پژوهش های علوم شناختی و رفتاری
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری سال ششم بهار و تابستان 1395 شماره 1 (پیاپی 10) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تجربه رویدادهای آسیب زا در دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت، خطر استفاده از مواد را افزایش می دهند. برای آزمون این فرض پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و انحراف شخصیت در پیش بینی خطر استفاده از مواد در دانشجویان انجام گرفت. روش مطالعه حاضر همبستگی بود. تعداد 150 دانشجو که از بین جامعه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نیمرخ خطر مصرف مواد (کنورد، 2000)، مقیاس انحراف شخصیت (بدفورد و فولدز، 1978) و پرسشنامه محقق ساخته تجربه رویدادهای آسیب زا استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 14 درصد از کل واریانس خطر مصرف مواد به وسیله تجربه رویدادهای آسیب زای مرگ فردی محبوب آزار جنسی (02/0>p) و 18 درصد آن به وسیله ویژگی های انحرافی بی اعتمادی به خود و سلطه پذیری (001/0>p) پیش بینی می شود. این نتایج بیان می کنند که تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت دو عامل خطر مهم برای مصرف مواد هستند.
تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل دوران دانشجویی، روابط عاشقانه با جنس مخالف است. پژوهش ها نشان داده است این روابط بر زمینه های اصلی عملکرد جوانان، همچون: روابط صمیمانه، تحول هویت، رابطه با همسالان و تحول جنسی تأثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان دانشگاه های اردبیل انجام شد. بدین منظور، 200 نفر از دانشجویان دانشگاه های اردبیل به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1990)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (آشتون و لی،2004) و مقیاس سبک های عشق (هندریک و هندریک، 1989) پاسخ دادند. بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های عشق ورزی نشان داد که در رابطه عاشقانه با جنس مخالف، دختران بیش تر از عشق احساساتی و پسران بیشتر از سبک عشق بازیگرانه و منطقی استفاده می کنند (05/0P< و 01/0P<). تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد در پسران، وظیفه شناسی و در دختران سبک دلبستگی صمیمانه توانستند سبک عشق احساساتی را پیش بینی نمایند. همچنین، در پسران خصیصه تواضع - فروتنی سبک عشق بازیگرانه؛ و دلبستگی اضطرابی و خوشایندی سبک عشق منطقی را پیش بینی کردند. در دختران نیز تهییج پذیری و دلبستگی اضطرابی توانستند سبک عشق منطقی را پیش بینی نمایند (05/0P< و 01/0P<). یافته های این مطالعه در راستای درک عوامل مؤثر بر سبک های عشق ورزی قابل بحث است.
بهبود تعاملات اجتماعی سه پسر آسپرگر متعاقب تمرین فنون کاتا، پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال در تعاملات اجتماعی یکی از ویژگی های مهم کودکان مبتلا به سندروم آسپرگر است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش تمرین فنون کاتا بر بهبود تعاملات اجتماعی سه کودک مبتلا به سندروم آسپرگر بود. در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. شرکت کنندگان در یک دوره 12 هفته ای تمرین کاتای هیان شرکت کردند. تغییر در شدت اختلالات تعاملات اجتماعی در طول مداخله و یک ماه پس از پایان مداخله در توالی های یک هفته ای از طریق مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام - ویرایش دوم اندازه گیری شد. آموزش فنون کاتای هیان شودان تعاملات اجتماعی هر سه شرکت کننده را بهبود بخشید (با PND 33/83% برای شرکت کننده اول و سوم و 75 % برای شرکت کننده دوم) و این بهبود یک ماه پس از پایان مداخله پایدار ماند. پیشنهاد می شود اثربخشی چنین مداخله ای با استفاده از طرح های پژوهشی تجربی نیز انجام شود.
تحلیل محتوای کتاب های «بخوانیم و بنویسیم» پایه سوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های کارکردهای اجرایی: روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه سوم ابتدایی از منظر تأکید بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ و مدیریت زمان) است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش \#آنتروپی شانون\# است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های درسی دوره ابتدایی است. نمونه آماری این پژوهش، شامل کتاب های بخوانیم و بنویسیم پایه سوم ابتدایی در سال 1394-1393 است. ابزار پژوهش فهرست وارسی کارکردهای اجرایی مبتنی بر مبانی علمی کارکردهای اجرایی(داوسون و گوار، 2010) بود که محقق آن را تدوین کرد و روایی محتوایی آن توسط 10 نفر از متخصصان احراز شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد در کتاب های بخوانیم و بنویسیم، ضریب اهمیت مؤلفه حافظه فعال (335./)، مدیریت زمان (333./) و بازداری پاسخ (333./) بود. به عبارتی، میزان توجه به مؤلفه حافظه فعال و مدیریت زمان و بازداری پاسخ در سطح متوسط ارزیابی شد. با توجه به نقش کارکردهای اجرایی که در رشد شناختی و آموزشی کودکان دارد و با عنایت به تأکید پژوهشگران بر این مؤلفه، ضروری است که مؤلفان کتاب های درسی بخوانیم و بنویسیم، در ویرایش های بعدی به این امر توجه لازم را داشته باشند.
اثربخشی آموزش شناختی ارتقا بر میزان قربانی شدن عاطفی دانش آموزان دختر قربانی قلدری دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقای امید بر میزان قربانی شدن عاطفی دانش آموزان دختر قربانی قلدری مدارس دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 93-92 بود. ارتقای امید در نظریه اسنایدر، فرایندی انگیزشی - شناختی است که به افراد در معرض رویدادهای ناسازگار زندگی، توانایی طراحی، اجرا و پیگیری اهداف را می بخشد. روش تحقیق در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس ایرانی قربانی قلدری به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. بدین منظور، 30 نفر برای نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. برنامه شناختی ارتقای امید طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و در مدت 8 هفته متوالی به دانش آموزان گروه آزمایشی ارائه شد؛ درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب کاهش قربانی شدن عاطفی دانش آموزان گروه آزمایش شود (05/0>p). با توجه به یافته حاضر، پیشنهاد می شود برنامه آموزش شناختی ارتقای امید به عنوان بخشی از برنامه های آموزش ضمن خدمت مدارس قرار گیرد.
ارتباط سبک های هویت و جهت گیری مذهبی با سلامت عمومی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق، بررسی ارتباط سبک های هویت و جهت گیری مذهبی با سلامت عمومی دانشجویان بود. گروه نمونه مورد مطالعه ( 325=N ) به روش تصادفی چند مرحله ای و طبقه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه 28 ماده ای سلامت عمومی گلدبرگ، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و آزمون جهت گیری مذهبی آلپورت بود. تحلیل داده ها نشان داد که بین هویت اطلاعاتی (05/0p<) و جهت گیری مذهبی بیرونی (01/0p<) با نشانه های کژکاری اجتماعی به طور همزمان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. در عین حال، بین هویت هنجاری و نشانه های جسمانی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد (05/0p<). یافته های این مطالعه گویای این است که مذهب و هویت به عنوان دو مؤلفه مهم از زندگی شخصی و اجتماعی می توانند برخی جنبه های زندگی جسمانی و روان شناختی افراد را تحت تأثیر قرار دهند و براساس آن ها می توان سلامت روانی و جسمانی را پیش بینی کرد. بنابراین، توجه به نحوه شکل گیری و رشد آن ها اهمیت فراوانی دارد.