مقالات
حوزه های تخصصی:
اخلاق اجتماعی از مهم ترین موضوعاتی است که ارتباط آدمیان را با خود، با جامعه و تاریخ مطرح میسازد؛ زیرا جامعه میتواند یک تمدّن را بسازد نه یک فرد، و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلو برده است.
از آنجایی که در میان ادیان الهی، اسلام یک دین اجتماعی است و در آن آرمان ها و ایده های جمع گرا فراوان دیده میشود، در جایجای نهج البلاغه،که از مهم ترین منابع این دین بوده؛ به این مهم بسیار پرداخته شده و گاه و بیگاه جامعه و اجتماع مورد عتاب و خطاب واقع گردیده است.
سقوط یک جامعه در نگاه امام علی7به خاطر سقوط هنجارهای اخلاقی و پیشرفت آن به خاطر همین هنجارهاست؛چنان که نهج البلاغه، هنگامی که علّت سقوط جامعه ی روزگار علی7را تحلیل مینماید به مؤلّفه های اخلاقی اشاره میکند و می فرماید:
«ای مردم،گویا به خیانت و کینه ورزی اتفّاق دارید، بر رفتار ریاکارانه، گیاهان روییده از سرگین[1]را میمانید، در دوستی با آرزوها به وحدت رسیده اید و …».
این گونه گزینه ها در این کتاب سترگ بسیار است و ما در این مقاله میکوشیم تا بسترهای ترسیم شده از دیدگاه امام علی 7را در زمینه ی اخلاق اجتماعی به اختصار بیان نماییم.
نقش توحید در تهذیب اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیوه های دست یابی به تهذیب اخلاق- تحلّی به فضایل و تخلّی از رذایل- منحصر به بیان فواید و زیان های دنیوی و پاداش ها و کیفرهای اخروی فضایل و رذایل نیست.
این مقاله به بیان شیوه ی دیگری در تهذیب اخلاق می پردازد که از شیوه های پیش گفته متفاوت است و آن مسلک «توحید» است. در این شیوه، نقش توحید در تهذیب اخلاق تبیین می شود.
تبیین هایی که مقاله ی پیش رو از «نقش توحید در تهذیب اخلاق» ارایه می کند سه تبیین است:
الف: غلبه ی توحید؛
ب: توحید خالص کامل؛
ج: توحید جامع اسماء و صفات؛
در این مقاله به مزایا و امتیازات این شیوه نسبت به شیوه های دیگر و نقش بی بدیل آن در تهذیب اخلاق اشاره و بر ایجاد زمینه ی جایگزینی آن در جامعه ی توحیدی یا دست کم بیان آن در کنار دیگر شیوه ها تأکید شده است.
سلوک نفس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل اساسی که همیشه مورد توجّه بشر است، مسأله ی تکمیل نفس و حرکت در مدارج کمال انسانی است. آدمی که مسافر مسیر حق است باید متوجّه این نکته باشدکه حس دین دوستی وگرایش به عوالم غیب، ناشی از جاذبه ی حضرت دوست است که انسان را به مقام اطلاق و نامتناهی خود می کشد.
باید دانست که برای طی این مسیر عملاً باید حرکت کرد؛ یعنی صرف علم آموزی برای وصول به حقایق و شهود کفایت نمی کند، بلکه باید از یک طرف علم آموخت و از سوی دیگر سالک راه شد. بر مبنای دیدگاه عرفا، آن چه برای سلوک نفس لازم است، عبارت است از: عزم، قصد، رفق و مدارا، رعایت حالت تعادل در عبودیّت، وفای به عهد، ثبات، نفی خواطر و... .
نتیجه ی این سفر روحانی، تطهیر درون،آرامش روح و فنای در فعل، اسم، صفت و ذات مقدّس الهی است.
مقاله ی پیش رو، به فراخور، با برشمردن اموری که سالک الی الله باید آنها را رعایت نماید، کیفیّت سلوک را تبیین خواهد کرد.
نفس و عوامل مؤثّر در تکامل آن از دیدگاه سهروردی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نگاه سهروردی، «نفس» یا «نور اسفهبد»، نوری از انوار الهی، هستی صرف، جوهر مجرد روحانی، مدّبر جسم و مدرک معقولات است؛ ثبوت آن به علم درونی و اثبات تجردش بر شهود باطنی استوار است؛ حدوث آن به افاضه ی اشراقی عقل فعّال و مشروط برحدوث جسم میباشد و ارتباطش با بدن نیازمند واسطه ای به نام «روح حیوانی» است، که الطف اجسام، پراکنده در تمام بدن و حامل قوای نفس میباشد.
از نظر شیخ اشراق، ادراک موجودات عالم، اعمّ از تصوّر جسمانیّات و شهود امور روحانی،کمال علمی و تجرّد نفس از تمام علایق مادّی، کمال عملی نفس است. نفس در استکمال خویش همّت خود را معطوف عالم انوار نموده و از ظلمات تن رها می شود. البته تدبیر مهمات حیات دنیوی ضروری است، لذا ثمره ی این تکامل «اعتدال در خلق» میباشد. در مسیر تکامل نفس، عارف مجاهد، از کلام «لا اله الاّ الله» به نوای «لا هو الاّ هو» و از آن به ندای «لا أنت الاّ أنت» و سپس به نجوای «لا انا الا انا» صعود میکند و در غایت قرب به مرتبه ی «توحید» رسیده و واصل انوار الهیّه میباشد که در آن خلع بدن، مقدور آدمی و حجب نوری، مکشوف اویند. پس از مرگ نیز، نفس به بقای علّتش باقی است و نفوس متکامل به ملک ابدی و نعم سرمدی، لذّت جاودانه می یابند.
ساختار مسایل فلسفه ی اخلاق و دشواری تعیین مسأله ی اصلی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
1- اشاره ای مختصر بر دشواری و ابهامی که مسایل فلسفه ی اخلاق دارند؛
2- مروری اجمالی بر اهمّ مسایل فلسفه ی اخلاق؛
3- به نظر می رسد آنچه در فلسفه ی اخلاق مهم است، تنقیح محلّ نزاع و تحریر موضع بحث است؛ زیرا با توجّه به آنچه که از طرف فلاسفه ی غرب و شرق و قدیم و جدید مطرح شده، معلوم نیست که آنها به دنبال چه هستند. از باب مثال، در مسأله ی باید و هست[1] که به عقیده ی برخی تنها مسأله و یا مهم ترین مسأله تلقّی شده، راه حلّی برای مشکلات دیگر، و یا پاسخی برای مسایل دیگر فلسفه ی اخلاق نیست و لذا لازم است قبل از این که تنها به یکی ازآنها به طورمفصّل پاسخ دهیم از دیگر مسایل نیز- ولو به طوراجمال- آگاهی یابیم؛
4- درحقیقت، نتیجه ی نهایی و ثمره ی عملی مباحث فلسفه ی اخلاق، جز این نخواهدبود که ما انسان را به نوعی متعهّد انجام فضایل گردانیم، حال، چه از راه وحی و دین و شرع باشد، یا عقل و منطق و برهان، و یا شهود و اشراق و عرفان.[2]