مطالعات اخلاق کاربردی (اخلاق سابق)
اخلاق دوره جدید سال پنجم بهار 1394 شماره 17 (پیاپی 39) (مقاله ترویجی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، آفت ها و نابهنجاری های اخلاقی به اوج خود رسیده است و همه روزه انواع رذیلت های اخلاقی به شکل های مختلف در گوشه و کنار گیتی اتفاق می افتد، پدیده شوم و نامبارکی که می رود تا پایه های تمدن بشری را سست و لرزان نماید و تاروپود فرهنگ انسان و اخلاق را به اضمحلال کشاند. بر این اساس مسئله تهذیب نفس و پرورش انسان های مهذب به عنوان نوعی راهکار در دستورکار قرار می گیرد. با این توصیف، مقاله حاضر درصدد است تا با به کارگیری اندیشه های حضرت امام ره در زمینه تزکیه و تهذیب نفس، دلالت هایی برای تربیت اخلاقی ارائه دهد. روش تحقیق مقاله، کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی است که در مرحله نخست با مراجعه به آثار و تألیفات امام خمینی ره در زمینه تهذیب نفس و حوزه تربیت اخلاقی، اندیشه های ایشان استخراج گردیده و سپس به تحلیل این اندیشه ها براساس مبنایی منطقی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از دیدگاه امام خمینی ره نشان می دهد که: ایمان مبتنی بر اتکال به خدا و تقوای الهی همراه با هوشیاری و بصیرت، مسئولیت اجتماعی، تأمل، تفکر و خودشناسی، از لحاظ تربیت اخلاقی کاربرد مؤثری دارد.
تبیین و تحلیل روایی فضیلت اخلاقی صبر در نهج البلاغه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پایداری و شکیبایی در مقابل سختی ها را «صبر» گویند و اگر برای رضای خداوند متعال و تسلیم امر او باشد، درجهت پیشبرد تقوای الهی موثر بوده و فضیلت محسوب می شود. حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالبدر نهج البلاغه از «فضیلت صبر» به عنوان مدیر، رئیس و مرکز کنترل ایمان نام می برند: «فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَد»؛ صبر برای ایمان مانند سر است برای بدن. (سیدرضی، 1379: حکمت82 ،640) علمای علم اخلاق «صبر» را سکان و هدایتگر همه فضائل اخلاقی دانسته اند؛ ولی ظهور و پهنای معنایی این واژه در عرف، محدود به «تحمّل سختی ها و قانع شدن در برابر وضع موجود» شده است. این مقاله به لحاظ معنای وضعی، مفهوم اخلاقی و معنای عرفی متداول از زمان امیرالمومنینتا عصر حاضر، با نگرشی فراگیر و با دو دامنه روایی و کتاب شناسی به بررسی و تحلیل فضیلت صبر در چهار شرح نهج البلاغه پرداخته است. واژه «صبر» در نهج البلاغه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، با بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی ارتباط معنوی دارد. براین اساس در این تحقیق به تبیین و تحلیل روایی و ارتباط آن با مفاهیم دیگر نظیر ایمان، تقوا، یقین و ... با توجه به آرای شارحان، توجه شده است.
اخلاص، مناط اصلی بین دین و اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایصال نفس به امر نامتناهی که سرچشمه حقیقی اوست، در گرو انجام آیینمند تکلیف از سر حکمت است. این امر در سه ساحت انضباط پیشهوری، گذر پیروزمندانه و مؤدّبانه از موقعیّت اخلاقی و انجام منسک دینی، ظهور مییابد. زمانی که نفس، با پذیرش مشقّت و ریاضت موفّق میشود، استعدادهای خود را فعلیّت ببخشد، نور نهفته خود را آشکار ساخته است که سند ربّانیّت اوست. با وجود این، نور الهی نفس، به تحقّق نمیپیوندد مگر آن که فرد مکلّف، به هنگام التزام خویش به انجام اعمال خاصّه، بر شرط اخلاص مراقبت داشته باشد و از آن تخطّی نورزد. به عبارت دیگر، خالصانه انجام دادن کارها، در هر سه ساحت نامبرده، عین تجلّی نور ناظمه نفس است. شرط اخلاص، هم در ادای مناسک دینی حضور دارد و هم در آداب اخلاقی. بنابراین، اخلاص، در درجه اول، متعلّق به خود نفس است و به نحوه عملکرد فاعلی بستگی دارد که ملتزم به ادای تکالیف است.
فریب گری زن در آینه قرآن و حدیث (با تأکید بر آیه 28 سوره یوسف (علیه السلام)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی دیدگاه های متفاوتی درباره زن وجود دارد. گروهی با برداشتی نادرست نگاه قرآن را به زن بدبینانه می دانند. یکی از زمینه های پیدایش بدگمانی به زن آیه 28 سوره یوسف است که به همه زنان، کید بزرگ داشتن نسبت داده شده است. برخی دیگر با مقایسه آیه مذکور و آیه 76 سوره نساء که در آن کید شیطان ضعیف معرفی شده، درسدد ضربه زدن به شخصیت زن برآمده اند. این نوشتار از نوع تحقیقات کیفی است که با رویکرد تحلیل مضمون انجام شده است و برداشت های نوینی از این آیات ارائه می دهد. نویسنده بر این باور است که نگاه قرآن به زن در موضوع فریب کاری بدبینانه نبوده و وجود این توانایی در زن، لزوماً به معنای به کاربستن آن از سوی همه زنان نیست. از طرف دیگر از آن جایی که گستره معنایی دو آیه متفاوت است، مقایسه آن دو اشتباه است و نمی توان کید زن را از کید شیطان بزرگتر دانست.
بررسی مقایسه ای مبانی تربیت و فرزند پروری از دیدگاه روانشناسی و اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فرزند پروری از جمله مباحثی است که در طول تاریخ، بشر به آن توجه کرده است. در تمام جوامع، از جوامع ابتدایی و انسان های اولیه گرفته تا جوامع متمدن و انسان های فرهیخته، اقدام در جهت تربیت افراد وجود داشته است. تربیت در سیر تاریخی اش، در میان اقوام مختلف ظهور و بروز متفاوت داشته و به شیوه های گوناگون إعمال گردیده، اما تجلی تمامی این اقدامات، گویای درک انسان ها از ضرورت تربیت بوده است. در این میان نقش والدین، به ویژه مادر انکار ناپذیر است. در حوزه روانشناسی، تحقیقات گسترده ای درباره سبک های فرزند پروری مطرح شده است که عبارت اند از: فرزند پروری مقتدرانه، مستبدانه، سهل گیرانه و مسامحه کارانه. در متون و احادیث اسلامی نیز به شیوه تربیت فرزندان از دیدگاه قرآن و معصومین (ع) اشاره شده است. با توجه به اهمیت فرزند پروری و تأثیر آن در سعادت و پیشرفت جامعه، در این مقاله سعی بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای، شیوه فرزند پروری در روانشناسی بررسی شود و با فرزند پروری در اسلام، به عنوان کامل ترین دین آسمانی مقایسه ای صورت گیرد.
مبانی انسان شناختی اخلاق از دیدگاه خواجه افضل الدین کاشانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد نویسنده با عنوان «مبانی نظری اخلاق از دیدگاه باباافضل کاشانی» است. در این مقاله، بررسی مبانی انسان شناختی اخلاق از نگاه باباافضل که یکی از زمینه های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی وی است، فراهم می شود. باباافضل ضمن اعتقاد به تشکیل انسان از سه جزء تن، جان و خرَد یا عقل، با تأکید بر رابطه شناختی و وجودیِ مثلثِ «خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی» معتقد است که وجود تامّ و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمالِ حیات و حسّ، به قوّه ادراک و تعقّل است و کمالِ ادراک و تعقّل نیز به فعلیت آن و کمال فعلیّت تعقّل و دانش و به اتّحاد عاقل و عقل و معقول است. از نگاه وی حقیقت وجودی انسان و بُعد جاودان او، به نفس عاقله و خرَدش وابسته است و سعادت حقیقی انسان این است که در عالم نفسانی، صورت نفسانی اش به بهترین حالتِ علمی باشد. مهم ترین بن مایه های این سعادت و کمال نفسانی، علم و یقین یا حکمت است؛ یعنی هدف نهایی انسان این است که دانایی بالقوه را به دانایی بالفعل تبدیل کند و به مرتبه عقل بالفعل برساند.
رابطه نوع دوستی با دینداری و جهت گیری مذهبی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوع دوستی، مفهومی است محصول قرن هجدهم که اخیراً بیشتر بدان توجه شده و درباره آن پژوهش انجام می گیرد. احتمالاً توجه به چنین موضوعی به این دلیل است که تعارض و تباهی کنونی دنیا، باعث شده مردم بیشتر به بُعد مثبت وجود انسان فکر کنند. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه نوع دوستی با دینداری و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. روش: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن همه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 90-89 بوده و حجم نمونه 169 نفر و شیوه نمونه گیری از نوع دردسترس است. ابزار های استفاده شده در این پژوهش، آزمون سطح تحول اخلاقی «ما» و مقیاس سنجش دینداری است. به منظور بررسی رابطه نوع دوستی با دینداری و جهت گیری مذهبی، از همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: بین نوع دوستی با دینداری r = 0/20 ,p = 0/009 ، جهت گیری مذهبی درونی r = 0/31 ,p = 0 ، جهت گیری مذهبی بیرونی r = - 0/29 , p = 0، باورهای دینی r = 0/17, p = 0/02و التزام به وظایف دینی r =0/23 , p = 0/002 رابطه معنی داری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: بین نوع دوستی با دینداری و جهت گیری مذهبی ارتباط وجود دارد و چنانکه مشاهده می شود: این رابطه با دینداری و جهت گیری مذهبی درونی مثبت و با جهت گیری مذهبی بیرونی منفی است. از بین خرده مقیاس های دینداری، باورهای دینی و التزام به وظایف دینی، با نوع دوستی، رابطه ای مثبت دارند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت: با افزایش میزان دینداری در افراد، احتمال اینکه افراد رفتارهای نوع دوستانه از خود نشان دهند، افزایش می یابد. علاوه براین با افزایش میزان نوع دوستی، احتمال اینکه فرد جهت گیری مذهبی درونی داشته باشد، بیشتر است.
تأثیر آموزش معنویت درمانی بر سازگاری اجتماعی در دانشجویان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیّت مداخلات معنوی در درمان مشکلات روان شناختی، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی آموزش معنویت درمانی بر سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش، انجام آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون بود که با گروه کنترل و جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانشجویان دختر دانشکده فنی سما در کرمانشاه انجام شد. از میان آن ها نمونه ای به حجم120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و پس از تکمیل پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل،50 نفر که کمترین میزان سازگاری را داشتند، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای گروه آزمایش، 9 جلسه آموزش معنویت درمانی به صورت گروهی اجرا شد و بعد از مداخله، برای هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر وابسته در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل، ارتقای معناداری یافته است. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش معنویت درمانی در افزایش سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر مؤثر بوده است.