پژوهش های علوم شناختی و رفتاری
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری سال دهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 19) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به مشکلات و پیامدهای روز افزون اعتیاد از جمله طلاق و لزوم مداخله و آموزش در این باره، این پژوهش به بررسی تاثیرآموزش مهارت-های رفتار درمانی دیالکتیکی بر شرم، انعطاف پذیری شناختی و سازگاری زناشویی زنان دارای همسرمعتاد در حال ترک پرداخت. بدین منظور از بین زنان حاضر درگروه های خانواده های نار-آنان(NAR-ANAN) در سطح شهر اصفهان 30 نفر از آنان که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به شیوه دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. این افراد 2مرتبه (پیش و پس از مداخله) به پرسشنامه های شرم (کوهن و همکاران، 2010)، سازگاری زناشویی(اسپانیر، 1979) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و -وندروال،2010) پاسخ دادند. سپس افراد گروه آزمایش 14جلسه آموزش مرتبط بامهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی را هفته ای یکبار به مدت90 دقیقه دریافت نمودند، اما افراد گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. در نهایت داده های حاصل با روش تحلیل کواریانس چند-متغیره به وسیله نرم افزارSPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادآموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی بر میزان شرم و سازگاری زناشویی گروه آزمایش درمقایسه با گروه کنترل موثر بوده است (01/0>P)، اما بر میزان انعطاف پذیری شناختی آنان نسبت به گروه کنترل اثری نداشته است (05/0<P). نتایج حاصل نشان می دهد که آموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی می-تواند از میزان شرم زنان دارای همسر معتاد درحال ترک بکاهد و موجب افزایش سازگاری زناشویی آنان گردد.
تأثیر ادراک از عدم تعادل تلاش پاداش(ERI) بر تعارض کار خانواده(WLC) با نقش تعدیل گر بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک از عدم تعادل تلاش پاداش بر تعارض کار خانواده با نقش تعدیل گر بهزیستی ذهنی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان رسمی و اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به تعداد 700 نفر در سال 1397 بود که ازطریق جدول مورگان، 248 نفر انتخاب شد و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه عدم تعادل تلاش پاداش (سیگریست، 2013)، پرسشنامه تعارض کار خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) و پرسشنامه بهزیستی ذهنی (کی یز و همکاران، 2003) بود. روش های تجزیه وتحلیل با استفاده از نرم افزار 25Spss وWARP_PLS6 بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد عدم تعادل تلاش پاداش بر تعارض کار خانواده (27/0p=) و عدم تعادل تلاش پاداش و بهزیستی ذهنی بر تعارض کار خانواده (11/0- p=) تأثیرگذار است. بهزیستی ذهنی نقش تعدیل گر در رابطه بین ادراک از عدم تعادل تلاش پاداش بر تعارض کار خانواده دارد. بهزیستی ذهنی به صورت مستقیم رابطه میان عدم تعادل تلاش پاداش و تعارض کار خانواده را تعدیل می کند و چنانچه افراد از بهزیستی ذهنی برخوردار باشند، احساس عدم تعادل تلاش پاداش تأثیر کمتری بر تعارض کار خانواده خواهد داشت.
اثربخشی آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری به عنوان واکنشی دربرابر فشارهای بیرونی در کودکی شکل می گیرد و درصورت اصلاح نشدن، به عنوان عادت رفتاری در بزرگسالی ادامه می یابد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شده است. مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دوره پیش دبستانی ناحیه چهار آموزش وپرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-۱۳۹8 هستند. 30 کودک از بین کودکانی که نمره پایین تری در مقیاس همدلی شناختی و عاطفی (فرم والدین) و نمره بالاتری در مقیاس پرخاشگری داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه گزینش هم سالان نیز از آنها گرفته شد. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری را دریافت کردند و پس آزمون برگزار شد. پس از 45 روز دوباره تست ها تکرار شد و نتایج آزمون ها با استفاده از SPSS-23 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد در پرخاشگری و هر سه مؤلفه آن شامل ارتباطی، آشکار و جامعه پسند، تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری معنی دار است (001/0>p)؛ بنابراین، می توان گفت که آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری در بهبود پرخاشگری و ابعاد آن در پس آزمون تأثیر معنی داری داشته است و اثرات آموزش در پیگیری هم باقی مانده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بر اثرگذاری آموزش گروهی همدلی با روش شناختی رفتاری در کاهش پرخاشگری و بهبود عملکرد رفتاری کودکان پیش دبستانی و ایجاد روش های نوین در مداخلات بالینی کودکان تأکید دارد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری انج ام شد. روش پ ژوه ش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال 1399 به مرکز مشاوره تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به صورت نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای بازی درمانی والد کودک لندرث، طی 10 جلسه 2ساعته و به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های کیفیت مراقبت های مادرانه و پرسشنامه خودمهارگری بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان وجود دارد. یافته ها نشان داد بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه مادران و افزایش خودمهارگری کودکان تأثیر مثبت دارد (05/0>p). یافته های این پژوهش کارایی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک را در خودمهارگری کودکان و کیفیت مراقبت های مادرانه نشان می دهد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روان شناسان و درمان گران از این روش برای ارتقای کیفیت مراقبت های مادرانه و افزایش خودمهارگری در کودکان استفاده کنند.
تأثیر تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال رشدی عصبی است؛ به طوری که این اختلال با آسیب شدید در تعاملات اجتماعی، مهارت های ارتباطی ضعیف و رفتارهای کلیشه ای مشخص می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی بر تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام گرفت. بدین منظور، طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان 5 تا 12ساله دارای اختلال طیف اتیسم شهر اراک، در سال تحصیلی 1398-1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 26 نفر از آنان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 13 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12جلسه [انفرادی]، سه روز در هفته و هر جلسه 45 دقیقه، مداخله یکپارچگی حسی را دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، قبل و بعد از مداخله از مقیاس تجدیدنظرشده رفتار های تکراری (بادفیش و سیمونز؛ پارکر و لوئیز، 2000) و پرسشنامه تعامل اجتماعی (کادژو و همکاران، 2004) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره توسط نرم افزار SPSS 25 تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بعد از مداخله تفاوت معناداری در نمره رفتارهای کلیشه ای (001/0) و تعاملات اجتماعی (015/0) دو گروه مشاهده شد. درمجموع، مشخص شد تمرینات یکپارچگی حسی، باعث کاهش رفتارهای کلیشه ای و بهبود تعاملات اجتماعی می شود؛ بنابراین، پیشنهاد می شود تمرینات یکپارچگی حسی برای بهبود تعاملات اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان با اختلال طیف اتیسم استفاده شود.
بررسی تأثیر تناسب تنظیمی بر عملکرد: مطالعه ای آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر تناسب بین تمرکز تنظیمی و راهبرد هدف گذاری بر عملکرد در یک فعالیت شناختی می پردازد. براساس نظریه تناسب تنظیمی ایجاد تناسب بین تمرکز تنظیمی و راهبرد هدف گذاری تأثیر بسزایی بر عملکرد افراد دارد. باوجودِاین، در پژوهش های پیشین، نتایج متضادی درباره تأثیر تناسب تنظیمی بر عملکرد افراد مشاهده شده است. این پژوهش، کمّی و از نوع آزمایشگاهی است و در آن 53 شرکت کننده در یک طراحی دوعاملی 2*2 با دو سطح تمرکز تنظیمی (پیش برنده، بازدارنده) و دو سطح هدف گذاری (مشتاقانه، هوشیارانه) شرکت کردند. فرضیات پژوهش با روش تحلیل واریانس دوعاملی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تناسب تنظیمی تأثیر منفی و معناداری بر عملکرد دارد. این نتیجه با پژوهش های پیشین درباره عملکرد در فعالیت های شناختی نظیر طوفان فکری و پژوهش ها در حوزه کاهش سوگیری ها و خطاهای تصمیم گیری نظیر سوگیری تشدید تعهد و هزینه هدررفته مطابقت دارد.
رابطه دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه؛ تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان شناختی و دلبستگی به همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلدری یکی از مهم ترین مشکلات سلامتی نوجوانان است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه با تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان شناختی و دلبستگی به همسالان بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان کوثر در سال 1400-1399 تشکیل دادند. شرکت کنندگان شامل 329 دانش آموز دختر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس قلدری ایلی نویز، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان پاسخ دادند. فرضیه های پژوهش با تحلیل مسیر آزمون شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دلبستگی به والدین و قلدری رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. علاوه براین، در رابطه دلبستگی به والدین و قلدری دو متغییر دلبستگی به همسالان و بهزیستی روان شناختی نقش میانجی دارند. همچنین، شاخص های برازش مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار شد که همه این عوامل معنی داری پژوهش را تأیید کردند.
کارکرد ردیابی چشمی در تشخیص زودرس نقص خفیف شناختی (MCI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشخیص زودهنگام دمانس در سالمندان همواره دشوار بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی حرکات چشم سالمندان به منظور سنجش توانایی این ابزار در تشخیص زودرس نقص خفیف شناختی به عنوان مرحله پیش درآمد دمانس است. بدین منظور، 60 نفر از سالمندان کانون بازنشستگان فرهنگیان شهر اصفهان به شکل دردَسترس انتخاب شدند و آزمون NUCOG به منظور غربال گری بر روی آنها انجام شد. سپس ۳ گروه 8نفره (سالم، مبتلا به دمانس و مبتلا به نقص خفیف شناختی) به شکل تصادفی انتخاب و در تکالیف ردیابی چشمی بررسی شدند. نتایج نشان داد سالمندان سالم بیشترین و سالمندان مبتلا به دمانس کمترین میزان توجه و یادآوری تصویر تکراری را در مکث دودقیقه ای مبذول داشتند. افراد مبتلا به نقص خفیف شناختی به شکل معنی داری بین این دو طیف بودند (۰۱/۰>P). به نظر می رسد با کمک ردیابی چشمی بتوان به تشخیص سریع و کم هزینه ای برای نقص خفیف شناختی دست یافت.
مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون خستگی در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کووید-19 مشکلات روان شناختی زیادی را ایجاد کرده است و افراد ناشنوا ازجمله گروه های آسیب پذیر در زمان شیوع این بیماری هستند. هدف پژوهش حاضرْ مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون علائم خستگی در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران کودکان و نوجوانان ناشنوای شهرستان قزوین، اراک و ملایر تشکیل دادند. در این پژوهش 87 مادر به صورت دردَسترس در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی، فهرست بازنگری شده مشکلات رفتاری، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس و سطح 2-مقیاس افسردگی نسخه والد/سرپرست استفاده شد. برای مقایسه دو گروه از تحلیل واریانس چندمتعیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین اختلال های اضطرابی (وحشت زدگی، اضطراب جدایی، ترس از جراحت فیزیکی، هراس اجتماعی و اضطراب فراگیر) و افسردگی در فرزندان مادران دارای علائم خستگی بیشتر از فرزندان مادران بدون علائم خستگی بود؛ اما بین اختلال های رفتاری در دو گروه تفاوت معنادار وجود نداشت. براساس یافته ها پیشنهاد می شود به نقش خستگی مادران در اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکان و نوجوانان ناشنوا توجه شود و راهکارهای روان شناختی لازم برای کاهش خستگی مادران به کار گرفته شود.
مدل یابی ساختاری سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا در دانشجویان با تأکید بر نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر بود که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. 230 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین مؤلفه های سبک های حل مسئلهْ درماندگی و مهارگری دارای اثر مثبت هستد و اعتماد، گرایش و خودکارآمدی بر اضطراب کرونا اثر منفی دارند (01/0>p). همچنین، درماندگی اثر منفی دارد و خلّاقیت و گرایش بر خودکارآمدی اثر مثبتی دارند (01/0>p). گرایش و خلّاقیت با واسطه گری خودکارآمدی می توانند از میزان اضطراب کرونا دانشجویان بکاهند و درماندگی با واسطه گری خودکارآمدی می تواند بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان بیفزاید (01/0>p). یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی هم خوانی داشت و گامی مهم برای تبیین عوامل مؤثر بر اضطراب کرونا بود و همچنین می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از اضطراب کرونا محسوب شود.
نقش پیش بین استرس مزمن و حساسیت پردازش حسی در کارکرد تصمیم گیری مخاطره آمیز در بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کارکرد اجرایی تصمیم گیری مخاطره آمیز براساس استرس مزمن و مؤلفه های حساسیت پردازش حسی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. نمونه ای مشتمل بر ۲۰۰ نفر (۴۹ مرد و ۱۵۱ زن) از مراجعان انجمن ام اس ایران، مقیاس استرس مزمن (CSS)، آزمون شخص با حساسیت پردازش حسی بالا و آزمون قمار آیوا (IGT) را تکمیل کردند. رگرسیون گام به گام نشان داد آستانه حسی پایین در گام اول، پیش بینی کننده تصمیم گیری مخاطره آمیز است. در گام دوم و سوم با ورود استرس مزمن و سهولت تحریک قدرت پیش بینی کنندگی آستانه حسی پایین کاهش یافت و در گام چهارم با ورود مؤلفه زیبایی شناسی قدرت پیش بینی کنندگی آستانه حسی، استرس مزمن و سهولت تحریک در پیش بینی تصمیم گیری مخاطره آمیز افزایش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد استرس مزمن و ابعاد آستانه حسی پایین، سهولت تحریک و زیبایی شناسی، پیش بینی کننده کارکرد تصمیم گیری مخاطره آمیز در بیماران ام اس است.
اثربخشی نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. 34 نفر از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 16 جلسه 60دقیقه ای، تحت مداخله ای با نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ قرار گرفت، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر (2003) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ بر حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثر معناداری داشت (05/0>P). یافته های این پژوهش نشان داد نرم افزار کاپیتان لاگ می تواند نقش مهمی در بهبود حافظه آینده نگر و گذشته نگر در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس ایفا کند.