گذشته، پسوند سببی، و شناسه های شخصی )، و (4) فعل ربطی اسنادی که به دو صورت کامل و پی بستی (کوتاه) به کار می رود. صورت های فعل ناخودایستای بلوچی سرحدّی شامل مصدر ، وجه وصفی (اسم فاعل و اسم مفعول ) و اسم مصدر است، که همه از ستاک فعل و پسوندهای خاصی ساخته می شوند.
الگوهای کاهش ظرفیت فعلی: شواهدی از زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی بین زبانی از الگوهای کاهش ظرفیت فعل که به حذف کنشگر منجر می شود ارائه می-دهد. در این راستا بهره گیری زبان فارسی از دو الگوی مهم ضدسببی و مجهول سازی مورد بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که هرچند عملیات تغییر ظرفیت غالباً در زبان های دیگر به صورت ساختواژی رخ می دهد، در زبان فارسی این فرایندها از طریق الگوهای غیرصرفی صورت می پذیرد. در خصوص مجهول سازی نیز نشان داده شده از آنجا که این فرایند کاهش ظرفیت فعل را به همراه دارد، برخلاف نظر برخی از زبانشناسان، ساخت غیرشخصی اختیاری را نمی توان به عنوان مجهول نحوی در نظر گرفت. همچنین تغییر تعدی به ساخت مجهول منجر نمی گردد بلکه این فرایندِ واژگانی، ساخت های ضدسببی و غیرسببی را به دست می دهد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از سه محک الف) مجاز بودن قید به-خودی خود؛ ب) صورت متناظر ضد سببی ایستا؛ و ج) باهمایی با عامل گروه حرف اضافه ای، راهی برای تشخیص ساخت های ضدسببی در زبان فارسی ارائه گردد. علاوه برآن الگوهای برآیندی، انعکاسی و دوسویه نیز مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که زبان فارسی از میان این سه الگو تنها از الگوی برآیندی برای کاهش ظرفیت فعل و حذف کنشگر بهره می گیرد.
مقایسه مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان (بررسی موردی مصدرهای مرکب با جزء های فعلی خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و زبان ترکی آذربایجانی قرنهای متمادی است که در تماس نزدیک با یکدیگر قراردارند، بنابراین طبیعی است که بین این دو زبان برخورد صورت گرفته و بر همدیگر تأثیر گذاشته باشند. پژوهش حاضر درصدد یافتن پاسخ برای دو پرسش زیر است: نخست این که آیا در نتیجه این تماسها و برخوردها مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان به هم نزدیک شده است. و دوم این که آیا مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد (1983) کارآیی لازم برای بررسی مدل های ذهنی گویشوران این دو زبان را دارد. بدین منظور نگارندگان سعی دارند مدل های ذهنی گویشوران فارسی معیار را با مدل های ذهنی گویشوران گویش میاندوآب (از گویش های زبان ترکی آذربایجانی) مقایسه کنند. در مرحله گردآوری داده هاتعداد 234 مصدر مرکب با جزء های فعلی «خوردن، زدن، کشیدن و گرفتن» از زبان فارسی معیار انتخاب شده و در اختیار بیست گویشور آذری زبان قرار گرفت. برای هر مصدر مرکب معادلی در ترکی آذربایجانی انتخاب شد که بیش از نیمی از گویشوران از معادل مورد نظر استفاده کرده بودند. در نهایت، سعی شد مدل های ذهنی گویشوران فارسی زبان و آذری زبان با بهره جستن از مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لِرد با یکدیگر مقایسه شوند. در نتیجه تحلیل داده ها مشخص شد که هر چند مشابهت های فراوانی بین مدل های ذهنی فارسی زبانان و آذری زبانان وجود دارد ولی مدل های ذهنی فارسی زبانان پیچیده تر و گسترده تر است. در زبان ترکی آذربایجانی تمایل به استفاده از مصدر ساده نیز به فراوانی مشاهده می شود. و دیگر این که مفهوم تابلوی ذهنی پیشنهادی جانسون- لرد دارای نارسایی هایی است و برای مقایسه مدلهای ذهنی گویشوران این دو زبان کارآیی لازم را ندارد.
مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط زبان فارسی: رویکردی شناختی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. بدین منظور داده های پژوهش بر اساس چارچوب نظری ارایه شده از سوی تالمی (2000[2007]) تحلیل گردیده؛ و بسامد وقوع مؤلفه های مفهوم حرکت در افعال حرکتی بسیط زبان فارسی بررسی شده است. تالمی چهار مؤلفه اصلی «پیکر»، «زمینه»، «مسیر [مبدأ، طول مسیر، مقصد]»، «جزء حرکتی» و دو مؤلفه فرعی «سبب» و «شیوه» را در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثر دانسته است. پیکره پژوهش حاضر، متشکل از 126 فعل حرکتی است که از پایگاه دادگان ، پایگاه داده های زبان فارسی و سایر منابع مکتوب استخراج و در بافت جمله تحلیل شده اند. از نتایج این پژوهش می توان این گونه بیان نمود که از میان چهار مؤلفه اصلی حرکت از دیدگاه تالمی، مؤلفه «پیکر» و از میان مؤلفه های فرعی مسیر، مؤلفه «مقصد [نقطه پایان]» نسبت به سایر مؤلفه ها از بسامد بالاتری در مفهوم سازی رویدادهای حرکتی برخوردار است. همچنین دو مؤلفه «شیوه» و «سبب» در افعال حرکتی زبان فارسی یا به صورت های ادغامی در ریشه فعل یا به صورت جداگانه در سطح جمله در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثرند.
شیوة تغییر واکه های مرکب در وام واژه های انگلیسی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوة تغییر واکه های مرکب در وام واژه های انگلیسی است. به این منظور تعداد 568 وام واژه انگلیسی از فرهنگ زمردیان استخراج شده و نحوة تلفّظ آنها در دو زبان انگلیسی و فارسی براساس IPA، مشخص شده است. از آنجا که تلفّظ انگلیسیِ برخی واژه ها در دو گونة بریتانیایی و آمریکایی متفاوت است، تلفّظ گونة بریتانیایی، در بررسی داده ها لحاظ شده است. سپس از میان داده ها، وام واژه های دارای واکة مرکب استخراج شده و براساس نوع واکة مرکبِ موجود در آنها از هم تفکیک شده اند و تغییرات این واکه ها در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که در آن گروه از واکه های مرکب افتان که جزء دوم آنها را واکة // تشکیل داده است، این جزء به غلت متناظرش یعنی [j] تبدیل می شود و در آن گروه از واکه های مرکب افتان که جزء دوم آنها واکة [] می باشد، این جزء در زبان فارسی زمانی به غلت [w] تبدیل می شود که جزء اول آن به واکة [o] تبدیل شده باشد و همخوان های پایانه نیز بیش از یکی نباشد. از این رو از بین این نوع واکه ها تنها واکة مرکب /a/ در اغلب موارد به توالی یک واکه ساده و غلت [ow] در زبان فارسی دیده می شود. واکه های مرکب خیزان به واکة ساده تبدیل می شوند.
نمود دستوری در گویش لری بختیاری
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با رویکردی توصیفی به بررسی نمود دستوری در گویش بختیاری می پردازد و هدف آن شناخت انواع نمود دستوری، تظاهر واژ- نحوی آنها و تفاوت نمود در این گویش با زبان فارسی است. این پژوهش بر اساس چارچوب نظری کامری (1976) انجام شده است. داده های زبانی از گفتار مردم سالخورده، بی سواد و تک زبانه روستای دهنو در شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری به دست آمده است. این افراد، به دلیل اینکه کمتر تحت تأثیر عوامل تغییر زبان قرار گرفته اند و نفوذ زبان فارسی در گفتارشان کمتر مشهود است، انتخاب شده اند و این امر محققان را در به دست آوردن اطلاعاتی بومی تر و خالص تر یاری رسانده است. در این راستا، گفتار گویشوران ضبط و گاهی هنگام گفت و گو با آنها جملاتشان یادداشت برداری شد. این داده های زبانی آوانویسی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این گویش ابزارهای بیان انواع نمود های ناقص ، تام و کامل مورد تحلیل قرار گرفته و نمود ناقص هم به نمود های استمراری ، عادتی و تکرار تفکیک شده است. ابزار های بیان مقوله نمود در این گویش، شکل صرفی افعال در زمان های مختلف و افعال کمکی هستند. در گویش بختیاری همانند زبان فارسی تمایز نمودی بین نمود ناقص، تام و کامل به صورت حضور و عدم حضور تکواژ قابل تشخیص است.